logo





چشم زخم

جمعه ۱۲ آذر ۱۳۸۹ - ۰۳ دسامبر ۲۰۱۰

مهرانگيز رساپور (م. پگاه)

pegah-s2.JPG
پس آذوقه‌ی اين شهر همين است
گلوله
دار
جنازه
چشم زخمی به گردن اين شهر ببنديد !


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

shaer darajeh yek
marjan mohebi
2010-12-10 14:40:49
mehrangiz rassapour yek shaer-e darajeh yek hast va mayeh-ye eftekhaar maa hast che Irani va che gheyr-e Irani. behtarin shaer. har ke mikhaad hasoodish beshe, khob besheh. sher-e naab migeh. binazireh.mehrangiz jaan aasheghetam
Marjan

ناز
سپيده قره‏گوزلو
2010-12-08 15:52:36
من خدارا شکر می کنم که ما ما زنها پگاه را داريم که بش بنازيم. می دونم مردها حسوديشان می شود که اين شاعر زن است اما بذار بشود.

می گويند هرکس به کسی نازد، ما هم به علی نازيم.

حالا ما خانمهای ايرانی هم به پگاه می نازيم.

شعری سملیک و ماندگار
سامان بهمنی
2010-12-08 02:19:52
به راستی که این شعر سمبلیک ار بینشی بی نظیر و طنزی گرنده برخودار است . آن جا که می گوید که ره آورد این شهر ( بخوانید ایران ) جز گلوله - دار و جنازه دست اورد دیگری برای ما نداشته است.
شاملو هم در زمانی پیش از انقلاب در شعری سمبلیک از فریاد شاخه ای به سوی نور گفته بود.
این شعر کوتاه بعد از خواندن مدت ها ذهن را می گیرد و تجسم ملموسی می شود از روز و روزگار ایران .
پگاه بی تردید یکی از بهترین شاعران معاصر است . درود بر او

قدر دانی
رهگذر
2010-12-04 16:02:51
با هردوی شما موافقم. ما ايرانیها عادت داريم وقتی شاعران و نويسندگانمان در قيد حيات هستند قرشان را ندانيم. من نمی دانم که خانم پگاه در ايران در چه شرايط سختی زندگی می کنند. اما می دانم که صبر می کنِيم تا ايشان از دنيا بروند، آنوقت از شان قدر دانی می کنيم. اين درست نيست.

هی به به و چه چه از مردگان نکنيد. از شاعران خوش قريحه و نابغه زنده هم بايد قدر دانی کرد.

Marhaba
مهران قهرمان
2010-12-03 21:38:17
واقعن چه شعر نهيب زن و مهمی. شاعر به همه بسيجی ها و پاسدارها و حتی همه ما می گويد بدبخت های بيچاره، يک کاری بکنيد پدر اين آخوندها را در بياوريد و آذوقه بياوريد.

مرحبا به خانم پگاه. صد مرحبا

گوهر تراش
کامران شفا
2010-12-03 20:04:03
مهرانگيز رساپور گوهر تراش است يک کتاب را در يک شعر کوتاه می گنجاند.زبان طنز اش لبخند تلخی را در دل حک ميکند بطوريکه آدم لب خود را گاز میگيردو به فکر فرو ميرود.انگار از دل فاجعه بيرون میآيد و ميرود واز بالا به فاجعه نگاه میکند و از آن عکس ميگيرد. چشم زخم از دل فرهنگ خرافاتی ما بر میآيد. فرهنگی که وافعيتش گلوله و دار و جنازه است!واقعأ که بايد چشم زخمی بر گردن اين شهر گوسفند نما ببنديم!اين شاعر يک استثا در شعر ماست.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد