logo





چه می شد اگر مونا سالین مرد می شد؟

پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۸۹ - ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۰

پروین اردلان

19s04ardalan_1287016l.jpg
تقریبا دو روز یک بار دریچه کوچک پستِ آپارتمانم باز و بسته می شود، آگهی یا نامه ای به داخل می افتد. "صدای پست" و "بمباران" کاغذی تجربه ی جدیدی که کمتر در ایران شاهدش بوده ام. در یکی از همین روزها تصویر مونا سالین با حجاب بر سر، به درون آپارتمان سر می خورد. دیدن این تصویر در وهله اول مرا به انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در تهران می برد. روزهایی که کاندیداها به دنبال کسب مشارکت و رای بالا بودند: یکی برای برنده شدن در انتخابات و دیگری برای تبلیغ رسانه ای بعد از انتخابات. همه از "مردم" می گفتند و این واژه پرمفهوم هربار در کلام دیگری رنگ عوض می کرد و بی اعتبار می شد. مدافعان حقوق طبقات پایین دست جامعه و مدافعان حقوق زنان زیاد شده بودند. پلیس و سپاه نه در برابر رقص و پایکوبی خیابانی و نه در برابر بی حجاب شدن های مقطعی زنان واکنشی نشان نمی دادند. پوپولیسم اوج بازی رای گیری شده بود، رنگ ها و لوگو ها و شعارها شبیه هم می شد تا رای دهندگان را دچار خطای دید و انتخاب کند. میدان بازی بود و رقابت برای قدرت. در این رقابت می شد از روی دیگری رد شد و از هروسیله ای استفاده کرد، مانند احمدی نژاد که برای شکست رقیب انتخاباتی اش موسوی پای همسر او را به میان کشید. حالا تصویر مونا سالین در این میدان چه حرفی دارد؟ اقدامی پوپولیستی از سوی حزب هوادارش است یا مخالفانش؟ می گویند بازی مخالفان است اقدامی علیه مهاجر پذیری یا علیه مهاجران مسلمان یا علیه زنان. متعجم چرا در این کشورها هم مانند ایرانِ استبدادی و مرد محور در رقابت سیاسی از زنان ابزار حمله می سازند؟
حاکمیت ایران تلاش کرد که حجاب را به نماد اسلام و ایران اسلامی تبدیل کند اما مقاومت و شکل برخوردی که زنان ایران به این نماد نشان دادند آن را به نماد "اجبار" در جهان تبدیل کرد. رسانه های اجتماعی،خبرنگاران و توریست هایی که به ایران سفر می کنند می توانند شهادت دهند که چقدر این نماد سازی ناموفق بود و چگونه سکولاریسم در ایران در حال شکل گیری است. حالا در این سوی دنیا، در دنیای انتخاب، و آزاد از اجبار، همین نماد سازی از زن و پوشش زن، ایدئولوژی اسلامی را تقویت و بازنمایی می کند. آن هم زیر نام مبارزه با مهاجران مسلمانان. عنصر این بازنمایی را هم از خود زنان می سازد: هم در جای زن کاندیدا و هم در جای زن مهاجر . براستی اگر مونا سالین مرد بود بر سر او هم مقنعه می کردند؟

***

تنها کوشش مخالفان یک کاندیدا نیست که علیه زنان قد علم می کند. بررسی رادیو بامدادی سوئد در مورد نقش رسانه های سوئد نشان داده حداقل روی ۱۸ صفحه اول چند رسانه پرتیراژ سوئدی موناسالین به صورتی منفی نمایش داده شده، درحالی که چنین وضعیتی درمورد فردریک راین فلدت، تنها ۵ مورد بوده است. جدا از تحلیل مواضع حزبی که نه در توان من است و نه هدف من، از منظر جنسیتی می پرسم : اگر مونا سالین مرد بود به همین سطح تصویر منفی از او ساخته می شد؟ اگر مرد بود به همین حد قدرت و تصویر رقیب مرد او بازنمایی مثبت می شد؟ در جایی که رسانه ها می توانند بیش از احزاب در شکل دهی افکار عمومی تاثیر گذار باشند نقش فمینیسم در این رسانه ها کجاست؟ چرا این گونه برخورد های جنسیتی در رسانه ها کمتر توجه و اعتراض فمینست های سوئد را بر می انگیزد؟ اگر مونا سالین در ایران بود حداقل کاری که از جنبش تحت فشار زنان ایران بر می آمد انتشار یک بیانیه و امضای اعتراضیه ای نسبت به برخورد هدف مند و ظریف رسانه ها با یک "زن" بود. سوالهای ذهنی ام پایان ندارد. بر سر جامعه ای که با هر زن و مردش که برخورد می کنم خودشان را فمنیست می خوانند چه آمده است که کنش های جمعی اش بارز نیست؟ آیا سازمانی شدن فمینیسم است که صدای اعتراضی این جنبش را خاموش کرده یا این صدا امکان راه یابی یا هم آوردی با قدرت رسانه های پرتیراژ و فراحزبی را ندارد؟

***

با روی کار امدن دولت احمدی نژاد در ایران ، یکی از نخستین اقدامات رادیکال این دولت که دولت های پیشین بعد از انقلاب نتوانستند به انجام برسانند انتخاب وزیر زن بود. این اقدام حداقل سنت شکنی در دل همان دایره محافظه کار حکومتی بود و موثر در موقعیت دولتزنان آتی. اما با توجه به اتفاقات بعد از انتخابات سال گذشته در ایران خیلی دیر بود و نتوانست زخم ناشی از کودتای انتخاباتی را تسکین دهد. دولت احمدی نژاد اما هوشیارانه رسانه های خارجی را هدف قرار داده بود تا این اتفاق نادر در دوره سی ساله ایران را بازنمایی وبزرگنمایی کنند. این خبر در داخل ایران "غیردموکراتیک و مردسالار" نه به مذاق حتی زن ستیزان تندرو تر از احمدی نژاد خوش آمد نه با اقبال زیاد زنان و فعالان جنبش زنان در ابران مواجه شد اما در رسانه های خارجی مورد توجه قرار گرفت. اکنون در این سوی دنیا چه می گذرد؟ احتمال دارد برای نخستین بار در تاریخ سوئد "دموکراتیک و برابری طلب" زنی بر کرسی نخست وزیری بنشیند. چرا کمتر می تواند چنین اتفاقی برای رسانه ها یا مردمی که با آنها صحبت می کنم جالب باشد؟ چون دیگر بین زن و مرد در سوئد تفاوتی وجود ندارد و در سیاست همه با هم برابرند؟ یکی از بیشترین تصاویری که در ساختمان های اداری و حزبی حتی حزب سوسیال دموکرات که سالهای سال سکان دار قدرت بوده توجه ام را جلب می کند تصاویر مردان سیاست است که به حالت نشسته یا ایستاده بر دیوار ها به مخاطب خیره شده اند یا جلسات مردانه شان را در تصاویر بازنمایی می کنند. آنها لابد اشتباهاتی هم داشته اند اما از نگاه بخشنده مردمان سوئدی عبور کرده اند. تصویر آنا لین چهره محبوب بسیاری از سوئدی ها را هم دیده ام .در گفتگو با برخی از سوئدی ها می شنوم که اگر او ترور نمی شد نخستین نخست وزیر زن سوئد بود. آیا اگر آنالین زنده بود نخست وزیر می شد؟

براستی چه می شد اگر مونا سالین مرد می شد ؟


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

احساس مسئولیت را چه کسی تعیین میکند
نازنین
2010-09-27 14:07:40
مقالۀ خانم اردلان در واقع نوعی دلسرد شدن رانشان میدهد نسبت به آنچه جامعۀ رویائی زنان می پنداشته است. باقی مطلب ادبیات آنست
اما نمیدانم چرا خواننده ای آنقدر از این مسئله ناراحت میشود که خطاب به خانم اردلان میگوید که به خود اجازه ی نوشتن چنین مقاله ای را دادن و تصویر نادرستی از جامعۀ اروپائی آنهم سوئد برای خوانندگانی که در ایران این مقاله را میخوانند، ارائه کردن بی مسئولیتی ست و برای تاکید می پرسند اگر این بی مسئولیتی نیست پس چیست؟
در عین حال ملاقات مونا سالین را که رئیس یک حزب است و لابد عقلش میرسیده دارد چکار میکند،با روسری، بی احترامی به تمام زنان دموکرات و بخصوص به فعالین برابر خواه حقوق زن و مرد در ایران و در همۀ جهان، تلقی میکند. و باز برای تاکید می پرسد اگر این بی حترامی نیست پس چیست

والا ما منتظریم خودشان ما را روشن کنند که اینها چیست
تا آنجا که به من خواننده برمیگردد من ناامیدی و افسردگی از این مقاله استنباط کردم. به دلایلی که نویسنده مقاله روشن کرده بود. به نظرم این عین احساس مسئولیت بود و صداقت و حتی آغازی شاید برای نوعی بازبینی ها در فمینیسم ایرانی

پروین اردلان
Mahtab
2010-09-26 20:43:06
عکس خانم مونا سالین با الدبه را در آدرس زیر مشاهده کنید:
http://www.pi-news.net/2010/09/integrationsdefizit-mit-ueberraschender-folge/

مونا سالین و مقاله پروین اردلان
مهتاب باقری
2010-09-26 20:00:31
من موضع خانم اردلان به هنوان فعال جنبش زنان رو در رابطه با مونا سالین اصلا درک نمیکنم. ایشون اصلا انگارمتوجه نشدن که چرا تصویرمونا سالین با حجاب اسلامی در آپاتمانشون سر خورده است!!! دلیل این سو، تفاهمی که باعث شده خانم اردلان وضعیت زنان سوئد- یعنی مهد جامعه تا حدودی زنسالار جهان را با ایران مقایسه کنن و به این سریعی نتیجه بگیرن که در سوئد نیز زنان وضعیتشون با ایران خیلی تفاوتی نداره - مطمئنا نا آشنایی ایشون به زبان سوئدی هست. به چه دلیل خانم ارلان بدون داشتن اطلاعات درست از جامعه سوئد به خودشون اجازه میدن این مقاله رو بنویسن و تصویر نادرستی از جامعه اروپایی آن هم سوئد برای خوانندگانی که در ایران این مقاله را میخونن بدهند .اگر این بی مسئولیتی نیست پس چیست؟؟؟ اما من برای اطلاع ایشون میگویم که تصویر خانم مونا سالین با روسری در حقیقت در پی انتقاد شدید سوئدی ها از او به خاطر ظاهر شدن او با روسری در ملاقاتی با محمودالدبه رئیس جامعه مسلمانان سوئد- بود. مردم سوئد صداشون در آمد به خاطر اینکه رئیس حزب سوسیال دمکرات این کشور یعنی خانم مونا سالین با روسری به ملاقات آدم متحجری رفته بود که چند سال پیش از دولت سوئد خواسته بود که برای مسلمانان قانون دیگری باید نوشته شود که مطابق با اسلام و قوانین شرعی باشه.خانم اردلان اگر این ملاقات و حضور مونا سالین با روسری بی احترامی به تمام زنان دمکرات و بخصوص به فعالین برابرخواه حقوق زن و مرد در ایران و در همه جهان نیست پس چیست؟؟؟؟در ضمن از مدیر سایت عصر نو هم تقاضا میشه که هر مقاله ای رو به چاپ نرسونن.مسئولیت خود را در شرایط کنونی ایران و نقش خطیر خود را برای اطلاع رسانی دقیق در این برهه تاریخی فراموش نکنید.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد