شعر را باید از دندانهای سخت زندگی بیرون کشید
شعر را باید با هر کهربایی به درون کشید
*
شعر دیگر نمیتواند از ترافیک شلوغ زندگی به آسانی بگذرد
شعر دیگر نمیتواند از گردنهی دغدغهها به آسانی بگذرد
من، گاه، هرچه پَر داشتهام پوشیدهام
تا توانستهام با او در بلندای خود بنشینم
*
من اگر شعری را در سینهی زنی ببینم میبویم
من اگر شعری را در لبخند زنی ببینم میبوسم
من اگر شعری را در مادگی زنی ببینم میلیسم
من اگر شعری را در سرین زنی ببینم ناز میکنم
من اگر شعری را در شتاب ببینم سوار میشوم
ترافیک زندگی امروز شلوغتر از آن است
که شعر به آسانی از آن بگذرد
*
تا شعر، کلید شود در پاکیهایت بچرخ!
من با واژهها خلوت کردهام
من دیدهام که چگونه چند واژه میتواند به آسمان برسد
و آدمی را به اوج پرت کند
*
شعر دارد زباناش را عوض میکند
شعر دارد جهاناش را عوض میکند
*
شعر را باید از دندانهای سخت زندگی بیرون کشید
شعر را باید با هر کهربایی به درون کشید
۱۸ فوریه ۲۰۰۹
----------------------
www.rezafarmand.com