logo





بازتاب های پائیزی بر اخوان ثالث

دوشنبه ۶ دی ۱۳۸۹ - ۲۷ دسامبر ۲۰۱۰

مهدی استعدادی شاد

mehdi-estedadi-shad.jpg
۱- در میان علاقمندان شعر فارسی چند دهه ای است که نام مهدی اخوان ثالث بلافاصله تداعی کننده مفهوم زمستان است. فصلی که با دومین دفتر شعری همنام است که شاعر بزرگ خراسانی و سکونت گزیده در ری در پروژۀ چشمگیر سرایشی خود انتشار داد.
البته در مجموعۀ شعر یادشده، شعری هم با همین نام و عنوان، یعنی زمستان، وجود دارد. شعری رایج بر زبان ها و به نوعی ملی شده که، پس از نیما یوشیج، شناسنامه دومین نظریه پرداز در شعر نیمایی را بیش از پیش برجسته ساخت. شاعری که خود را، در یکی از توصیف های خود نشان، "مرثیه خوان وطن مرده خویش" خوانده است.
با این حال مهدی اخوان به فصل پیش از زمستان هم بی توجه نبوده است. او، همنوا با برداشت عرفانی که پائیز را بهار عرفا دانسته، در پایان شعر "باغ من" که استعاره ای برای ایران هم هست، پائیز را پادشاه فصل ها می خواند:

"... باغ بی برگی
خنده اش خونی ست اشک آمیز.
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
پادشاه فصل ها، پائیز."

به جز این ارجمند خواندن پائیز در "باغ من" که اشاره ضمنی به ایران دارد و حتا شکل بدون برگش هم برای شاعر دلچسب و عزیز است، مهدی اخوان در شعر "خزانی" (انتشار یافته در دفتر شعر"آخر شاهنامه") مشاهده گر است و به توصیف پائیز از منظر خود می نشیند.
شعر با این مصرع آغاز می شود:" پائیز جان! چه شوم، چه وحشتناک." بدین ترتیب سومین فصل سال در چهار پاره بعدی، ظرف عمر لک لک، مرغکان طلایی بال و سرانجام قناری غمگینی می گردد که در جاده و کوه و کمر زندگی حضور به هم می رسانند.
از توصیف پائیز و مورد خطاب قرار دادنش در شعر "خزانی "گذشته، مهدی اخوان مفهوم پائیز را در عنوان کتابی هم آورده که مقدمه اش را به مهر ۱۳۵۴ نگاشته و در بر گیرندۀ شعرهایی است که در دومین بار زندان رفتنش سروده است. "در حیاط کوچک پائیز در زندان"، مجموعه شعرهای پائیزی اخوان ثالث در سال ۱۳۴۵ است. سالی که از آخر تابستان تا اوایل زمستانش را به خاطر "رابطۀ نامشروع"، و نه به علت اتهام سیاسی در اولین بار، در زندان گذراند. از جمله شعرهای چشمگیر این دفتر، که پائیز را همچون ظرف زمانی تجربه می کند، "خطاب"، "خوان هشتم و آدمک" و نیز"صدا؟ یا خدا؟" است. به ویژه که شعر آخری از هماورد نظری وی با برداشت حسی فروغ فرخزاد("تنها صدا است که می ماند") خبر می دهد.

۲- با پائیز ۲۰۱۰ میلادی بیست سالی از وداع مهدی اخوان ثالث(م. اُمید) می گذرد. رخدادی که در رسانه های امروزی از آن یاد شده است. در میان یادآوری های رسانه ها، دو سامانه مختلف نگاه نگارنده را به خود جلب کرده اند.
اولی مطلبی از محمد قائد بوده که در بخش فرهنگی سایت تلویزیون بی بی سی آمده است. نگارنده در پاسخی به مطلب یادشده پرداخته است. دومین مورد، بخشی است تشکیل شده از چند متن متفاوت و به نوشتۀ نویسندگان مختلف که در نشریۀ "مهر نامه" شماره ۵، مهر ۱۳۸۹ انتشار یافته است.
در نخستین مطلب، کامیار عابدی زیر عنوان مهدی اخوان ثالث و سعدی به پیشینه سرایش کلاسیک پرداخته که بر سروده های اخوان ثالث تاثیر گذار بوده اند. دومین مطلب به قلم ابراهیم گلستان است. متن سخنان وی در لندن که پس از در گذشت م. امید و در مراسم یادبود شاعر گفته شده است. عنوان نوشتۀ گلستان، "حزنی غرنده در زبانی پاک" است.
پس از مطلب گلستان که اشاره هایی به بستر تاریخی و اجتماعی شعر اخوان دارد، فصل ویژه یادگزاری م. اُمید (در مهرنامه شماره ۵) حاوی یک مصاحبه با عبدالعلی دستغیب و دارای سه یادداشت از محمد آزرم، پگاه احمدی و علی مسعود نیا است.
در این میان با طرز نگاه گلستان به دوست شاعرش آشنا بوده ام که پیش از این، در یادنگارۀ جذابی، از سی سال دوستی با اخوان گفته بود. نوشته ای که، اگر درست یادم باشد، در نشریه دنیای سخن (تهران) انتشار یافت.
مصاحبه با دستغیب، فارغ از تکرار کلی گوئی های قدیم و جدید وی در مورد شاعران و نویسندگان ایران و جهان که سریالی از مکتوبات حجیم برای نقد ادبی به "ارمغان" داشته و نیز به دور از همنوایی هایش با حاکمیت این دهه ها، یک برداشت کلیشه ای از روند سرایش اخوان ثالث را دوباره مطرح می سازد.
آن هم این حرف لق که" اخوان دیگر تمام شده بود. با "از این اوستا" تمام شد."( نشریه یادشده، ص ۱۹۷) به آن حرف لق این داوری زننده دستغیب را هم می شود افزود که برای هر منتقدی در حکم رفوزگی در شناخت متن است. وقتی که وی کلیت رسالۀ مُهم "موخره پس از این اوستا" را یکسره پرت و پلا می خواند.(همان جا، منبع پیشین)
در همان بخش نخست و با اشاره با چشمگیری سروده های "در حیاط کوچک پائیز در زندان" و نیز اینجا با اشاره به شعرهای پسین مهدی اخوان هم چون "مار قهقهه" یا "ما، من، ما" باطل بودن حکم دستغیب را آشکار می کنیم.
نکته جالب و قابل یادآوری برای مخاطبان این نوشته در این است که نویسنده آخرین یادداشت در مجموعۀ یادبود مهدی اخوان در مهرنامه، یکی از دو نفر مصاحبه کننده با دستغیب است. یعنی جناب مسعودنیا.
مصاحبه کننده ای که در گفتگوی یادشده از دلیل و برهان حکم های صادر شده چیزی نمی پرسد. از این غفلت ورزی ها گذشته، در یادداشت خود با یکسری مفاهیم توضیح داده شده در فرهنگ لغت، که به کار مبتدیان می خورد، سراغ "بررسی" شعر اخوان رفته و دست خالی باز گشته و سر آخر هم حیران بوده که چرا قالب های از پیش ساخته اش توضیح دهنده هدف سرایش مهدی اخوان نیستند.
با این رویکرد ناموفق در فهم شعر اخوان، که در مصاحبه با دستغیب و یادداشت آخر مهرنامه آمد، متاسفانه با جنبۀ منفی بازتاب پائیز امروزی بر شعر اخوان روبرو شدیم. ولی خوشبختانه بازتاب مثبت پائیز را هم دیدیم که در بخش نخست، به هنگام اشاره به کاربرد واژه پائیز توسط شاعر و داستانسرای برجسته ادب فارسی،آمد. شاعری که هشت دفتر شعر از خود به یادگار گذاشت. یادش گرامی باد!

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد