|
در اتریش که موضوع کارگران مهمان در قالب قانون خاص خود در حوزه وزارت کار قرار داشت به مسئله امنیت وصل شد و به وزارت کشور محول شد از این پس کارگران مهمان تبدیل به خارجی شدند و در پی آن قوانین متعددی برای خارجی ها یکی پس از دیگری برای محدود کردن حقوق آنان وضع شد. و این داستان هم چنان تاکنون ادامه یافته است و در شرایط فعلی با وزارت خانم «فکتر» به شکل هیسترک در آمده است. | |
مهاجرت و در پی آن انتگراسیون یکی از مهمترین موضوعات سیاسی، اجتماعی ،فرهنگی و اقتصادی امروز جامعه بشری است. این مهم بویژه در عصر گلوبالیسم به قول پروفسور کلاوس باده با " عبور انسانها از مرز ها و عبور مرزها از انسانها " شاخص برجسته ای یافته است.
قبل از ورود به بحث انتگراسیون ، ضروری است که درک روشنی از روند کلی انتگراسیون در اروپا داشته باشیم.
ورود هر گروه مهاجر در کشور میزبان با شوک فرهنگی آغاز می شود. طبیعی است که شدت و دامنه این شوک بستگی به میزان مشترکات فرهنگی گروه های مهاجر با کشور میزبان دارد.
اروپا تاریخ وزینی در رابطه با تنوع فرهنگها ندارد. منظور از تنوع فرهنگ ها در این جا بیان این واقعیت است که در یک مجموعه جغرافیایی معینی ملیت های مختلفی با فرهنگ های مختلف و مذاهب گوناگون زندگی می کنند. این که آیا در مجموعه ای که، تنوع فرهنگ ها موجود است روابط متقابل فرهنگ ها براساس تنوع گرایی فرهنگی است موضوع ثانوی است.
تنوع گرایی فرهنگی مفهومی سیاسی- اجتماعی است که در صورت تکامل خود به نرم های حقوقی تبدیل می شود.
یکی از پیامد های ناشی از جنگ جهانی دوم نابودی بخشی از نیروی انسانی و اضمحلال بخش قابل توجه ای از بنیاد های صنعتی در آلمان و اتریش بود.
دعوت از کارگران خارجی و در مورد اتریش عمدتا از یوگوسلاوی سابق و ترکیه تنها راه حل ممکن برای تامین نیروی انسانی جهت باز سازی خرابی های بعد از جنگ بود. هرچند دولت اتریش تلاش نمود که ابتدا از اسپانیا و ایتالیا این نیرو را تامین نماید.
در تمامی سال های ۶۰ و ۷۰ این نظر حاکم بود که کارگران خارجی شاغل در اتریش بعد از پنج سال در پروسه سیکلی روتاسیون به کشور خودشان برگردانده می شوند و گروه تازه نفس دیگری جای آن ها را می گیرد.
این نظر در عمل پیش نرفت زیرا صنعت و اقتصاد به آن تن ندادند. بخش عمده این گارگران در این سال ها به شکل گروهی در نزدیکی های محل اشتغال خویش در خانه ها و انبار های پیش ساخته زندگی می گردند. با ابتکار اتحادیه کارگری اتریش قانونی تصویب شد که وضعیت حقوقی این کارگران مشمول حقوق کار اتریش نباشد.
در سال های ۸۰ دیگر تشویق این گارکران به باز گشت آب در غربال ریختن بود زیرا در این مدت بخشی از آنان تشکیل خانواده داده و یا این که همسران شان را از کشور متبوع شان به اتریش آورده بودند.
در این دهه اروپای سفید و یک دست و عاری از تنوع فرهنگ ها در مقابل دو پدیده تازه قرارگرفت:
۱. باید به وضعیت مهاجرین سرو سامانی داده شود. مهاجرینی که عمدتا دارای مذهب و فرهنگ دیگری هستند.
۲. عصر جهانی شدن سرمایه و تحولات ناشی از آن تفکر گلوبال را طلب می کرد.
در جهت پاسخ به موضوع اول کشوری های اروپای شمالی مانند سوئد و غیره به فکر انتگراسیون مهاجرین خود افتادند و از تجربیات بسیار با ارزش کشور کانادا در این مسیر بهره بردند.
در اتریش که تاکنون موضوع کارگران مهمان در قالب قانون خاص خود در حوزه وزارت کار قرار داشت به مسئله امنیت وصل شد و به وزارت کشور محول شد از این پس کارگران مهمان تبدیل به خارجی شدند و در پی آن قوانین متعددی برای خارجی ها یکی پس از دیگری برای محدود کردن حقوق آنان وضع شد. و این داستان هم چنان تاکنون ادامه یافته است و در شرایط فعلی با وزارت خانم «فکتر» به شکل هیسترک در آمده است.
در این جا انصاف حکم می کند که به یک استئنا هم اشاره شود و آن زمانی بود که که آقای «اینم» وزیر کشور بود برای اولین بار قانونی به نام" انتگراسیون خارجی ها" ها به مجلس برده شد ولی تغییر آن در مجلس آن را به چیز دیگری تبدیل نمود.
دهه نود در آلمان دهه مقاومت علیه تنوع گرایی بود. این کارزار در حوزه آکادمیک با استفاده از جهان شمول دانستن فرهنگ غربی و التقاط آن با پارامتر های بیولوژیک همراه بود و در حوزه تجربی حملات نژادپرستانه به خارجی ها در اماکن مسکونی و خیابان ها جریان داشت.
در اتریش دو موضوع، شرایط ویژه ای را پدید آورد. از یک سو در اثر جنگ بالکان، در عرض ۵ سال بیش از صد هراز نفر به کشور اتریش سرازیر شدند و از طرف دیگر قدرت یابی حزب دست راستی «آزادی اتریش» فضای سیاسی را مسموم نمود.
در آلمان بحث ها در حوزه آکادمیک و فشار حزب سوسیال دموکرات و سبزها به دولت و سرانجام تشکیل دولت سرخ و سبز راه را برای آغاز مسیری دیگر ی فراهم نمود. اصلاحات وسیع سوسیال دموکرات ها و سبزها در آلمان در رابطه با مهاجرین تا حدودی به بار نشست. اکنون می توان گفت مسیری که در رابطه با انتگراسیون در آلمان جریان دارد با همه نارسایی های ان مثبت است.
برعکس در اتریش بحث های آکادمیک کم تر جای پای خود را در سیاست باز کرد و در این مورد سخنان پروفسور «فاسمن» جالب است که می گوید :"من کاملا از این وضع ناراضی هستم. همه می گویند که ما برای انتگراسیون هستیم اما هیچ کس نمی گوید که مدل اش برای این انتگراسیون چیست"
برای دو جزب حاکم در اتریش هنوز انتگراسیون به امنیت کشور وصل است و مهاجرین به مثابه مقصرینی هستند که باید هر روزه با قانون جدیدی تنبیه شوند.
البته در چنین فضای طبیعی است که راست هاو نژادپرست ها هر آن چه که می خواهند و می توانند، انجام می دهند
«کلاوس باده» : پرفسور فلسفه و تاریخ و مدیر انیستیتوی تحقیقات مربوط به مهاجرین در آلمان
«فاسمن»: پرفسور و متخصص امور مهاجرین، او تاکنون برنامه های متعددی برای دولت های اتریش در رابطه با انتگراسپون نوشته است.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد