بی بی سی : جایزه صلح نوبل سال جاری میلادی، به لیو شیائوبو، ناراضی سیاسی چینی تعلق گرفته است.
رئیس کمیته نوبل، هنگام اعلام این خبر در اسلو، پایتخت نروژ آقای لیو را برجسته ترین مظهر مبارزه برای رعایت حقوق بشر در چین خواند.
دولت چین در واکنش به این خبر گفت اعطای جایزه به آقای لیو ممکن است به روابط چین با نروژ لطمه وارد کند.
دولت چین، لیو شائوبو، را جنایتکار خوانده و گفته است اهدای جایزه صلح نوبل به وی نقض اصول و موازین این جایزه است.
مقامات چین قبلا به کمیته اعطا کننده این جایزه هشدار داده بودند از دادن جایزه به آقای لیو، خودداری کند .
سخنگوی وزارت خارجه چین گفته بود اعطای جایزه نوبل صلح به آقای لیو با آرمان های بنیانگذار این جایزه که ارتقای صلح و دوستی بین ملل و اجتناب از استفاده از تسلیحات است، تضاد دارد.
آقای لیو در حال گذراندن یک دوره طولانی محکومیت زندان در چین است.
وی در دسامبر سال گذشته، در ارتباط با اتهامات تلاش برای براندازی دولت به یازده سال زندان محکوم شد.
لیو شیائوبو، پیش نویس سندی را تهیه کرده بود که در آن اصلاحات سیاسی گسترده در چین درخواست شده بود.
پیشتر، سخنگوی وزارت خارجه چین گفته بود که آقای لیو به دلیل زیرپا گذاشتن قوانین چین زندانی شده است و به همین دلیل دادن جایزه نوبل صلح به او پیام غلطی به جهان می فرستد.
چین و نروژ در حال حاضر مشغول مذاکره در مورد یک موافقت نامه تجاری دوجانبه هستندکه ممکن است مقدمه ای برای حصول توافق جامع تر بین چین و اتحادیه اروپا باشد.
*******
برای اشنایی بیشتر با لیو شیائوبو و جنبش ۰۸ متن زیر را از سایت «توانا» نقل می کنیم>
منشور٠٨: فراخوانی برای دمکراسی در چین
بینش و انگیزه
با مشاهدۀ فضای باز سیاسی که در اواخر دهۀ هشتاد میلادی در اتحاد جماهیر شوروی توسط میخائل گورباچف به مرحلۀ اجرا درآمده بود، بسیاری از چینیها به این فکر افتادند که اصلاحاتی نظیر آن را در کشور خود جامۀ عمل بپوشانند. با فروپاشی دیوار برلین در ماه نوامبر سال ١٩٨٩ میلادی، رویدادی که به مثابه فروریزی امپراتوری اتحاد شوروی بود، امید چینیها به وقوع دگرگونیهای ژرف و بنیادین در کشور خود با انگیزهای مضاعف پیگیری شد. در پی عدم ارائۀ اصلاحاتی را که چینیها در انتظارش بودند از سوی رهبری کمونیست این کشور در پکن، بیش از صد هزار نفر از مردم چین با گردهمایی در میدان تین آن مِن در پایتخت این کشور، در ماه جون سال ١٩٨٩، رویدادی را رغم میزنند که به واقعۀ چهارم جون ٨٩[1] معروف شده است. در پی این رویداد و پس از آن که نظام سیاسی چین با اتکاء به نیروهای نظامی و امنیتی خود به خاموش کردن سرکوبگرانۀ این اجتماعات متوسل شد، مخالفان چینی بخش عمدهای از دهههای ٩٠ و ٢٠٠٠ میلادی را به یافتن راهبردهای مناسب مبارزاتی برای عرضۀ گلایه و شکایتهای خود به نظام سیاسی این کشور اختصاص داده و به جستجو و سازماندهی راهکارهای دگرگونی دمکراتیک در چین همّت گماردند.
رهبرانِ گردهماییهایِ اعتراضیِ میدانِ تین آن مِن، با درکِ کاستیهایِ نظریِ چهاچوبهایِ فلسفیِ مارکسیزم و تنگناهایی که این گونه نظریهها برای آنان از دیدگاه فکری و سیاسی ایجاد میکرد، به بازسازی قالبهای نظری خود در رابطه با مردمسالاری و در بستر نوینِ جهانیِ پس از جنگ سرد برخاستند. در ادامۀ چنین فرآیندی بود که در بهار سال ٢٠٠٨ میلادی، لیو گزایبو[2]، روشنفکر ٥٤ ساله، فعال حقوق بشر و عضو انجمن مستقل قلم چین و متولد سال ١٩٥٥، به همراه گروهی از همفکران خود، دست به کار تهیه و تدوین منشوری شد مُلهم از منشور ٧٧ چِک[3]. منشور فوق که در ماه ژانویۀ سال ١٩٧٧ در جمهوری سویالیستی خلق چکسلواکی از سوی واکلاو هاول[4]، نویسنده، فعال سیاسی و روشنفکر بنام این کشور و گروهی از یاران او به رشتۀ تحریر درآمده بود، ابتکاری بود مدنی که کنشگران حقوق بشر چِک، در رابطه با بنیاد ملی مردمسالاری[5] در آمریکا، در پی آن بودند. این منشور از حاکمان کمونیست جمهوری چکسلواکی در آن زمان میخواست تا به تمامی موازین مندرج در کلیۀ معاهدات بینالمللی حقوق بشر و مصوبات سازمان ملل متحد در این زمینه گردن نهند. همانند منشور اولیّۀ معروف به ٧٧ که از طرف بسیاری از کنشگران مدنی چِک به امضاء رسیده بود، معادل چینی آن یا منشور ٠٨[6]، خواهان آن بود که مقامات رسمی نظام کمونیست کشور خود را به قبول و تصویب معاهدۀ بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی[7]، وادار سازد. با این حال، منشور چینی، بر خلاف معادل چِک خود، تلاش بر آن داشت تا فعالیتها و خواستهای خود را به چهارچوب قانون اساسی آن کشور محدود ساخته تا بهتر بتواند راه را برای اصلاحات معنیدار در چین هموار سازد.
سرانجام، در دهم ماه دسامبر سال ٢٠٠٨ میلادی و همزمان با شصتمین سالگرد بیانیۀ جهانی حقوق بشر، ائتلافی مرکب از ٣٠٠ شهروند بنام چینی، در پاسخ به پایمال شدن موازین حقوق بشر در آن کشور و در اعتراض به تجاوزهای پیدرپی حکومتگران در این زمینه، متنی را منتشر میکنند که به منشور ٠٨ معروف شده و در طی آن خواهان برقراری نظام چندحزبی، رسانههای آزاد و استقلال قوۀ قضائیه در چین میگردند.
اهداف و مقاصد
منشور ٠٨، به ویژه با توجه به این واقعیت که بسیاری از مخالفان نظام سیاسی چین در ١٩٨٩ در طی کشتار میدان تین آن مِن جان خود را از دست داده بودند، گام و درخواست بیباکانهای بود از سوی ادامهدهندگان راه آنان برای دست یافتن به اصلاحات ژرف و دامنهدار سیاسی و اقتصادی در این کشور. تاریخ انتشار این منشور نیز خالی از اهمیّت و نکتهسنجی نیست. تدوینکنندگان آن با علم به این که همزمانی شصتمین سالگرد بیانیۀ جهانی حقوق بشر و بیستمین سالروز کشتار تین آن مِن در چهارم ماه جون از یک سو، با پنجاهمین سالگرد تبعید دالایی لاما، رهبر مذهبی بودائیان تبّتی در دهم ماه مارچ، و شصتمین سالروز برپایی جمهوری خلق چین در یکم اکتبر آن سال، از سوی دیگر، میرفت تا موقعیت مناسبی را برای دگرگونیهای معنیدار سیاسی در این کشور فراهم آورد، ماه دسامبر سال ٢٠٠٨ را برای انتشار منشور خود، در انتخاب و تصمیمی راهبردی، هدف قرار دادند.
هدف کلی جنبش منبعث از منشور ٠٨، تضمینِ الحاقیههایِ قانونِ اساسی مبنی بر رعایت موازین جهانی حقوق بشر و آزادیهای بنیادین و حکومتی مردمسالارانهتر و پاسخگوتر در چین میباشد. همچنان که در منشور مذکور آمده است، "تضمین حقوق بشر، نه تنها اهم اهداف یک حکومت را تشکیل میدهد که پایه و اساس مشروعیت اقتدار عمومی آن نیز به شمار میرود؛ از این گذشته، تضمین حقوق بشر از بایستهایِ ماهویِ سیاستِ «اوّل مردم» است، سیاستی که بر مبنای آن اولویت در هر کار و در هر اقدامی از سوی حکومت بر پایۀ حقوق و منافع مردم بنا شده است". همچنین، منشور ٠٨ خواهان تقسیم قوا، مردمسالاری مبتنی بر قوۀ مقننه یا legislative democracy، استقلال قوۀ قضائیه، انتخابات برای گزینش سمتهای حکومتی، و تربیت مدنی در کشور شد.
علاوه بر این، و با وجود این که هیچ گونه اشارۀ مستقیمی به وقایع ماه جون ١٩٨٩ و سرکوب خونین آن در این منشور نشده بود، دو اصل از اصول مندرج در آن به طور اخص به خواستهایی در رابطه با پایمال شدن حقوق بشر و مسائل مرتبط با رویداد تین آن مِن بود. ترمیم زیانهایی که افراد مختلف و خانوادههای آنها در پی تعقیب و سرکوبهای سیاسی دیده بودند از سوی دولت، عاجلترین خواستی بود که در این رابطه در منشور ٠٨ درج شده بود. علاوه بر این، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی؛ آزادی تمامی کسانی که به خاطر عقاید خود محکوم شده بودند؛ و برپایی کمیسیون حقیقتیابی[8] برای بررسی و یافتن حقایق در رویدادهای تاریخی، تعین مسئولیتها و برقراری عدالت، از جمله درخواستهایی بود که در منشور ٠٨ از اولویت خاصی برخوردار شده بود. این منشور همچنین خواهان آن شده بود که از این به بعد، نظارت دولتی بیشتری بر نیروهای نظامی به اجرا گذاشته شده، بیطرفی سیاسی کارکنان نیروهای انتظامی و امنیتی نیز تضمین گردد.
در دیگر زمینهها نیز، خواستهایی در ارتباط با اصلاحات لازم در عرصههای اقتصادی، مالیاتی و زیستمحیطی در منشور ٠٨ به رشتۀ تحریر درآمده بود. برخی از این تقاضاها بیشتر جنبۀ مدنی داشت. از این جمله میتوان به خواست بانیان منشور در رابطه با برقراری نظام تأمین اجتماعی فراگیر در چین، رعایت حقوق مالیاتدهندگان، و پاسداری از محیط زیست و احترام به موازین توسعۀ پایدار[9]، اشاره کرد. همزمان با این تقاضاهای مدنی و سیاسی، پایهگذاران منشور ٠٨ خواهان تحولی جدّی در عرصۀ نظام اقتصادی حاکم شده، دگرگونی و بازسازی آن را بر پایۀ بازار آزاد، از مقامات حکومتی چین خواستار شده بودند.
رهبری
اگرچه نویسندگان منشور ٠٨ از درج نامهای خود در این متن خودداری ورزیدهاند (چه از روی پایبندی به روح قالب بر متن که آن را منشوری باز و در دسترس تمامی اعضای جامعۀ مدنی و فعالان سیاسی میداند و چه از زاویۀ صلاحدیدهای امنیتی)، اغلب دستاندرکاران لیو گزایبو را نویسندۀ اصلی این بیانیه محسوب میدارند. به عنوان استاد دانشگاه، روشنفکر بنام، کنشگر حقوق بشر و رئیس مرکز بینالمللی قلم چین[10]، لیو گزایبو، حتی پیش از بازداشت وی در روز ٨ دسامبر سال ٢٠٠٨ میلادی، یعنی دو روز پیش از انتشار منشور ٠٨، از شهرتی جهانی برخوردار بود. وی از تاریخچۀ مبارزاتی طولانییی برخوردار است که در آن میان مقاومت فعال در برابر اقدامات زورگویانۀ حکومت کمونیست چین و حظور در اجتماعات اعتراضی میدان تین آن مِن را میتوان نام برد.
به غیر از لیو گزایبو و در میان ٣٠٠ امضاءکنندۀ نخست این منشور میتوان به نامهای برخی اساتید دانشگاهی، روشنفکران، فعالین سیاسی و مدنی، کارگران، نویسندگان، کشاورزان و برخی از اعضای سابق حزب حاکم کمونیست چین نیز اشاره کرد. فهرست دیگر امضاءکنندگان بنام این منشور شامل فعالین مدنی بنامی است که میتوان در این میان به شخصیتهای زیر اشاره داشت: ژانگ زوهویا[11]، از اعضای سابق شاخۀ جوانان حزب حاکم کمونیست، فردی که در اعتراض به سرکوب خونین گردهمایی میدان تین آن مِن در ماه جون سال ١٩٨٩ میلادی از سمت خود کنارهگیری کرد و در پی آن و برای مدتی بازداشت شد تا سرانجام چند روز پیش از انتشار منشور ٠٨ از زدان آزاد گشت؛ تسرینگ هوئوسِر[12]، بلاگنویس مشهور تبّتی؛ بائو تونگ[13]، از اعضای سابق حزب حاکم کمونیست که همان سال و در اعتراض به واقعۀ توزیع شیرهای مسموم در برابر حاکمان دست به اعتراض زده و پس از آن نیز و در پوزشخواهی و "اصلاح اشتباهی که ٦٠ سال پیش از آن در پیوستن به حزب کمونیست مرتکب شده بود"، منشور ٠٨ را امضا کرد؛ و سرانجام لی داتونگ[14]، روزنامهنگار و عضو پیشین هیأت تحریریۀ روزنامۀ جوانان چین[15].
فضای مدنی
از زمانی که حزب کونیست سلطۀ خود را بر فلات قارۀ چین در سال ١٩٤٩ میلادی گسترد تا به امروز، موارد بیشمار سرکوب و پایمالی حقوق بشر را در کارنامۀ شصت سالۀ خود به ثبت رسانده است. بر اساس گزارش سالانۀ بنیاد آمریکایی "خانۀ آزادی" تحت عنون "گزارش وضعیت آزادی در جهان در سال ٢٠٠٩"، "حکومت چین در سال ٢٠٠٨ میلادی محدودیتهای اعمال شده بر نویسندگان فضای مجازی، حقوقدانان، کنشگران مدنی و سیاسی، کارگران مهاجر و افرادی که با طومارنویسی تلاش داشتهاند تا صدای اعتراض خود از ستمی که از سوی مقامات محلی بر آنان روا داشته میشود را به گوش سران حکومت مرکزی برسانند، گسترش داده است".
در کنار نظام اسلامی حاکم بر ایران، نظام کمونیست چین بر طبق گزارش فوق و در میان سرکوبگران آزادی قلم در فضای مجازی، در ردۀ دوّم در جهان قرار گرفته است. بر پایۀ افشاگریهای یانگ جیانلی[16]، کنشگر مدنی چینی، "شرکت آمریکایی جستجوگر اینترنتی گوگل متوجه میشود که حکومت چین از راه سامانۀ گوگل مِیل، سالها تلاش داده است تا به دادههایِ خصوصیِ فعالینِ چینیِ حقوق بشر و شبکههایِ ارتباطی و مدنی و اجتماعیِ آنان دسترسی پیدا کند". نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کمونیست در چین در طی این مدت سعی کردهاند تا با استفاده از پیچیدهترین سامانههای موجود به نظارت، شنود و ممیزی شبکههای مجازی و تلفن همراه اقدام ورزیده و با بازداشت بیشترین تعداد افراد در سطح جهان به جرم فعالیتهایشان در فضای مجازی، تنها تا نیمۀ سال ٢٠٠٨ میلادی ٤٩ تن از کنشگران اینترنتی را به پشت میلههای زندان روانه ساخته است.
با وجود افزایش تعداد و فعالیتهای سازمانهای مدنی غیردولتی یا اِن. جی. اُ. و تقاضاهای پیدرپی آنان برای اصلاحات فراگیر در چین، حکومت این کشور همچنان از مصالحه در کاستن از محدودیهایی که متوجه گردش اطلاعات داخلی و خارجی است و نیز از قبول کمترین میزان از اصلاحات، حتی در سطوح محلی، شانه خالی میکند. نظام کمونیست چین، با اتکاء به قانونی ناشفاف و مبهم تحت عنوان قانون اسرار دولتی[17]، بازداشت و حبس هر فردی را که بدون اجازۀ مقامات حزب کمونیست به فعالیتهای سیاسی و مدنی روی آورد، مشروعیت بخشیده و جامۀ قانونی میپوشاند. گروهها و سازمانهای مخالف نیز همچون حزب مردمسالاری چین[18] و اعضای آن و نیز روزنامهنگاران و بلاگنویسهای مستقل این کشور، تحت عنوان "برانداز" و "اقدام براندازانه علیه نظام"[19]، مرتب بازداشت و زندانی میشوند. بر اساس گزارشهای بنیاد دوئیهوئا[20]، از ٢٠٠٧ تا ٢٠٠٨ و با ١٦٢٣ زندانی عقیدتی جدید در این سال، تعداد بازداشتهای سیاسی نسبت به سال قبل دو برابر افزایش دادشته است. در نبود آمارهای دقیق در زمینۀ اعدامها در این کشور و بر پایۀ گزارشهای سازمان عفو بینالملل، حکومت چین، با استفادۀ رو به افزایش از تزریقهای مرگبار در سال ٢٠٠٩ میلادی، از ٧٠٠٠ محکوم به اعدام، ١٧٠٠ تن از آنان را به مجازات رسانده است.
در روز هشتم ماه دسامبر سال ٢٠٠٨ میلادی، لیو گزایبو، تنها دو روز پیش از انتشار منشور ٠٨ و به دلیل دست داشتن در تدوین آن، بازداشت و تا پایان آن سال زندانی میشود. پس از آن، وی در دسامبر سال ٢٠٠٩ بر پایۀ اتهام "براندازی نظام" بار دیگر رسما بازداشت و تفهیم جرم شده و در ٢٥ ماه دسامبر همان سال به یازده سال زندان محکوم میشود. علیرغم تلاش بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و فعالین بنام حقوق بشر در سطح جهان برای به دست آوردن آزادی لیو گزایبو، مقامات قضایی چین کماکان از رها ساختن وی از زندان خودداری ورزیدهاند. علاوه بر گزایبو، بیش از ١٠٠ تن از امضاءکنندگان اولیّۀ منشور ٠٨ از روز انتشار آن تا به حال، در برههای از زمان، بازداشت و بازجویی شدهاند.
پیام و مخاطب
هدف جامعتر جنبش منبعث از منشور ٠٨، رویگردان کردن مردم از مفاهیمی است همچون "ارباب روشنرأی" یا “enlightened overlord” و یا "مقامات مخلص و خدتمگزار و پاکدامن" یا “honest official”و سوق دادن آنها به مفاهیمی جایگزین همچون "نظامی مبتنی بر آزادیها، مردمسالاری، حکومت قانون، و تشویق خودآگاهی شهروندان متجددی که حقوق انسان برایشان به مثابه مقولهای است بنیادین و مشارکت برای آنها وظیفه به شمار میرود". متن منشور ٠٨ پیش از هر چیز شهروندان چینی را مخاطب قرار میدهد، "چه مقامات رسمی این کشور و چه مردم عادی، صرفنظر از پیشینۀ آنان". هدف این متن، بسیج تمامی شهروندان چینی به سوی "مشارکت فعال در این جنبش مدنی و شهروندی است، برای ترفیع اندیشۀ مشارکت همگانی در دگرگون سازی بزرگ جامعۀ چینی" در راستای برقرار ساختن "ملتی آزاد، مردمسالار و مبتنی بر قانون اساسی". این پیام به استوارترین شکلی از طریق متن منشور به مخاطبین آن منتقل شد، متنی که با ارجاع مکرر به تاریخ طویل و تمدن غنی چین یادآور میشود که بازسازی پیشینۀ بزرگ این کشور در گرو به اجرا گذاردن هر چه سریعتر برخی اصلاحات و برقرار ساختن آزادیها در سطح جامعه خواهد بود".
فعالیتهای فراگستر
با این که منشور ٠٨ موفقیت چندانی در دگرگون ساختن رفتار حکومت چین نداشت، حکومتی که بلافاصله منشور فوق را تکفیر کرده و آن را در تضاد با قالبهای فرهنگی بومی و منبعث از ارزشهای مردمسالاری غربی قلمداد کرد، ولی انتشار این متن باعث شد تا فشارها و انتقادهای بینالمللی از حکمتگران و بر نظام سیاسی کمونیست حاکم بر این کشور افزایش یابد. بدین ترتیب، بیشماری از نویسندگان بنام در سطح جهان، حکومتها و البته شخص دالائی لاما، رهبر مذهبی ٧٥ سالۀ بودائیان تبّتی، در نامههایی جداگانه مراتب پشتیبانی خود از این متن و اعتراض خود به بازداشت بسیاری از امضاءکنندگان آن را به اطلاع به رهبران کمونیست چین رساندند.
در این میان باید متذکر شد که نقش لیو گزایبو، به عنوان رئیس مرکز قلم این کشور، در ارتقاء سطح پشتیبانی جهانی از این متن و از جنبشی که بر پایۀ آن رقم خورد، بی تردید بسیار مؤثر بوده است. متن اولیّۀ منشور ٠٨ به زبان ماندارین منتشر و در تارنمای انجمن قلم این کشور بارگزاری شد و از این راه توانست پشتیبانی برخی از شهروندان چینی را به این جنبش جلب کند.
با وجود این که مقامات قضایی و امنیتی چین همچنان به سرکوب کنشگرانی همچون لیو گزایبو ادامه میدهند، دیگران، همانند جیانلی، با استفاده از فنآوری در فضای مجازی و با اتکا به پشتگرمیهای نهادها و شخصیتهای خارجی در سطح جامعۀ بینالملل، کماکان به فعالیتهای خود در این زمینه و افزایش نوشتههای خود در عرصۀ مجازی ادامه داده و به برقرار سازی پلهای ارتباطی با کنشگرانی که هنوز در برونمرز به سر میبرند، مشغول میباشند. همانطور که جیانلی میگوید، "هر سال که میگذرد، ما به ارتقاء سطح فعالیتهای خود ادامه داده... تبادل واقعی افکار... و شبکهسازی ارتباطات و حلقههای دوستی را در راستای برپایی و استحکام جبههای منسجم متحد برای به پیش بردن مردمسالاری و دگرگونی در چین، دنبال میکنیم".
[1] The June 4th Incident
[2] Liu Xiaobo
[3] The Czech Charter 77
[4] Vaclav Havel
[5] National Endowment for Democracy
[6] Charter 08
[7] The United Nations International Convention on Civil and Political Rights
[8] Commission for Truth Investigation
[9] Sustainable development
[10] The International PEN center in China
[11] Zhang Zuhua
[12] Tsering Woeser
[13] Bao Tong
[14] Li Datong
[15] The China Youth Daily
[16] Yang Jianli
[17] The State Secrets Law
[18] The China Democracy Party
[19] “Subversion of state power”
[20] The Duihua Foundation