logo





سئوالات بی پا سخ در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم!

چهار شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۷ - ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸

غلامرضا زنگنه

مردمی که خواهان انتخابات آزاد هستند انتخاباتی که بتوانند شخصی دمکرات را بر مسند قدرت بنشانند که در تاریخ سه دهه گذشته امکان آن نبوده است .فردی که بتواند ایران را به جامعه بین اللملی باز گرداندو حقوق بشر را به اجرا در آورد .کشور را از حمایت از تروریسم برهاند و به افزایش تسلحیات نظامی برای گسترش جنگ دامن نزند. مردم را به آشتی ودیالوگ سوق دهد و با کردها و عربها و سایر اقوام قومی و مذهبی راه سازش را در بر گیرد و به شرکت آنها در تقسیم قدرت و غیر متمرکز بودن حکومت تن دهد.
این که جامعه ای به آزادی و عدالت اجتماعی می اندیشد ودر راه رسیدن به آن سر از نا کجا آباد در می آورد ،امر تازه ای نیست ،راهی که مردم در طی سه دهه گذشته گذراندند ،راه آسانی نبوده است ، ادامه جنگ بی حاصل و کشتار مخالفین از سوی حکومت مذهبی ، زندان و شکنجه و تلاش برای سر کوب اندیشه های آزاد ، بهایی بود که اگر ما مردم انتخاب خوب می کردیم شاید به وقوع نمی پیوست و همانند کشور های اروپای شرقی راه دیگری را می پیمودیم. اما با کمال تاسف جمهوری اسلامی به واقعیت تلخ تاریخ تبدیل و بنام مردم ایران و اشتباه در انتخاب ثبت شد.
امروز بعد از این همه تجربه تلخ که بر جای مانده است تنها یک روزنه در حال حاظراز نظر برخی دیده می شود و آن انتخاب ریاست جمهوری است بسیاری معتقدند که باید از فرصت ها استفاده کرد و به تحریم و دور نشستن و یا منتظر اقدام سازمان های بین اللملی برای فشار بر حکومت اسلامی اکتفا نکرد. اما چگونه می شود در انتخاباتی شرکت کرد که هیچگونه راهی را برای رسیدن به هدف باز نمی گذارد؟
حکومت مذهبی در دوره نهم باز هم مانند همیشه انتخاب خود را کرد و فردی را به رئیس جمهوری کشوری بزرگ بر گمارد که در برابر جهانیان نحیف جلوه نمود و دست رد بر سینه ی وی، همانند اکثریت مردم ایران نهادند وی را پیام آور جنگ و متهم به دخالت در عراق ،فلسطین و افغانستان می کنند . تجلی دهنده گسترش تروریسم و خطر مسابقه تسلیحات اتمی ، جانبداری از راسیسم و یهود ستیزی ،منکر هولوکوست و قتل عام یهودیان اروپا به دست نازیست های آلمان ، می دانند .
در داخل نیز وضع بهتر از آن نبود ، سیاست های رئیس جمهورمنتخب ولایت ، برای مردم ، سه قطع نامه تحریم شورای امنیت را به همرا ه آورد ، جریان آزاد معاملات بانکی با ایران مختل و بانک های ایران در خارج اعتبار خویش را از دست دادند. فساد و گسترش رشوه در ادارات دولتی تشدید شد. انتصاب افراد نا لایق بر امور کشور به مر حله دیگری از انتصاب از طریق مدرک تقلبی و حمایت رهبری همراه گردید .بودجه کشور به دلیل سیاست نگه داشتن کشور در حال جنگ و افزایش توان نظامی و در عین حال حیف ومیل در آمد نفتی ، در سالی که پیش رو است ، دچار کسری خواهد شد. بالاخص با ارزان شدن قیمت نفت به دلیل بحران اقتصادی در سطح جهان توان سرمایه گذاری اندکی که در برنامه های اقتصادی کشور پیش بینی شده بود نیز دچار رکود می شودو بیکاری نیز افزایش خواهد یافت .
در دوره ریاست جمهوری منتخب رهبری ، شخصیت های سیاسی که به نوعی دیگر و به جمهوری دیگر می اندیشیند ،تحت فشار بیشتر قرار گرفتند و به زندان انداخته شدند، دانشجویان نو اندیش باز هم بازداشت شدند و در زیر شکنجه های وحشیانه قرار گرفتند.سنگسار و قصاص و اعدام ها افزایش یافت و در این راه حتی به جوانانی که جرم را در سن زیر هجده سال مرتکب شده بودند نیز رحم نشد.خانم دکتر زهرا بنی یعقوب در همدان و در زندان به قتل رسید و تا به امروز علت آن برای کسی روشن نگردید و مسئول این عمل شنیع نیز به مجازات نرسید.
دختران و پسران آزادی خواه در خیابان ها به جرم بی حجابی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند ، با تحقیر و کوچک کردن آنها و انداختن آفتابه بر گردن و نظایر دیگر توهین به شاءن انسان ،به گرد شهر ها کشاندند. در همین دوران بر گذاری انتحابات فرمایشی نیروی ویژه سی هزار نفره تنها در تهران به رعب و وحشت مردم گمارده شده اند و از شهر های دیگر آمار مشخصی در ارتباط با حضور نیروهای وحشت و تنش در دست نیست .
مرزهای ایران از همه زمان ناامن تر و زد وخورد های مسلحانه به خاطر نبود فضای صلح و آشتی و حل مشکلات مردمان با زبان و مذهبی دیگر ،تشدید یافت . بی توجهی به خواسته های مردم کرد وبلوچ و عرب های ساکن ایران ،سبب تقویت جدایی طلبی و صدای بلند تعصبات ناسیونالیستی گشت.خانقاه دراویش گنابادی بر سر صاحبانش با حکم داد گا ه های غیر مستقل و جانب دار ،ویران گردید و طرفدارنش را به زندا ن افکندند . روحانیونی که خواهان جدایی دین از سیاست هستند همچون آیت الله برو جردی به شکنجه بسته و مبحوس ساختند و بهاییان با تضییقات افزاینده بیشتر از هر زمان دیگر روبرو گشته ویهودیان علاوه بر اینکه دستگیر شدند بخش قابل ملاحظه ای از آنها نیز ایران را ترک کردند.
رئیس جمهوری منتخب رهبری از کنار تمامی این مسائل با حمایت کسی که وی را انتخاب کرده است به راحتی می گذرد وتمامی مشکلات مردم را بی پاسخ گذاشت و جز به مسافرت و تبلیغات بی اثر ،مشکلی را در طول چهار سال دیگر از عمر مردم ایران ، حل نکرد و باز هم قصد دارد که خود را کاندید رهبری کند و یا اینکه رهبری شخص دیگری را که بتواند با زبان دیگری به دفع الوقت بپردازد به مسند قدرت بنشاند که با منافع مردم در تضاد است .
مردمی که خواهان انتخابات آزاد هستند انتخاباتی که بتوانند شخصی دمکرات را بر مسند قدرت بنشانند که در تاریخ سه دهه گذشته امکان آن نبوده است .فردی که بتواند ایران را به جامعه بین اللملی باز گرداندو حقوق بشر را به اجرا در آورد .کشور را از حمایت از تروریسم برهاند و به افزایش تسلحیات نظامی برای گسترش جنگ دامن نزند. مردم را به آشتی ودیالوگ سوق دهد و با کردها و عربها و سایر اقوام قومی و مذهبی راه سازش را در بر گیرد و به شرکت آنها در تقسیم قدرت و غیر متمرکز بودن حکومت تن دهد.
در کشور فضای آزادی را طنین اندازد و زندانیان سیاسی را آزاد کند .نشریات و ناشران بدونه سانسور به کار خود ادامه دهندو نویسندگان و روشنفکران ، شاعران و هنرمندان به تولید ایده ها واندیشه های نو بپردازند.و هر آنچه را که از مصادیق دمکراسی است به رسمیت بشناساندو ضامن استقلال سه قوه باشد. برای عدالت اجتماعی حق بیکاری و ایجاد اشتغال بکوشد رفاه اجتماعی را در دستور کار خویش قرار دهد .از همه مهمتر راه دخالت ولایت فقیه را در انتخاب مردم در حق تعیین سر نوشت خود، سد کند.
با این تعاریف براستی رئیس جمهور منتخب مردم که بتواند اتحاد میان همه آحاد مردم با هر عقیده و مسلکی را فراهم کند چه کسی می تواند باشد؟ و چگونه به کار زار مبارزه می خواهد وارد شود؟ اراده مردم چه زمان تصمیم به تغییر خواهد گرفت؟.آیا ممکن است در این دوره نیز به آن پاسخ داده نشود ؟ممکن است که باز هم فرصت دیگری از دست برود؟

غلامرضا زنگنه
٢٨ آبان ماه ١٣٨٧

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد