afsanehjangjoo.blogfa.com
در پایان پرونده یی مشکوک، دهم آدر ۸۹ شهلا جاهد به دار آويخته شد. اتهامِ گردن نگرفته اش قتل همسر ناصر محمدخانی، فوتبالیست مشهور سالهاي دهه ی هفتاد بود. گفتند صندلی را از زیر پای شهلا جاهد، فرزند ناصرمحمدخانی کشیده تا همسر صیغه يي پدرش به دار آونگ شود. شهلا جاهد در دادگاه می گفت چندان عاشق همسر صیغه یی اش ناصر محمدخاني ست که حاضر است برای او و به جای او بمیرد
سرم بوي مُرده دارد
دستی آرزو داشتي تو را برباید، نه بر دار زند
سیب خورده بودی یا گندم؟
باور نکردی که وسوسه ی پرواز در آسمان کوچک می کُشد پرنده را؟ ا
گم می شوی در پنجره ای باز به سوی پرنده شدن
آن هنگام
که حریرِعشق
طناب می شود بر گردن ات
لقمه ی قهرمان، هشت سال کافی بود تابوت بتراشد
چه نیرویی بر تو فرمان می راند که خورشیدِ حقیقت هنوز زنداني ست در خاک سینه ات
ترانه ی لالایی باد و باران را می شنوم
واژه ها را تف می کنم بر قانون
دلم منفجر می شود برای کودکي که جوانه ی دست هاش از حدقه ی چشم های تو سوختند
پایه های آن صندلي را سال ها پيش موش ها جویده بودند
و تو بی پروا ساعتِ زمان را از ياد برده بودی
جذام صیغه
زبان تو را جوید
ناتمام ماندی در باور تاول خورده
و دیگر یخ نگاه واپسین معنا نداشت
هوس را عشق بافتی
که حلقه ی دارت شود
صدای هورای مردم را می شنوم
تو در توپی به پای قهرمان ، به بی نهایت شوت می شوي
دهم آذر ۱۳۸۹ واشینگتن دي سی