سرنوشتِ شومی در انتظار ملتمان است ، مشکل ما از سانسور ، حجاب و عفاف ، تقلب در انتخابات ، تجاور به حقوق مدنی شهروندان ، ضرب و شتم ، زندان ، شکنجه ، تجاوز و حتی اعدام و سنگسار گذشته ؛ و ابعادی بَس فراتر و زیان آورتر بخود گرفته که تمامیّت ارضی کشور و حتی موجودیّت ایران را به مخاطره انداخته است.
ایران و ایرانی سه دشمن سر سخت و مصمم دارند:
1) اولین ، بزرگترین و خطرناک ترین دشمن کشور و مردممان ، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی است. رژیم فقاهتی ، در درجۀ اول ، با سی سال بی لیاقتی ، بی کفایتی و فساد مالی - اقتصاد کشور را ورشکسته و مردم را تا فقر و درماندگی سقوط داده است. دوماً ، سیاست خارجی رژیم با بی اعتنائی به واقعیت ها ، حذر از شعور و منطق ، دشمن تراشی ، اتکاء به شعار و معجزه و واهمه گرائی ؛ تمامیت ارضی و حتی موجودیت ایران را به مخاطره انداخته است.
اقتصاد ورشکسته ، مردم فقیر و درمانده و کشور در معرض جنگ و نابودی ؛ کافی نبود ، رژیم با سرکوب وحشیانۀ معترضین ، زندان ، شکنجه ، تجاوز و کشتار نیز ، فاقد هرکونه پایگاۀ مردمی بوده و مدتی است سمبول پلیدی و شرارت در جهان شده است.
از جمله شعارهای پوچ و ادعاهای توخالی رهبران رژیم: به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا آقای احمدی نژاد در سالگرد در گذشت آیت اله خمینی گفت: "امام عزیز ، فرمودی که رژیم صیهونیستی یک رژیم غاصب نامشروع است و یک غده سرطانی است که باید از صفحه روزگار محو شود. من خدمتت عرض می کنم که کلام نورانیت و هدایت و آرمانت امروز در آستانه به ثمر رسیدن است و رژیم صیهونیستی فلسفه وجودی خود را از دست داده است. ... رژیم صیهونیستی در بن بست کامل است و به فضل الهی این آرزوی تو بزودی محقق خواهد شد و این جرثومه فساد از صفحه روزگار محو خواهد شد."
شعارها و شیوۀ غیر دیپلماتیک سخن گفتنِ آقای احمدی نژاد ، موقعیّت پروژۀ هسته ای ایران را کاملاً بمخاطره انداخته و با دشمنی اسرائیل و مخالفت سرسخت تندروهایِ جنگ طلب آمریکا و شرکای صیهونیست شان ، روبرو کرده است. دشمن با تردستی از این شعارها ، ابزاروار برای جلب کشورها در جبهۀ مخالف ، فعالیت می کند. همان کاری که با صدام و عراق کردند. دشمنان توانستند صدام را تبدیل به یک هیولای وحشتناک کرده و اذهان عمومی را برای تجاوز به عراق و نابودی آنکشور آماده سازند. کلیۀ اعتراضات اسرائیل و شرکا به ایران ، در درجۀ اول در مورد سخنان و شعارهایِ ضد اسرائیلی و ضد یهودی سران رژیم ، بخصوص احمدی نژاد می باشد. . باید از آقای احمدی نژاد پرسید که تا امروز به جز دشمن تراشی و انزوای روزافزون ایران ، از شعارهای خود ، چه نتیجه ای گرفته اند؟
2) دشمن دوم ، دولت اسرائیل ، تندروهای جنگ طلب (نئوکنسرواتیو) ، مذهبی های دست راستی و صیهونیست ها در آمریکا می باشند. (1)
اسرائیل مشغول آماده کردن اذهان عمومی در آمریکا ، اروپا و در اسرائیل برای حمله به ایران می باشد. وسائل ارتباط جمعیِ آمریکا که وسیله ای در دست صنایع نظامی آمریکا و جنگ طلبان تند رو می باشند ، بار دیگر طبل های جنگ را می کوبند. نشریات و شبکه های صدا و سیما در آمریکا ، در به صدا در آوردن ناقوس خطر ، رقابت می کنند.
نتانیاهو ، نخست وزیر اسرائیل که یک صیهونیست تندرو و دست راستی است ، در تمام مصاحبه ها و سخنرانی های خود در آمریکا و اروپا ، ایران را به آلمان نازی و احمدی نژاد را به هیتلر تشبیه می کند و می گوید: "تنها تفاوت بین ایران و آلمان هیتلری اینستکه ایران می خواهد دنیا را رهبری کند ، یهودی ها را سر به نیست و آمریکا را نیز نابود کند. ما باید جلوی هالوکاست دوم را بگیریم. تنها با جنگ و زور میتوان مشکل را بر طرف کرد." نتانیاهو در ضمن معتقد است که رژیم ، کمر بنابودی اسرائیل بسته و ایران مجهز به تسلیحات هسته ای با به خطر انداختن امنیت اسرائیل ، هدف صد سالۀ صیهونیست یعنی کشوری امن برای یهودیان را بمخاطره انداخته و لطمه خواهد زد. (2)
جفری گُلدبِرگ ، ژورنالیست و نویسندۀ اسرائیلی آمریکائی که با نوشته ها و مصاحبه های خود ، در آماده کردن اذهان عمومی برای حمله به عراق و نابودی آنکشور نقشی اساسی ایفا کرده بود ، بار دیگر برای اجرای مقاصد تند روهای اسرائیل (گروه نِتانیاهو) و شرکای آمریکائی شان (نئوکنسرواتیوها) مشغول اشاعۀ دروغ و شایعه پراکنی است. گُلدبِرگ برای تشدید تب جنگ با عراق و آماده کردن کنگره در رأی به لایحۀ جنگی بوش-چی نی ، یکهفته قبل از ارائۀ لایحه ، مقالۀ " ترور بزرگ" را در نشریۀ نیویورکر منتشر کرد. مقاله ای که صدام را به صورت هیولای وحشتناکی معرفی میکرد که نه تنها در حملۀ 11 سپتامبر دست داشت و شریک بود بلکه از پشتیبانان القاعده بوده و با بن لادِن ملاقات کرده و با استفاده از سم آفلاتوکسین ، بچه های غیر سنّی را در عراق مسمووم می کرده است! (3)
جیمز ووزلی ، رئیس سابق سی آی اِ (سیا) و عضو سازمان امور امنیت ملی یهودیان ، که معتقد است باید با استفاده از نیروهای مسلح تمام دشمنان (حقیقی و تصوری) اسرائیل را نابود کرد ؛ نه تنها با نویسندۀ مقالۀ مزبور همراهی کرد ، بلکه ادعاهای دروغِ مقاله اش را نیز مورد تأئید قرار داد. ووزلی بخاطر موقعیت شغلی و حرفه ای خود توانست با شرکت در یکسری مصاحبه های تلویزیونی ، به نوشتۀ گلدبرگ اعتبار بیشتری بدهد.
مقالۀ اخیر گُلدبرگ "نقطۀ غیر قابل بازگشت" که در نشریۀ آتلانتیک منتشر شده ، برای اثبات حقانیت اسرائیل در حمله به ایران می نویسد: "نِتانیاهو معتقد است که ایران مجهز به تسلیحات هسته ای برای اسرائیل برابر با هولوکاست دوم ، نابودی اسرائیل و کشتار شش میلیون یهودی است. اسرائیل نمی تواند و نباید اجازۀ چنین رویدادی را بدهد." پس از انتشار این مقاله ، شبکه های تلویزیونی یکی پس از دیگری با آقای گلدبرگ مصاحبه کردند. مصاحبه های نرم و سئوال های برنامه ریزی شده که آقای گلدبرگ به آسانی بتواند تِزِ لزوم جنگ بر علیه ایران را پیاده و ارائه کند. (4)
مروری به سابقۀ آقای گُلدبِرگ ؛ ما را با شخصیت و دید او بیشتر آشنا می کند. او پس از ترک کالج ، برای ادامۀ زندگی به اسرائیل رفت و وارد خدمت نظامی شد. او طی دوران انتفاضۀ اول (برپا خواستن فلسطینی ها بر علیۀ اسرائیل) ، گارد زندان بود ؛ و برای نشریۀ اورشلیم پست ، نیز مقله می نوشت. پس از بازگشت به آمریکا ، مدتی برای نشریۀ یهودی "فوروارد" مقاله نوشت و بعداً مشغول کار در نشریۀ نیویورکر گردید. مأموریت فعلی آقای گلدبرگ ، ترویج جنگ با ایران است. گلدبرگ باید این صغری کبریِ هایِ ساخته اسرائیل و جنگ طلبان آمریکا را طوری بخورد مردم بدهد که آنان ، بار دیگر جنگ و کشتار بیهوده و زیانبار را بپذیرند. (5)
نیروهای نظامی اسرائیل که مجهز به 250 تا 400 بمب هسته ای می باشد ، طی چند سال گدشته مشغول تدارک و آمادگی برای حمله و تجاوز به خاک کشورمان بوده است. در حال حاضر ، دو زیر دریائیِ اتمی اسرائیل در آبهای خلیج فارس بصورت آماده باش در مانور هستند. ماهوارۀ جاسوسی-نظامی اُفک (افق) 9 اسرائیل نیز روی آسمان ایران مشغول جمع آوری اطلاعات برای هدف گیری است. ولی اسرائیل در درجۀ اول و دوم ، در صدد آنست که همانطور که از طریق آمریکا ، صدام را سرنگون و ارتش عراق را نابود کرد ، اینبار نیز با درگیر کردن آمریکا با ایران برنامه اش را به اجرا بگذارد. (6)
اسرائیل برای نابودی صدام و ارتش عراق ، بدون پرداخت هزینه ، نه یک دلار پول و نه یک قطره خون ، خواسته اش را کامل و دربست بوسیلۀ آمریکا ، پیاده کرد. اکنون نیز در تکاپوست تا یکبار دیگر برای اجرای مقاصد شوم خود ، با همکاریِ شرکایش ، آمریکا را با ایران درگیر کند.
نئوکنسرواتیوها معتقد هستند که عراق شروع کار بود ، نه پایان ، و ایران ، سوریه و لبنان نیز جزو برنامه هستند. اینجاست که رژیم ضدانسانی و ضد ایرانی ، جمهوری اسلامی با یک کارنامۀ سی سالۀ بی عدالتی ، بی لیاقتی و عاری از هر نوع پایگاه مردمی ، بهترین هدیه ؛ و شعارهای احمدی نژاد بهترین بهانه برای جنگ طلبان اسرائیل و آمریکا میباشند. نئوکنسرواتیوها مرتب تکرار میکنند که محمود احمدی نژاد گفته است: "اسرائیل را از روی نقشه حذف خواهد کرد" بنابراین ، ایرانِ مسلح به تسلیحات هسته ئی ، موجودیت اسرائیل را بمخاطره خواهد انداخت. (7)
صنایع نظامی آمریکا برای مقابله با تأسیسات هسته ای زیر زمینی ایران ، مشغول تهیۀ موشک ویژه ای بنام مآپ می باشد. این موشک با وزن 15 تُن ، تا عمق 20 متر بزیر زمین رخنه می کند ؛ انفجار این بمب تا یک مایل همه چیز را متلاشی و نابود خواهد کرد. این موشک که در ماه آینده آمادۀ بهره برداری است ، برای مبارزه با تأسیسات زیر زمینی ساخته شده و از بمب های بی اِل 109 و جی بی یو 28 قوی تر بوده و به نوعی کلاهکِ اتمی مجهز می باشد. انفجار بمب مآپ . محیط اطراف هدف را تا شعاع 25 مایل برای سالها (نیم قرن) عیر قابل استفاده می کند. (8)
3) دشمن سوم ، در حقیقت یک نوع دشمنی است که ایرانیان با یکدیگر یعنی با خود دارند. هموطنانِ فرقه گرائی که تصور (ابهام و خیالات) می کنند ، حق "فقط" با آنهاست ! حزب الهی و شاه الهی ، تندروهای دست راستی و دست چپی و هر شخص و گروهی که حقی برای دیگران قائل نباشد و توانائی تحمل دگراندیشان را نداشته باشد ، در این گروه جا دارد.
و گرنه چرا کشوری با تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله ؛ کشوری که پایه های تمدن بشریّت را پایه ریزی کرده ، چنین خوار و ضعیف است ؟ چرا ملتی که اولین چارتر حقوق بشر را دو هزار سال پیش پیاده کرده ، امروز از تمام مزایایِ این حقوق بی بهره است ؟ چرا انقلاب مشروطیّت به مشروعیّت مذهبی تبدیل گردید و ناکام شد ؟ چه عواملی باعث شد که رضا خان از برپائی یک سیستم جمهوری در ایران منصرف شود ؟ چرا نهضت ملی شدن نفت و جبهۀ ملی شکست خورد ؟ چرا انقلاب مردمی 1357 منحرف و تبدیل به انقلاب اسلامی و بر قراری ولایت فقیه شد ؟
عدم شناخت کافی ، نداشتن آگاهی و دانش لازم از آنچه طی صد سال گذشته در کشورمان رخ داده ؛ نا آشنائی با نقش حکومت ها و حکمرانان: نقش روحانیون ، نقش آپوزیسیون ، نخبگان و رهبران ملی ، نقش مردم و بالاخره نقش عوامل خارجی ، ما را در یک دایرۀ (مدار بسته) انحطاط قرار داده است. بدون اطلاع از آنچه بر ما گذشته و بجای اتکا به عقل و شعور و منطق ، با دهن بینی و زودباوری ، مرتب دستخوش حوادث زیان بار و روبرو با مشکلاتی هستیم که تکراری است. مانند اسب عصار و خر دوار ، همینطور دور میزنیم ؛ حرکت می کنیم ولی به جائی نمی رسیم !
آیا جنبش اعتراضی مردممان ، معروف به جنبش سبز یک فقره از همان اشتباهاتی است که ما ، در تلاش برای کسب آزادی و برقراری عدالت اجتماعی ، مرتکب شده ایم ؟ یا اشکال از روشنفکران و فعالان سیاسی مان است که با ایدئولوژی های مختلف ، تضادهای فکری و دید و برداشت های متفاوت از جنبش مردم ایران ؛ باعث پریشانی ، بی نظمی و گسستگی شده اند. این دیدها و برداشت ها ، نه تنها راهگشا و راهنما نبوده بلکه عواملی بازدارنده و تخریبی می باشند. روشنفکران و فعالین سیاسی می بایستی با هدایت افکار عمومی بطرف اهداف مشخص برای پیشرفت و تعالی جامعه گام بردارند و جنبش سبز را بسوی عدالت ، آزادی و مردمسالاری سوق دهند.
مانند حایِم نهمن بیالیک ، شاعر یهودیِ روسی که پس از قتل عام یهودیان بوسیلۀ روس ها در منطقۀ کیشینِف در سال 1903 ، با سرودن قصیده ای تصویری از این ماجرا ، باعث طغیان و تحرک یهودیان تحت ستم روسیه شد. یهودیان که سالها ظلم و ستم سفیدهای روسی را تحمل کرده بودند ، تحت تأثیر سرودۀ حایم ، برای احقاق حقوق خود و عدالت بپا خواستند. این شاعر یهودی مسئولیت روشنفکری اش را در مقابل جامعۀ خود انجام داد: بیدار کردن ، آگاهی دادن و هدایت مردم بسوی اهداف رهائی بخش ، اصالت و رسالت روشنفکر است.
در مبارزه با دشمن ، چه اشغالگر خارجی و چه داخلی ، بدون فشار (نافرمانی مدنی) ، اعمال قدرت و زور (اعتصاب) ، موفقیت امکان پذیر نیست. منافع دشمن در ادامۀ اشغال است ، او به آسانی و یا داوطلبانه ، دست از منافعش بر نمی دارد. رژیم ملایان تمام ثروت و منابع درآمدِ کشور را قبضه کرده ، در دست دارد و با تمام امکانات برای حفظ آن خواهد جنگید. خدا ، پیغمبر و اسلام برای رژیم ؛ همه وسیله هستند.
کارنامۀ سی سالۀ رشوه و فساد ، ریا و تزویر ، ضرب و شتم ، زندان و تجاوز و کشتار خیابانی و اعدام ؛ رژیم را رسوا ، بی آبرو و آسیب پذیر کرده است. با ادامۀ مبارزه در بزانو درآوردن رژیم پیروزی با ملتمان است. با سرنگونی رژیم ، دشمنان خارجی نیز بهانۀ اصلی خود را از دست می دهند و ملت ایران دو دشمن را از پای در آورده و خنثی کرده است.
ملت ما با مبارزه آشناست و طعم پیروزی را چشیده است. ولی اینبار پیروزی به تنهائی کافی نیست ، بلکه تا برقراری یک دولت قانونمند مردمسالار که مشروعیتش از مردم و مسئولیتش بمردم باشد ، باید به مبارزه ادامه داد. پس از برقراری دولت مورد نظر و برای حفظ آنچه با تلاش و پرداخت هزینه های سنگین بدست آمده ، باید شهروندانی آگاه و مسئول بوده و با احترام به قانون ، محافظ قانون و قانونمند باشیم.
مبارزه با رژیم ارتجاعی و ضد بشریِ جمهوری اسلامی وظیفۀ هر ایرانی بیدار و آگاه است. این مبارزه برای سرنگونی رژیم ، نجات ایران و رهائی ملت است ، نه برای نابودی صنایع و منابع کشور بدست دشمنان و بد خواهان ایران. کسانیکه با دشمن همصدا شده اند ، یا مغرض و دلال اند و یا ابله و نا آگاه ، وگرنه ایرانی شریف و آزاده تن به نابودی کشورش نمیدهد.
امیر حسین لادن
ahladan@earthlink.net
(1) & (5) “A Neocon Preps US for War with Iran” Ray McGovern
(2) Ahmadinejad has become a danger to Iran Zvi Bar’el
(3), (4) & (7) “The Point of No Return Jeefrey Goldberg
(6) Israel launches new Ofek 9 The Associated Press
(8) U. S. Navy expands UPI.com