logo





با نگاه به هم، سبز می شویم

يکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۹ - ۱۴ نوامبر ۲۰۱۰

ک. معمار

در کشور ما ایران، " ساختمان مسکونی" نه ساختار، ۳۰ سال از عمرش طی شد ، کلنگی به حساب می آید وباید به پیمانکارهای تخریب اطلاع داد، دست به کار شوند، بعضی از وسایل مورد استفاده را که می شود در جاهای دیگر به کاربرد از ساختمان جدا کرد، مابقی را به گورستان نخاله و ذباله حمل نمود. در رابطه با" جامعه" نوام چامسکی یک دوره بیست ساله در نظر می گیرد.ما ظهور اصلاح طلبان پس از بیست سال را ربط به نظر چامسکی دادیم . هشت سال طول کشید تا متوجه شدیم ، نه ، مطابق با آراء چامسکی نبود. اصلاح طلبان ، صلاح در این دیدندکه ازاین بدترنشده و همین قدر در آمار آن ها، باشند، کافی است .در این موقعیت می توانند "خط امام" را یدک بکشند، گاهی اوقات حرف و گپی بزنند و تنور سیاست را تنویر کنند. چرا چون پروژه آن ها ناتمام رهاشد. مگر همه باید داس و چکش و پرچم دست بگیرند واز مبارزه دم بزنند؟ خط امام چتر امنیتی اش را با خود دارد وآن ها می توانند به طور مشروط حضوربا واسطه شان را بی واسطه جلوه دهند وفضا را آماده کنند که حرف زدن به شیوه آنها راهمه فرا گیرند.باک "خط امام "هنوز بنزین دارد و میتوان جلو رفت.از" هابر ماس"هم دعوت کردند وایشان به ایران آمدند.ازهوش و ذکاوت ایرانی های اصلاح طلب که ،درهمسایگی شوروی سوسیالیستی طی هفتاد سال زندگی کرده، اصلا اثری ازافکارارتدکسی در آنها ندید، حیرت نمود.وآن روز دانشجویان و جوانان، فیلسوف پیر رابا حضوربی سابقه شان وسوالات خودبه سر شوق آوردند .هابرماس،موقع وداع ازایران زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی،دردل چندناسزای فرانکفورتی هم نثارمیشل فوکو کردند که، گفته بود ایرانی ها،" دو گونه فکر می کنند، با هم هستند یک جور وزمان تنها ئی ،نوعی دیگر"به فوکوهم ،زمان وقوع انقلاب گفته بودند"همه راه ها به قم ختم می شود" وازبس بین، تهران و قم رفت وآمد کرد، سرگیجه گرفت و وقت رفتن از ایران ، سرگیجه اش اصلا رفع نشد. به این دلیل که بر شمردم ما با استبداد دینی 30 ساله شدیم. شاید زمین هنوز به اندازه کافی از خون جوانان آبیاری نشده بود تا" سبز" شدن یکدیگر را شاهد باشیم. هرچه بود، امروز سرتاسر میهن "رنگ" خود را پاشیدیم و منتظر معمار هستیم تا نقشه ای را که برایمان آماده کرده را بررسی کنیم و متعاقب آن، خاک بر داری کرده، به زمین بکر برسیم و فونداسیون طرح خود را همه با هم بریزیم.این بار همه هوشیارهستند. زمان انقلاب 57 نیست.ازآن دلخسته های مبارزه علیه امپریالیست ها ، خبری نیست.آمریکا با کاری که 28 مرداد سال 32 انجام داد، از خودش انتقاد کرد . همای سعادت را با دادن( فانتوم ، ب 52 ، اف 16) از سرای میهن فراری داد،عذر خواهی کرد.گفت شما مرا درنظرداشته باشید.آنها گفتند: سرمایه داری هم تغییر شیوه داده است.مثل سابق عمل نمی کند."سوسیالیسم واقعاموجود"،دیگر وجود ندارد. امروزکمونیسم، نه بهانه آمریکاونه جکومت است ،چه ،کمونیست ها باشند ،چه نباشند، آنها بهانه خود را دارند. امروز به سبز ها، طرفدار "انقلاب مخملی" می گویند.البته ما دگرگونی وتحولی که پس از فروپاشی اتحادشوروی به وقوع پیوست و دیوارها برداشته شد را، درنظرداریم .کشور های اروپای شرقی و جمهوری های استقلال یافته از شوروی سابق، چه تغییراتی را رقم نزدند . دوران وعصر رااز جبری بودن دوران وتسلسل دوره ای رهانیدند! تا حدی که امروز دیگر نمی توان شعار داد، "کارگران جهان متحد شوید"!
امروز سرمایه داری در اروپا در بحران بوجود آمده دست و پا می زند. همه همَ و غم اش این است تمام دستاورد های یک صد سال اخیر"طبقه کارگر" را، با به میدان کشیدن نیروی کار ارزان از بین ببرند. اغلب شان کارخانجات تولیدی خود را، به اروپای شرقی منتقل کرده اندو با همان آهنگ تولید با پرداخت یک سوَ م دستمزد ،پیش می برندو درکشورهای خود به انحلال وزرد کردن تشکل های مستقل کارکری با اتخاذ شیوه های مافیائی و فاشیستی مشغول هستند .نسبت به کشور هائی مثل ما که نه پیشرفته هستیم،و نه در حلقه توسعه آنها قرار داریم ، دست یافتن به مواداولیه چه معدنی و کانی ، روش دیگری اتخاذ کرده اند. هر جا را می توانند، اشغال می کنند. هر جا را اراده کنند نا امن می نمایند و حضور خود را برای مبارزه با تروریسم و احیاء دمکراسی، تحمیل می کنند. ازهمه نوع تئوری ها سود میبرند.در میهن ما هم به یمن وجود استبداد دینی و ولایت فقیه، فعالیت احزاب و سازمان های مترقی، چند روز پس از انقلاب، به زیر نعلین روحانیت ولایت فقیه رفت و اعضا و هواداران این تشکل هابه ترانه وسرود پیوستند. آنهائی هم زنده ماندند، رنج دوران را مکتوب کردند تا آیندگان بخوانند و بدانند که در این کشور، حکومت اسلامی و دولت مردانش به سادگی از گدار ایدئولوژی گذر نکردند.آنها پس از این که هزاران انسان شریف، متفکر و مبارز را از سر راه بر داشتند،وجهت علامت گذاری، که دیگران هوس دوباره به سرشان نیافتد، خاوران ها را تولید کردند و برای آسیب نرساندن و حفظ آن مکان ها، اجازه نمی دهند حتی دلشدگانشان به آن نواحی نزدیک شوند.آنها شیوه زندگی خود را تغییر دادند.زمانی که با یک دست لباس سربازی و یک تفنگ حاضر بودند تا کوه قاف دنبال امام شان بروند، اینک با دست یابی به انرژی هسته ای، آن انرژی یادگار زمان امام را برای شرکت در بازار های بورس و تغییر نوسانات دلار و یوروبا تملک درآمد از فروش نفت وگازوبکار می برند. ودر این رهگذر همه چیز را آماده از" بازار آزاد" تهیه می کنند. در این کارآنقدر تبحر پیدا کردند که امروز با وجود اینکه ، سازمان ملل متحد یک نوع تحریم سازمان داده است، آمریکا و کشور های اقماریش یک نوع، اروپا با شدت تحریم خاص را پیش می برد ، بازمی بینیم که از هزار در،کار و معاملاتشان راپیش می برندو همه مقاوله نامه ها وقطعنامه های سازمان ملل را به سخره می گیرند و با مردم خود و مردم دنیاعناد می ورزند.همه اش تقصیر نگاه های ما به هم و به این حکومت است.ما ترک های در قدرت را از بالا تا پائین می بینیم. چون از آنها فاصله گرفته ایم ویک فضائی لازم است تا کانون دید ما تنظیم شودو قوه تشخیص ما معین کند ، آن بالا چه خبر است. آنها باور نمی کنند چون دید شان مانند ما نیست و افقی که ما به دست آوردیم را هنوز باور ندارند،زمانی باور می کنند که صدای قرچ قرچ فروریختن آوار را بر سر خود می شنوند.. در این جا ما مقصر نیستیم. به شاه هم یکسال با هزار ها کیلومتر راه پیمائی و فریاد هائی که بر سرش کشیدیم همین راگفتیم. به او گفتند: اعلحضرتا باور نکنید،نـــــواراست. دوباره ما شعاردادیم" نوار که پا ندارد"، زمانی شنید که اختیارازدست ما خارج شده بود .ازخارج آمدند و برای" گوش درمانی"، منتقل اش کردند.
.این حکومت که ۳۰ سال جاه خوش کرده و باورهای مردم بیگناه را به بازی گرفته است ، چه سرنوشتی انتظارش را می کشد؟ هر روز هزاران آه وناله و نفرین، از تک تک خانه ها نثارآن می شود. با نماز و بی نماز، قبل از غذا بعد از غذا، وقتی ،خانم خانه ، موقع پهن کردن سفره، از قیمت های مواد غذاتی می گوید، ارکان حکومت اسلامی را نقد می کند. امروز همه در میهن ما به کار صنفی مشغول هستند. در تاکسی ها، اتوبوس ها، صف های طویل نانوائی ها و صف شیر و.... از ارزش مواد مصرفی و توزیع و سود های نجومی که به جیب نظامیان به قدرت پیوسته و روحانیت ذوب شده در ولایت فقیه سرازیر می شود می گویند.. این حوزه های معترض بهم پیوسته درس اقتصاد روز به روز وسیع تر و آگاه تر می شوند. "هدف مند کردن یارانه" ها همه را به گردش علمی در خیابان ها جلب کرده است. مردم ساعات متوالی در خیابان ها پرسه می زنند و با نگاه کردن به قیمت ها،به زمان مناسب فکر می کنند چه اتفاق خواهد افتاد. براستی در میهن ما چه اتفاقی قرار است بیافتد؟ امروز همه، همه جا، سبز هستند و همه چیز نشان از تولدی دیگراست. تا آن جا که، اگر ولی فقیه هم نعلین خود را از پا درآورد و به تخت آن نگاه کند می بیند که بعد از ۳۰ سال، علف سبز شده است

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد