logo





عاشق ترین عاشقان، متهم به عاشق کشی و بربریت

دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۶ اوت ۲۰۱۰

یدالله بلدی

فدائیان خلق در برهه ای از زمان بر علیه بی عدالتی بپاخاستند و عشق آتشین خود را به خلق نشان دادند و بخشی از تاریخ کشور ما را رقم زدند و ما باید از آنان درس صداقت و عشق به توده های تحت ستم را بیاموزیم. امید است روزی برای همیشه مبارزه مسلحانه از فرهنگ سیاسی جامعه مان برای همیشه رخت بربندد و امید است روزی پژوهشگری مانند شما با در نظرداشت علل و عوامل و با صداقت و انصاف قضاوت کند.
آقای هوشنگ ماهرویان، پژوهشگر در عرصه فلسفه، مدرنیته و تاريخ است. او همچنین زندگی و مبارزات مصطفی شعاعیان مبارز خستگی ناپذیر و متفکر را نیز در یک کتاب گرد آورده است. آقای هوشنگ ماهرویان اخیراً مقاله ای تحت عنوان "دیر شده خیلی دیر که می خواهید عذرخواهی کنید" منتشر کرده و فعالیت سازمان فدائی و گوشه ای از خطاها را که خود اعضای سازمان اکنون بدان معترفند و بابت آن نیز پوزش خواسته و در رسانه ها نیز اعلام کرده اند را با تنگ نظری و خصومت ورزی زیر ذره بین نهاده و جنبش فدائی را متهم به عاشق کشی و بربریت نموده و این جنبش را بمثابه جریانی که جوانان با استعداد و پاک نهاد را به دامچاله تروریسم کشانده معرفی میکند.
مسلماً هر رویداد تاریخی را باید با توجه به مجموعه شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه و تاثیر جریانات خارجی آن مورد تحلیل و نقادی قرار داد و از اینرو آغاز فعالیت جنبش فدائی نیز باید با در نظر داشت شرایط داخلی و تاثیرات خارجی آن سالها مورد قضاوت قرار داد. عوامل متعدد در پیدایش جنبش فدائی که بارها مطرح شده اند عبارتند از دیکتاتوری شاه، ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیت سیاسی، عدم هماهنگی توسعه اقتصادی هر چند ناقص و متمرکز با توسعه سیاسی، عدم دخالت مردم حتی در نازلترین امور در سرنوشت خویش، غارت منابع ملی توسط خاندان پهلوی و وابستگان، فاصله روزافزون طبقاتی، رشد زاغه نشینی، خشونت ساواک و موارد متعدد دیگر. از نظر تاثیر جریانات خارجی نیز، مبارزات چریکی در آمریکای لاتین، ترکیه، آلمان و ایتالیا، اوج گیری مبارزه مردم فلسطین علیه اسرائیل، مبارزه یکپارچه مردم ویتنام علیه تجاوز آمریکا، رشد مبارزات آزادیبخش و ضد تبعیض نژادی در افریقا عواملی بودند که در ایجاد جنبش فدائی نقش موثر داشتند. بر بستر چنین عوامل بخشی از روشنفکران، جوانان پر شور و عدالتخواه برای مبارزه با رژيم استبدادی شاه به شیوه مبارزه مسلحانه روی آوردند. آقای ماهرویان با نادیده گرفتن عوامل فوق و بدون رعایت اصول انصاف و عدالت که ضرورت هر گونه داوری است قتل های درون سازمانی را ملاک و معیار و دستاویزی برای محکوم کردن جنبش فدائی بمثابه یک سازمان تروریستی دانسته اند.
اینک به بررسی نکاتی چند از مقاله ایشان میپردازیم:
1- ایشان خطاب به فدائیان گفته اند که شما عاشق کشی کرده اید در حالیکه خود را مدرن میدانید اما از هر عقب افتاده ای عقب افتاده ترید. آقای ماهرویان مبارزی که با آگاهی کامل و با شور و شوق به فدائیان می پیوست تمام مصائب و مشکلات، رنج ها و محرومیت ها را پیش بینی میکرد و بجان می خرید و این اصل قانون مبارزه چریک را پذیرفته بود که عمر متوسط یک چریک 6 ماه است، انسانی که رابطه عاطفی خود را با خانواده و دوستان می گسست و سرفرازانه مرگ نزدیک و یا شکنجه مرگبار احتمالی را پیش بینی میکرد و هر لحظه آماده مرگ یا درگیری بود، در چنین شرایط و فضائی که باید همواره مراقب حفظ خود و یاران بود و ساواک هم همواره تلاش میکرد تا بتواند کوچکترین ضعف فردی و اخلاقی را در فدائیان بیابد و آنرا بعنوان نقطه ضعف در افکار عمومی اعلام کند عشق فردی نباید تمام وظایف و مسئولیت های سازمانی را که عضو فدائی پذیرفته بود تحت الشعاع قرار دهد هر چند که عشق فردی از والاترین صفات انسانی است اما فدائی عشق به خلق را جایگزین عشق فردی کرده بود.
قتل رفيق عبداله تصميم يک رفيق بود و فرهنگ حاکم بر سازمان نبود. لذا تعميم آن کار نادرستی است. آقای ماهرويان اين قتل را دست آويز قرار داده و اتهام عاشق کشی را زده است.
اما اکنون پس از گذشت 34 سال که از آن حادثه دردناک میگذرد همه فدائیان و هواداران آنان بر این باورند که ایکاش چنین حادثه ای روی نمیداد و با آن با شیوه دیگری برخورد میشد و این اقدام همواره در تاریخ جنبش فدائی بعنوان لکه سیاهی باقی خواهد ماند. ما از معدود سازمانهایی هستیم که بطور جدی و پیگیرانه از خود انتقاد کرده ایم که نمونه آن قتلهای درون سازمانی است.
2- ایشان گفته اند به انتقادتان عمق بدهید، یکی از خصلت های جنبش فدائی صداقت است و انتقاد از خود نیز یکی از اصول اولیه صداقت است که جنبش فدائی بر آن وفادار مانده است.
3- آقای ماهرویان بر این باورند که فدائیان باید از تاریخ معاصر ایران پوزش خواهی کنند که با آن چه کرده اند روشنفکری را که باید از حقوق بشر و دمکراسی می گفت به دامچاله کشاندید، آقای ماهرویان در فضای دیکتاتوری آن سالها روشنفکران از کدام امکان رسانه ای یا نشریه ای می توانستند پیرامون حقوق بشر و دمکراسی گفتگو کنند، سانسور شدید حاکم بر نشریات و کتاب و انحصاری بودن رسانه ها هیچگونه امکانی را برای روشنفکران جهت ابراز عقیده باقی نمیگذاشت هر چند مبارزه مسلحانه جامعه را بسوی دمکراسی رهنمون نمیکرد اما این بی عدالتی، خفقان و سبعیت عریان ساواک بود که باعث شد تا بخشی از روشنفکران مرگ زودهنگام را برای رسیدن به عدالت پذیرا شوند.
4- شما بر این باورید که خواهران عبدالله فقط عبدالله را دوست داشتند و از حرفهای شما چیزی سر در نمی آوردند. آقای ماهرویان شما اعتقادات خود را به جای واقعیات می نشانید. مگر عبدالله خواهرانش را می خواست به پیک نیک یا مسافرت ببرد؟ چگونه میشود پذیرفت که دو دختر جوان فقط بخاطر دوست داشتن برادرشان به جنبش فدائی بپیوندند و مرگ زودهنگام را پذیرا شوند. این قضاوت شما اهانت به باورها و آرمانهای این دختران جوان است.
5- برای ناصر 9 ساله برادر عبدالله متاسفید که فدائیان بازی را از او دریغ کردند. آقای ماهرویان فدائیان برای هزاران هزار کودک فقیر و تهیدست و پابرهنه کشورمان که در حسرت اسباب بازی و بازیهای کودکانه بودند و رژیم آنرا از آنان ربوده بود جان باختند.
6- نوشته اید که شما بهمن روحی آهنگران را با آن صورت نجیب و احساسات پاک را به تروریست تبدیل کردید. آقای ماهرویان آن انگیزه ای که بهمن و خواهرانش را به جنبش فدائی پیوند داد چه انگیزه ای بود و مسببین آن چه کسانی بودند لطفاً اعلام کنید، شما که در دانشکده اقتصاد با بهمن روحی آهنگران و حمید مومنی همکلاس و دوست بودید و با افکار آنان آشنا بودید اعلام کنید چه عاملی یا چه کسانی بهمن را با آن احساسات پاک بقول شما به دامچاله کشاندند یا چه عاملی حمید مومنی اندیشمند را که با آن زندگی کوتاه خود آثار ماندگاری از خود بر جای گذاشت مانند ترجمه دولت نادرشاه و بویژه مقدمه ای که بر این کتاب نوشته بود نشانگر دانش وسیع سیاسی او بود. حمید مومنی را چه عاملی می توانست وادار کند تا مرگ را بپذیرد. او در آرزوی قهرمان شدن نبود. شما بهتر از هر کسی میدانید این دوستان شما شیفته عدالت بودند و بر سر آن جان نهادند.
7- نوشته اید من از شاه و ساواک سخن نمی گویم چرا که با آنها گفت و گوئی ندارم. سخنم با شماست، چگونه میشود از مسائل سیاسی آن سالها گفتگو کرد و از نقش شاه و ساواک سخن نگفت. شاه با دیکتاتوری و ساواک با سبعیت عریان خود جامعه را به بن بست کشاندند و این فرزندان اندیشمند میهن را از آغوش مردم ربودند. برای سبعیت ساواک به کف پای خود بنگرید مطمئنم که هنوز آثار شلاق بعد از 34 سال بر پایتان نقش بسته است. آقای ماهرویان حسین نیک داودی و هوشنگ تیزابی قبل از مبارزه مسلحانه در زیر شکنجه جان باختند. آنان بمبارزه مسلحانه اعتقاد نداشتند.
8- نوشته اید مگر فاتح یزدی چه کرده بود که او را کشتید. فاتح یزدی مالک کارخانه جهان چیت بود و کارگرانی را که برای کمبود دستمزد دست باعتراض زده بودند و از کارخانه خارج شده بودند توسط ژاندارمری و ساواک در کاروانسرا سنگی برگبار بسته شدند و تعدادی از کارگران بخاک افتادند و در واقع فاتح یزدی بطور غیرمستقیم عامل کشته شدن کارگران بود. اما ایکاش فاتح یزدی هم کشته نمیشد. حتی معتقدم ایکاش فرسیو دادستان بیرحم دادگاههای نظامی که حکم اعدام دهها فدائی را درخواست کرده بود نیز کشته نمیشد هر چند که فرسیو معتقد بود که زندان دو راه بیشتر ندارد. راه اول به تیمارستان و راه دوم به گورستان منتهی میشود. حتی چنین فردی با چنین اندیشه غیرانسانی نیز نباید کشته میشد.
9- نوشته اید که ادنا ثابت با تمسخر شما را ششلول بند می گفت. لطفاً اعلام کنید این نقل قول در کجا خوانده اید و از چه کسی شنیده اید. ادنا در آغاز فعالیت مبارزه مسلحانه را پذیرفته بود بعد این نظر را نپذیرفت و از سازمان جدا شد. ایشان ضمناً تنها نبودند و گروهی دیگر از فدائیان برهبری تورج حیدری بیگوند از سازمان جدا شدند و شما واقفید که بخش عظیم سازمان بعداً مبارزه مسلحانه را رد کردند.
10- شما مبارزه مسلحانه را مانع تحقق دمکراسی و حقوق بشر میدانید اما در کشورهای عراق، مصر و سوریه که مبارزه مسلحانه وجود نداشت هیچگونه پیشرفتی در امور حقوق بشر و دمکراسی مشاهده نگردید.
11- شما از دیدن قاب عکس های عبدالله و خانواده متاثر و غمگین می شوید. متاسفانه از این قاب عکسها در میان فدائیان زیاد است فقط به یکی از آنان اشاره میکنم خانواده سپهری که پنج برادر برای دست یابی به عدالت سرفراز به خاک افتادند.
12- آقای ماهرویان نمیدانم نام داریوش نیک گو معلم روستاهای اورامانات در استان کرمانشاهان را شنیده اید. او و پنج نفر از رفقایش در سال 47 اعدام شدند او نیز به مبارزه مسلحانه اعتقاد داشت اما قبل از هر اقدامی دستگیر شد. جمله معروف او که هنوز زبانزد مردم منطقه است این بود دیگر نمی توانم این همه فقر و بیماری شاگردان پابرهنه ام را تحمل کنم.
فدائیان خلق در برهه ای از زمان بر علیه بی عدالتی بپاخاستند و عشق آتشین خود را به خلق نشان دادند و بخشی از تاریخ کشور ما را رقم زدند و ما باید از آنان درس صداقت و عشق به توده های تحت ستم را بیاموزیم. امید است روزی مبارزه مسلحانه از فرهنگ سیاسی جامعه مان برای همیشه رخت بربندد و امید است روزی پژوهشگری مانند شما با در نظرداشت علل و عوامل و با صداقت و انصاف قضاوت کند.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

arze adab .
baba .
2010-08-24 19:35:22
sazman ham dar mowred e neweshteh mahroyan wa ham dar mawarede digar kheyli zaeif bar khord mikonad . sazman mitawanad towzih dahad wa rowshan konad ke che bodeh , che shodeh wa che sharaeeti bar jameh hakem bodeh ast . . eltemas nakon.
janab e hoshang chera ta konon dar mowrede hoghogh bashar wa sheshlolwa domokrasi , yakheh ye zendeh yad mostafa ra nagerefte ast . khode in janab dar aan zaman , chegoneh miandishid . SHARM kon .


بابک مهرانی
2010-08-19 16:58:04
جناب آقای بلدی ، اگر بقول شما ، آقای ماهرویان پژوهشگر در عرصه فلسفه، مدرنیته و تاريخ است ، چرا در نوشته ی خود صریحا با «سازمان فدائیان خلق ایران -اکثریت » که چندی پیش با صدور بیانیه ای درباره قتل های درون سازمانی رسما موضع گرفت برخورد نکرده ، در باره ی متن فدائیان اکثریت بصورت مشخص و منطقی به بحث و انتقاد ننشسته ، کمبودها در بیانیه مزبور و انتطارات خود از بیانیه ی فدائیان اکثریت و حتی سایر فدائیان را نشان نداده ، بلکه یک جانبه با طرح مسائلی نامشخص و نا دقیق از وقایع اتفاقیه و بر اساس روایات و شائبات «سیاسی» با کلیت فعالیت « چریکهای فدائی خلق » برخورد غیر دوستانه و غیر غلمی نموده ست و از تالمات خاطر خویش نیز نتیجه گیری های غیر منصفانه گرفته ست.
در صورت علاقمندی در خدمت هستم که در باره ی بررسی ی علل این شیوه های غیر سازنده و پاسخ های اقناعی و روشنگرانه همکاری نمائیم تا برای همگرائی نیروهای آزادی خواه و عدالت پژوه، در حد توان خود فعالیت موثر صورت گیرد.
بابک مهرانی
babak_mehrani@yahoo.com

رفع یک اشتباه یا غلط تایپی !
یک دوست
2010-08-16 13:50:21
ر. یدی بلدی گرامی!
سپاس از نوشته مستدل و منطقی اتان . اما متاسفانه نام ر. حسن نیک داودی ، حسین تایپ شده که با اجازه اتان بدینوسیله آنرا تصحیح می کنم . پیروز باشیم .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد