logo





من بر علیه هر نوع اعدام و قتلی هستم

دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۹ - ۱۱ اکتبر ۲۰۱۰

آراز فنی

مصاحبه با سایت جامعه ی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران – سوئد-
1ـ روز 10 اکتبر بعنوان روز جهانی عليه اعدام نام گذاری شده است. با توجه به اينکه مخالفين اعدام همه روزه و در همه جا بطور متداوم فعاليتهای فراوانی برای برچيدن حکم اعدام انجام داده و می دهند، تعيين و نام گذاری يک روز مشخص چه ضرورتی دارد؟

امروزه کاتاگوریزه کردن، طبقه بندی و سیستماتیک عمل کردن بطور عموم، بدلیل پیچیدگی زندگی و کثرت پدیده های اجتماعی، مسایل و مشکلات گوناگون جوامع انسانی خود تبدیل به یک سیستم پیچیده شده است. علوم اجتماعی شاید حوزه های عمل و مشکلات بیشتری از علوم طبیعی و فیزیک و سایر علوم دقیقه دارد.
سازمان ملل و سایر ارگانهای بین المللی در عمل به این نتیجه رسیده اند که افراد علایق گوناگون دارند و نیز اولویت هائی برای فعالیت های انسانی اجتماعی خود قایل هستند. اگر نقض حقوق انسانی را به حوزه های گوناگون تقسیم نکنند/نکنیم بیم آن می رود که مسایل بسیار مهم و بقول معروف اگزیستنسیل با مقوله های روزمره دیگر قاطی شده و از کار متمرکز، برنامه ریزی شده و فشرده روی چنین موضوع مهمی کاسته شود. هدف اساسی پرنگ تر کردن یک مقوله و نهادی کردن یک نیاز، یک حالت اجتماعی و یک سامان مناسب است. روانشناسی انسان و نیز سایر علوم شناخت شناسانه ثابت کرده اند که نشان کردن، رنگ زدن (بقول پاره ای استگیماتیزاسیون) به بهتر دیده شدن و یا برجسته شدن موضوع کمک می کند.

2ـ آيا مبارزات مخالفان اعدام توانسته است تابحال تغييری در شرايط ايجاد کرده و ميزان اعدام ها را کمتر کند؟

من آمار مشخص و اطلاعات دقیقی از چگونگی تغییر و تحولات در این حوزه ندارم ولی بطور عموم می توانم بگویم که با توجه به گسترش کاربرد رسانه های جمعی و اجتماعی چون تویتر، فیس بوک و یوتوب و دسترسی افراد و گروه های بیشتری به چنین امکاناتی مبارزه با چننین پدیده هائی عموم تر شده و تعداد زیادی به نقض صریح حقوق انسانی آشنا شده و در ضمن تلاش بیشتری برای بقای زندگی انسانها صورت می گیرد. در عین حال افراد زیادی را می شناسم که در گذشته یا از کنار این مسئله بی تفاوت می گذشتند و یا اینکه مخالفتی با اعدام نداشتند ولی امروز از مدفعین بسیار جدی نه به اعدام و آری به زندگی حتی برای مجرمین معمولی هستند.
در ضمن قابل تذکر است که تعداد کشورهائی که در آنها حکم اعدام لغو شده و یا به حالت تعلیق آمده امروز تقریبن دو سوم دولتهای عضو سازمان ملل را تشکیل می دهد. در بین دو جنگ جهانی و بعد از آن تعداد این کشورها انگشت شمار بود. و در نهایت جرم همانطوریکه گفتم یک پدیده ی اجتماعی است و نه ژنتیکی و ارثی. برای از بین بردن جرم و یا ...رفتار های شدید آنرمال که باعث آشفتگی زندگی مردم و سازمانهای اجتماعی می شود، باید عوامل اصلی ایجاد جرم/بزهکاری را از بین برد و در دراز مدت جرم نه تنها کاهش خواهد یافت بلکه می تواند از بین برود.

3ـ بخشی از صاحبنظران معتقدند که اعدام يک قتل حکومتی است. نظر شما چيست؟

همه ی صاحب نظران علوم اجتماعی/سیاسی معتقد هستند که اعدام یک قتل حکومتی است ولی روی قانونی بودن، ضرورت و یا غیر قانونی بودن آن و در ضمن تاثیر چنین مجازاتی در کاهش جرم و جنایت مجادله است. من بر علیه هر نوع اعدام و قتلی هستم چه باصطلاح قانونی و توسط دولتها، چه غیر قانونی و توسط تروریستها و چه توسط مردم عادی کوچه و بازار. آنچه مهم است مخالفت با اعدام، قتل و ترور نیست، ریشه ها و راهکارهای مبارزه با چنین اعمالی می بایست مورد توجه قرار گیرد.

4ـ هرسال در روز 10 اکتبر اقدامات فراوانی از طرف مخالفين حکم اعدام در سرتاسر کره خاکی سازماندهی می شود. فکر می کنيد فاصله زيادی تا آن روز باقی مانده که با برچيده شدن حکم اعدام در تمامی کشورها، داشتن يک چنين روزی ديگر ضرورتی نداشته باشد؟

من معمولن از پیش بینی حوادث اجتماعی پرهیز می کنم بدلیل اینکه پدیده ها و رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تابعی از متغیری بنام انسان/جامعه هستند و انسانها و جوامع انسانی کمتر قانونمند عمل کرده اند ولی همانطوریکه در توضیح سئوال قبلی گفتم تعداد کشورهائی که حکم اعدام را لغو و یا به حالت تعلیق در آورده اند اکثریت قوی دولتهای عضو سازمان ملل را تشکیل می دهد. بدون امید انسان یک روز نمی تواند زندگی کند. به امید رسیدن آن روز باید تلاشهای خود را بیشتر کنیم..

5ـ ايران در رده ی کشورهايی قرار دارد که بالاترين تعداد احکام اعدام را صادر و اجرا می کند. اين اعدام ها از طرف مدافعان ايرانی حقوق بشر و همچنين ارگانها و مدافعان حقوق بشر در عرصه بين المللی بارها محکوم شده، اما حکومت ايران و دستگاه قضايی آن همچنان مصرند که به اين کار ادامه دهند. از نظر شما هدف دستگاههای امنيتی و قضايی ايران از اين اعدام ها چيست؟

من در این فرصت کوتاه نمی توانم به سئوال شما جواب لازم و کامل بدهم. بدلیل اینکه جواب به این سئوال نیاز به آنالیز عمیقتری از سیستم اقتصادی، زیر بنای تئوریک و سیاست انسانی جمهوری اسلامی دارد. ولی بطور خلاصه می توانم بگویم که: جمهوری اسلامی خود را نماینده اسلام علوی/شیعه می داند. در صدد است که به حکومت خود ادامه دهد این علیرغم تمامی مجادله ها در رابطه با ضرورت دخالت و یا عدم دخالت مذهب در سیاست که در داخل و یا خارج جریان دارد. در اسلام اعدام جایز هست. جمهوری اسلامی تا کنون با مخالفین خود از بدترین، شدیدترین و غیر انسانی ترین روش ها استفاده کرده است. در راس این نظام کسانی روی کار هستند که در تئوری و عمل اجتماعی به سیاست خشن و استفاده از قدرت نظامی/سیاسی تمامیتخواه و اقتدارگرا باور دارند. در جمهوری اسلامی قدرت (اقتصادی، سیاسی، نظامی) در دست افراد انگشت شماری متمرکز شده و این افراد برای حفظ سیادت خود حاضرند به هر سیاستی/عملی دست بزنند. حفظ منافع، قدرت و بقای نظام بهر قیمتی هدف سپاه، نیروهای امنیتی، بخش اعظم روحانیت و طرفداران آنها و بطور اولی رهبران چنین نیروهائی است. حالا پیدا کنید پرتقال فروش را.

6ـ آمار دزدی، قاچاق، کلاه برداری، قتل های عمد و غيرعمد، فحشاء و ديگر بزه کاری های اجتماعی در ميان شهروندان ايرانی روبه افزايش است و هرسال تعداد زيادی به جرم ارتکاب به اعمال فوق به مجازاتهای سنگين از جمله اعدام محکوم می شوند. آيا رشد آمار اعدام در ايران را می توان بعنوان اقدامی از جانب حکومت برای ايجاد امنيت در جامعه بحساب آورد؟

به نظر من تمرکز کارزارهای تبلیغاتی تنها روی مسئله ی اعدام و سایر مسایل حقوق بشری نمی تواند تنها راهکار مناسبی برای ایجاد یک جامعه ی انسانی باشد. بررسی رشد جوامع دموکراتیک موجود در اروپا و سایر کشورهای دنیا نشان از آن دارد که رشد اقتصادی، رشد موسسات اجتماعی دموکراتیک و رشد فرهنگی موازی هم حرکت کرده و همدیگر را تقویت کرده اند. تنها تغیر سیاسی در بالا و حتی با راهکارهای نسبتن دموکراتیک نمی تواند ما را به ایجاد یک جامعه ای که در آن آزادی، رفاه و امنیتی که جان و مال افراد را محترم شمرده و حفظ کند، برساند. تدابیر دیگری باید اندیشید.

7ـ تعداد زيادی از فعالان سياسی و اجتماعی در دوره های مختلف، چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب، خصوصأ در تابستان سال 67 در ايران اعدام شده اند. حکم اعدام و يا تيرباران مخالفان سياسی در دروه های مختلف با اتهامات مشابهی همچون تهديد امنيت ملی و يا محاربه با خدا (در زمان جمهوری اسلامی) به اجرا گذاشته شده اند. از نظر شما استفاده از اين گونه اتهامات از طرف دستگاههای حاکم در مورد فعالان سياسی ـ اجتماعی چه دليلی می تواند داشته باشد؟

مردم (ما) با رای خود به جمهوری اسلامی با رهبری آقای خمینی، انتخاب کردند/کردیم که چگونه جامعه ای و چگونه نظامی می خواهیم/ند. گرچه در روزهای اول انقلاب آقای خمینی، آقای بازرگان، آقای طالقانی و سایر رهبران طراز اول سخن از آزادی اجتماعات، احزاب؛ بیان، تخریب زندانها و ایجاد یک حکومت دموکراتیک می دادند ولی موازی با آن شروع به کشتار مخالفین خود کردند و این با اعدام سران نظامی سیاسی رژیم شاه شروع شد. سکوت نیروهای سیاسی که در حکومت دست نداشتند ولی از انقلاب حمایت می کردند چراغ سبزی بود برای سایر اعدامها. مردم، خیلی از نیروهای سیاسی فعال بخصوص طیف رفرمیست آن براین باور بودند که با از بین رفتن راس رژیم شاه کنترل نیروهای امنیتی، سیاسی و مسایل جزائی و حقوقی امکان پذیر است. این تفکر بغایت اشتباهی بود. هستند نیروهائی که هنوز باور دارند می توانند با استفاده از راه های اصلاح طلبانه و مذاکره با جناح تمامیت خواه از درندگی آنها بکاهند. من براین باور نیستم. استمرار نقض حقوق مردم و نیروهای سیاسی و گروه های صنفی تا کنون ما را به نتیجه گیری مشخصی میرساند که احتمال استحاله و یا رفرمهای بنیادی دموکراتیک در رژیم را تضعیف می کند.

8- از نظر شما بعنوان مسئول جامعه ی دفاع از حقوق بشر و يک کنشگر حقوق بشر، چه کمبودهايی درفعاليت های موجود بر عليه حکم اعدام به چشم می خورند. پيشنهاد شما برای مؤثرتر نمودن اين تلاشها چيست؟

اگر بخواهم کوتاه به این سئوال جواب دهم فقدان عنصر حرکتهای گسترده، اعتصابات، کم کاری ها و گذاشتن نیروی جدی پشت خواستهای حقوق بشری یکی ازدلایل بی توجهی رژیم به چنین خواستهائی است. پراکندگی، سردرگمی و درجا زدن در کارها کلاسیک ضعف دیگری است. آنچه که می تواند به این نوع خواستها، قدرت و امکان تاثیر بیشتری بدهد هماهنگی نیروهای حقوق بشری و دموکراتیک داخل و خارج کشور است.
مبارزه بر علیه اعدام می بایست همزمان در چند حوزه ی اجتماعی سیاسی پیش برده شود:
1. در سطح بین المللی. با فشار به ارگانها و نهاد های بانفوذ چون سازمان ملل، اتحادیه اروپا جهت استفاده از اشکال فشار. برای نمونه تحریم سیاسی و یا اقتصادی کشورهائی که در آنها هنوز عدام صورت می گیرد.
2. فشار روی شرکتهای بزرگ فراملیتی. این می تواند با حربه ی تحریم تولیدات این شرکتها توام باشد. نقش این شرکتها آن خواهد بود که از دولتهائی که در آنها اعدام صورت می گیرد بخواهند که حکمهای اعدام را لغو کنند و یا اعدام را ممنوع کنند. این حرکت می تواند بصورت پروسه آغاز شود. تماس با شرکتها توسط ارگانهای حقوق بشری و مردم عادی. تنظیم خواستها و ...ارایه ی این خواستها به دولتهای مورد نظر.
3. جوامع حقوق بشری بعنوان وجدان بیدار بشریت و نیر بعنوان موسسات اخلاقی سعی کنند راه حلهائی را پیدا کنند که به دولتها، سازمانهای بین المللی و شرکتها فشار بیاورند که به وظایف خود عمل کنند. مبارزه ی منفی و یا تهدید به بایکوت می تواند موثر باشد. ما جوامع حقوق بشری که به گونه ای در ارتباط نزدیکی و انسانی با کشورهای مطبوع خود هستیم – علیرغم استقلال خود و فراگروهی و سیاسی بودن خود – می توانیم به عنوان عامل فشار عمل کنیم. برای مثال از همکاری و یا عضویت در جریانهائی مثل امنستی و یا دیده بان حقوق بشر برای پیشبرد چنین سیاستهائی استفاد کنیم.
4. توسط نوشته ها، روایتهای زنده از دردهای بستگان نزدیک، همسران، فرزندان افرادی که اعدام شده اند افکار عمومی را به فقدان این افراد و درد و رنجی که فامیل و بستگان آنها می کشند اطلاع رسانی کنیم. عکسها، فیلم ها، نمایشنامه ها و مقالات تحلیلی از دلایل چنین پدیده ی جنایتکارانه ای می تواند موثر واقع شود. مردم در این مورد چون خیلی از موارد دیگر حرف آخر را می زنند. اگر مردم و نیروهای سیاسی/اجتماعی که مردم را رهبری می کنند به این نتیجه برسند که اعدام کار ضد انسانی است در انتخاب سیاست و حکومت به گونه ی دیگری عمل خواهند کرد. همکاری مستقیم و مستمر این نیروها می تواند تاثیر بیشتری داشته باش. عامل تحریم دولتها، شرکتها و ...می تواند خیلی موثر باشد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد