برکنار از موقعیت ویژه کنونی لولا و حمایت وی از خانم روسف، پیروزی بی دردسر حتمی نیست. در شهرهای بزرگ بویژه در جنوب و سائوپولو(پایتخت)، برنامههای اجتماعی حکومت لولا چندان محسوس نبوده است. این برنامهها بیشتر به اقشار بسیار فقیر جامعه کمک کرده است تا به زحمتکشان و طبقه متوسط شهری، که از پیش هم شغل ثابتی داشته و هم از خدمات اجتماعی بهرهمند هستند. بویژه کارگران و کارمندان صنعتی-خدماتی و بخش دولتی که به یقه سفیدها معروف هستند کمتر از برنامههای اجتماعی لولا بهرمند شدهاند، اگر چه بدلیل توسعه اقتصادی برزیل ، وضعیت اقتصادی این اقشار نیز غیر مستقیم بهبود نسبی یافته است. | |
یکشنبه 3 اکتبر، بیش از 136 میلیون برزیل به پای صندقهای رای رفتند تا پس از هشت سال ریاست جمهوری لولا، جانشین وی را انتخاب کنند. علاوه بر این، انتخابات میاندوره ای نیمی از نمایندگان مجلس ملی، دو سوم مجلس سنا، انتخاب فرمانداران و نمایندگان مجالس 27 ایالت فدرال برزیل نیز در دستور کار این انتخابات بود. اما مهمترین مسئله این انتخابات، جانشین لولا بود. در این انتخابات هیچ کاندیدائی نتوانست حداکثر آراء را کسب کرده و انتخابات به دور دوم کشیده شد. خانم «روسف» کاندیدای حزب کار برزیل، با کسب 47 درصد آرا، بیشترین شانس را برای برنده شدن در دور دوم انتخابات دارد. نامزد حزب سوسیال دمکرات، آقای «خوزه سرا» با 32 در صد آراء نفر دوم شد. دور دوم انتخابات در ماه نوامبر برگزار خواهد شد و مبارزه انتخاباتی بین این دو از هم اکنون تشدید شده است.
خانم «دیلما روسف» کاندیدای ریاست جمهوری حزب کار از پشتیبانی کامل لولا برخوردار است. بر اساس نظرخواهیهای انجام شده «لوئیز ایناسیو دو سیلوا» یا لولا با بیش از هشتاد درصد آرای موافق، محبوبترین رئیس جمهور در تاریخ کشور برزیل میباشد. این محبوبیت یقینا عامل موثری در انتخاب خانم روسف خواهد بود.
هشت سال از زمانی که «لولا»، رهبر حزب کار برزیل در انتخابات پیروز شد و بر صندلی ریاست جمهوری نشست میگذرد. برای اولین بار در تاریخ این کشور، احزاب دست راستی، نمایندگان بورژوازی و سرمایهداری کلان و زمینداران بزرگ برزیل، تسلط خود بر قدرت اجرائی و دولت در برزیل را بطور مستقیم ازدست دادند. از سوی دیگر انتخاب یک سندیکالیست قدیمی و رهبر حزب کارگر امید فراوانی را در دل کارگران، زحمتکشان و محرومان جامعه برزیل دامن زد، و در مقابل طبقه مسلط برزیل، سرمایهداران و زمینداران بزرگ با نگرانی تمام در انتظار تصمیمات حکومت جدیدی ماندند. لولا با شعارهای مشخصی که همانا بهبود زندگی محرومین جامعه و زحمتکشان بود به قدرت رسید. اکنون هشت سال ازآن زمان میگذرد و در این هشت سال دولت لولا تحولات مهمی را در جامعه برزیل بوجود آورده است. این تحولات چه بوده و چه تاثیری در جامعه برزیل داشته و تا چه حد لولا توانسته به آرزوی محرومان جامعه برزیل پاسخ دهد؟ در عین حال تجربه برزیل برای تمام نیروهای چپ، که برای بهروزی جوامع خود مبارزه میکنند، امکان خوبی است تا با بررسی آن، بر داده های خود بیافزایند.
مقاله زیر ترجمه و تلخیص مقاله ای است با عنوان « پیشرفت و تناقضات چپ برزیل» نوشته «پیربوده»، استاد جامعه شناسی از دانشگاه کبک کانادا و محقق بینالمللی در رابطه با توسعه در کشورهای جهان سوم و بویژه برزیل، هند، فلسطین و افریقای جنوبی، منتشره در سایت Memoire des luttes به تاریخ 6سپتامبر 2010.
پیشرفت و تناقضات چپ برزیل
هشت سال قبل، با انتخاب لولا، رهبر حزب کار برزیل، تحول جدی در این کشور رخداد. در طول هشت سال گذشته نیز اقدامات دولت لولا در جهت این تحول پیشرفت و اکنون انتخاب مجدد کاندیدای حزب کار، خود از اهمیت بسیاری برخوردار است. باید توجه داشت که برزیل در بیش از یک صد سال گذشته توسط سفید پوستان ثروتمند اداره میشد.
یکی از تغییرات مهم خروج بیش از 50 میلیون برزیل از فقر مطلق است. برنامه اجتماعی «صفر گشنه»، میلیونها خانواده فقیر برزیل را از طریق پرداخت کمک هزینه ماهیانه معدل 120دلار، پوشش میدهد. بر طبق آمار در سال 1978، کمتر از هشت درصد خانوارهای برزیلی از کمک های دولتی استفاده می کردند. این رقم در سال 2008 به 58 درصد افزایش یافته است. در مقابل این کمک خانوادهها موظفند بچههای خود را به مدرسه فرستاده و برنامه واکسیناسیون آنها را کاملا اجرا کنند. خانوادهها بهتر تغذیه میکنند و بچه ها بیشتر به مدرسه میروند.
این تحولات بویژه در شمال برزیل، منطقه فقیر و سرزمین سابق بردهگان افریقائی و بومیان، تاثیر محسوسی داشته است. در این بین اقتصاد برزیل رشد چشمگیری داشته و طبقه متوسط برزیل از این رشد بهرهمند شده و همزمان برزیل به جرگه ده کشور صنعتی و اقتصادی دنیا ارتقاء مقام یافته است.
در چنین شرائطی راست برزیل با مشکل جدی برای مقابل با حزب کار و چپ برزیل روبرو است. اگر چه در طول هشت سال حکومت لولا، سرمایه داری برزیل نه تنها مورد تهدید قرار نگرفت، بلکه با توجه به موقعیت کنونی برزیل در اقتصاد جهانی، موقعیتی به مراتب بهتر نیز بدست آورده است، ولی برای راست مسئله تسخیر قدرت اهمیت داشته و همچنان در جستجوی تسخیر قدرت است.
برزیل قهرمان نابرابری اجتماعی در دنیا بود وهنوز هم چنین است. نابرابری اجتماعی در برزیل بسیار عمیق است و یک درصد جمعیت برزیل بیش از پنجاه درصد ثروتهای ملی را تحت کنترل خود دارند. محلات ثروتمندنشین در شهرهای بزرگ همچون قلعههای تسخیر ناپذیر قرون وسطی در کنار هزاران حلبیآبادها، توسط ارتش خصوصی محافظت میشوند. در کنار اختلاف طبقاتی، خشونت و اعمال نفوذ، بویژه در ایالات مختلف، فضای سیاسی برزیل را آلوده کرده است. اعمال نفوذ از طریق فساد، پرداخت رشوه، خریدن رای، وادار کردن مردم، بویژه در سطح منطقهای و محلی، به رای دادن به فرد مورد نظر، باندبازی و هرگونه روشی که به حفظ نفوذ محلی کمک کند، در برزیل هنوز بیداد میکند.
در کنار این دو، نفوذ کلیسای کاتولیک و تبلیغات آن در پذیرش وضع موجود و امید به وضع بهتر در جهان دیگر پس از مرگ، به نوعی جبرگرائی در بین مردم دامن میزند. تبلیغاتی که با پوشش تلویزیونی شرکتهای بزرگ، که وسائل ارتباط جمعی را تحت کنترل دارند، کامل شده و نوعی فرهنگ پذیرش وضع موجود را در برزیل دامن میزند.
هشت سال حکومت لولا به این سیستم سه گانه، نابرابری عظیم اجتماعی، خشونت و اعمال نفوذ و تبلیغات ایدئولوژیک مذهبی خسارات زیادی وارد کرده است، ولی نتوانسته آنها را از بین نبرده است. امروزه طبقه مسلط در برزیل از به قدرت رسیدن لولا ناراضی است و درپی آن است که به این وضع خاتمه دهد، علیرغم آن که به حریم اقتصادی آنها تا کنون تعرضی نشده است.
در مقابل این وضع است که علیرغم انتقادات و اختلاف نظری در میان چپ برزیل و فعالین اجتماعی و سندیکایی، همگی در پشت سر کاندیدای حزب کار گردآمده اند و با شعار «رای مخالف به راست» مردم را تشویق به شرکت در انتخابات و انتخاب خانم «دیلما روسف» میکنند.
برکنار از موقعیت ویژه کنونی لولا و حمایت وی از خانم روسف، پیروزی بی دردسر حتمی نیست. در شهرهای بزرگ بویژه در جنوب و سائوپولو(پایتخت)، برنامههای اجتماعی حکومت لولا چندان محسوس نبوده است. این برنامهها بیشتر به اقشار بسیار فقیر جامعه کمک کرده است تا به زحمتکشان و طبقه متوسط شهری، که از پیش هم شغل ثابتی داشته و هم از خدمات اجتماعی بهرهمند هستند. بویژه کارگران و کارمندان صنعتی-خدماتی و بخش دولتی که به یقه سفیدها معروف هستند کمتر از برنامههای اجتماعی لولا بهرمند شدهاند، اگر چه بدلیل توسعه اقتصادی برزیل ، وضعیت اقتصادی این اقشار نیز غیر مستقیم بهبود نسبی یافته است.
در این بین بخشی از طبقه کارگر برزیل از رکود صنعتی و گاها پسرفت آن ناراضیهستند. سیاست اقتصادی لولا عمدتا بر تقویت و استحکام بخش مالی و خدماتی، با سختگیری مالیاتی و نرخ بهره بالا متمرکز بود. در طول هشت سال گذشته برزیل به صادرکننده اصلی «سویا» (سوژا) و گوشت در جهان تبدیل شده است. سیاستی که عمدتا به بهبود موازنه تجاری برزیل و بالارفتن ارزش اسمی نرخ رشد انجامیده است. خانم «روسف» تاکید دارد که بیلان کار چه در زمینه افزایش اشتغال و چه در زمینه افزایش حداقل دستمزد مثبت بوده است. اما واضح است که توسعه اقتصادی هشت سال اخیر شکننده است.
در واقع همانگونه که خود لولا بارها تکرار کرده، پیشرفت اجتماعی برزیل در کادر احترام و حفظ سیاستهای اقتصاد کلان حکومتهای قبلی برزیل و در چارچوب سیاستهای اقتصادی فرموله شده توسط بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بوده است. به یک معنی برزیل در بازی اقتصادی کارتهای خوبی کشیده است، ولی دادههای بازی را نه تنها عوض نکرده، بلکه شکنندگی اقتصادی، سنت کشورهای صادرکننده مواد اولیه، را هم بیشتر کرده است. اگرچه رشد قیمت مواد اولیه در بازار جهانی به برزیل کمک کرده تا از سودآوری و ثمربخشی بخش کشاورزی صنعتی و معادن بهره بسیار برد، اما نمیتوان گفت که ساختار اقتصاد برزیل در این وضعیت، برخلاف کشورهای هند و چین، تقویت شده است.
از زاویه دیگر، حکومت لولا اصلاحات ساختاری مهمی در جامعه و اقتصاد برزیل انجام نداده است. بویژه این مسئله در زمینه سیاستهای اصلاحات ارضی بسیار آشکار است. این در حالی است که حزب کار از ابتدای دهه 1980 انجام اصلاحات ارضی را در برنامه تبلیغاتی خود قرار داده بود. اگرچه مقادیری زمین تقسیم شده است، ولی بسیار ناچیز و محدود میباشند. این در حالی است که گروهای صنعتی-کشاورزی، موقعیت خودشان را تقویت کردهاند. برای جنبش بیزمینان (MST) بیلان کار دولت لولا منفی است. اگر چه خود اذعان دارند که در این مدت جنبش بیزمینان، در شرائطی که دولت فدرال امکان تهاجم به اقدامات آنها در اشغال زمین را محدود کرده است، از موقعیت بهتری برای مبارزه برخوردار شدهاند.
کدام آلترناتیو؟
بحث عمدتا بر سر نگاه به وقایع هشت سال و نقد و بررسی آنها نیست، بلکه پرسش اصلی این است که آیا لولا میتوانست کار دیگری کند. «فری بتو» از اعضاء حزب کار معتقد است که برزیل به اندازه کافی رشد کرده بود تا بتواند تغییرات جسورانهتری را بپذبرد. به نظر وی حزب کار بسیار سریع و بسیار سهل در مقابل فشار محافل مالی عقب نشست و از ایزوله شدن ترسید و دولت لولا در عرصه اداره مالی «کاسه داغتر از آش» شد و با تولید ارزش افزوده عظیم، که ظاهرا برای کاهش بدهکاریها بود، در واقع به اقشار مسلط (سرمایه دارن و زمینداران) علامت فرستاد که هیچگونه بازسازی در ساختار اقتصادی و تقسیم مجدد ثروتها صورت نخواهد گرفت. با این حال «بتو» معتقد است که باید با حزب کار ادامه داد، و با سازماندهی بهتر فشار بیرونی از طریق جنبشهای اجتماعی و با سازمان دادن بحثها در درون حزب تلاش خود را ادامه داد. البته جناح چپ حزب کار نقد جدیتری بر بیلان هشت ساله لولا دارد.
طرفداران لولا از سوی دیگر معتقدند که نمیتوان ساختار پانصد ساله و چیرگی طبقه مسلط ( زمینداران و بورژاوزی بزرگ) را یک شبه و به چشم به هم زدن عوض کرد. از سال 2002 غالب جنبشهای اجتماعی و بخصوص سندیکاها در کنفدارسیون «CUT» متمرکز شده اند و این کنفدارسیون با لولا رابطه تنگاتنگی دارد. بخش قابل توجهی از کادرهای سندیکالیست و فعالین جنبشهای اجتماعی جذب دستگاه دولتی لولا، در تمامی سطوح، شدهاند. این درهم آمیختگی با دولت، عملا ظرفیت انتقادی آنها را کاهش داده است، ضمن آن که ترکیب طبقاتی اقشاری را که بطور سنتی دولت و دستگاه اداری کشور را اداره میکردند، تغییر داده است.
از نظر اجرائی، سندیکالیستهایی که اکنون در دولت لولا مشغول به کار هستند، ادعا میکنند که این دولت در حال تغییر برزیل است. ابتکاراتی چون برنامه تسریع رشد، شامل سرمایه گذاری در زیرساختها، نه تنها هزاران شغل ایجاد میکند، بلکه مدرن شدن اقتصاد را نیز هدف خود دارد. این برنامه شرائطی همچون دوران «طلائی سی ساله» سرمایهداری پیشرفته را، در برزیل فراهم خواهد آورد. برخی از احزاب چپ، که با حزب کار، در یک ائتلاف انتخاباتی همکاری میکنند، نیز با این ارزیابی موافقند.
تجربه دو دوره حکومت لولا، اگر چه محدود، فضای جدیدی را برای فعالیت سیاسی در برزیل گشوده است. پروژه لولا، که وسیعا در حزب کار پذیرفته شده، عبارت است از ایجاد یک حزب کارگری برای اتحاد وسیعی با چپ میانه ، که قادر باشد تا بخش وسیعی از مردم را حول برنامه تحول جامعه از طریق ثبات و نه از طریق رودرروئی، دنبال کند. اخیرا لولا تاکید کرده است که تروتمندان تا کنون به این حد در برزیل آسوده نبودهاند. این حرف لولا با پشتیبانی مجله «کارتا کاپیتال»، نزدیک به سرمایه داری و طبقه ممتاز جامعه برزیل، از لولا و لزوم ادامه وضع موجود با انتخاب «دیلما روسف» تائید میشود. ا زسوی دیگر برنامه لولا در پی جذب لایههای فقیر جامعه (با استفاده از برنامههای اجتماعی) و همزمان دادن اطمینان به به لایههای میانه جامعه از آزادی رشد و بهبود زندگی شان با فعالیتهای اقتصادی از طریق مدرنیزه کردن دستگاه دولتی است. به این ترتیب وی در پی جذب کادرها، روشنفکران، تکنوکراتها و فعالین جنبشهای اجتماعی و .. میباشد. وی در پی یک «اتحاد رنگین کمان » است.
این سیاست اتحاد «رنگین کمان» عملا حزب کار برزیل را در یک ائتلاف پیچیده با بخشهای مختلف سیاسی حل خواهد کرد. در کوتاه مدت ائتلاف با حزب«جنبش دمکرات برزیل» (PMDB ) خواهد بود. این حزب از دهه هفتاد در برزیل و در زمان حکومت نظامیان بوجود آمد و تنها حزب مخالفی بود که توسط آنها تحمل میشد و به نوعی یک سیمای دمکراتیکی به نظامیان میداد. این حزب در بین نخبگان و طبقه ممتاز محلی نفوذ فراوانی دارد و در حال حاضر اولین حزب در سطح شهرداریها است. چرخش در حزب کار بسیار آشکار است، چرا که معاون ریاست جمهوری خانم «روسف» ، کسی نیست جز «میشل تنر»رهبر حزب «جنبش دمکرات برزیل»، که نوعا قهرمان سیستم باندبازی، فساد و بازیهای پشت پرده محلی است. مشکل این است که همکاری و یا وحدت با این حزب، عملا سطح حزب کار برزیل را بویژه در زمینه اداره جامعه، نزول خواهد داد. حزب کار در سال 2005، از رسوائی خرید رای نمایندگان مجلس، آسیب دید، بخصوص برای حزبی که مدام اعلام می کند که به ارزشها خود وفادار است و با فشاد و رشوه مبارزه میکند.
در حال حاضر، این ائتلاف برای راست برزیل مشکل آفرین شده است. حزب «جنبش دمکرات برزیل»، نماینده لایههای مدرن طبقه مسلط (سرمایه داران و زمینداران بزرگ) است و راستها برای نگهداشتن وحدت صفوف خود با مشکل جدی روبرو هستند. برای بخشی از آنها، بهتر است که در ائتلاف با حزب کار، ولو با پذیرش برخی اصلاحات اجتماعی، بر روی ثبات اجتماعی تکیه شود. برای بخشی دیگر، برعکس همه کار باید کرد، ولو با به خطر انداختن اقصاد کشور، تا اوضاع بیثبات گردد، با این هدف که از انتقال مرکز ثقل قدرت به سمت نخبگان جدید که از میان طبقه مسلط قدیمی نیستند، جلوگیری شود.
ناروشنیهائی در چشم انداز روشن
به احتمال زیاد برنامه مورد نظر لولا در سال های آینده، نه چندان دور، پیش خواهد رفت، با رئیس جمهور «دیلما» و یا بدون وی. بخشهای مختلفی با آین موافق هستند: مدلی که ایجاد شده، موفق بوده است و تغییر آن مخاطره آمیز است. در عین حال عوامل دیگری وارد محاسبات میشوند که می توانند دادهها را عوض کنند. در درون حزب کار، اگر چه نه چندان در عمق سیاستها، ولی بر روی آهنگ و نحوه تغییراتی که د رجریان است، اختلافاتی وجود دارد. حتی اگر فکر تغییر جهت سیاستها موهوم باشد، اما نوعی رادیکالیزاسیون دور از انتظار نیست. بطور مثال سیاستهای عمومی در سطح اقتصاد کلان، با کاهش اهمیت بخش مالی (بویژه شاخص دلالی آن) توسط قوانین کنترلی دولت، میتواند کمی شجاعانه تر باشد.
درمقابل بسیار بعید به نظر میرسد که ائتلاف حزب کار بتواند در موضوع اصلاحات ارضی گامی بردارد. بخش صنعتی-کشاورزی چنان در مرکز رشد اقتصادی قرار دارد که حکومت لولا مشکلات بزرگی برای آزاد کردن میدان عمل برای دهقانان فقیر و متوسط دارد. البته نمیتوان گفت که برنامههای بازسازی «کشاورزی خانوادگی» قابل اجرا نیست. ولی باید دقت داشت که دولت در سال 2006 بیش از 30 میلیارد دلار به بخش کشاورزی تجاری سوبسید پرداخت کرد. در حالیکه در همان سال تنها یک پنجم این رقم، 6 میلیارد دلار، برای کشاورزی خانوادگی بودجه در نظر گرفته شده بود. از سوی دیگر «جنبش بیزمینان» (MST ) هدف مقدم حملات طبقات مسلط و حتی بخشی از حزب کار نیز میباشد. این جنبش به تندروی و اقدامات غیرقانونی در اشغال زمینها متهم است. با این حال «جنبش بیزمینان» همچنان در قلب جنبشهای مقاومت اجتماعی قرار دارد.
از جانب عوامل خارجی، لولا تا کنون از یک محدوده آزادی عمل بهره برده است. پروژه امریکا و کانادا برای ایجاد منطقه آزاد تجاری بین امریکای شمالی و امریکای لاتین، در سال 2004 با شکست روبرو و دفن شد و از این زاویه برای برخی ابتکارات محلی امکان ایجاد کرد. همچنین لولا از تضعیف موقعیت امریکا و اروپا در عرصه سیاست بینالمللی بهره برد و تلاش کرد تا در این عرصه ابتکاراتی زده و برزیل را به عنوان یک عامل مهم در عرصه بینالمللی تثبیت کند. اما باید توجه داشت که در هر لحظه این موقعیت استثنائی میتواند تغییر کند.
امریکا با دقت وضعیت منطقه را دنبال میکند و درانتظار فرصت مناسب خود است. فرصتی همچون سال گذشته که در هندوراس نصیبش شد. درگیرهای منطقه ای و بویژه تلاشهای امریکا برای تغییر حکومت «هوگو جاوز» می تواند برزیل را در موقعیت حساس و نامناسبی قرار دهد. به هر حال موقعیت برزیل در عرصه بینالمللی بسیار شکننده است.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد