logo





سایه ای بر دیوار

چهار شنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹ - ۰۳ نوامبر ۲۰۱۰

رضا بایگان

bayegan.jpg
دست در میانه افتاب و دیوار
بنهاد
و انگشت چنان چرخاند
که پیکر قوئی خموش
بر دیوار خسته جان گرفت.
وانگاه که بوی شاشِ جای مانده
از مست شبگردی
که حاصلِ به خمار خانه
سرک کشیدنش
هیچ چاره نبودست و جای
مگر
دیوار نیمه ویرانه ی
انتهای بودن و زیستِِ ،
حجره ها و خانه ها،
برخاست.
بیچاره قوی
شکل نیمه جان خویش از دست بداد.
دست در میانه افتاب و دیوار
بنهاد
و انگشت چنان چرخاند
که قامت جلادی را بتوان که تصویری کرد
بر دیوار.
وآنگاه بود که
بوی شاش ، شهامتش را گم کرد
و از حضور خویش پشیمان
«که جای گریزش نبود ».
پس تصویر جلاد برآن دیوار بماند.
و قوی خوش خرام
بدین فکر تا
دیواری دیگر یابد
با بوی گاه گلِ گهنه .

دهم ابان ۸۹ رضا بایگان
01.11.2010 reza@baygan .net

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد