ای خورشید
راه من کجاست
از کدام سو
باید بسوی نجات بروم
ای خورشید
نگاه مرا دریاب
اینکه تنها بسوی ظلمت می رود و بس
کجاست راه من ای خورشید
از فردایم
پیغامی به ماه بده
مرا در آغوشت بگیر
ای خورشید
زندانی ام کن
مگذار چون شهابی
هبوط کنم
بمیرم
در آنجا که نامش را نمی دانم
خاکش از آن من نیست
مردمانش را نمی شناسم
ای خورشید
کمکم کن
شعله چراغی که در دستم بود
دل به باد داد و رفت
کمکم کن
تابستان 1377 پاریس
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد