logo





سرگذشت شعر پارسی

يکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۸ اوت ۲۰۱۰

رضا اغنمی

سرگذشت شعر پارسی
ازسنگ تا چاپ سنگی
محمود کویر
ناشر: آیدا، آلمان
سال چاپ ۲۰۱۰ – ۱۳۸۹
۶۴۶ صفحه

**
نقد و بررسی کتاب سرگذشت شعر پارسی نوشته محمود کویر را با نگاهی به درآمد آن آغاز می کنم:
در "درآمد"، با کلامی شاعرانه پُر از مِهرِ آموزگاری پاکدل آمده است :
(نزدیک بیست سال از بهترین و بارورترین سالیان زندگیم را با تهیدستی و رنج با هزار امید و آرزو و غربت و تنهایی، بر سراین کار نهادم. جوبار کوچکی بودم که به شوق دریا می دویدم. شبتابکی! شیدایی! مشتاقی که من بودم . صدها و صدها دیوان و دفتر و کتاب را بررسیدم ... ... ... با این آرزو که شما را به کارآید تا مشتاقان گوهر رخشان و مروارید غلطان شعرپارسی را، چونان شبچراعی درتاریکی های روزگار، برگیرند و با دانایی و مهر به سوی روشنایی و آزادی بشتابند. بادا باد.)
زبان استوار، نثر پخته و سنجیده و خاطرۀ خوشی که ازصفا وصمیمیتِ کویردردودهۀ گذشته، دراین تبعید اجباری در دلم لانه کرده، تشویقم میکند که روایت هایش را دنبال کنم.
کتاب در هفت بخش تدوین شده و نخستین بخش : با «شکوه آغازین ارابتدا تا اشکانیان است» شروع می شود
وپس ازتوضیحات فشرده ومفید دربارۀ "داستان زبان در ایران" زبان مادی، اوستایی، پارسی باستان و زبان پهلوی، زبان سغدی و دری، خواننده را با سرگذشت زبان ها و محل رواج کنونی آنها آگاه میکند. پیشتر گفتم که کویر معلم است و ازفرض و فضیلتِ تعلم وتعلیم آگاه، میخواهد هرآنچه که گرفته وبه سینه سپرده، را به دیگران منتقل کند اما درست منتقل کند. برهمین باور تلاش ش اینست که سخنانش را به جان و روان مخاطبین تزریق کند. هرگونه روایت تاریخی و مستند را برای خواننده بشکافد تا بفهماند. درباره تاریخ خط مینویسد:
(آفرینندگان خط را درجهان فینقیان می دانند. این نکته تنها درباره ملل سامی درست است و مردمان ایران و هند بیش از فینقیان خط های دیگری اختراع کرده اند که ازسلسله خطوط سامی نیست.)
درهمین بخش خواننده با لغت "ویش دبیریه" آشنا میشود. «ملت ایران نخستین است که برای ثبت و ضبط اصوات و آهنگهای موسیقی و نغمۀ پرندگان و طبیعت با خط مخصوصی قادر به نوشتن وثبت آن بوده است و آن را ویش دبیریه مینامیده اند که به حای نُت موسیقی به کار میبرده اند.
در «ادبیات تصویری» درهای نه چندان تازه گشوده میشود، اما با روایتهایی تازه، ازتمدن باستانی ایران در شرقی ترین بخش های کشور، سیستان و بلوچستان. و از گیل گمیش، قدیمیترین استوره جهان بشری که نقش آن روی ظروف سفالی درآن منطقه کشف شده است .
(کشف دو کوره ذوب فلز درمحوطۀ سه هزارسالۀ "اسپیدژ" در سیستان و بلوچشتان نشان داد که مردم اسپیدژ، بیش ازتاریخ به هنر مسگری و فلزکاری مسلط بوده اند.)
ادبیات داستانی، با متونی از: "سنگ نبشته ها"، "وداها و گاتاها" و "یشت ها" با زبانی ساده هرخواننده را با معارف باستانی ایران آشنا میکند. و خواننده، در مطالعۀ کشفیات آثار باستان شناسان چنان غرق میشود که فراموش میکند کتاب درباره شعر پارسی و جاودانگی آنست نه کشفیات باستانشناسی .
بخش دوم :روزگار شکوفایی اشکانیان و ساسانیان ادبیات پهلوی است.
آغاز سخن با سروده شاهنامه است :
کنون ای سراینده فرتوت مرد/ سوی گاه اشکانیان باز گرد. ... ...
و چنین است که این حکومت فدراتیو و یا به تعبیر فردوسی، ملوک طوایف سبب میشود تا:
برآسود یک چندی زمین. ...
از همین روست که ساسانیان تمام تاریخ و داستان آنان را ازبین میبرند :
کزایشان جز ازنام نشنیده ام / نه درنامه خسروان دیده ام.
نویسنده، با اشاره ای کوتاه به زبان و خط اشکانیان، از سه نوشته یاد کرده که :
( دراورامان کردستان کشف شده است که هرسه برپوست آهو نگارش یافته و دو برگ آن به خط یونانی و سومی به زبان پهلوی و خط آرامی میباشد. اشکانیان از کتان و پاپیروس نیزبرای نگارش استفاده می کردند.)
ادبیات مانوی و سخن گفتن از پیامبر نقاش که با افکاردرخشانش شهره آفاق شد، کاری ست که کویر با صبرو حوصله، پژوهش بخشی از آفریده های اورا دراین اثریادآورمیشود.
کویر، ادبیات مانوی را باسه بیت از فردوسی شروع میکند: مصرع اول: « بیامد یکی مرد گویا زچین»، به نظرمیرسد که حکیم بزرگوار توس ازایرانی بودن مانی مطمئن نبوده، به کاربردن "گویا" شک وتردیدش را میرساند و درکنارش، امانتداری وتواضع و بزرگ منشی او را توضیح میدهد.
دربارۀ تأثیراندیشه های مانی مینویسد:
(پیام آوری که آئین وی منشاء الهی نداشت اما چنان فراگیر شد که زمانی برمنطقۀ وسیعی ازغرب امپراتوری روم تا هند و ازمرزهای چین تا عربستان گسترده شد پیروان کیش او دراوج عظمتش ازسواحل اقیانوس آرام تا سواحل اقیانوس اطلس را دربرگرفته بودند و آئین او آئین رسمی دولت ترکان اویغوری آسیای مرکزی شد. مانی حتا موفق شد تا برامپراتوری چین میانه تأثیر بگذارد. این آئین بیش از 1500 سال دوام آورد. ... تأثیر آئین مانی بر برخی ار فرقه های مسیحی درحوالی شمال ایتالیا و جنوب فرانسه و نیز درقوانین مذهب تائو در چین به چشم می خورد. تائو درنگاهش به انسان و همزاد طبیعت بسیار به مانی نزدیک است.)
نویسنده، با اشاره به افکار و اندیشه های مانی که «دراسلام مورد تقلید قرار گرفت» از کتاب های هفتگانۀ پیامبر نقاش سخن میگوید و دربارۀ یکی از آثارش به نام اونجلیون زیندک (انجیل زنده) اظهار میکند که : (درنظر او، انجیل مسیحیان دست برده شده و انجیلی که خود آورده بود، انجیل زنده بود.)
مانی درکتابی که به پارسی نوشته به نام «شاپورگان» و چکیدۀ افکار و اندیشه هایش را درآن گردآورده به شاپوراول ساسانی میدهد. پادشاه، تحت تأثیر اندیشه های مانی قرار گرفته تا جائیکه با تشویق شاه به تبلیغ دین خود میپردازد.
مانی اهل کتابت است و نه اهل سخن گفتن شفاهی. دراندیشۀ او اعتبار سخن مستند با کتابت است، نه روایت و حدیث. و امروزه اگرعوامل تیره بختی جامعۀ ایران شکافته شود، مفهوم واقعیِ رأی مانی روشن میشود. و ژرفای فاجعه در تمیز و بینش وتفاوت رسالت ها، اصالتِ بنیادی درپایداری یا آسیب پذیری های فرهنگی را نشان میدهد آنچه ناب و بی غل و غش است چهره میگشاید. یک کفۀ ترازو مانی، مردی خردگرا ازقرن سوم میلادی با آن افکاردرخشان، که آبشخور اندیشه هایش تاریخ تکامل هستی ست، و کفۀ دیگر گله ای از فقهای ریائی وعمامه داران دین مبین اسلام که مستندات حکومتی شان مبتنی بر روایتها واحادیث مغشوش جاعلان تاریخ است، تا جائیکه امروزه انبوهی ازحدیث و روایت های بیپایه و دروغ به صورت قانون به مردم تحمیل شده است. تکفیر ودشمنی پیگیرانۀ فقها با هرگونه اندیشۀ غیردینی، ازاین منظر قابل تأمل است .
کویر، نمونه هایی ازاشعارمانوی را که به همت اسماعیل پورگردآوری شده را دراین دفترآورده، ونشان میدهد که اشعار مانوی سرشار ازعشق به طبیعت و مِهر انسان است. اضافه میکند :
(گسترش آئین مهر، یکی از مهمترین ریشه های عرفان ایرانی؛ دردوران اشکانی و رفتن آن به یونان، از نشانه های گستردگی عرفان درآن زمان است.)
در پیامبران شعر، صحبت از "گوسان ها"ست. و اینگونه آغاز میشود: «گوسان ها، آوازخوانان، حماسه سرایان آواره و عاشق ایرانی بودند که باساز و نوای اندک خود گردا گرد شهر و روستاها پرسه میزدند و تاریخی نانوشته را با بدیهه سرائی روایت میکردند.)
خنیاگری و سابقۀ آن دربزرگداشت قهرمانان و خدایان، از مسائلی ست که نویسنده دراین بخش مطرح میکند. «از "انگارس" (خنیاگر بزرگ دورۀ ماد) سخن گفته و تشخص و ممتازی خنیاگری در نزدمادها و پارت ها» را یادآور میشود. این روایت های تاریخی استقبال مردم از آوازخوانی و هنرموسیقی، بین جامعه های باستانی را توضیح میدهد. به احتمال زیاد ، عاشیق های آذری بازماندۀ آن دوران هستند که بار سنگین میراث فرهنگی را بردوش میکشند و هنوزهم درشهرها و روستاهای آذربایجان حضورفعال دارند و تاریخ شفاهی گذشته های دور و دراز مردم را با ساز و آهنگ وروایت های تلخ و شیرین بازسازی میکنند. شعرخوانی و بدیهه سازی و (بایاتی ها) که دردورترین روستاهای آذربایجان تا به امروزمورد علاقۀ مردم و ازستون فقرات فرهنگ بومی ست، ریشه در فرهنگ "گوسان ها" دارد که کویر، هوشیارانه بار دیگر در بحبوحۀ فرهنگ کشی فقها پیش کشیده و بر تداوم هستیِ آن تأکید میکند .
درتاریخ ایران، ساسانیان نخستین دولتی ست که دین را وارد سیاست حکومت کرده، و عوامل سقوط و تباهی دولت نیرومند نیز دراثرفشار پیشوایان دین و عارضه های دینی بوده است. حضور فعال و گستردۀ مذهب و نماینده های دینی درحکومت وخفقان کم نظیر آنها مردم را به ستوه میآورد. اذیت و آزار مغان به جایی میرسد که درپیدایش اسلام ، بخش بزرگی از ایرانیها حملۀ عرب و رهائی از سلطۀ جور وستم ساسانیان را بعنوان موهبتی میپذیرند. و به استقبال اسلام میروند. کویرمینویسد :
(باروی کارآمدن حکومت ساسانیان دین با دولت درآمیخت وحکومت مرکزی پرقدرتی ایجاد گردید. مناسبات طبقاتی شدیدی برقرارشد. آزاداندیشی هلنی و مهر و مدارا جای خود را به سرکوب داد ... دوران جنگ های داخلی و نبردها با رومیان آغازشد. هرگونه جنبشی مانند مزدکیان و مانویان با بیرحمی سرکوب گردید.)
و اسلام، چون طوفانی بنیان کن از راه رسید و سراسر ایران را زیرسلطۀ عرب به خاک وخون کشید. بیم و هراس اززندگی با گسترشِ فرهنگ خشونت و تجاوز، سراسر منطقه را فرا گرفت. قوم مهاجم با آنهمه چپاول وغارت و تلاش دویست ساله برای نابودی فرهنگ بومی سرزمین شکست خورده و مغلوب ناکام ماند. ولی این بدان معنا نیست که موفق نشدند. این درست است که زبان وگویش مردم را نتوانستند به یغما برند. اما، بخش بزرگی از بدنۀ فرهنگ را آلوده کردند. با انتقال سنت های بدوی، با تکیه به مؤلفه های دینی، عقلانیت و ارادۀ فردی را به یغما بردند. استعمار جامعه با سنت عربِ مهاجم، با عربی آلوده شد و جایگزین خفقان و فشار مغانِ ساسانی گردید .
اینکه،امروزه فقهای شیعۀ حاکم در ایران، به پشتوانۀ درآمدهای باد آوردۀ نفت، ملت ایران را درزنجیراحکام بدوی عرب به سیخ کشیده اند ومسخ قدرت، فارغ از تجربه های تاریخی سلطنت خودرا ابدی میدانند، گمراهی محض و تباهی ملی ست. آنگونه که حکومت مغان؛ عظمت ساسانیان را برباد داد و لعن و نفرین ابدی ملتی را برای خود درتاریخ ثبت نمود، فقها وعلمای شیعه نیزبهمان سرنوشتِ ننگین دچارخواهند شدبدون کمترین شک وتردید. این وجدان عمومی و انتقام تاریخ است . درپی آن دو قرن سکوت، مغانِ اسلامی، و این بار با جامۀ دیگر، – عبا وعمامه – کمربه خدمت اجنبی بستند. جیره خوارفرهنگ بیگانه شدند. گمراهی مردم را رحمت وفیض الهی شمردند، این حوادث، میباید که عبرت آموزسوداگران بهشت وجهنم امروزیان باشد . مغان، اگر آن لعن و نفرین ابدی را پس ازفروپاشی ساسانیان کسب کردند، اما، فقهای اسلام شیعی در سه دهه حکومت سیاسی به آن دنائت و ننگینی گرفتار شدند.
کوتاه سخن اینکه دو قرن طول کشید تا سیاهی و نحوست فشار بیگانه کم کم رنگ باخت وفضای تازه برای نفس کشیدن گشوده شد. مسلمانیِ یک کشور به کمال رسیده بود. جامعه درپی چند نسل پذیرفته بود که باید مسلمان باشد. و شده بود. به سبک وسیاق عرب با مسجد و منبر و محراب وجانور مفتخوری به نام فقیه !
کویر، بخش سوم را با نام « دبستان استقلال» آغاز میکند. با پیدایشِ جنبش های استقلال طلبانه ازخراسان و سیستان، بازآفرینیِ فرهنگِ تباه شده در وجدان های خونین و سرکوفت شدۀ این سرزمین، مردم جان تازه یافته بود. جامعۀ تحت فشار و خفقان وتوهین و تحقیر بیگانه، برای گسستن زنجیرها و سست کردن ایمان تحمیلی که بنده پروری و زایل کردن خِردانسانی از نخستین آموزه هایش بود، بیدارانِ زخمیِ زمانه را وارد صحنه میکند. نویسنده با یاد نیک ازنقشِ مجاهدتِ بزرگان شعروادب وهنر و سیاست، تأمل ش بیشتر روی سخنوران هنرپرور است :
(هنرورزان آن روزگار، ازابرواژگان خویش، بارانی بزرگ، برخاک تشنه ی این سرزمین افشاندند. واژگان چونان کودکانی ازخاک برخاستند و شادمانه به دست افشانی و پایکوبی پرداختند وبزرگ شدند. درخت شدند. جنگل شدند. جنگل انسان. جنگل این زبان سبز!)
نویسنده، با ادای دین به سخنوران نامی، مانند رودکی و فردوسی و ناصرخسرو و ... درپی آن دویست سال شوم که چتر تیره و تار فرهنگ بیگانه سراسر ایران را به جهنمی تبدیل کرده ، به ناگهان پردۀ کاخ بلند علم و دانش را دراندیشۀ خواننده میگشاید. با بیتی ازناصرخسرو وسعت عقلانیتِ شاعرِاندیشمند ایرانی را به نمایش میگذارد :
درخت تو گربار دانش بگیرد/ به زیر آوری چرخ نیلوفری را .
کویر، در فضای تازه مخاطبین خودرا را در دنیای شعر پارسی گویان جولان میدهد. دربستراین گشت و گذار است که منصفانه می گوید:
(می دانم که درکتاب های تاریخ ادبیات ما نشان چندانی از آنهمه منظومه ها و بایاتی ها و لیگوها و داستان های دده قورقود و کوراوغلو، از آن همه عاشقان و بخشی ها و لولی ها و کولی ها نیست.)
بانمونه هایی کم و بیش فشرده ازهرسخنور، مخاطبین را در محفل ده ها شاعروهنرمند میچرخاند پای صحبت هایشان مینشاند وبا معارف گذشته آشنایشان میکند.
(پس ازحملۀ عرب ها به ایران درسال 654 میلادی "دارا" پادشاه تخارستان به ژاپن پناهنده شد و فرزندش "دارایدخت" شاهزاده ایرانی درآن جا زاده شد و به زبان ژاپنی شعر میسرود که باید اورا ازجملۀ نخستین زنان شاعر به شمار آورد. ازاو درکتاب مانی یوشو که از کهن ترین مجموعۀ شعرهای ژاپن است، آمده :
حتا آتش افروزان / پیام اندیشه انگیز نیکان را / رباید و پنهان کند در انبان / آیا چنین نگویند؟»
این نخستین باراست که روایت بالا را میشنوم : یک شاهزاده ایرانی بعد ازحمله عرب به ایران، پناهندۀ ژاپن میشود و دخترش به زبان ژاپنی شعر میسراید.
اینکه مردم این سرزمین درسختترین دوران زندگی، یعنی درآوارگی وتبعید نیز، ازآفرینش هنری و پاسداری فرهنگ خودی غافل نبوده، شگفتآوراست؟
کویر، در رابعه : خورشید بلخ میگوید:
هزار سال پیش رگ های رابعه را بریدند
هزار سال است رگ های رابعه را می برند.
ازآن روز که رابعه را کشتند تا آن روز که طاهره را کشتند چند سال بوده است ... »
عشق شورانگیز رابعه عرب تبار و بکتاش - برده ترک - وماجرای قتل او درباغ گل سرخ، خواننده را با اوج فاجعه آشنا میکند. درمنظر خیال، دادگاه های ننگین فقیهان و صحنۀ سنگسار شکل میگیرد. آیا مایه ننگ و شرمساری نیست که دریچه های زیبایی را به روی مردم بستن و بار توحش عریان را به دوش کشیدن و فخر ومباهات فروختن به جنایت ها وخباثت ها و فریضۀ الهی شمردنِ آدمکشی ها؟ در زمانه ای که تحولات دانش و علوم جهانی در کلیت، همۀ فرضیات آفرینش را بهم ریخته، خدا را آفریدۀ ذهن و خیالِ انسان دانسته است؟
این جهل ویرانگر برای نابودی اندیشه و نفی زیبایی تا کجا ادامه خواهد داشت؟
کویر، دربارۀ بابا طاهر و انتساب لقب عریان سخن تازه ای را مطرح میکند.
(نمی دانم که لقب عریان را آیا دارندگان زر و زور به او داده اند، زیرا که ازبینوایان و مردم سخن سروده است. ... در هیچ کتابی نزدیک به زمان او نشانی از عریان نیست.)
وچون درجستجوهای خود از عریان بودن بابا طاهر نشانی نمییابد، به روایت متآخرین بسنده میکند که راه درست و عقلائی هم جزاین نیست. با تأیید نظر استاد زرین کوب که : « ... به طاهر و مزار او درهمدان» است، نمونه های زیبائی از دوبیتی های مشهور باباطاهر را نقل میکند.
در موضوع «ترانه» ازجایگاه اجتماعی ترانه میگوید و سپس ازگردآورندگان که ترانه ها را جمع و جور کرده و به چاپ سپرده اند، خواننده را با تاریخ ترانه آشنا میکند :
(به نوشتۀ صادق هدایت ترانه صدای درونی هرملتی است ودرضمن سرچشمۀ الهامات بشر ومادر ادبیات و هنرهای زیبا محسوب میشود.)
کویر، در اثبات سخن هدایت و تأثیر ترانه در ذهنِ شاعرانۀ شاعرها، از مولانا نمونۀ زیبا وخیال انگیزی به دست میدهد :

دیدم نگار خود را، میگشت گِرد خانه
برداشته ربابی، میزد یکی ترانه
با زخمه ی چو آتش، میزد ترانه ی خوش
مست و خراب و دلکش، ازباده ی مغانه
درپرده ی عراقی، میزد به نام ساقی
مقصود باده بودش، ساقی بدش بهانه

نمونه دیگری از ترانه های کهن معروف که به روایت صادق هدایت، همان که :
دیشب که بارون اومد، یارم لب بام اومد را تا پایان نقل میکند.
هریک ازاین ترانه ها، روایتگرخاطره ای از زیبایی وغم وشادی های زندگیست که درذهنِ مخاطب زنده میشود و حسرت ها جان تازه ای میگیرد.
کویر، نمونه هایی ازسروده های محلی: ازبلوچ و گیلک ولر و کرد و ... را برای مخاطبین ش نقل میکند. او گوشه ی چشمی دارد به سروده های لالایی مادرانه، که بسی خواندنی و مبین آرزوهای نانوشتۀ همۀ مادران در سرتاسر کرۀ خاکی ست.
نویسنده دراین اثر دررهگذرتحقیق شعر پارسی، غرقه در داستان های کهن ایرانی کار سودمندی انجام داده که منبع با ارزشی برای عاشقان و طالبان داستان های کهن است. پژوهش کویر در تمامی رشته های ادبیات، شعر و ترانه و بحرطویل و عرفانی ولالائی مادرانه و ... داستان و ضرب المثل و ... وهرآنچه مشمول حوزۀ ادبیات است، کتاب را به صورت نمونه ای مأخذ، ازمجموعۀ شاخه ها ومولفه های ادبیات درآورده که برای پژوهشگران قابل استفاده میباشد.
بخش سوم که بیشترین برگ های دفتر پرحجم را به خود اختصاص داده ، با نمونه های گوناگون شامل انواع سروده های سخنوران است که به سبب طول کلام نمیتوان دراین بررسی نمونه ای از هریک آنهمه شاعر و سخنور به دست داد. باید کتاب را خواند و با اندیشۀ گذشتگان آشنا شد. اما نکته ای که باید یادآورشوم اینست که صبر وحوصلۀ ستودنی کویردراین پژوهش وقتی برجسته میشود که در کنار دقت وامعان نظر به متون اصلی، نگاهش به سخنوران از آن جهت قابل تأمل است که با حرمت ویژه ای به فضیلت کلام هرهنرمند، از توجه به اندیشه وخلق و خوی آنان نیزغافل نمانده است . بعوان نمونه در :
(کامه سرایی درشعرپارسی تا غلام بارگی و بچه بازی) این شیوۀ روایت را ازبان مولوی، شفایی اصفهانی، فوقی یزدی و یغما جندقی و ... عریانتر با مخاطبین در میان گذاشته است .
برای پرهیز ازاطاله کلام این بررسی همین جا به پایان میرسد. با این امید که درآینده بتوانم باقی بخش ها را نیز بررسی کنم.
و سخن آخراینکه مطالعۀ این اثر پرمحتوا را به دوستداران ادبیات فارسی توصیه میکنم .


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


محمد روشن
2010-08-08 21:54:12
من این کتاب را خواندم.
دیدی تازه به ادبیات و شعر
نگاهی نو به تاریخ شعر پارسی
برداشتی جدید و دریچه ای دیگر به روی شعر پارسی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد