logo





گفت و گو با كیوان صمیمی

زنان از زندان نمی ترسند

سه شنبه ۱۲ شهريور ۱۳۸۷ - ۰۲ سپتامبر ۲۰۰۸

samimi.jpg
پریروز كه تعدادی از فعالان حقوقزن به مناسبت سالگرد كمپین در منزل محبوبه كرمی جمع شده بودند مأموران به آنجا رفته و مانع برگزاری مراسم شده و افراد را از آن محل متفرق كردند ولی فعالان تسلیم عمل غیرقانونی آنان نشده و مراسم را در محل دیگری با حضور بیش از پنجاه نفر ادامه دادند. همچنین بعد از ظهر پنجشنبه 23 خرداد امسال در مراسم سالروز 22 خرداد یازده نفر از فعالان حقوقزنان (9 زن و 2 مرد) بازداشت شدند كه براثر فشار سایر فعالان حقوقبشر همگی تا صبح روز بعد آزاد شده بودند. در مراسم پریروز باخبر شدیم كه موضوع لغو مراسم چند ماه پیش زنان به قوه قضاییه كشیده شده و در همین ارتباط با كیوان صمیمی مدیرمسوول نشریه توقیفشدهی نامه گفتوگویی انجام دادیم.

از طریق فعالان جنبش زنان مطلع شدیم كه پس از لغو مراسم سالروز 22 خرداد كه منجر به بازداشت كوتاه مدت 9 نفر از خانمها و همچنین شما و یكی از آقایان گردیده بود، جنابعالی موضوع را پیگیری كرده و علیه نیروی انتظامی شكایتی به قوه قضاییه تسلیم نموده اید. اگر توضیح بیشتری بدهید ممنون می شویم.

همه ساله در ایام سالروز حادثه میدان 7 تیر در سال 1385 و ستم و سركوبی كه بر زنان بیدفاع به جرم حقخواهی رفت مراسم مختلفی برگزار میشود. امسال هم قرار بود جلسهی كوچك هماندیشی و سخنرانی محدودی در ملك شخصی یكی از دوستان انجام شود تا در یك چهاردیواری محدود برخی علاقمندان به برقراری حقوق زنان گفتوگویی با هم داشته باشند. اما برخی مقامات امنیتی طی تماس تلفنی با صاحبخانه آپارتمان گفته بودند كه نباید این دیدار برگزار شود.
اشتباه اوّلشان همینجا بود كه از برگزاری یك نشست فرهنگی، آنهم در محلی در بسته در ساختمانی واقع در خیابان فرمانیه جلوگیری كردند. اشتباه و خطای دوّمشان این بود كه بهجای اینكه این ممانعت را با نصب یك كاغذ روی درب ساختمان به اطلاع برسانند و یا این كار را به عهده یكی دو نفر از میزبانان بگذارند كه شفاهی به دوستانِ مراجعه كننده بگویند كه دیدار انجام نمیشود، این ممانعت را با لشگر كشی انجام دادند و شاید هم به خیال خودشان خواستهانه نمایش قدرت بدهند و از سرمشق "النصر بالرعب" استفاده كنند. این بود كه ماشینهای خود را در فرمانیه، اطراف آن، نیاوران و دارآباد مستقر كرده و تعدادی خودرو هم در رفت و آمد بودند.
بعضی دوستان كه ساعتی قبل از طریق صاحبخانه مطلع شده بودند كه مراسم برگزار نمیشود، با هم قرار گذاشته بودند به دارآباد بروند تا شاید كمی با هم باشند و دردامنه كوه هواخوری كنند و حرف بزنند. در بسیاری اوقات این قرار گذاشتنها بهطور غیر قانونی از طریق شنود تلفنی كنترل میشود، بنابراین از فرمانیه تا دارآباد وجود ماشینهای ون گشت ارشاد (وابسته به نیروی انتظامی) به چشم میآمد. تعدادی هم مأمورین امنیتی و عملیاتی به همراه گشت ارشاد روبهروی ساختمان خیابان فرمانیه مستقر بودند و اشتباه و خلاف سوم را در اینجا انجام دادند؛ به این ترتیب كه بهجای تشكر از دو نفر از خانمها (آیدا سعادت و ناهید میرحاج) كه برای مراجعه كنندگان به ساختمان مراسم توضیح میدادند كه مراسم برگزار نمیشود و آنان را از محل دور میكردند و جریان را به سمت خاتمه یافتن هدایت میكردند را بازداشت كرده و احتمالاً در ماشین ارشاد نگداشتند.
من تازه به محل مراسم رسیده بودم كه مطلع شدم سخنرانی برگزار نمیشود و مأمورین، ناهید میرحاج و آیدا سعادت را از بقیه جدا كرده و اجازهی برگشتشان را نمیدهند، این بود كه با افراد امنیتی و انتظامی وارد گفتوگو شده و برای پایان یافتن مسأله خواهان آزادی آنها شدم ولی نیروهای عملیاتی حرفهای متفاوتی میزدند. یكی میگفت ما كسی را نگرفتهایم و دیگری میگفت بازداشت شدگان بهجای دیگری منتقل شدهاند و بروید آنجا پیگیری كنید و سومی اظهار امیدواری میكرد كه زود آزاد میشوند و شما ها متفرق شوید. من و تعدادی دیگر كه در محل مانده بودیم با تهدید بعضی مأموران كه شما را هم میگیریم و جایی میبریم كه ... مواجه شدیم اما كماكان به قانونی بودن كارمان اصرار داشتیم و میخواستیم كه از بازداشت شدگان اطلاعات صحیحی به ما بدهند ولی بهتدریج تهدیدهایشان پررنگتر میشد و توهینهایی هم به ما و دختران جوان بازداشت شدهمان شروع شد كه با اعتراض جدی برخی حاضران مواجه میشدند. در همین ضمن بود كه یكی از مأموران مچ دستم را گرفت و به شدت پیچاند كه با اعتراض شدید من مواجه شد و خانمهایی هم كه آنجا بودند بهنحوه برخوردها اعتراض كردند. بعضی مأموران هم كه شاید چون نمیخواستند به زنان نزدیك شوند ! و یا به آنها دست بزنند ! بهطرف من هجوم آورده و به ضرب و شتم پرداختند و سپس بازداشتم كردند.
با توجه به توضیحی كه دادم و از آنجا كه مسؤولیت عملكرد نیروهای انتظامی و عملیاتی موجود در صحنه و اشتباهات و خلافهای مكرر آنان چه در ایجاد فضای رعب و وحشت و چه توهینهای بسیار، تهدیدهای پیدرپی و ضرب و جرح علنی مدافعان حقوق زنان در معبر عمومی، مسقیماً متوجه بالاترین مسؤول آن سازمان (فرمانده نیروی انتظامی تهران) است، در چارچوب قانون جمهوری اسلامی از سردار رادان و بقیه افراد مرتبط، به قوه قضاییه شكایت كردم.

بعد از اینكه نیروهای امنیتی شما را سوار ماشین خودشان كردند ماجرای بقیه به كجا رسید؟

بعداً مطلع شدم كه چون خانمها به دستگیری من اعتراض كرده بودند مأموران ابتدا نسرین ستوده و ژیلا بنییعقوب را هم بازداشت میكنند و سپس سارا لقمانی و نفیسه آزاد را هم سوار ماشین میكنند. به همین ترتیب بحث و اعتراض حاضران به روش برخورد نیروهای امنیتی و انتظامی ادامه پیدا میكند و در نتیجه جلوه جواهری، فریده غایب، عالیه مطلّبزاده و یك مرد جوان كه اسم ایشان را فراموش كردهام را دستگیر میكنند. ماشینها افراد را به بازداشتگاه منتقل میكنند ولی به دنبال انعكاس فوری خبر در بسیاری رسانههای خارج از كشور و نیز تجمع خانواده بازداشتیها، همگی تا بامداد روز بعد آزاد میشوند.

اكنون پرونده شما در چه مرحله ایست؟

نمیدانم، من فقط طرح شكایتم را تقدیم كردهام و میدانم كه به شعبه 11 دادسرای كاركنان دولت ارجاع شده است زیرا از رادان رییس پلیس تهران و تعدادی نیروهای تحت امرش شكایت كردهام. دادیار شعبه هم كه برخوردی آرام و قانونی داشت مرا بهخاطر اینكه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودم رسماً به اداره كل پزشكی قانونی استان تهران معرفی كرد و آنجا پس از معاینات لازم، گزارشی در پروندهام گذاشتند و پزشكان "كبودشدگی وسیع" كه به تشخیص خودشان میتواند از "فشردگی شدید با جسم سخت" باشد را تأیید نمودند و تحقیقات قضایی را قوّیاً توضیه كردند. قاعدتاً باید افرادی كه از آنها شاكی هستم مورد بازپرسی قرار بگیرند و سپس دادگاهی علنی و قانونی تشكیل شود.
پرونده دیگری هم برای 4 نفر از 9 نفر زنانی كه در آن روز دستگیر شدند تشكیل شده كه متأسفانه پروندهای معكوس است و قابل پیگیری قانونی و اعتراض . بهجای اینكه این خانمها ( سارا لقمانی، آیدا سعادت، فریده غایب، نفیسه آزاد ) از نیروهای انتظامی و امنیتی بهخاطر توهین و سلب امنیت و فشار و بازداشت شكایت كنند ، آنطرف برای این 4 نفر پرونده تشكیل داده است و به آنها تفهیم اتهام شده است.
برخلاف بسیاری از قضات شریف در قوه قضاییه كه معتقدند با ایجاد رعب و ترس از بازداشت نمیتوان امنیت ایجاد كرد و بر اساس توصیههای تعدادی از ریش سفیدان میانهرو درون حكومت كه در شرایط كنونی اجرای نظریه النصر بالرعب را دارای نتیجهی معكوس میدانند و به قول صریح یكی از مسؤولین رده بالا ولی معتدل كه سخنانش در مطبوعات نیز چاپ شد و اخیراً گفته بود مردم را با سركوب نمیتوان نگهداشت، عدهای از افراد تندرو فكر میكنند اگر برای حق طلبان پروندهای مفتوح باشد، آنان بهخاطر ترس از زندان و به جریان افتادن پروندهشان دست از آرمانهای انسانی بر میدارند. اینها اگر بتوانند دقایقی از مستی قدرت و امكانات خارج بشوند به روشنی میبینند كه در این سه سالهی اخیر علیرغم اینكه فشار و تهدید بیشتر شده ولی كارآیی ترس از بگیروبه بند كمتر شده است.
میبینیم كه زنان، دانشجویان، فعالین حقوقبشر، دموكراسیخواهان و دیگرانی كه مدتی بازداشت میشوند اكثراٌ نه تنها فعالیت خود را پس از آزادی ادامه میدهند بلكه بسیاریشان حجم آنرا بیشتر از قبل میكنند، بنابراین تندروها هم دیر یا زود خواهند فهمید كه فعالان حقوقبشر و زنان از زندان نمیترسند . طبیعی است كه برای سود بردن باید هزینه داد و كسانی كه عدالت و آزادی و برخوردار شدن مردم از حقوقشان كه خدادادی و ذاتی انسان است را بزرگترین سود میدانند ، بدیهی است برای بهدست آوردن آن آمادهی هزینه دادن هم هستند.
این روزها زندان رفتن به بخش كوچكی از فرآیند دموكراسیخواهی تبدیل شده است و تندروها فقط عِرض خود میبرند و كمی هم زحمت ما میدارند.

منبع :روزآنلاین


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

sepas
mihan jazani
2008-09-02 19:13:50
ba salam va eradat be shoma mardani ke masaleye ejhaf bar zanan ra darde moshtareke khod midanid va anha ra hemayat mikonid ta paye raftan be zendan . droodhaye faravane man bar shomayan bad ba mehr va sepas mihan jazani paris - faranseh

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد