من اکنون به توان سوسیال دمکراسی شک دارم!

نظر گوران گرِی دِر، از اعضای چپ و رادیکال در حزب سوسیال دمکرات سوئد در مورد علل شکست سوسیال دموکراسی
آنچه در زیر می‌خوانید برگردان نظر گوران (یوران) گِری Goran Greider [۱] یکی از اعضای حزب سوسیال دمکرات سوئد است که در ستون شخصی روزنامه مترو سوئد بتاریخ ۱۵ ماه نوامبر ۲۰۱۰ میلادی در شهر استکهلم منتشره است، این نوشته برای آشنایی شما خوانندگان ایرانی از نظراتی در درون احزاب است که عموما در محافل رسمی کمتر درج می‌شوند.

من اکنون به توان سوسیال دمکراسی شک دارم!
در نهایت مونا سالین از رهبری حزب کناره گیری کرد، مونا متوجه شد که او آن فردی که می‌تواند باعث تجدیدحیات حزب سوسیال دموکرات بحران زده باشد نیست. آری او هم در مرحله پایانی مبارزات انتخاباتی و نیز آخرین عملکرد بعنوان رهبری حزب، در آزادسازی ارواح از قفس روحیه مبارزاتی تاثیر حیرت انگیری را از خود نشان داد. [۲]
او اکنون می‌تواند با حفظ اعتبارخود کناره گیری کند. امیدوارم خودش نیز این احساس را داشته باشد. رسانه ها تقریبا او را آزرده اند.
وقتی مونا سالین به رهبری حزب انتخاب شد، من از منتقدین سرسخت وی شنیدم که "سوسیال دموکرات ها تصمیم به سرمایه گذاری بر روی سیاستمدارانی گرفتند که مدت طولانی درسطوح بالای حزب نشسته اند. افکار او تحت تاثیر تحولات راست در دهه هشتاد و نود بوده و انتخاب وی شوم و بدیُمن است".
تعلقات نظری وی همگون با جریانی در درون احزاب سوسیال دموکراسی است که در سال های اخیر در آلمان و انگلیس و سوئد، نتایج فاجعه باری را در انتخابات به ارمغان آورد. هسته اصلی این جریان انطباق و سازگاری خط مشی حزبی به سیاست خط میانه و یا حتی کاملا راست بوده است.
لغت "نوسازی" به کلمه رمزی برای نوسان و چرخش به سمت راست در این احزاب تبدیل شده است.
احزاب بحران زده سوسیال دمکرات، دستور کار تعیین شده بورژوازی را پذیرفتند. رای دهندگان در نزد خود فکرکردند -- چرا اکنون که انتخاب بین احزاب همگون است به یک نوع ضعیف تر از جایگزین های (آلترناتیو) بورژوا رای بدهیم؟
چیزی حدود یک دهه، غیر وفادارها و عمدتآ صداهای منتقد چپ در درون جنتش سوسیال دمکراسی غربال شدند، اقدامی که در نهایت توان و امکان رای دهندگان را از توجه به خواب و تخیلات ناشی ازخصوصی سازی و رویایی بورژوازی گرفت...
آیا این یک واقعه تاریخی است که ما شاهد آن هستیم؟ آیا دوران سوسیال دمکراسی به سرآمده است؟
آری البته چنین می‌تواند باشد. بنابراین می‌توان آن را درک کرد. از اواخر دهه بیست میلادی، جنبش سوسیال دمکراسی سوئد دو بار موفق به انجام اصلاحات جهشی بزرگی در عرصه سیاست سوئد شده است.
جهش نخست با ایده دولت رفاه آغاز شد. این ایده در آنزمان شاید غیر رادیکال، و تقریبا محافظه کارانه به نظر میرسید، اما، در واقع، این سیاست میدان عملی وسیعی را در مقابل سوسیال دموکراسی سوئد گشود تا بتواند کشور را مدرنیزه کند.
در طول دهه پنجاه و شصت میلادی، زمانی که ایده دولت رفاه درخشش خود را از دست داده بود، یکبار دیگرحزب سوسیال دمکرات موفق به تغییر شکل جامعه سوئد از طریق گسترش شدید بخش دولتی و خدمات عمومی شد اقدامی که سوئد را به یکی از عادلانه ترین و برابر ترین کشور جهان تبدیل کرد.
جهش دوم پنجاه سال پیش بود !
از آن زمان حزب نتوانسته است خود را احیا نموده و به ایجاد یک دیدگاه جدید ودستور کار روز دست یابد.
جهش سوم چگونه باید باشد؟ این آن سوال بزرگ است. آیا این جریان کوچک بجامانده از یک جنبش با پیشینه ای پر افتخار این توانایی آن را خواهد داشت که دوباره به قلمرو ناشناخته جهش کند و پیش برود؟
صادقانه بگویم، من تردید دارم.
برگردان: حیدر جهانگیری J.haedar@yahoo.se
شنبه 29 آبان ماه 1389 برابر با 20 نوامبر2010

زیرنویس
1) گوران گرِی دِر(Goran Greider )، نویسنده شاعر و مفسر سیاسی سرشناس سوئدی، از اعضای برجسته حزب سوسیال دمکرات سوئد و سردبیر رادیکالِ، روزنامه دالادمکرات از نشریات سوسیال دمکرات در سوند است. آخرین کتاب چاپ شده وی با نام "باید راه برون رفتی ازاین جامعه وجود داشته باشد" در نقد بحرانیهایی است که بشریت را تهدید میکند.
کتاب فوق چنین آغاز می‌شود" من تصمیم گرفتم که بنشینم در مورد آنچه که من آن را بحران مضاعف (دوگانه)، بحران اقتصادی و بحران زیست محیطی، می‌نامم بنویسم و این کار را به انجام رساندم. پاییز و زمستان 2009 را بدون وقفه در مورد سئوالاتی نوشتم که ذهن هر اندیشمندی را به خود مشغول ساختهو آن این است:
توان وکشش کره زمینه در مقابل این بحران مضاعف چقدر است؟ آیا تصورجامعه ای غیر از سرمایه داری ممکن است؟ چگونه می‌توان عاجل بودن این بحران مضاعف را به قلمرو سیاست روز وارد ساخت؟...
او ادامه می‌دهد: البته راه برون رفتی ازاین جامعه وجود دارد و عبور آن از مسیری است که این دوبحران عاجل، اقتصادی و زیست محیطی که کره زمین را احاطه کرده، را منطبق ودرپیوند با یکدیگر بداند.
در کتاب ضمن نقدی صادقانه و بی رحمانه با چپ اما با استدلال و منطقی قوی پاسخ هردو بحران اقتصادی و زیست محیطی را که ما در آن بسر می‌بریم، در نزد نیروهای چپ و سوسیالیستی ارزیابی میکند.
2)درپی شکست حزب سوسیال دموکرات درانتخابات و نیز درپی انتقادها و درخواست هایی برای ایجاد تغییراتی در شورای رهبری حزب، مونا سالین رهبر حزب سوسیال دموکرات، بعد از ظهر چهارشنبه 10 نوامبر، ازاعضای شورای رهبری و کمیسیون اجرایی حزب خواست تا برای فراهم شدن امکان تغییردراین شورا و انتخاب اعضای جدید، ازمقام خود کناره گیری کنند.
شکست حزب در انتخابات عمومی ماه سپتامبر، انتقادهای زیادی دردرون حزب را درپی داشت و شورای رهبری و مونا سالین، رهبرحزب، کمیسیون هایی را برای بررسی دلایل این شکست و یافتن راه هایی برای ایجاد دگرگونی های اساسی و مثبت درحزب تعیین کردند.
حزب سوسیال دموکرات سوئد که نزدیک به 80 سال در صحنه سیاسی سوئد نقشی تایین کننده داشته است، طی دو انتخابات پیاپی شکستی بزرگ متحمل شد.
سوسیال دموکرات‌ها که در انتخابات سال 2006 با کسب بیش از 35 درصد آرا از نیروهای راست و میانه شکست خورده بودند، این بار در انتخابات 19 سپتامبر2010 توانستند تنها 30 درصد رأی شرکت کنندگان در انتخابات را بدست آورند.
این حزب برای تقویت موقعیت خود در انتخابات این دوره، با احزاب چپ و محیط زیست (سبز) متحد شده بود، اما این ائتلاف تنها به 7/43 درصد آرا دست یافت و نتوانست برنده انتخابات باشد. با وجود این، حزب سوسیال دموکرات سوئد که یکی از الگوهای موفق عدالت اجتماعی در اروپا را دهه های گذشته ارائه داده، همچنان با بیش از 29 درصد آرا قوی‌ترین نیروی سیاسی منفرد در کشور است.