logo





روایت تلخ رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بابل، از بازداشت، بازجویی‌ها و محاکمه غیرقانونی

روایت تلخ رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بابل، از بازداشت، بازجویی‌ها و محاکمه غیرقانونی

پنجشنبه ۹ دی ۱۳۸۹ - ۳۰ دسامبر ۲۰۱۰

از جمله موارد تکان‌دهنده‌ای که در این مصاحبه به آنها اشاره شده، می‌توان به تخلف در بازداشت متهم و عدم ابلاغ قرار کفالت صادر شده به وی، بازجویی در تمام طول روز بدون صبحانه و نهار، محروم ماندن زندانیان از دستشویی رفتن در شب و وادار شدن آنها به ادرار در سلول، محرومیت از حمام برای روزهای متمادی و بعضا تا دو هفته، همراه کردن وی با معتادان و مجرمین خطرناک در زندان و دادگاه، تهدید وکیل از سوی اداره اطلاعات، محکوم شدن در دادگاه به استناد دریافت مقالات و مطالب تحقیقی از اینترنت و و ذخیره کردن آنها در کامپیوتر شخصی، گزارش ماموران اطلاعات از وجود فیلمهای هری‌پاتر در کیس متهم تحت عنوان فیلمهای شیطان‌پرستی! و استفاده از چشم‌بند، دستبند، پابند و تهدید و توهین‌های مکرر اشاره کرد.
» ناگفته‌های علی تاری، مسئول سابق ستاد تبليغات سپاه مازندران، از زندان و دادگاه
روایت تلخ رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بابل، از بازداشت، بازجویی‌ها و محاکمه غیرقانونی
اشتراک

* Donbaleh
* بالاترین
* Facebook
* Google Buzz
* Twitter
* Delicious

سه شنبه, ۷ دی, ۱۳۸۹

چکیده : از جمله موارد تکان‌دهنده‌ای که در این مصاحبه به آنها اشاره شده، می‌توان به تخلف در بازداشت متهم و عدم ابلاغ قرار کفالت صادر شده به وی، بازجویی در تمام طول روز بدون صبحانه و نهار، محروم ماندن زندانیان از دستشویی رفتن در شب و وادار شدن آنها به ادرار در سلول، محرومیت از حمام برای روزهای متمادی و بعضا تا دو هفته، همراه کردن وی با معتادان و مجرمین خطرناک در زندان و دادگاه، تهدید وکیل از سوی اداره اطلاعات، محکوم شدن در دادگاه به استناد دریافت مقالات و مطالب تحقیقی از اینترنت و و ذخیره کردن آنها در کامپیوتر شخصی، گزارش ماموران اطلاعات از وجود فیلمهای هری‌پاتر در کیس متهم تحت عنوان فیلمهای شیطان‌پرستی! و استفاده از چشم‌بند، دستبند، پابند و تهدید و توهین‌های مکرر اشاره کرد.

علی تاری از فرماندهان دوران دفاع مقدس و رئیس ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی در دادگاه انقلاب شهرستان بابل و از سوی قاضی باقریان در دو پرونده جداگانه مجموعا به یک سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است. مسئول سابق ستاد تبلیغات سپاه مازندران به اتهام “توهین به مقدسات” به یک سال حبس تعزیری و اتهام “توهین به رهبری” به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است. این حکم در حالی صادر شده است که مصداق توهین به رهبری در جلسات بازجویی و حتی در جلسه دادگاه مشخص نشده است.

علی تاری در خصوص علت قبول مصاحبه می گوید: ” علت اصلی این مصاحبه حقی است که از من و امثال من ضایع شده ، بدتر اینکه نمی توانم آن را به گوش مردم و مسئولین برسانم و این را واسطه قرار دادم تا اینکه اگر کمترین انصافی در آن باقی باشد حکم من جز برائت و عذرخواهی از اینجانب و برخورد با نیروهای خودسر، خود رای و دست های پنهان که به بازجویی های شفاهی به آن اظهار کردم مقاصدی غیر از حفظ نظام می کوشد با بازداشت و انفرادی طویل المدت از فردی مثل من که در همه صحنه ها ی انقلاب خصوصا در انتخابات دوره دهم حضوری فعال داشته ام پاداش ۴۰ میلیون رای برای نظام، برای من ۷۲ روز انفرادی ۱۵ روز بند ویژه و یک سال و نیم حبس که از یک منتقد بعضی از طرح ها و برنامه های دولت یک مخالف جدی ساختند و به علاوه تعداد همه افرادی که مرا می شناسند را به آن باید اضافه کرد، بهتر بگویم این افراد کارخانه مخالف سازی، معاند سازی، وابسته به بیگانه سازی دارند و چه زمانی این کارخانه تعطیل شود خدا می داند.”

از جمله موارد تکان‌دهنده‌ای که در این مصاحبه به آنها اشاره شده، می‌توان به تخلف در بازداشت متهم و عدم ابلاغ قرار کفالت صادر شده به وی، بازجویی در تمام طول روز بدون صبحانه و نهار، محروم ماندن زندانیان از دستشویی رفتن در شب و وادار شدن آنها به ادرار در سلول، محرومیت از حمام برای روزهای متمادی و بعضا تا دو هفته، همراه کردن وی با معتادان و مجرمین خطرناک در زندان و دادگاه، تهدید وکیل از سوی اداره اطلاعات، محکوم شدن در دادگاه به استناد دریافت مقالات و مطالب تحقیقی از اینترنت و و ذخیره کردن آنها در کامپیوتر شخصی، گزارش ماموران اطلاعات از وجود فیلمهای هری‌پاتر در کیس متهم تحت عنوان فیلمهای شیطان‌پرستی! و استفاده از چشم‌بند، دستبند، پابند و تهدید و توهین‌های مکرر اشاره کرد.

علی تاری رئیس ستاد انتخاباتی محمد خاتمی در انتخابات ۷۶ و ۸۰ ، نائب رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان بابلسر در دولت محمد خاتمی، رئیس ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴ و رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در سال ۸۸ بوده که در ۱۴ فروردین سال جاری به اتهام نشر اکاذیب از سوی وزارت اطلاعات دستگیر شده و دوران بازداشت ۳ ماهه خود را در انفرادی زندان متی کلای بابل گذرانده بود.

جلسه دادگاه تاری، بدون حضور دادستان و یا نماینده دادستان، منشی جلسه صورت گرفته و قاضی باقریان (رئیس دادگاه انقلاب بابل) و قاضی پرونده به وی اجازه ارائه لایحه دفاعیه را در حین جلسه دادگاه نداده بود.

متن کامل گفتگوی “جرس” با علی تاری در پی می آید:

آقای تاری لطفا در خصوص علت و نحوه دستگیری تان صحبت بفرمایید.

اداره اطلاعات شهرستان متاسفانه علیرغم ادعاهای فراوان که افراد را با ادله و مدرک و زیر نظر داشتن فراخوان یا دستگیر می نماید ، در روز دستگیری من شماره تلفن همراه مرا نداشت و آنرا از طریق تماس حراست اداره آموزش پرورش با دفتر زیارتی برادرم گرفت. و برای مراجعه با اداره اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند که یکی دو ساعت با تو کار داریم و من هم به اطلاعات مراجعه کردم. آنجا یک سوال درباره سوابقم و سوال دیگری در مورد مسایل شهری پرسیدند و در پایان اتهام مرا نشر اکاذیب عنوان کردند و به دادگاه شهرستان منتقلم کردند. دادستان بابلسر آقای سیفی در برگه معرفی به زندان به کذب نوشته “نظر به عجز متهم آقای علی تاری فرزند روح الله از تعرفه کفیل به مبلغ بیست ملیون ریال به اتهام نشر اکاذیب به آن بازداشت گاه معرفی می شود. تا اطلاع ثانوی در بازداشت باشد. مورخه ۱۴/۱/۸۹

این در حالی است که برگه معرفی به زندان را به من نشان ندادند که نشان عدم از توانایی من در پرداخت دو ملیون تومان باشد یا نه، و موید این قضیه این است که من در همان روز در حساب شخصی ام چند برابر این مبلغ موجودی داشته ام.

هنگام مراجعه من به اداره اطلاعات مامورین جهت بازرسی به منزل شخصی ام رفته و با برخوردهای آمرانه و توهین آمیز با همسرم و برادر شهیدش اقدام به زیرو رو کردن منزل کرده و بعضی وسایل مربوط به شخص من و بیشتر وسایل متعلق به فرزندانم را با خود بردند.

صبح روز بعد به دفتر زیارتی برادرم مراجعه کردند و با رفتاری توهین آمیز برادرم را چندین ساعت در اتاقی حبس کرده و وسایل دفتر از جمله کیس کامپیوتر و .. را با خود بردند.

پیش از این احضاریه کتبی دریافت کرده بودید؟

خیر، به ادعای بازجو اعتراف دیگران علیه من در خصوص نشر اکاذیب ، علت و سند دستگیری من بوده که بعدا معلوم شد که در این رابطه ادعایی هم در کار نبوده است.

نحوه صدور حکم بازداشت به چه صورت بود و قاضی یا بازپرسی حضور داشت؟

خیر، فقط موردی را که اداره اطلاعات اعلام کرده بود توسط دادستان بازنویسی شده و به من اعلام شد که این روند غیر قانونی بوده است.

آیا اعتراض خود را به این موارد غیر قانونی مطرح کردید؟

بله، اصولا قرار بازداشت موقت برای جرائم بسیار سنگین و مجرمین بسیار خطرناک صادر می شود از جمله آدم ربایی، قتل، اسیدپاشی. مرجع رسیدگی کننده به پروژه می تواند قرار بازداشت متهم را صادر کند اما در دیگر پرونده های کیفری هر چند دست مرجع قاضی را قانون گذار برای صدور هر قراری بازگذاشته است اما قرارهای تأمین کیفری باید متناسب با جرم و شخصیت متهم باشد. در این پروژه فرض اتهامات انتسابی ( که مناقشه انگیزاست) باز هم دادستان یا نماینده او نمی توانست قرار بازداشت موقت صادر کند و آنهم متأسفانه قریب سه ماه، لذا از نظر شکلش خلاف مقررات کیفری و مقررات جاری آیین دادرسی کیفری است زیرا تحقیقات قضایی همان بدو امر تمام شده بود. اینجانب، فردی گمنام و ناشناخته نبوده و نیستم. حداقل نسبت به اسلام، شریعت ، انقلاب ، دفاع مقدس ، امام شیوه ی فرائض دینی هم بدلیل شغلی و هم سوابق عملی، محققانه و متعبدانه و مسئولانه از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وفادار بوده و عمر و جوانی را بدان مصروف داشتم بنابراین معلوم نیست کدام گزارش و شهادت و اسناد، دال ضدیت یا اقدام علیه اسلام و تشیع و امام توسط اینجانب است. اینجانب به پشتوانه سوابق دینی انقلابی وتحصیل در رشته ی دینی، وسفرهای مکرر زیارتی بعنوان مدیر کاروان حج و عتبات عالیه و سابقه تدریس دینی و قرآن همواره مورد پرسش همراهان بوده ام و لذا وجود کتب یا مقاله یا سایر مدارک احتمالا نه تنها هیچکدام نشانه استفاده آنها علیه اسلام و تشیع نبود بلکه مستنداتی برای نقصان آن عقاید به شکنجه ای روحی، دستبند، پابند، چشم بند، تهدید و توهینات مکرر امری عادی بودند که دقیقا خلاف قوانین جاری و اسلام است و مسلما قاضی و دستگاه قضایی که ترازوی سنجش عمل کارگزاران و خلق است نباید و نمی تواند و نمی خواهد کسی با مقدمات خلاف قانون به نتایج و مستندات اثبات جرم دست یابد: نیز ضمیمه اسنادی غیر مرتبط اتهامات انتسابی و تفتیش تمام لوازم همسر و فرزندانم و اعضای خانه به فرموده امام، خلاف شرع و قانون و مرتکب آن مستحق مجازات است و انتساب مسایل اخلاقی و جمع آوری سی دی های موسیقی و فیلم فرزندان چه ارتباطی با عناوین اتهامی می تواند داشته باشد و آیا جز تخریب چهره ها و پرونده سازی برای افراد جهت رسیدن به مقاصد مورد نظرشان چه می توانست باشد؟

به نظر بنده به عنوان کسی که اسلام بدون تحقیق را دین تحجر و جمود می داند یکی از بهترین روش های مطالعه دانستن نظرهای مخالفین در حوزه دین یا مسایل اجتماعی و فرهنگی است که همه باید به این موارد عمل نماییم. و متهم کردن من به توهین به اسلام مضحک و مورد تعجب همگان بوده است.

آقای تاری می توانید از محل نگهداری تان در زندان و امکانات آنجا صحبت بفرمایید؟

من به مدت ۷۲ روز درسلول انفرادی زندان متی کلای بابل و در یک سلول ۲ در ۲٫۵ بودم که داخلش هیچگونه امکاناتی وجود نداشت و به تعداد ۲۰تا از آن سلول ها وجود دارد که گاهی تا ۲۵ نفر هم در آنجا نگه داری می شوند و برای کلیه این سلولها تنها یک سرویس بهداشتی ۷۰*۷۰ سانتی وجود دارد و اساسا برای تنبیه مجرمین خطرناک ساخته شده است و یعنی مجرمین خطرناک در صورت ارتکاب خلاف در زندان به آنجا منتقل می شوند. بیشتر افرادی که در انفرادی می آمدند تکراری بودند و از شرورترین افراد داخل زندان به شمار می آمدند. چند بار هم به من گفتند افرادی که در بند کنار من هستند را به علت تجاوز جنسی به این بند آورده اند. و حتی افرادی که مرتکب قتل می شدند یک یا دو هفته داخل انفرادی بودند. زندانیان سیاسی برای نگهداری در انفرادی به زندان ساری برده می شدند که از امکانات اولیه برخوردار است و حتی این راهم از من دریغ کرده و مرا به بدترین انفرادی ممکن منتقل کردند.

سلول ها همیشه توسط لامپ مهتابی روشن بود و شب و روز در آن فرقی نداشت. یک موکت معمولی و سه پتوی ارتشی که بعضا یکی را هم از ما می گرفتند در سلول موجود بود که از آنها به عنوان بالش و تشک و پتو استفاده می کردیم و به قدری کثیف بود که به گفته بعضی زندانیان تا یک سال از زمان شستن آنها می گذشت. در طول روز فقط ۳بار درب سلول برای دریافت غذا و استفاده از دستشویی به صورت نوبتی برای افراد باز می شد و برای من که نماز می خواندم چند دقیقه فرصت دستشویی و وضو را می دادند. که با گرفتن غذای بی کیفیت و استفاده از دستشویی و شستن ظروف غذا گاهی طول زمان آن بعلت تعداد زیاد افراد به ۲ساعت می انجامید. چنانچه زندانیان در شب به دستشویی احتیاج داشتند اغلب از بطری نوشابه یا تخلیه در سلول اینکار را انجام می دادند که فضای سلول ها را نجس و باعث آزار دیگر زندانیان می شد.

در مورد حمام هم مدت طولانی بین آنها فاصله بود که حتی به ۱۶ روز هم می رسید. از بوی بد تن خودم نمی توانستم بخوابم ، آبش سرد بود و هوا سرد بود و همین باعث شد که از ناحیه سر و پوست بیماری گرفتم.

روند بازجویی های شما در این مدت چگونه بوده؟

از روز دوم بازداشت مرا برای بازجویی از زندان متی کلا به اداره اطلاعات شهرستان بابل می بردند. با چشم های بسته تا آخرین لحظه ای که می خواستم وارد بند شوم چشم بندم را باز می کردند. بعضی روزها سوال ها از طریق رئیس زندان به دست من داده می شد تا درون سلول به آنها پاسخ دهم. بازجوهایم بعضی سئوال ها را می پرسیدند و به من می گفتند که یک هفته برای فکر کردن فرصت دارم.برای بازجویی اکثرا مرا قبل از صبحانه می بردند و تا ۴ بعد از ظهر یک ریز بازجویی می کردند، نه صبحانه می خوردم، نه نهار و از هر وعده ی شام به وعده ی شام دیگر بازجویی می شدم. من را با چشم بند وارد اداره اطلاعات بابل می کردند و اگر جواب های من مطابق میل آنها نبود، چشم بندم را محکم تر می کردند وبعضی مواقع علاوه بر چشم بند دستم را با دسبند به میز می بستند. در اتاق بازجویی افرادی که حضور داشتند به من فحش داده و توهین ها را بیشتر می کردند. و وقتی که به دادستان این موضوع را گفتم، دادستان می خندید ونمی توانست حرفی بزند. کسی که مرا بازجویی می کرد، سنش حتی به جنگ و انقلاب هم نمی رسید. بازجوها به من می گفتند وکیل نگیرکه تاثیری در حکمت ندارد، حکم شما نوشته شده ، حکم بازداشت تورا با حکم زندانت یکی می کنیم، زیاد به خودت سختی نده…

وضعیت جسمی تان چطور بود و رسیدگی پزشکی می شدید؟

از نظر دارو زندان متی کلا وضعیت بسیار بدی دارد که حتی بعضی قرص ها را به سختی و به صورت دانه ای در اختیار می گذاشتند و امکان دسترسی به بسیاری از داروها وجود نداشت. من با توجه به ناراحتی قلبی و مشکل گوارشی و آرتوروز کمر و بیماری عدم تعادل به دلیل اختلال در مایع گوشی به داروهای خاصی احتیاج داشتم که با زحمت از بیرون تهیه می کردم.

همچنین به علت مشکل جسمی ام عدم تحرک باعث مشکلاتی از قبیل کمردردهای مزمن و عدم تعادل در من می شد که هنوز هم که ۶ماه از زمان بازداشتم می گذرد علایم زیادی را از آن دوران دارم. و باوجود چندین تقاضای کتبی و شفاهی و توصیه دکتر زندان به جز یک بار و آنهم پس از ۶۰ روز مانع از پیاده روی من در فضای راهروهای سلول انفرادی شدند و حداقل امکاناتی که در اختیار سایر زندانیان بود از من دریغ می شد.

در این مدت ملاقاتی با خانواده تان داشتید؟

اولین ملاقات بعد از ۴۵ روز با حضور اسدیان، رئیس حفاظت زندان با همسرم بود. که همسرم می گفت از روی لباس مرا شناخته چون بیش از ۲۵ کیلوگرم کاهش وزن داشتم و اصلاح هم نکرده بودم در حدی که برای همسرم قابل تشخیص نبودم. در دومین ملاقات بعد از ۶۵ روز انفرادی توانستم فرزندانم را ببینم.

نحوه برگزاری دادگاه به چه شکل بود و آیا شما از روز برگزاری دادگاه اطلاع داشتید؟

دادگاه من خیلی با عجله برگزار شد. بدون هیچگونه اطلاع قبلی بعد از سه ماه و بدون اطلاع از محتویات پرونده و مفاد کیفر خواست با دستبند از بند انفرادی اطلاعات به دادگاه رفتم در حالی که گمان نمی کردم روز دادگاه من است. دادگاه بدون حضور دادستان یا نماینده ایشان و منشی دادگاه و بدون قرائت کیفرخواست شکل گرفت که به طور واضح خلاف قانون است.

اساسا بازداشت بدون احضار کتبی و درج عنوان اتهامی و امضا مأمور که صریحا خلاف قانون است، استناد به اعتراف سایر متهمین برای اثبات اتهام اینجانب نافذ نیست. از سوی دیگر نگهداری بدون مجوز و طولانی قریب سه ماه در سلول انفرادی و اعمال شکنجه ای روحی از جمله چشم بند و دستبند و پابند در حین بازجوئی و اعمال تهدید و توهین در طول بازداشت بر خلاف صریح قانون است. و ضمن رد قاطع ناتوانی اینجانب برای کفالت بمبلغ دو میلیون تومان (بیست میلیون ریال) نگهداری و حبس ظالمانه طولانی مدت فقط با اراده عناصر خود سر بوده است. همچنین عنوان اتهامی در نامه موصوف در بند چهار، نشر اکاذیب بود اما برای توجیه بازداشت طولانی مدت اتهامات دیگری به ناحق به بنده نسبت داده شد.

از نظر محتوایی هم برگزاری این دادگاه غیر قانونی بود به دلایل زیر:

یک. بعد از ۳ ماه بازداشت به اتهام نقش هدایتی در تحریک عوامل فتنه،نشر اکاذیب و توهین به رهبری(آقای خامنه ای)، در حکم صادره عنوان اتهامی توهین به اسلام و تشیع و توهین به مقام شامخ رهبری(حضرت امام رضوان الله) بوده؛ لذا دادگاه با استفاده از اختیار خود حکم به اثبات جرم با عنوان دیگر داد.

دو. مصادیق و شرح موجود در پرونده عموما ازنظر قانونی جرم نیستند.

سه. بسیاری از مصادیق ربطی به عناوین اتهامی که به من تفهیم شد نداشت و طبق فرمان ۸ ماده ای امام (ره) استناد یا گزارش شواهد و اسناد غیر مرتبط و انتشار آن جرم و مستوجب تعزیرات است

چهار. اقرار دیگران آنگونه که چندین بار در گزارش اطلاعات مکرر ذکر شد مستندی برای اثبات جرم نیست، چون هم طبق قانون ، غیر قابل استناد است و هم به گفته صریح رهبری جمهوری اسلامی اعتراف متهمین علیه دیگران نافذ نیست.

و در هیچیک از اتهامات انتسابی نه به عنصر مادی و نه به عنصر معنوی توجهی نشده است.

می توانید در خصوص چگونگی آوردن شما به دادگاه برایمان بگویید؟

با توجه به اینکه من یک فعال سیاسی و مسئول ستاد مهندس موسوی بودم برای انتقال به دادگاه من را به سه معتاد که جرم آنها فروش و حمل ۴۲ کیلوگرم مواد مخدر بود دستبند و پابند زدند.

آیا در دادگاه وکلای شما حضور داشتند؟

در دادگاه فرمایشی که در زمان بازداشتم انجام شد فقط یک بار با وکیل در زندان ملاقات داشتم که آنهم برای گرفتن امضای حق وکالت بود و در فرصت ۱۰ دقیقه ای که برای ملاقات دادند فرصتی برای صحبت درباره محتویات پرونده وجود نداشت. البته دو وکیل داشتم که یکی از آنها به علت تماس تلفنی تهدید آمیز اداره اطلاعات از وکالت پرونده استعفا کرد.

بر اساس چه اتهاماتی برای شما حکم صادر شد؟ و آیا استنادات حقوقی برای این اتهامات در حکم وجود دارد؟

حکم مرا به صورت ضرب الاجلی دادند، و شاهد این موضوع اینست که دوستانی که قبل از من دستگیر شدند سه ماه بعد از من محاکمه شدند. در حکم من اتهام تبلیغ علیه نظام به توهین به مقدسات دین و تشیع تبدیل شد که طبق قانون، دادگاه کیفری نمی تواند به جرم خارج از کیفرخواست رسیدگی کند، و جالب ست که در حکم نوشته شده دادگاه برای تعیین اتهام دچار اشتباه گردیده است در عنوان اتهامی توهین به رهبری نه اقرار داشتم و نه مصداقی برای این امردر حکم عنوان شده که این خود خلاف قانون است و از نشر اکاذیب به وسیله انتشار اعلامیه ای که در آن اسامی افرادی که در روز۲۶ خرداد در بابلسر دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند نیز در دادگاه بدوی تبرئه شدم. اما با گذشت ۲۰ روز از مهلت تجدید نظر و عدم شکایت شاکیان خصوصی دادستان دادگاه بابلسر خارج از وقت قانونی به عنوان مدعی العموم به حکم اعتراض کرده و آن را به دادگاه تجدید نظر فرستادند.

متاسفانه در گزارش اطلاعات موجود در کیس کامپیوتر با جهت گیری، مطالب را طوری نوشتند که همه مطالب را بد جلوه دهد؛ بخصوص از میان همه مطالب در کیس دو یا سه مقاله را انتخاب کردند که من تازه بعد از اعلام حکم آنها را خواندم و قبلا نخوانده بودم، وبرای بزرگنمایی یک مقاله ی خرافات عاشورا را در سه بند تحت عناوین :

خرافه در دین

توهین به حضرت ابوالفضل تحت عنوان ابوالفضل رفته آب بیاره

توهین به روز عاشورا، حضرت علی اصغر و حضرت ابوالفضل تحت عنوان خرافات عاشورا آورده اند که این مقاله هنوز هم در سایت های فیلتر نشده موجود است.

نمی دانم قاضی باستناد کدام مقاله حکم توهین به مقدسات و تشیع را استنتاج کرده است، فقط در مورد مسائل عاشورا بعرض برسانم در سال هشتاد و پنج در کشور بحث های زیادی در ارتباط با مداحی های شرک آلود و پر از خرافه توسط مداحان مطرح شد و تعداد زیادی از مراجع تقلید به آن اعتراض کردند؛ از جمله مقالاتی که در کیس باید باشد مقاله آقای احمد خاتمی(امام جمعه موقت تهران) که در مجلس خبرگان طرح گردید است، یعنی اینکه یکی از موضوعات مهم آنزمان این مسئله بوده است، و اینجانب نیز سعی کردم مقالاتی را جهت مطالعه از طریق اینترنت بدست آورم که بعضی از آنها را خواندم و بعضی را فقط دانلود کردم که بعدا مطالعه کنم که شاید مقاله مورد نظر یکی از آنها باشد. در کامپیوتر مقالات دیگر بنام بررسی تطبیقی شاهکار عاشورایی و مقاله تحلیل های عاشورا را بهمراه مقاله آقای احمد خاتمی در منزل از سایت بازتاب دارم که این سایت حدود دو سال پیش به تابناک تغییر نام یافته و مطالب قدیم در آن موجود نمی باشد، و مقالات مشابهی از سایر سایتها شاید دانلود کرده باشم. بنظر میرسد با این حکم آنها اسلامی را که مبنای آن تفکر، تعقل، تدبر وتحقیق باشد بر نمی تابند.اگر چنین باشد شهید مطهری با کتاب تحریفهای عاشورا چقدر باید مورد مواخذه باشد خدا می داند.

مسائلی که منجر به رای شد مربوط به مقالات و عکس گوگوش روی اسکناس هزار تومانی است که در بازجویی ها به آن پرداخته نشده یا بطور گذرا تنها اشاره ای شده بود. بنظر می رسد مطالب زیادی از اوراقی که در پرونده اینجانب است یا از سوی اطلاعات نوشته شده بیشتر برای تشویش ذهن افرادی است که پرونده اینجانب را مطالعه می نمایند و اکثر قریب به اتفاق گزارشات بر دور کردن ذهن خواننده ار واقعیت است. بطور مثال فیلم های شیطان پرستی که اگر بجای آن می گفتند فیلم هری پاتر واقعی تر بود و چون اگر می گفتند فیلم هری پاتر شاید قاضی را به خنده وامیداشت نوشتند شیطان پرستی، در صورتی که چهار قسمت فیلم هری پاتر را تلویزیون پخش کرد و بعد از مدتی در تلویزیون برنامه گذاشتند که این فیلم شیطان پرستی است؛ یا فیلم هایی از این دست؛ و اینگونه فیلم ها و آهنگ ها یا مطالب که بنده از اکثر قریب به اتفاق آنان بی اطلاع می باشم.آنچه که به عنوان اطلاعات موجود در کیس و یا سی دی های منزل یا دفتر زیارتی برادرم مطرح گردید که نمی دانم به کدام باید پاسخ دهم چون مطالب در پرونده موجود نمی باشد و یقین دارم قاضی پرونده مطالب را از کیس یا سی دی ها را ندیده و نخوانده زیرا مطالعه همه آنها مستلزم صرف زمان زیادی است که معقول به نظر نمی رسد. تعدادی از مقالات را توانسته ام دوباره دانلود کنم مثل مقاله ای تحت عنوان اسلام و بودیسم متعلق به همایش اسلام و بودیسم است که توسط رایزن فرهنگی ایران در تایلند و کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت برگزار گردید ، و مقاله دیگر در مورد پیشینه و کارنامه وهابیت مربوط به مرکز اسناد انقلاب اسلامی که در سایت این مرکز هنوز هم وجود دارد و مقاله هایی از این دست که همگی در سایت های باز موجود است.

در خصوص مقاله ای تحت عنوان ترمیم بکارت در ایران (مربوط به زنان) اولا در خصوص مقاله شاید بحث های زیادی مطرح است؛ سئوال من این است مگر ترمیم بکارت برای آقایان هم داریم؟ که بنظرم نوعی توهین به فهم دستگاه قضایی می باشد و یا شاید اداره اطلاعات از این موضوع اطلاع ندارند که بکارت مربوط به کدام جنس است.

ثانیا این مقاله مربوط به یک بحث و پدیده اجتماعی فرهنگی است و خواندن آن بعنوان یک بحث آسیب شناسی اجتماعی است و نه تنها مورد بدی نیست که فرد بخواند بلکه شاید برای افراد لازم باشد و اصلا ربطی به ترمیم بکارت ندارد که متاسفانه چندین بار بازجوی بنده در بازجویی بدان اشاره کرده .

سوال من این است کدام توهین کننده به اسلام را مسئول حج و کربلا و عتبات قرار می دهند ؟

آیا اینگونه فشارها و اتهامات دروغین بر روی فعالین سیاسی استان مازنداران سابقه داشته است؟

فشار ها متاسفانه در چند استان بسیار زیاد است و در کل ایران به غیر از تهران بیشترین فشار اول بر روی فعالین اصلاح طلب و دانشجویی مازندران بوده است. استان مازندران یکی از ۵ استانی است که برخوردها از شدت بیشتری برخوردار است و شهرستان بابل و بابلسر زیر مجموعه اداره اطلاعات شهرستان بابل است. در استان مازندران بابل حالت ویژه ای دارد. گرفتن افراد یا سلیقه ای بود یا خوش خدمتی، در حوادث پس از انتخابات ۳ برابر بیشتر شد، هر دو مسئول ستاد آقای موسوی را در بابل و بابلسر گرفتند.

برخوردها به صورت سلیقه ای بود وبه خصوص در شهرستان بابل و بابلسر بصورت بی سابقه ای با افراد برخورد شد. باید عرض کنم این حرکت اصلاح طلبانه و حق جویان یک تفکر است و تفکر با ارعاب، حبس و … خاموش نخواهد شد بلکه هرروز ریشه و عمق بیشتر می یابد و بعد از آزادی متوجه شدم افرادی که به ظاهر با آنان هستند نه تنها دل خوشی ندارند بلکه انزجار روز افزون خود را از حرکات نابخردانه شان، حرکاتی همانند دستگیری افرادی چون آقای شهیری، آقای سروش، آقای میری اعلام می نمایند.

آقای تاری در پایان هر صحبتی دارید بفرمایید.

علت اصلی این مصاحبه حقی است که از من و امثال من ضایع شده ، بدتر اینکه نمی توانم آن را به گوش مردم و مسئولین برسانم و این را واسطه قرار دادم تا اینکه اگر کمترین انصافی در آن باقی باشد حکم من جز برائت و عذرخواهی از اینجانب و برخورد با نیروهای خودسر، خود رای و دست های پنهان که به بازجویی های شفاهی به آن اظهار کردم مقاصدی غیر از حفظ نظام می کوشد با بازداشت و انفرادی طویل المدت از فردی مثل من که در همه صحنه ی انقلاب خصوصا در انتخابات دوره دهم حضوری فعال داشته ام پاداش ۴۰ میلیون رای برای نظام، برای من ۷۲ روز انفرادی ۱۵ روز بند ویژه و یک سال و نیم حبس که از یک منتقد بعضی از طرح ها و برنامه های دولت یک مخالف جدی ساختند و به علاوه تعداد همه افرادی که مرا می شناسند را به آن باید اضافه کرد، بهتر بگویم این افراد کارخانه مخالف سازی، معاند سازی، وابسته به بیگانه سازی دارند و چه زمانی این کارخانه تعطیل شود خدا می داند.

بعد از ۷۲ روز انفرادی وقتی به بند ویژه منتقل شدم که در این بند ۴ نفر به اتهام سیاسی مدت ها در این بند بوده اند، یک ویژگی این بچه ها که شاید به خاطر شغل معلمی ام مرا به تفکر وا داشت اینکه هر ۴ نفر از نخبگان علمی جامعه بوده اند و دو یا سه نفرشان در دوران تحصیل در مدارس تیزهوشان درس خوانده بودند گرچه می گویند بندهای ویژه اوین اکثر استاد هستند ولی اینجا همه دانشجو بوده اند افراد فرهیخته چون ایمان صدیقی دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر، حسین جلیل نتاج دانشجوی رشته پزشکی، نیما نحوی دانشجوی رشته مکانیک، محسن برزگر دانشجوی مهندسی برق، که متأسفانه بی مهری های زیادی به نیما که جوانی استوار و مقاوم شده که مایه تأسف است. ایشان علی رغم دیگر زندانیان هم بندش به او ظلم مضاعف شده است که امیدوارم همانند سه عزیز دیگر از زندان آزاد گردد و همه دوستان زندانی در بند ویژه به نوعی از تحصیل محروم شده اند سئوالم این است که چرا باید این استعداد ها که مطابق قانون اساسی عمل کرده اند را به بند کشیده و از تحصیل و مواهب زندگی محرومشان کنند؟

منبع: جرس
مصاحبه از: مژگان مدرس علوم

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد