![]() |
|
آزادی انديشه و بيان حق طبيعی هر انسانیست، زيرا به طور طبيعی هر انسانی میانديشد و هيچ دليل طبيعی نيز برای جلوگيری از بيان انديشهی او وجود ندارد. آن چه موجب سلب اين حق از انسانی میشود، منافع نظامهايی است که برای تداوم خود در صدد حذف انديشهی مخالف برمیآيند. به اين ترتيب اکنون اين حق طبيعی کم و بيش در سراسر جهان- گيريم به درجات مختلف- از سوی مراجع قدرت از افراد انسان سلب میشود. اما سلب آزادی بيان تنها با توقيف کتابها، نشريات و روزنامهها يا جلوگيری از نشر و پخش آثار نويسندگان و انديشمندان صورت نمیگيرد. حذف فيزيکی صاحبان قلم و انديشه و تعقيب و آزار آنان نيز شکل ديگری از سرکوب آزادی بيان است. هرساله صدها انديشمند، نويسنده و روزنامهنگار تنها به دليل انتشار انديشهها و عقايد خود يا کوشش برای بيان و افشای واقعيتهای اجتماعی به قتل میرسند، به زندان میافتند، يا به شکلهای ديگر تحت فشار و تعقيب قرار میگيرند.
بنا به آمار گزارشگران بدون مرز، فقط در سال ۲۰۰۶، ۹۵ روزنامهنگار کشته و ۱۳۵ نفر زندانی شدهاند. در مورد نويسندگان و انديشمندانی که صرفا به دليل ابراز عقايد و بيان انديشههای خود کشته يا زندانی شدهاند آماری در اختيار نداريم، اما پيوسته شاهد اخبار پراکنده از اين دست نيز هستيم. اما وضع ايران از بيشتر کشورهايی که در آنها آزادی انديشه و بيان سلب میشود، وخيمتر است. البته جامعه ايران و بهويژه نويسندگان و هنرمندانِ آن سالهاست که با پديدهی سانسور دست به گريباناند؛ اما ظرف دو سه سال اخير اين پديده چنان دامنهی گستردهای يافته است که جز قلع و قمع فرهنگی نامی بر آن نمیتوان نهاد. انبوه کتابهايی که ماهها و سالها در انتظار اخذ مجوز در ساختمان ارشاد بر روی هم انباشته میشوند گواه اين مدعاست، و اين در حالیست که متوليان سانسور مطالب بسياری از کتابهايی را هم که اجازه انتشار میيابند دستکاری و در آنها اعمال نظر میکنند. علاوه بر اين، سينما، تئاتر، موسيقی، وبلاگنويسی، سايتهای اينترنتی و ديگر عرصههای انديشه و بيان نيز از اين دستاندازیها که هر روز شديدتر میشود در امان نيستند. مجموع اين شرايط معنايی جز سرکوب خلاقيت و ممانعت از ابراز وجود نويسندگان و هنرمندان ندارد. دستگاه سانسور در حقيقت نه کلمه و تصوير، بلکه خودانگيختگی و ابراز آن را که حق طبيعی هر انسانیست سلاخی میکند و به اين ترتيب حق جامعه را برای برخورداری از ادبيات و هنرِ غيرحکومتی و پيشرو لگدمال میسازد. کانون نويسندگان ايران که دو تن از چهرههای برجسته آن، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، در سالهای اخير در راه آزادی انديشه و بيان جان باختهاند، به پيروی از اصول مندرج در منشور خود، در برابر اين موج رو به گسترش سانسور که بسياری از نويسندگان و هنرمندان را در عمل خانهنشين کرده و آثار آنان را در محاق فرو برده است، اعتراض و انزجار خود را اعلام میکند. در همين راستا، کميته مبارزه با سانسورِ کانون روز ۱۳ آذر را به ياد جانباختگان آذرماه ۷۷ به عنوان روز مبارزه با سانسور اعلام و از نويسندگان و هنرمندان در داخل و خارج کشور میخواهد تا صدای اعتراض خود را با صدای ما درآميزند. باشد که روزی سايه سنگين سانسور از سر ادبيات و هنر برداشته شود. نويسندگان و هنرمندان در ايران و جهان ! اتحاديههای نويسندگان ! انجمنهای قلم در سراسر جهان ! شما را فرا میخوانيم تا ضمن به رسميت شناختن اين روز، از حرکت ما در مبارزه با سانسور به هر طريق ممکن حمايت کنيد. کميته مبارزه با سانسور کانون نويسندگان ايران ۲۲ آبان ۱۳۸۷ kanoon.nevisandegan.iran@gmail.com = نظرات خوانندگان:
نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|