logo





مهرگانا مهرگان!

دوشنبه ۵ مهر ۱۳۸۹ - ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰

محمود کویر

kavir.jpg
مهرگان: جشن بزرگ پیروزی مردم بر ضحاک بیدادگر.
مهرگان: جشن مهربانی و نور. جشن راستی و دلیری.
مهرگان: جشن گندم و انگور. جشن نان و شراب.
برخیز‌هان ای جاریه می‌درفکـن در بادیــه
آراسته کـن مجلسی از بلــخ تــا ارمینیــه
آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان
نارنج و نار و اقحوان آورد از هر ناحيه
*
می‌خوش آید خاصه اندرمهرگان بر بانگ چنگ
خوش بود بر هر سماعی می، ولیکن مهرگان
بر سماع چنگ خوشتر باده‌ی روشن چو زنگ

ابوریحان می‌نویسد: شانزدهم روزاست از مهرماه و نامش مهر و اندرين روز افريدون ظفر يافت بر بيوراسب جادو. آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشن‌اند، بر کردار آنچ از پسِ نوروز بود. و ششم آن مهرگان بود و رام روز نام دارد و بدين دانندش.
*
مهر یا میترا، ایزد نام‌آور روشنایی، پیمان، دوستی و ایزد بزرگ آیین مهری است.
بخش بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت این ایزد کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و همراه با فروردین یشت، کهن‌ترین بخش آن بشمار می‌رود.
مهر یشت از کهن‌ترین شعرهای بدست آمده ایرانی وسرشار از گوهر ناب شاعرانه است:
می‌ستاییم مهرِ دارنده دشت‌های پهناور را؛
او که آگاه به گفتار راستین است،
آن انجمن‌آرایی که دارای هزار گوش است،
آن خوش‌اندامی که دارای هزار چشم است،
آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده
و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است.
علی اکبر دهخدا در لغت نامه به روایت از استاد پورداوود می نویسد:ایرانیان در این روز جشنی عظیم کنند که بعد از جشن و عید نوروز از آن بزرگتر جشنی نباشد و همچنانکه نوروز را عامه و خاصه می باشد مهرگان را نیز عامه و خاصه هست و تاشش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم وآن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم وآن را مهرگان خاصه خوانند. و سبب جشن مهرگان آنکه فارسیان گویند در این روز خدای متعال زمین را بگسترانید و اجساد را مقرون به ارواح کرد و بعضی گفته اند دراین روز ملائکه یاری و مددکاری کاوه ٔ آهنگر کردند بردفع ضحاک ، و فریدون در این روز بر تخت پادشاهی نشست پیش از آنکه کاوه دفع ضحاک نماید. و زمره ای گفته اندکه فریدون در این روز ضحاک را در بابل گرفت و به کوه دماوند فرستاد که دربند کنند و مردمان بسبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت بر رعایا بهم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت . و بعضی دیگر گویند که فارسیان را پادشاهی بود مهر نام داشت و بغایت ظالم بود و او در نصف ماه به جهنم واصل گردید. بدین سبب آن روز را مهرگان نام کردند و معنی آن مردن پادشاه ظالم باشد چه مهر به معنی مردن و گان به معنی پادشاه ظالم هم آمده است . و گویند اردشیر بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز دراین روز همچنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن بان که آن درختی است ، بجهت تیمن و تبرک بر بدن مالیدندی ، و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبدان و دانشمندان بودندی و هفت خوان از میوه همچو شکر و ترنج و سیب و بهی و انار و عناب و انگور سفید و کنار با خود آوردندی، چه عقیده فارسیان آن است که هرکس در این روز از هفت میوه مذکور بخورد و روغن بان بر بدن بمالد و گلاب بیاشامد و بر خود و دوستان خود بپاشد در آن سال از آفات و بلیات محفوظ باشد. و نیک است در این ایام نام بر فرزند نهادن و کودک ازشیر باز کردن . همچنین در ماههای ارمنی ، اسم ماهی که معادل این ماه است «مهکان » نام دارد، که ظاهراً از اسم عید مهرگان اخذ شده ، چنانکه اسم ماه سغدی معادل آن «فغکان » به اسم عید بغ (در سغدی فغ) ظاهراً اثری ازاسم قدیم ماه باغیادیش است . روز شانزدهم هر ماه - که به مهر روز موسوم است - مخصوص به فرشته فروغ ، یعنی مهر است . در روز مهر از ماه مهر ایرانیان جشن بسیار بزرگی برپا میداشتند.به نوشته ی بندهشن، مشیا و مشیانه در چنین روزی تولد یافته اند. این جشن بزرگ شش روز طول می کشید و از روز شانزدهم مهرآغاز می گردید و به روز بیست و یکم - که رام روز باشد – پایان می‌گرفت. روز آغاز را «مهرگان عامه» و روز انجام را «مهرگان خاصه » می گفتند. «کتزیاس » می نویسد که پادشاهان هخامنشی هرگز نمی بایست مست شوند مگر در روز جشن مهرگان که لباس ارغوانی می پوشیدند و در باده پیمایی با میخوارگان شرکت می کردند. مورخ دیگر «دوریس » می نویسد که در جشن ، پادشاه می رقصید. بقول «استرابون » خشثرپاون (شهربان ) ارمنستان در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب برسم ارمغان به دربار هخامنشی هدیه میفرستاد. اردشیر بابکان و خسرو انوشروان دراین روز جامه ٔ نو به مردم می بخشیدند. نوشته اند که در این جشن موبدان موبد خوانچه‌ای که در آن لیمو و شکرو نیلوفر و به و سیب و یک خوشه انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته شده بوده زمزمه کنان نزد شاه می آورد.جشن مهرگان در تمام آسیای صغیر نیز معمول بود و از آنجا با آیین مهر (مهرپرستی ) به اروپا سرایت کرد. کومن، مستشرق بلژیکی در کتاب خود «آیین میترا» گوید: بدون شک جشن مهرگان که درممالک روم قدیم ، روز ظهور خورشید تصور می شده و آن را روز ولادت خورشید مغلوب ناشدنی می‌گفته‌اند به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شده و بعد بسبب نفوذ دین عیسی در اروپا روز ولادت مسیح قرار داده شده است .
مهرگان، مهر روز از ماه مهر است که در شانزدهم مهر ماه زرتشتی برگزار می‌شود.
ولی امروز این جشن نه در شانزدهم مهر ماه، بلکه در دهم مهر ماه کنونی برگزار می گردد. دلیل این اختلاف زمان بر گزاری دیروز با امروز، تغییر سال شمار نیاکانمان در امروز است. زیرا در دوره ی باستان سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز تقسیم می شد. اما امروز شش ماه اول سال به سی و یک روز و پنج ماه بعدی به سی روز و ماه آخر سال به بیست و نه روز واگر سال کبیسه باشد به سی روز تقسیم می گردد. به همین دلیل، جشن مهرگان، نسبت به سال شمار دیروز، شش روز جلوتر، یعنی دهم مهر ماه برگزار می شود که این روز منطبق با روز شانزدهم مهر ماه، در دوران نیاکانمان است.
جشن مهرگان دومین جشن بزرگ ملی ایرانیان پس از جشن نوروز است و مانند دیگر جشن‌ها می توان آن را در سه دیدگاه نجومی، تاریخی وآیینی نگاه کرد.
این جشن با اعتدال پائیزی همراه است و خورشید روی مدار استوا قرار می‌گیرد و روز و شب برابر می‌شوند و در این جشن که همراه با برداشت محصولات کشاورزی است، مردمان به شادی و پایکوبی می پردازند.
هم چنین در این روز، فریدون به تخت پادشاهی باز می گردد. در این روز نیروی داد و راستی و یاران کاوه ی آهنگر بر سپاه دروغ و ستمگریِ ضحاک پیروز می شود و مردم را از ستم و بیداد نجات می دهد.
فردوسیِ در شاهنامه به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است :

فریدون چو شد بر جهان کامکار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رســم کیان تاج و تخت مهی
بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته ســر مهر ماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشـت از بدی
گرفتند هر کــس ره بـخردی
دل از داوری هـا بپرداخـتـنـد
به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد فرزانگان، شادکام
گـرفتند هـر یک ز یاقوت، جام
می روشن و چهره ی شاه نـو
جهان نو ز داد از سر ماه نـو
بـفـرمـود تا آتش افـروخـتـنـد
همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان دیـن اوسـت
تن آسانی و شادی آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه مهر
بکوش و به رنج هیچ منمای چهر

ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه می نویسد:
در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون را به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید .
ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی در کتاب زین الاخبار درباره‌ی مهرگان می نویسد :
این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را .
اسدی توسی نیز در گرشاسب نامه از چرایی پیدایش مهرگان گزارش می‌دهد :
فــریـدون فــرخ بـه گـرز نـبـرد
ز ضـحـاک تـازی بـرآورد گرد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر
نشست او به شاهی سر ماه مهر
" بیرونی " در التفهیم می‌نویسد:
" مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بُود".
خلف تبریزی درباره ی مهرگان می گوید:
" در این روز ملایکه یاری و مددکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت.
در فرهنگ ایرانی، مهر یا میترا به معنای فروغ خورشید و مهر و دوستی است. همچنین مهر نگهبان پیمان و هشدار به پیمان شکنان است. مهر یکی از ایزدان پیش از زرتشت بود که پس از زرتشت به شکل فرشته ی آفریده ی اهورامزدا در آمد.

جشن مهرگان در زمان هخامنشی در آغاز سال نو، یعنی در نخستین روز از ماه مهر برگزار می‌شده است. در گزارش‌های مورخان یونانی و رومی از این جشن با نام میتراكانا یاد شده است.
كتسیاس، پزشك اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، نقل كرده است كه در این جشن ایرانیان با پوشیدن ردای ارغوانی رنگ و همراه با دسته‌های نوازندگان و خنیاگران به رقص‌های دسته‌جمعی و پایكوبی و نوشیدن می‌پرداخته‌اند.
فیثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح می‌دهد كه پرستندگانِ ستاره‌ای درخشان كه آنرا میترا می‌نامیدند، در غاری تاریك كه چشمه آبی در آنجا جریان داشت و نقش صورت‌های فلكی بر آنجا نصب شده بود، حاضر می‌شدند و پس از انجام مراسم، نانی می‌خوردند و جامی می‌آشامیدند.
از نوشته ی ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوك فُرس و سیرِهم» برمی‌آید که در زمان اشكانیان نیز جشن مهرگان با ویژگی‌های عصر هخامنشی برگزار می‌شده است.
جشن مهرگان در دوره ساسانی با شكوه تر از دوره های پیش و با شكوه تر از جشن نوروز برگزار می‌شد. مردم هفته ها قبل از فرا رسیدن جشن به یكدیگر هدیه می دادند. بازار فروش عود و عطر و عنبر رونق می گرفت. تنها در این جشن، به طبقات مختلف اجازه حضور نزد شاه را می دادند و در این مراسم شاه تاج بر سر می نهاد.
پس از تازش تازیان به ایران و در زمان حکومت بنی امیه، در روز جشن مهرگان زرتشتیان را مجبور می کردند هدایایی تقدیم خلفا کنند و مانع برگزاری جشن می شدند.
از برگزاری جشن مهرگان، در دوره غزنویان، آگاهی بیشتری در دست است. ابوالفضل بیهقی از برگزاری جشن مهرگان در زمان سلطان محمود غزنوی خبر می دهد. وی می نویسد : روز یکشنبه چهارم ذی الحجه سال 428 به جشن مهرگان نشست و از آفاق مملکت هدیه ها که ساخته بودند پیشکش را، در آن وقت بیاوردند و اولیاء و حشم نیز بسیار چیز آوردند. و شعرا شعر خواندند وصلت یافتند. پس از شعر به سر نشاط و شراب رفت و روزی خرم بپایان آمد.
یكی از رسوم شاهان ساسانی در روز مهرگان و روز نوروز كه آن را نظام الملك ، وزیر مشهور سلاطین سلجوقی، الپ ارسلان و ملكشاه، ضبط كرده است، رسیدگی به دادخواهی مردم در این روز است. در این روز، شاه بارعام می داد و هر كس تظلمی داشت، به آن رسیدگی می كرد. اما پیش از آن كه به امور دیگر مردم و صاحبان منصبان برسد، خود شاه تاج از سر می گرفت، از تخت به زیر می آمد و پیش موبدان موبد دو زانو می نشست و می گفت: «هر كه را با مَلِك خصومتی هست، همه به یك سو بایستید تا نخست كار شما بگذارد.» موبدان موبد اینجا نقش قاضی القضات را پیدا می كرد. شاه ابتدا به شكایاتی كه از خود او شده بود رسیدگی می كرد و می گفت: «هیچ گناهی نزد ایزد تعالی بزرگ تر از گناه پادشاهان نیست. اكنون ای موبد،خدای را بین و نگر تا مرا بر خویشتن نگزینی، ازیرا هر چه ایزد تعالی فردا از من پرسد، از تو پرسم و اندر گردن تو كردم.» شاه پس از رسیدگی به دادخواهی مردم از خود او، دوباره بر تخت می نشست و تاج بر سر می نهاد و رو به بزرگان و كسان خود می كرد و می گفت: «من آغاز از خویشتن بدان كردم كه شما را طمع بریده شود از ستم كردن بر كسی.» گفته شده هر كه به وی نزدیك تر بود، آن روز دورتر بود و هر كه قوی تر، آن روز ضعیف تر بود. از زمان اردشیر تا یزدگرد دوم این رسم برقرار بود. یزدگرد دوم این رسم را برانداخت و به همین دلیل ملقب شد به بزه گر.
جشن مهرگان شش روز به طول می انجامید. از روز شانزدهم مهر شروع می‌شد و روز بیست و یكم كه روز «رام» نام دارد پایان می یافت. روز آغاز را مهرگان عامه و روز پایانی را مهرگان خاصه می گفتند. برای این روز مناسبت‌های مختلفی چه در اساطیر و چه در تاریخ ذكر شده است. در بندهشن آمده است: مشی و مشیانه در این روز متولد شدند.
در دوره صفویه كه اساس حكومت مذهبی بود، این جشن بیش از پیش، از رونق افتاد. پادشاهان صفوی كه جشن مهرگان را به زرتشتیان نسبت می دادند، با آن به مخالفت پرداختند. این وضع حتی در دوره قاجاریه هم ادامه یافت، پادشاهان قاجاری هم كه خود را مسلمانانی سرسخت می دانستند با آداب و رسوم به جای مانده از دوره های پیش از اسلام به مخالفت پرداختند.
مهرگان در ادب پارسی: پس از روی کار آمدن دولت‌های آزاد و مستقل و بیرون راندن تازیان از ایران بار دیگر شور برپایی جشن‌های کهن بالا گرفت و در آستانه‌‌ی رستاخیز بزرگ فرهنگی و علمی و ادبی ایرانیان در هزار سال پیش، بزرگداشت جشن‌هایی چونان مهرگان در ادبیات پارسی نیز رونق یافت.
مسعود سعد سلمان :
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ
وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد
بوستان نو شکفته عدل سلطان جهان

منوچهری دامغانی :
شاد باشید که جشن مهرگان آمد
بانگ و آوای ِدَرای ِکاروان آمد
کاروان مهرگان از خَزران آمد
یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
نا از این آمد، بالله نه از آن آمد
که ز فردوس برین وز آسمان آمد
مهرگان آمد، هان در بگشاییدش
اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر بزداییدش
بنشانید و به لب خرد نجاییدش
خوب دارید و فرمان بستاییدش
هرزمان خدمت لختی بفزاییدش
*
بشکفی بی نوبهار و پژمری بی مهرگان
بگریی بی دیدگان و بازخندی بی دهن .
*
ماه فروردین به گل چم ماه دی بر بادرنگ
مهرگان بر نرگس و فصل دگر بر سوسنه .
*
تا وقت مهرگان همه گیتی چو زر بود
از آب تیرماهی و از باد مهرگان
دقیقی :
گاه آن آمد که باد مهرگان لشگر کشد
دست او پیراهن اشجار از سر بر کشد
باغها را داغهای عریان بر برزند
شاخها را چادر نسطوریان بر سر کشد
زانکه سی سنبر چون ما مست و نرگس شوخ چشم
هردو بدخو را همی در زر و در زیور کشد
مهرگان آمد و جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو خوشش بودی بر ما یونا

قطران تبریزی :
آدینه و مهرگان و ماه نو
بادند خجسته هر سه بر خسرو

عنصری :
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیکروز و نیکجشن و نیکوقت و نیکفال
رودکی:

ملکا جشن مهرگان آمد
جشن شاهان و خسروان آمد.
فردوسی:

بکرد اندر آن کوه آتشکده
بدو تازه شد مهرگان و سده .
فرخی:
مهرگان جشن فریدون ملک فرخ باد
بر تو ای همچو فریدون ملک فرخ فال .
*
بگشاد مهرگان در اقبال برجهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان .
*
شب مهرگان بود و من مدح گویم
خداوند را هر شب مهرگانی .
*
مهرگانت خجسته بادو دلت
برکشیده بر اسب شادی تنگ .
معزی:
مهرگان بر تو همایون باد و از تأثیر بخت
سال سرتاسر همه ایام تو چون مهرگان .
ازرقی:

مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان
فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان .
سوزنی:

با مهرگان چو نیک فتاد اتفاق عید
خون ریز و برگ ریز پدید آمد و عیان .
*
آمد خجسته موسم قربان به مهرگان
خون ریز این بهم شد با برگ ریز آن .
ضمیری:
کرد شاها مهرگان از دست گشت روزگار
باغ را کوته دو دست از دامن فروردجان .
خاقانی:
در تموزمی ببندد آب سرشک
کز دمم باد مهرگان برخاست .
*
برکشیده تیغ اسد چون آفتاب اندر اسد
در تموز از آه خصمان مهرگان انگیخته .
*
ذکر تو به باغ خاطر من
شاخی است که مهرگان ندیده ست .

مهرگان بزرگ و مهرگان خردک ؛ نام پرده هایی است از موسیقی که در جشن مهرگان متداول بوده است.
چون مطربان زنند نوا بخت اردشیر
گه مهرگان خردک و گاهی سپهبدان .
منوچهری .
دکتر بهرام فره وشی از برگزاری مهرگان چونان جشنی خانوادگی، در بین زرتشتیان یزد و کرمان و نیز از آیین قربانی کردن گوسفند، در برخی از روستاهای زرتشتی نشین یزد، برای ایزد مهر آگاهی می دهد. زرتشتیان کرمان، در این روز، به یاد مردگان، مرغی را کشته و شکمش را با حبوبات و آلو انباشته و به یادمان مردگان می پختند.
برگزاری آیین قالی شویان در مشهد اردهال را جلال ال احمد، با مهرگان هم پیوند می داند. صدرالدین عینی در یادداشت ها، از جشنی در تاجیکستان و سمرقند یاد می کند که درمهر ماه برگزار می شد. جشنی که می تواند، بازمانده جشن مهرگان باشد.
جشن مهرگان بزرگداشت استوره قیام کاوه آهنگر در برابر بیدادگری های ضحاک، روز بزرگداشت گندم و انگور، نور و شادی است.
به روايت بيرونی در آثارالباقيه مردم در هنگام مهرگان به يک‌ديگر هزاران سال بزی می‌گفتند.

سبز باشید

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد