logo





فلسفۀ آن نـــگاه

يکشنبه ۲ آبان ۱۳۸۹ - ۲۴ اکتبر ۲۰۱۰

ک. معمار

زندگی زیباست ,ای زیبا پسنـد
زنده اندیشان, به زیبائی رسند
آنقد رزیباست , این بی بازگشت
کزبرایش, می توان ازجان گذشت
" برگرفته از دیوار زندان ها"

روزی که گلوله برسینۀ ندافرونشست, چشمانش با نگاهی معصوم, معصومیت مردمی رابه جهانیان شناساند. زبان آن نگاه پیام داد, درین خاک نفرین شده,مردمی زندگی می کنند, نوعی دیگر از اندیشه را دارند ,نوعی دیگرازسیاست راخواهانند.آن نگاه تا اعماق درون مردم درمیهن وجهان بادیدگاه های متفاوت نفوذ کرد ودرخانه دل و چشمها لانه گزید.رژیم جنایت پیشه,بسنده نکرده وجان های شیرین وشیفته بیشماری رااز میان مردم ربود وخاموش کرد.میهن چون همیشه,مادری دردآشنا, نوای خاموش شدگان را, پیوندی دوباره بافرزندانش دادومیهن یک پارچه شوروشیدا, فریاد روزان وشبان مردم , مرگ بر دیکتاتور, زنده با آزادی گردید.
این فریاد را تمام دنیا شنیدند.این فریاد , فریادی از اعماق بود, فریاد مردمی بودکه, دربند مستبدان دربند شده بود و وقتی هوای تازه ای یافت خود را رهانید و صداها در پرواز به فضاهای گوناگون, بهم پیوستند.
این بهم پیوستگی چه در داخل و چه در خارج رنگ و بوی خاص خود را داشت.
تعارض وتقابل فقط ازدرون صندوق های رای سردر نیاورد.چراکه روزواقعه آن هائی که رای نداده بودندهم به خیابان آمدند. طی چند سال بی فرجامی حاکمیت دراتخاذ شیوه ای از سیاست در اداره کشور که خفقان وتعرض به حقوق فردی واجتماعی مردم را بهمراه داشت ومردم هرروز پس از رئیس جمهور شدن اقای احمدی نژاد بروز فرهنگی را شاهد شدند که زمینه هایش مدتهاپیش در جامعه از بین رفته بود. از قبیل اداب و عادات جبهه ای و گسترش شعارها و گفتارهای تصنعی که با تاریخ مصرف گذشته بحران افرینی می کردند تا ادرس غلط به جامعه داده در قفا ثروت ملی را چپاول کرده بین فرماندهان سپاه و روحانیت به خدمت در امده تقسیم نمایند. این حکومت هیچ زمان به قانون خود هم پای بند نبوده است و چون در گذر زمان بی قانونی را برای خود در جامعه اخلاق کرده بود به بخشی از جامعه هم افکارش را از این مجرا تزریق می نمود . فساد اداری و تضعیغ حقوق مردم با گسترش و تسلط فرهنگ مافیائی , تنش های بیشماری را آفرید. اعتراض به این شیوه ها خود جرقه ای شد برای تصرف فضای عمومی از جانب مردم. و مردم خیابان را بر گزیدند و مدتها رزمی نابرابر را در مقابل استبداد و دیکتاتور پیش برده و دوام اوردند تا انجائی که, عدم مشروعیت رژیم رادرداخل و خارج آشکار کردند.
در خارج از کشور,زمینه های پذیرش خواسته های مطرح شده در اعتراض میلیونی که اینک در ادامه, پیدایش جنبشی رادر درون خود می پرورد مهیا تر بود.زندگی در محیط های دمکراتیک و با فرهنگ های گوناگون که مدت ها مدیداز اقامت هموطنان به علت وجود دیکتاتوری در میهن, یک نوع اقامت اجباری به آنان تحمیل شده بود و همیشه سودای بازگشت به میهن را در درون خود دارند با برآمدی از اعتراضات و نافرمانی های مدنی در داخل , شعله ای که در درونشان روشن بود همراه با" سیلاب آتش"در میهن به جوشش آمده, زنجیری از انسان های همراه را سرتاسر جهان پدید آوردند.خصوصا آندسته از هموطنان که در سازمان ها ,انجمن هاو محافلی که با تغییر و تحولات در داخل میهن نفس می کشید ند خیلی زود توانستند خود را با اوضاع وفق داده و با برپائی آکسیون های متنوع, اعتراض مردمِی دیگر را, به گوش جهانیان برسانند.این هم نوائی تا بدانجا گسترده شد,که توانست توجه دولت های اروپائی, امریکائی و انواع تشکل های مدنی که , در این کشورها فعال هستند جلب و پشتیبانی از جنبش مدنی ایران را عمق بخشند. این تلاش در خود نیروئی را دخیره نموده و همچنان با انرژی گرفتن از مبارزات مردم میهن در داخل به حیات خود ادامه می دهد.
میزان شدت اعتراض و نوع فعالیت های مدنی در داخل در واقع آئینه ای است برای خارج از کشور.مسئله داخل و خارج در بهم پیوستگی مناسبات و سطح ارتباطات با هم نقش دارند.رشد و گسترش و نفوذ ایده های مختلف در میدان قدرت , و نقد آن , تولید فضا هائی می کند که بلافاصله نیروهای مدنی در صحنه را به عمل مشترک فرا می خواند . در فتح سنگر به سنگر با رد پائی که برای رژیم ناشتاخته می ماند جنبش مردم به حیات خود در شبکه هائی که احیاء کرده زنده و پایدار پیش می رود.با توجه به جو به شدت امنیتی, میتوان وبایدازشیوه هائی سود جست که توانائی رژیم را در سر کوب به حداقل رساند واین شیوه ها با توجه به بافت درهم, سنتی و خویشاوندی در سطح جامعه وجود دارد ,استفاده کرد.( در اوایل انقلاب, رژیم هم از این شیوه ها جهت تمرکز نیروهایش سود می برد.) و تشکل های بزرگتری را بوجود آورد. یک اصل را نباید نا دیده گرفت و آن این است که مردم ما به آن درجه از آگاهی از طریق حیات روزمره خود در مناسبات با هم و نماد های قدرت در جامعه رسیده اند که این رژیم, فاسد, چپاول گر ثروت ملی, سرکوبگر, وبه زور سرنیزه حامیانش دوام آورده و حکومت می کند.هر ایرانی که صبح از خواب برمی خیزد تا شب که انواع نابرابری ها را در طول روز در سینه انبار کرده به خانه می برد می داند گلویش زیر پوتین چه نیروئی قراردارد.این قسم از دانستن را بخش های متفاوت و متنوعی از اقشار جامعه در زمان های مختلفی با رژیم تجربه کرده و زخم بر پیکر خود دارند.سطح نیاز ها و خواسته هاباهم متفاوت است.درچه زمانی و با چه نیازی, اعتراض پدید آید, تا منجر به حرکت شود, نیروهای حامی را به میدان می کشاند. این سیر در داخل زنده و هر آن احتمال غلیان آن می رود.
در بیرون از میهن , زندگی بستر خود را به روال منظمی طی می کند. دغدغه های مردمی که توانستند طی سالیان طولانی بافرهنگ سرزمین هائی که اسکان اختیار کرده خود راوفق داده باهم متفاوت است.زندگی برای هریک ازتبعیدی ها ومردمی که به انحای مختلف نتوانستند در میهن زیر سرنیزه حکومت گران بمانند و مهاجرت را به جان خریدند, در رابطه با نسلی که به همراه خود کشاندند یا با فاصله از اقامت خود فرزندانی را در کانون خانواده پروردند ,مانند داخل کشور با نسلی که پس از دهه شصت دیده به جهان گشودند.جدا از شرایط طی شده بر این نسل دور ازهم ,درک روشنی از هم دارند. .سطح توقعات و جضور در پدید اوردن شرایط بهتر برای خود و تلاش به رساندن ایده هایشان به سطح فرهنگ مدرن, به مدد آشنائی به زندگی در فضای مجازی, نوعی دمکراسی و فرهنگ آزاد تبیین شده دراین نوع ارتباطات را توانستند با زندگی خود پیوند زنند وعلیرغم حکومت سرنیزه درمیهن,موفق در این زمینه بودند.آشنائی جوانان , با فرهنگ حقوق شهروندی,در ارتباط روزمره , که مدام در تعارض باآن ازجانب نیروهای سرکوب حکومتی, دست وپنجه نرم می کردند, فرهنگی که در خیابان مکان عرضه است , در تعارض با قراداد های حکومت اسلامی , خود زمینه ای از اعتراض به وضع موجود را نشان می دهد. این ویژگی در خارج از کشور بی معنی واصلا به حساب اعتراض قلمداد نمی شود.از این مجرا, واین شرایط دشوار زندگی در داخل, که خصوصا جوانان درگیر آن هستند, حیات با دشواری های خود , رژیم, فشار روانی شدیدی بر جامعه حاکم کرده است و عصبیت دو جانبه به تعارض و مقاومت به این شیوه خود بستری از نافرمانی را سامان می دهد . این نوع مقاومت, با خود فرهنگی راهم تولید می کند. با توجه به جمعیت جوان کشوراین پدیده, بستری شد که در هر تنشی که رژیم بوجود می آورد با حضور جوانان رقم می خورد.دنیای جوانان درداخل ,آینده انان,کاریابی شان, تشکیل خانواده, و اختیار یک زندگی مستقل از خانواده , به آرزو تبدیل گردیده است.در میهن نسل ها با هم زیر یک سقف زندگی می کنند.با توجه به شرایط موجود خانواده درمیهن فشرده ترو متراکم ترگردیده است. و به همین قسم, وجود مشکلات نسل پیشین , بااین نسل پیوند خورده است.ما,درداخل با جامعۀ بشدت بحران زده ای مواجه هستیم .خود بخودبروز هر معضلی در جامعه, همگانی می شود.و اساس حیات خانواده را تهدید می کند.
انرژی نافرمانی که دروجود مردم درداخل موج می زند نیازبه سازمان یابی قدرتمندی می باشد. متاسفانه در داخل کشور ما حزب نیرومندی با تشکیلات نداریم.
بجز سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی, احزاب و سازمان های دیگر, زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی ظاهر شده و دارای انسجام قوی و تشکیلات منظمی نیستند.
احزاب اصلاح طلب ,پیگیری مسایل اجتماعی راازمجرای حکومتی جستجومی کردند و این شیوه نتوانست در خود تشکل های مستقل مدنی را سازمان دهد.نگاه به بالا و چانه زدن برسرسهم گیری از قدرت, عملا پیشروی مردم را به سمت قدرت کند نموده است.امروز مردمی در میدان حکومت خود را رسانده اندو با اتخاذ روش هائی که ناشناخته برای کانون های قدرت است , اعتراضاشان را حفظ نموده وتلاش قدرت سرکوب گر رادر خاموش کردن آنچه نیروی تغییر نام گرفته ,بی اثر کرده اند.
نیروهائی که سازمانده احزاب اصلاح طلب گردیده اند, خود در انهدام تشکل های اپوزسیون در دهه 60 مشارکت داشته اند و امروز پس از نزدیک به دو دهه فعالیت قانونی, به سرنوشت همان نیروها گرفتار شده اند و رهبران انها در زندان بسر می برند.تفاوتی که اکنون با گذشته دارد, وجود مردمی است که توانسته اند با مقاومت خود , با اعتماد به اصلاح طلبان, عدم مشروعیت رژیم راآشکار کنند.هنوز مجرای تنفس جنبش در جامعه,طرح مطالباتی است که در 17 ماه گذشته تلاش گرانش برای آن همچنان هزینه اش را می پردازند.خیل بی شمار زندانی سیاسی که پس از وقایع 22 خرداد 88 دستگیر شده اند ,زیر مهمیز حکومت قرار دارند و تعداد بی شماری هنوز در بلاتکلیفی بسر می برند.رژیم همچنان سر در پی فعالین و معترضین داشته ,به دستگیری های تازه ای اقدام نموده است. رژیم خشم خود را از زندانیان سیاسی به تبعید آنان به شهرستان های بد آب وهوا و دور از مرکز نشان داده است.
همه اقدامات رژیم در سرکوب های خیابانی تا شبیخون هایش, نشان از بعد حرکت اعتراضی دارد. تبعید زندانیان سیاسی هم یک نمونه از دورکردن بحران اعتراض موجود در پایتخت, و بیصدا کردن جنبش,و درنهایت آرام کردن فضا, تا در این فاصله بتواند, با نمایش قدرت,هر گونه زمینه بروز اعتراضی را خفه کند.
در طول 30 سال حاکمیت استبداد, مردم در ارتباط با هم , شیوه های نفی قدرت را فرا گرفته اند.رفتار مدنی در جامعه امروز ایران ,با زندگی بدون تشکل حزبی و تشکیلاتی در سطح ابتدائی خود توانسته این اثر را بر جای بگذارد که یک رژیم تا دندان مسلح را به چالش بکشد وفریادش را بر سرش بلند کند.دوری گزیدن مردم از قدرت, به تشکل های خویشاوند قدرت هم سرایت نموده است. مردم با حس غریزی به تشکل های اصلاح طلبان روی خوش نشان ندادندو احزاب اصلاح طلب در سطح جوانان و دیگر نیروها به شکل کاملا بورکراتیک در حیات سیاسی , تلاش می کردند. علیرغم دوری مردم از این تشکل ها , علیه آنان هم حرکتی از خود نشان ندادندو در مقاطع حساس به حمایت های معنوی مبادرت کرده اند.حمایت مردم از کاندیداتوری آقای موسوی, که وابسته به هیچ تشکلی نیست و احزاب اصلاح طلب از ایشان حمایت کردند, نوعی اتحاد نانوشته ای در پائین را رقم زد.
در بیرون از میهن, مردم ما در هر کشوری زندگی میکنند برای خود میهنی چون ایران را پدید آوردند.ایرانیان در هر کجا باشند ,سر بر بالین چه خاکی نهند,درآنجا چون میهن, زندگی می کنند.
پس از برآمد جنبش سیز,اغلب ایرانیان,در ارزش نهادن به تلاش دشوار عرصه پیکار, نماد سبز را برگزیدند. نیروی پر شماری از ایرانیان پس از غرقه بخون گشتن ندا, با هم سبز گشتند وفریاد شان را به میهن رساندند.لحظه مرگ ندا, که به اعتراف رسانه ها پربیننده ترین مرگ یک انسان در تاریخ بشریت شد,در پدیدارگشتن این لحظات وعمیق تر شدن رابطه ها اثر داشت.
دهها هزار تن نامشان را با نام ندا پیوند زدند ودر همراهی با جنبش اعتراضی فعالیت خود را سامان بخشیدند. برنده جایزه صلح نوبل, آقای اوباما هم در زمان دریافت جایزه, با یادی از ندا,نتوانست تاثیر و نقش ندارا بر روحیه ایرانیان ندیده بگیرد.
هرروز که در ایران چگونه می گذشت, در اینجا خارج از کشور , مردم چه خود جوش چه با تشکل هائی که از قبل حیاتشان را رقم می زدند, شهر های مختلف دنیا را به تصرف خود در آورده و صدای میهن گشته بودند.ارتباط با هنرمندان,موسیقی دانان, نویسندگان, فعالین حقوق بشر, روزنامه نگاران, سیاست مداران, جزو کار روزمره شان شده بود . روزی نبود که در کشوری, حرکتی حمایت گرانه را شاهد نباشیم. در خارج از کشور بدون انرژی گرفتن از داخل , حیات سیاسی روال خاص خودرا دارد.اقامت طولانی و صورت پذیری نوعی از زندگی که درخود رفاه نسبی را بهمراه دارد, ودر این زمینه مراودات با اجتماعی که در ان قانون و نظم خاص خود را داردبه نوعی از دگردیسی دامن زده است.علیرغم این ,همین مردم در درون شان بازگشت به میهن ازاد را ارزومندند.و با یک فریادی که از میهن بر می خیزد, به میدان می آیند. خصوصا جوانان که یک هم پیوندی خاصی با داخل دارند. میتواند دلایل گوناگونی از این گرایش عمل کند. زندگی اغلب این جوانان از طریق دست یابی به فضاهای مجازی اینترنت و ارتباط بدون واسطه با هم در ثانیه ای, از هزاران کیلومتر با یکدیگر تماس می گیرند و منویات قلبی و... خود رابهم بازمی گویند.مانند دوستان خود در داخل, داخل هیچ چارچوبی نمی گنجند. سرعت عمل و آفریدن ایده های نو در اعتراض و حرکت, آدرس مشخصی از خود هم به جا نمی گذارند. در داخل به دلیل جو به شدت امنیتی, آنها را وادار به اتخاذ این روش نموده است در خارج ازکشور , اروپا با 500 میلیون جمعیت و بیش از 30 کشور یک سرزمین برایشان است. از استانبول,تا اسلو, از سیدنی تا اتاوا, از پاریس تا واشنگتن, ارتباط با هم بیش از 30 ثانیه زمان نمی گیرد . روش هائی که برای احزاب و سازمان های سیاسی مد نظر است , به نظر آنها دمده شده و مانع فعالیت شان میشود. با داخل هم به همین شیوه تماس دارند.رژیم جمهوری اسلامی هم در این زمینه از کاربرد زندگی در فضای مجازی , فعالیتش را سازمان می دهد.چه در داخل چه در خارج.جنگ در عرصه اینترنت مدتها است شروع شده است.روزانه دهها ایمیل می رسد که فلان سایت یا ایمیل را باز نکنید ,( آی پی )شما شناسائی و به ایمیل های شما ودوستانتان , دشمن دست پیدا می یابد.انواع فیلتر شکن از نوع سرخ چینی تا عمو سام آمریکائی در دسترس کاربران قرار داده می شود." این جنگ بی صدا"در جائی خود را می رساند وبه خدمت احیاء آزادی و دمکراسی در میهن در می آید.
در داخل کشور مردم انتخاب خود را با آقای موسوی وآقای مهدی کروبی در برابر نماینده ولی فقیه آقای احمدی نژاد, علیرغم اینکه کاندید ریاست جمهوری دهمین دوره , آقای موسوی مدت 20 سال چهره سیاست روز نبوده و در پشت صحنه قدرت, حضور داشت, این پیام را به حکومت گران دادکه فرصت اداره کشور را می توان از آنها ستاند.
و بابت این انتخاب 17, ماه است هزینه می دهند. با روندی که حکومت گران با سرکوب مردم دربرابر خواسته های آنان با تمام امکانات صف کشیده اند, و رهبران معترض جنبش سبزرا هم درمنگنه امنیتی قرار داده اند,مردم با مقاومت خود پیام های گوناگونی به لایه های مختلف جامعه ارسال می کنند. این بار صدای پائی که به سمت فدرت می رود را همه خواهند شنید.بعد از نداو نگاه او, در میهن همه طور دیگری به هم نگاه می کنند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد