آتشفشان خاموشی تو
اما تفته
که در گلویم مانده ای.
موجی تو
موجی پر شتاب
که به صخره می خوری
بر می گردی
ودرچشم هایم آرام می گیری.
رودخانه ای تو
رودخانه ای که راهش را گم کرده ست
در رگ هایم
جاری می شوی
و در قلبم می ریزی.
نگران تو نیستم
رودخانه ی زلال
می بینی که با منی
در یک بستر.
جعفر شفیعی نسب
برلین 31.10 2009
نظرات خوانندگان:
تشکر نسرین 2011-11-17 06:03:38
|
سلام
امیدوارم که حالتون خوب باشه ازطریق همون همکارم تو شرکت تونستم تو این سایت بیام ذوق واستعداد شاعریتون برام جالب بود موفق باشید. |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد