logo





چه خوابی ديدم!

سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۳ اوت ۲۰۱۰

مهرانگيز رساپور (م. پگاه)

mehrangiz-rasapour.jpg
تاکسی سفارش داده بودم
قايق آمد !
گفتم: پياده می‌روم
گفتند: غرق می‌شوی !


شبی
آتش گرفته بود خانه‌ای بردريا
با شعله‌های پُر سر و صدا !

آژيرکشان . . . قايق‌های آتش‌نشانی
انگار با من
که ايستاده بودم
بر پل ِرودخانه‌ای به نام خيابان! می‌گفتند:
« تو حال دريای آتش گرفته را چه می‌دانی !
شما !
توريست‌های بيابانی ! »
و من
غرق در حيرتی . . . نوسانی !


* * *

آه ای ونيز
شهر آبزی !
شهر جاری . . .
خيابان‌هايت پُر قايق
پارکينگ‌هايت پُر بلم
و خانه‌‌هايت سيراب‌تر باد


چه خوابی ديدم !
1980

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد