logo





از خلع ید تا دیوان لاهه

بررسی کتاب اسناد متین دفتری

جمعه ۴ تير ۱۳۸۹ - ۲۵ ژوين ۲۰۱۰

رضا اغنمی

از خلع ید تا دیوان لاهه
1330 – 1331
با شرح و حواشی. 320 برگ
نگارش و تنطیم:
هدایت متین دفتری - علی متین دفتری
ناشر: مؤلفان
لندن – پائیز1387

قبل از هرچیز باید اشاره کنم به خوشحالی خودم از دیدن این کتاب. انگیزه اش را هم خواهم گفت. تا آنجا که به یاد دارم، درپس سال های بعد از شهریور بیست، رجال حاضروغایب، به ویژه آنها که دردوران رضاشاه به هرعنوان همکاری هایی درتحولاتِ زمانه با حکومتِ او داشتند، از دم نوکربیگانه – فرق هم نمیکرد روس باشد یا انگلیس – معرفی شده بودند. این فکر ناپسند و مغرضانه درذهنیت همنسلان من آن چنان جا باز کرده بود، که انبوهی از شیفتگان چنین تفکر پرت، درمخالفت با نهضت ملی شدن صنعت نفت به مخالفت برخاستند. سببش این بود که پرچمدارش از خانوادۀ اشراف، مردی منزه و پاک و حقوقدان بود. با قانون بزرگ شده بود. رگ و ریشۀ استعمار وعوامل درونی اش را به درستی شناخته بود.
و ازآنجائی که احمد متین دفتری، داماد مصدق و مدتی هم نخست وزیر رضاشاه بوده، همین دو گناه بزرگ ونابخشودنی، دست و دل دشمنان را درانتساب هرگونه تهمت و افترا بازمیگذاشت.
با دیدن و خواندن کتاب، این پرسش ازذهنم گذشت که فرزندان گرام آن مرحوم، چرا دیرجنبدیدند؟ و نگرانی ته نشین شده درخاطرۀ صدها من های دیگر را زودتر رفع و رجوع نکردند؛ با این حال ادای دین شان، جای سپاس دارد ولو با بیش از نیم قرن تأخیر.
کتاب، بعد از دیباچه و مقدمه شامل سه مبحث است به اضافۀ اسناد : فهرست موضوعی اسناد. رونوشت اسناد. تصویر اصول اسناد. و درپایان، ضمانم آمده است که شامل گاهشمار زندگی احمد متین دفتری. تألیفات وتصویرها و فهرست اعلام میباشد.
با توجه به توضیح نویسنده ها دردیباچه، مسئولیت قانونی آقای دکتر احمد متین دفتری، «به عنوان عضو ونماینده هیـأت مختلط مأمور نظارت دراجراء قانون ملی شدن صنعت نفت (1330 – 1332) فعالیت میکرد.»، اهمیت این اثر نه به صورت روایت از قول راوی یا راویان، بل که از زبان اول شخص مسئول و ناظرِ حاضر در حوادث نظر خواننده را جلب میکند.
دیباچه و مقدمه با اطلاعات اولیه، خواننده را آماده میکند که با اشتیاق مطالعه را دنبال کند. نویسنده های کتاب، درهمان مقدمه، دست خواننده را گرفته و به زمانه وقوع حادثه میبرند. و درآن سه برگ سیاهه رفتارها و بی اخلاقی های رجال سیاسی و گردانندگان امور کشوررا درنهایت صدق و صفا با خوانندگان در میان میگذارند. نویسنده این سطور که درآغاز جوانی شاهد وقایع بوده، با خواندن این مقدمۀ دردناک، در پس سال ها با چشمانی پر، از صبر وتحمل آن مرد پخته وصبور که عاشق آزادی و رهائی وطن لگد خوردهِ ازستم بیگانگان بود، غرق حیرت و حسرت شدم. حیرت ازخیره سری های جوانی که مانع حسِ سوز زخم های ناسور بود! و حسرت، از هدر شدن و دست رفتنِ فرصت های طلائی درتاریخ!
اشاره کردم که دوبرادر« نویسنده های کتاب»، تصویری از زمانه را درمنظردید مخاطب قرار داده و به اختصار گزارشی ارائه کرده اند از فضای پرتشنج آن سال ها، که بدون شبهه، ازاثرات دودهه خفقان بود و سرریز اعتراض ها دروصول مطالبات مدنی وقانونی.
«درکتاب حاضر، با توجه به محتوای اسنادی که عینا و به طورکل دربخش دوم ضمیمه شده، و با عنایت به وقایع و خاطراتمان ازآن دوران و مراجعه به مطبوعات و منابع و اسناد دیگر، سعی شده است که درباره نقش دکترمتین دفتری درنهضت ملی شدن نفت، و نیز برخوردهای خصومت آمیزی که با او شده و اتهاماتی که هنوز هم دررژیم کنونی به او نسبت داده میشود توضیحاتی داده شود.» ص 11

مبحث اول: خلع ید و کنفرانس صاحبقرانیه

روایت حرکت نمایندگان دولت به خوزستان برای اجرای خلع ید از شرکت نفت انگلیس، که با شور و هیجان عمومی مواجه میشود. و به ویژه درمناطق نفت خیز، که طبقات گوناگون مردم غرق شادمانی و جنب و جوشی کم نظیر ازآن هیئت استقبال میکنند.
گزارش ناصرقلی اردلان، نماینده مجلس شورایملی از استقبال مردم دراهواز و آبادان، تبلور رهائی ملت از یوغ سلطۀ بیگانه ونفس کشیدن درفضای آزادی ست. بدون تردید، این گزارش ازاسناد بسیار زنده ایست از احساس مردم درآستانۀ تجربه ای تازه که متأسفانه باکودتای 28 مرداد درمسلخ استبداد تباه گردید.
رئیس انگلیسی شرکت نفت مصوبه های قانونی دولت ایران را نمیپذیرد. وانمود میکند که گویا هیئت مختلط به جبرو قهرمیخواهد دارائی و تأسیسات شرکت را تصرف کند. برای ایجاد رعب ووحشت، رزمناو انگلیسی درآبادان پهلو میگیرد. هیئت مختلط با متانت کار خود را طبق موازین قانونی شروع میکند. حتا رفتارهای توهین آمیزمستردریک را که از حیث جا و مکان، هیئت را درمضیقه گذاشته، نادیده میگیرند. هیئت هرگونه راه مسالمت را برای صدورنفت و ادامه کار کارمندان انگلیسی باز میگذارد. هیئت ایرانی، تأکید دارند که صدور نفت متوقف نشود. به این هم قناعت میکنند که کشتی های حامل نفت، با دادن رسید محموله خود بارگیری را ادامه دهند. مع الوصف این پیشنهاد نیز پذیرفته نمیشود.
اما درخلال مذاکرات یک کشتی نروژی و یک کشتی فرانسوی رسید میدهند. یک کشتی استرالیائی بعد از بارگیری فرار میکند. ص17
با رفتن دریک به بصره ، معاونش به جای او می نشیند. متین دفتری میگوید:
«درساعت موعود، به هیأت اجتماع وارد اطاق دفتر دریک شدیم. دیدیم معاونش به جای او نشسته است. او به احترام ما ازجا برخاست و اظهارداشت به امردریک به جای اونشسته است. من ازطرف هیأت صحبت میکردم به زبان فارسی برای اینکه نمی خواستم درمواقع رسمی به زبان انگلیسی مذاکره شود و مهندس سیف الله معظمی به عنوان مترجم همراه بودند. من جواب دادم دیگر دریک این جا سمتی ندارد که دیگری را به جای خود نصب نماید. میسون اظهارداشت پس من را به رسمیت نمی شناسید؟ وقتی که جواب مثبت شنید از اطاق خارج شد و من به تکلیف رفقا به علامت خلع ید درصندلی دریک نشستم.» صص 18و 19
رفتار قاطع و قانونی هیئت مختلط، درآن فضای داخلی باهیاهوهای مسموم تنگ نظران زمانه، واقعا شگفت آور است. حرکت های استوار و سنجیدۀ هیئت، از اطمینانِ ارادۀ ملی و پشتیبانی کامل و تمام عیار مردم حکایت میکند. کمترین تردید و تزلزل در تصمیمات و گفتارهایشان نیست. با اعتمادی درخور تحسین با مقامات انگلیسی شرکت نفت برخورد میکنند.
متین دفتری، شمه ای از فضای آن روزگاران در «وضع محیط همکاری درهیأت مختلط » را توضیح میدهد. از تنگ نظریهای مزمنِ مسئولان و اثرات شدید آن دراطرافیان، آن هم در سخت ترین شرایط سیاسی، کشور سخن میگوید. و خواننده فارغ از سمت گیری های سیاسی ومرامی، ازآلودگی های فرهنگی – اجتماعی رنج میبرد.
« ... درآن روزگار محیطی ازغلیان احساسات فراهم شده بود که اگر کسی میخواست قطع نظر از احساسات عقیده ای یا اقدامی بکند خود را درمعرض اتهاماتی قرار میداد. قضاوت دربارۀ خدمات و اشتباهات جبهۀ ملی درمسألۀ نفت با تاریخ است .اما من به نمایندگی ازطرف مجلس سنا درآن هیأت شرکت داشتم. در این مدت مصمم بودم با این آقایان همکاری کنم درعین حال درآن مأموریت پارلمانی استقلال خود را حفظ و دراین امر خطیر ملی فقط به ندای وجدان عمل نمایم.» ص 20
متین دفتری با اشاره به نفاق های درونیِ جبهۀ ملی "وبعضیها که [از نخست وزیر ناراضی بودند]" اضافه میکند : « با اینکه من با جبهۀ ملی حسابی نداشتم ازقرابت من با ایشان که هیچ ارتباطی با عضویت من درهیأت مختلط به نمایندگی ازطرف مجلس سنا نداشت سوء استفاده کرده و در سم پاشی ها من را آلوده نمایند. من هیچوقت از مقتضیات قرابت پیروی نمیکنم. چنانکه همان اوقات، چون با لایحه اختیارات نخست وزیر موافق نبودم مخالفت کردم و رأی ندادم. »
متین دفتری در ادامه همین گفتار به صراحت میگوید که درگزارش خود به مجلس سنا، میخواهد او را کنار گذاشته تا "ازسوءاستفاده ای که ازقرابت من میشد" دیگری را به جای اوبگمارند. اما نمایندگان مجلس سنا با تقدیر از گزارش او به ادامه خدمت تشویق ش میکنند.» ص 21
درادامۀ این گفتار است که به نمونه ای ازغلیان احساس های رایج درآن زمان، و یکی از سردمداران و انگیزندگانِ احساس های میهنی، که درگردش چرخ روزگار، نامش درسیاهۀ کودتاگران درآمد، حسین مکی بود. و متین دفتری ازقول او روایت میکند:
« ... وقتیکه درآبادان کشتیها ازدادن رسید به نام شرکت نفت ایران امتناع وبارنکرده بندررا ترک میکردند، تحت تآثیرهیجان وغضب درحضور مخبرین ومتخصصین خارجی فریاد میزدند - تلگراف میکنیم به پاناما، چهارصدکشتی به آبادان بفرستند – و نمیدانستند که کشتیهایی که ظاهرا از لحاظ مالیات یا جهات دیگری پرچم پاناما افراشته اند، باطنا متعلق به کدام کشورها هستند وبا تراست های نفتی چه قراردادهائی بسته اند و چه تعهداتی دارند؟» ص 21
اینکه متین دفتری، با زبان سنجیده و احترام انگیز، داوری دربارۀ "اشتباهات جبهۀ ملی" را به تاریخ وامیگذارد، دراثبات قدرتِ تمیز اوست. همو، خطر بالقوۀ اختلاطِ تعقل و احساسات را درتصمیم های بزرگ مسئولان، به درستی درک کرده، از بیخبری و جهل طرف رنج میبرد. طرفی که همکار او در انجام یک وظیفۀ ملی ست. ولی احساسِ غالب برعقل ش میچربد. گله میکند تا خودش را کنار بکشد. از پایان کارآدم های احساساتی درسیاست با خبر است. نمونه اش مثالی است که در بالا نقل میکند.
مخالفین دکترمصدق، واین بار یاران گذشته که به هرعلتی راه خود را ازاو جدا کرده بودند، خویشیِ یکی ازمسئولان بلند پایه هیأت مختلط، را بهانه قرارداده وناجوانمردانه، هووجنجال راه میاندازند. دررهگذر تبلیغات وسروصداها، متین دفتری عامل انگلیس و مصدق هم عامل آمریکا معرفی میگردد. وقتی که شکاف در جبهۀ ملی آشکارشد، پشتیبانی یکدست ویکپارچۀ مردم از دولت ملی مصدق مورد تردید قرارگرفت. درمطالبات و حقانیت و مشروعیت ملت ایران وقفۀ کوتاهی پیش آمد. اما، هشیاری و درایتِ شخصِ دکتر مصدق، که درتمیز سره از ناسره، از نادر سیاستمداران دوران مشروطیت بود، برمشکلات فائق آمد. رفتارش با وقاربود و متانت ذاتی و کاردانی اش مورد احترام عام. نه کسی را به آن تهمت ها مؤاخذه کرد و نه لب به ملامت گشود. رجال اطراف خود را میشناخت. درتمیز نیک وبداطرافیان روانشناس ماهری بود که درسنجش آرای همردیف هایش، دست بالا را داشت. حوادث بعدی و داوری تاریخ ، بیمایگی و وابستگی هریک از دشمنان آن روزی اش را، با آلودگی های مستند رسوایشان کرد. اعتماد به نفس قابل ستایش دکتر مصدق به کاری که شروع کرده بود، تضمین موفقیت او را در آن دوران پرهرج و مرج توضیح میدهد. احترام و اتکاء به رأی اکثریت، یعنی مردم کوچه و بازار وهمچنین آبشخور سرسختی او، درایمان به حقانیت ملت ایران را باید در رگ های تاریخ معاصر جستجو کرد .
کتاب، علت زندانی شدن دکتر متین دفتری را که نخست وزیر رضاشاه بود، اینگونه توضیح میدهد:
«...او درمقام نخست وزیری درسال 1319 برای حفظ منافع ایران با شرکت نفت انگلیس و ایران رو در رو شد و از عواقب آن مصون نماند. روز 5 تیر 1319 جهت ارضاء بریتانیا و در تسلیم به تقاضای شرکت نفت، به فرمان رضاشاه معزول و روانه زندان شد.» ص 33
درتأیید این روایت کتاب، ترجمه سندی آمده است که "رایس" یکی ازکارگزاران کمپانی نفت در تهران این گزارش را به لندن مخابره کرده:
«عزل متین دفتری که طرفدار آلمان بوده و پیوسته با مصالح و منافع ما مخالفت میکرد به ما این فرصت را می دهد ...» ص 34
اما، کینۀ انگلیسی ها با متین دفتری پس ازعزل او با بازداشت، و زندانی شدنش در یک اردوگاه، حوالی اراک ادامه پیدا میکند. آن سال ها، یعنی بعد از حملۀ متفقین به ایران و تغییر سلطنت از رضا شاه به فرزندش محمدرضا شاه، انگلیسی ها خیلی از رجال و نامداران کشوررا که مخالف منافع خود تشخیص میدادند، به اتهام طرفداری از آلمان هیتلری، بازداشت ودر اردوگاه اراک زندانی میکردند.
دکتر متین دفتری نیزدربین آن ها مدتی در اردوگاه به سر میبرد. «... قریب یک سال بنده درمیان سیم های خاردار با تحمل انواع مشقت های روحی و جسمی گذراندم. همه خیال می کردند یعنی این طورمنعکس شده بود که بنده به اصطلاح آن زمان جزء ستون پنجم آلمانها بودم.» ص 39
متین دفتری، که به قول معروف صابون شرکت نفت به تنش مالیده و از کینه ها و غرض های آنها به درستی آگاه است با اجراء اصل ملی شدن وبرچیدن بساط استعمار و وابستگی، با دلی سرشار ازشوق وآرزو، اظهار امیدواری میکند که :
«دیگر، دست نشاندگان کمپانی با تمام بی لیاقتی هایشان همیشه گل سرسبد نخواهند شد.» ص40
بنا به روایت دکتر متین دفتری، که بااسناد تاریخی نیز همخوانی دارد، موافقتنامه ای که بین ایران و شوروی در فروردین 1325 به امضاء رسیده بود، میبایست که درمجلس پانزدهم تکلیف ش روشن میشد. از طرفی قانون یازدهم آذرماه 1323 که اجازه واگذاری منابع نفتی به خارجیان را منع کرده ، مجلس و نمایندگان را با بحران رو به رو کرده بود. درچنین موقعیت، با تشکیل سوکمسیون سه نفری زمینۀ یک تصمیم بزرگ ملی را تهیه ولایحه ای « به نام قانون سی ام مهرماه 1326 ظهورکرد. این همان قانونی است که به موجب آن دولت مأمورشد استیفای حقوق ملی ایران را راجع به نفت جنوب مطالبه نماید. ... این قانون نطفۀ تصمیم ملی شدن نفت درایران بوده است.» 37. در رهگذر این روابط است که دکترمصدق درمجلس سنا حاضر شده با سیدحسن تقی زاده ملاقات میکند. و دلخوری هائی که ازهم داشتند برطرف میشود.
قابل ذکر اینکه بنا به روایت و اسنادِ کتاب، ازهمان روزهای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، مخالفت پنهانی آقایان بقائی و مکی و زد و بندهایشان با نمایندگان انگلیسی، آغاز میشود.
«درزمان ملی کردن نفت بقائی و مکی درپس پرده به زد و بند با دربار و مأموران انگلیسی مشغول بودند.» ص 41. و سپس با اشاره به مقاله های تند بقائی در روزنامه شاهد به متین دفتری، که او را به شدت مورد حمله قرار داده مینویسد: «ولی گزارش موجود دراسناد بایگانی بریتانیا درباره مذاکرات یکی اردلالان تجاری انگلیس با دکتربقائی وحسین مکی درخرداد 1330 خلاف این ادعا را ثابت میکند. زیرا بقائی حاضربوده است مصالح ملی ایران را «درمقابل دریافت یکصدهزار لیره استرلینگ» معاوضه کند . (سند 51) 35 . علاوه، بنا برنوشته مستند مارک گازیوروفسکی، در توطئه علیه مصدق وایجاد انشعاب دراحزاب، درموردی، یکی ازمأموران سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا (CIA) درپائیز 1952 (1331) با بقائی رهبر حزب زحمتکشان تماس حاصل کرده و اورا تشجیع به جدائی ازمصدق میکند و وجوهی بیز سیا به بقائی میدهد.» درباره اسناد مذکور در صفحه 47 آمده است: «اسناد: سند شماره 51، 23 ژوئن 1951/ (اول تیرماه 1330) صورت جلسه ملاقات هایک گالوستیان با مسترلوگان دروزارت خارجه انگلیس مورخ 19ژوئن 1951(28خرداد 1330 ). مصطفی علم نیز درکتاب خود درتأیید این سند نوشته است. رجوع کنید به همان کتاب مصطفی علم صص220-221؛ 371 پانویس 25 . بعلاوه، درباره سند 36 رجوع کنید به کتاب مارک گازیوروفسگی و ملکولم برن، صص 242و243و 335 (پانویسها) » ص 47

طرح مسأله نفت ایران درشورای امنیت

شکایت دولت انگلیس از ایران، به دیوان بین المللی دادگستری لاهه، و اعلام نظرایران مبنی براین که دیوان مذکور، صلاحیت رسیدگی به این موضوع را ندارد، مورد بحث این فصل کتاب است. سیرحوادث و تنشهای جاری بین مشاورها و مسئولان متعهد، که بیشتر درراه منافع و اعاده حقوق ملی مردم، گام برمیدارند، حسّ غرورملی و، فضیلت شرف انسانی را برجسته میکند. در لحظاتی، خواننده خود را در فضائی میبیند که مردانی مصمم، درنهایت پاکی وعزت نفس، دریک خیزش ملی بدون توسل به خشونت وفریاد ونعره کشیدن ها، درمنتهای ادب ومتانت وتحمل، تنها، و تنها با توسل به قانون، در جنگ جدال با اهریمنی که مجهز به همۀ ابزارهای اختناق وفشار و نابودیِ طرف شاکی ضعیف است. این پیرمرد صبور، با آن قلبِ گنده و مهربانش، با سخنان سنجیده، لحظه ای از مشاوره و جستجوی راه های قانونی غافل نیست.
چیرگی این متانت و دور اندیشی، درفضای پر التهاب و اغتشاش آن بحران ملی، با سخنان متین دفتری نیز، بینش سیاسی پخته و مدبرانه را تأیید میکند.
متین دفتری که جزو هیئت مختلط عازم آمریکاست در مصاحبه مطبوعاتی میگوید:
«ما دشمن خارجی نیستیم ولی مصمم هستیم ازهرگونه دخالت خارجی درامورداخلی خودمان جلوگیری کنیم.» ص 73 .
باز درآن فضاست که آدم گمنامی مانند حسین مکی که ازمیان تودۀ مردم برخاسته و درآن روزهای پرتنش، زیر سایۀ مصدق به شهرت رسیده، تا جائی که در روزنامه ها، با لقب "سرباز فداکار" از او یاد میکردند با شنیدن خبر این که اسم او همراه هیئت اعزامی به آمریکا نیست، برمیآشوبد و اورا "آن پیره سگ" ص 74 خطاب میکند. بعید به نظرمیرسد که این دشنام و ناسزاگوئی مکی به گوش دکترمصدق نرسیده باشد، اما، اخلاقِ فطری و بزرگواری اش، هرگز راه نمیداد که به آدم های حقیر پاسخ بدهد. با توجه به خلقیات دکترمصدق، حل معضل بزرگ ملی که درپیش داشت، پرداختن به امورحاشیه ای، به ویژه که حالت شخصی نیزداشته باشد، بی اهمیت تر ازآن بود که سزاوار فکر کردن درباره اش باشد.
درجریان این مبارزه بزرگ ملی، مبارزه انتخاباتی بین دوکاندیدا برای انتخاب نماینده دوره هفدهم مجلس شورایملی شروع میشود. آن دو یعنی، آقایان متین دفتری و سیدمهدی میراشرافی، از منطقه عشایری مشکین شهر کاندیدای نمایندگی میشوند، اینجا کاری به این نداریم که این دو شهرنشین که هیچیک نه از عشایر بودند و نه اهل محل، چگونه و روی چه مصلحت اندیشی ها، به این کار تن میدهند. ولی برطبق روایت همین کتاب، آقای دکتراحمد متین دفتری دردوره پانزدهم از طرف مردم آن سامان به نمایندگی مجلس شورایملی برگزیده شده بود. «دکترمتین دفتری قبلاً در دوره پانزدهم خود وکیل مشکین شهر بود رشته های الفت بین او ومردم مشکین به ویژه عشایر شاهسون، تا پایان عمرش در سال 1350 ادامه یافت. به طوری که آنان، هنوز برای حل و فصل مشکلات خود درمرکز به ایشان مراجعه می کردند.» ص 59. در انتخابات دوره هفدهم، سیدمهدی میراشرافی مدیر روزنامه جنجالی آتش که از مخالفان سرسخت دکترمصدق بود و به بد نامی و فساداخلاق شهرت داشت، از مشکین شهر و عشایر آن منطقه خود را کاندیدا میکند. دراین زمان اللهیار صالح وزیرکشور کابینه دکترمصدق بود. ونخست وزیر دستور داده بود که ازمداخله مأموران دولت درانتخابات به شدت جلوگیری شود. ومردم درآزادی کامل به هرکس که خواستند رأی بدهند. ودراین میان سید مهدی میراشرافی مخالف سرسخت دکترمصدق از مشکین شهر به نمایندگی مجلس برگزیده میشود. دیگرانی نیز بودند که درآن دوره ازگوشه و کنار کشور به مجلس راه یافتند که جملگی از مخالفان شناخته شدۀ دکتر مصدق بودند، با شهرت هوچیگری و زد وبند، سمپاشی بین مردم، و تهمت وافترا بستن و فحاشی و فساد که آشکارا تضعیف کابینه را برعهده داشتند.
از آنجا که منبع اصلی روایت بالا یعنی، جریان انتخابات مشکین شهرخاطرات دوجلدی ابتهاج است، یادآوری باید کرد که اولا، با توجه به اختلافاتِ گذشتۀ آقایان ابتهاج ودکترمصدق، همچنین ذکر نادرست شهر مورد انتخابِ دکترمتین دفتری ومیراشرافی، که دراصل مشکین شهربوده نه میاندوآب؛ گذشته ازاین لغزش ها، در این چندساله صدای اعتراض کسان دیگری هم دربارۀ برخی روایت های همین خاطرات ، ازگوشه و کنار شنیده شده تا جائیکه نمیتوان همۀ محتویات آن دوجلد نامبرده را دربست پذیرفت وبه صحت آن دل بست. آنچه که دراین میان برجسته میشود، اصالتِ پاکی نخست وزیر واحترام به قانون است. مصدق، انتخابِ مخالف که نه، بلکه دشمن سرسخت خودرا میپذیرد وتحمل میکند. به کنار ازاین بگو مگوها، این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که انتخابات آن دوره نمونه ای ازآزاداندیشی دکترمصدق و کابینه اودراحترام به رأی مردم و رعایت حرمت قانون را در تاریخ به یادگار گذاشت.
شرح صفحات 76 تانیمه های 78 که ازگزارش اطلاعات مورخ یکشنبه 11خرداد 1331تحت عنوان «طرح پرونده انتخابات مشکین شهر ...» دراین کتاب آمده است، گوشه هایی ازسرگذشت جنجالی آن انتخابات را روشن میکند

رسیدگی به ایراد ایران به صلاحیت دیوان لاهه خرداد1331

بعد ازشکایت انگلستان ازایران به دادگاه لاهه، تعیین و گزینش افراد ذیصلاح و قابل اطمینان که بتوانند از حقوق ایران دفاع کنند، از مسائل بحث انگیز این کتاب است که به دقت دنبال میشود. و دراین جا معلوم میشود که لوایح شامل رد صلاحیت دیوان لاهه، توسط دکتراحمد متین دفتری تنظیم شده است. بنگرید ص 102 حواشی مبحث سوم شماره 2 .
هر دونویسنده که از محارم و نزدیکان یعنی نواده های دکترمصدق اند، و پرورش یافته در فضای فرهنگی آشنا به فضیلت قلم و قضا، پس از جمع آوری و بررسی، اسناد ومدارک آن تحول را دراختیار علاقمندان قرارداده اند که قابل تقدیر است. و درکناراین خدمت بزرگ، در انتقال وسواس و دلهره های تصمیم گیری های پدر و پدربزرگ به خواننده نیز بسیار موفق بوده اند. فشار فزاینده بردوش مصدق، دراکثر برگ های این کتاب پیش روی خواننده شکل میگیرد. قابل رویت میشود ومحسوس. برجستگی خدمات دکتر متین دفتری و دور اندیشی و خیرخواهیِ ملی و آرمان های انسانی اش، بیمایگیِ یاوه گویان را عریانترمیکند. و سر انجام رأی دادگاه لاهه به نفع ایران خاتمه مییابد.
دیگر اینکه در دو سوم کتاب، اسناد و مذاکراتِ طرفین دعوی و نامه های مستند، از خواندنی ترین بخش این اثر است که به علت پرهیز از اطاله سخن، مطالعۀ آن به خوانندگان توصیه میشود. واینکه کتاب فوق منبع قابل اطمینانی برای پژوهشگران و جماعت کتابخوان است برای کسب اطلاع بیشتر از آنچه بر نفت و مسئلۀ ملی شدن ش رفته را نباید ازیاد برد.
شرح وترجمه مذاکرات و نامه هاعکس های مسئولان با اطلاعات مفید، که سیرحوادث را به نمایش گذاشته، درمعرفی چهره های واقعی آن تحول کم نظیر، نقش هریک از بازیگران به ظاهر ایرانی را هم توضیح میدهد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد