پیشینهی نافرمانی مدنی به مثابه سرپیچی از دستور یا قانون با انگیزه ای نیک، به نافرمانی پرومته از زئوس بهخاطر رساندن آتش به انسان و سرپیچی آنتیگون از حکم کرئون (که نمی گذاشت جسد پولونیکس- برادر آنتیگون- را به خاک بسپارند و او شبانه برادرش را دفن می کند و به مجازات آن خودش را زنده بهگور کردند)، می رسد.
اما درباره چیستی، چرایی و چگونگی این عمل پرسابقه، پرسش های بسیاری وجود دارد:
- آیا این عمل باید الزاما در روش، هدف و پیامد بهدور از خشونت باشد و یا اینکه می تواند در صورت اجبار با خشونت همراه باشد؟
- آیا این عمل باید در چارچوب نظم سیاسی- قانونی موجود باشد و یا اینکه می تواند حتی دارای اهداف انقلابی و تحول خواهانه بهمنظور تغییر بنیادین سیستم حاکم باشد؟
- آیا نافرمانی مدنی باید حتما به شکل جمعی صورت پذیرد و یا اینکه می تواند به صورت اعتراض فردی نیز بروز کند؟
- آیا باید حتما به شکلی علنی صورت پذیرد و یا می تواند در شرایطی اقدامی مخفیانه باشد؟
- آیا باید الزاما نافرمانان مدنی خود را برای مجازات سرپیچی از قانون آماده کرده باشند و یا اینکه بهتر است در برابر هزینه آن مقاومت کنند؟
- آیا نافرمانی مدنی عملی توجیه پذیر می باشد و یا آنکه این عمل بهدلیل سرپیچی از قانون، اقدامی غیر قابلتوجیه و ناروا می باشد؟
- آیا مقامات قضایی و حکومتی باید با نافرمانان مدنی مانند مجرمان برخورد کرده و آنها را مجازات کنند و یا اینکه حق نافرمانی مدنی مسالمت آمیز آنها را به رسمیت بشناسند؟
- آیا در نافرمانی مدنی، باید فقط قانونی که به آن اعتراض وجود دارد، نقض شود (نافرمانی مستقیم) و یا این که می توان به منظور نشان دادن اعتراض به قانون یا سیاست ناعادلانهای، از قانون دیگری سرپیچی نمود (نافرمانی غیرمستقیم)؟
- آیا نافرمانی مدنی باید فقط زمانی صورت پذیرد که احتمال نتیجه بخش بودنش وجود دارد؟
- آیا باید این شکل اعتراض در آخرین مرحله و در صورت به نتیجه نرسیدن دیگر روشهای اعتراض قانونی صورت پذیرد و یا اینکه می تواند به عنوان اولین اقدام در مواجهه با بروز آشکار بی عدالتی باشد؟
شاید تنها بخش بی چون و چرای تعریف نافرمانی مدنی اینست که این عمل، عدم اطاعت از قانون، دستور و یا سیاستی است که نادرست و ناعادلانه دانسته میشود و با قصد و نیتی شرافتمندانه صورت میگیرد.
اگرچه درباره تعریف نافرمانی مدنی و خصوصیات آن اتفاق نظر کاملی وجود ندارد، اما با این وجود ویژگی های مشترکی دربین تعاریف مختلف یافت میشود که میتوان آنها را ذکر نمود. در ادامه، با برشمردن این ویژگی ها و سپس بررسی نظرات و دیدگاههای مختلف در اینباره، تلاش در شناخت بیشتر و بهتر این روش اعتراض مدنی خواهیم نمود.
ویژگیهای نافرمانی مدنی
شرافت آمیز بودن (Conscientiousness): این ویژگی تقریبا در تمامی تعریف های نافرمانی مدنی برجسته می باشد و به جدیت، صداقت و اعتقاد اخلاقی اشاره دارد که با توسل به آن، نافرمانان مدنی قانونی را نقض می کنند. برای بسیاری از اشخاص نافرمان، نقض قانون از سوی آنان، نه تنها خواسته ای ناشی از عزت نفس و استحکام اخلاقی آنهاست، بلکه از روی ادراک آنها از مصالح جامعه خود نیز می باشد. آنها از طریق نافرمانی خویش، توجه دیگران را به قوانین و یا سیاست هایی جلب می کنند که از نظر آنان نیاز به تغییر یا ابطال دارند.
ارتباط گیرانه بودن (Communication): در نافرمانی مدنی از قانون، شخص معمولا دارای دو هدف موازی می باشد. او نه تنها می خواهد مخالفت و انکار خویش را در برابر یک قانون یا سیاست مشخص ابراز دارد، بلکه می خواهد توجه عمومی را به این مساله خاص معطوف سازد و بدین وسیله برای تغییر آن قانون یا سیاست آنها را برانگیزاند. در نافرمانی مدنی، در یک جامعه نسبتا عادلانه، نافرمانان مدنی اکثریت را مخاطب خود قرار میدهند تا نشان دهند که از نظر آنان، اصول عدالت که عامل همکاری بین انسانهای آزاد و برابر میباشد، توسط سیاستگذاران رعایت نشده است.
درباره رویهها و سیاستهایی که نافرمانی مدنی از طریق نقض قانون، آنها را مورد هدف قرار می دهد، مناقشه ای وجود دارد. بعضی افراد معتقدند که نقض قوانینی که در اعتراض به تصمیمات یا رویه های موسسات خصوصی مانند اتحادیه های بازرگانی، بانکها،دانشگاه های خصوصی و امثال آنها صورت می گیرد، باید از مجموعه اعمال نافرمانی مدنی جدا دانسته شود. اما دیگران برخلاف آن، بر این باورند که نافرمانی در مخالفت با تصمیمات بخش های خصوصی، می تواند انعکاسی از جدل بزرگتر با سیستم قانونگذاری باشد که اجازه اتخاذ چنین تصمیماتی را می
دهد، و از اینرو مقتضی است که این اعتراضات در زیر چتر نافرمانی مدنی قرار گیرند.
در میان متفکران بر سر اینکه نافرمانی مدنی می تواند به هر دو شکل مستقیم یا غیرمستقیم باشد، توافق کاملی وجود دارد. به عبارت دیگر، نافرمانی مدنی می تواند هم نقض قانونی که افراد مخالف آن هستند، باشد (مستقیم) و یا اینکه نقض قانونی باشد که با خود آن قانون مخالفتی وجود ندارد، بلکه به منظور نشان دادن اعتراض خود بر ضد قانون یا سیاستی دیگر، به آن تعرض می
شود. تجاوز به پایگاه های نظامی و شعارنویسی در جایگاه موشکهای هسته ای در اعتراض به سیاستهای نظامی، مثالهایی از نافرمانی مدنی غیرمستقیم می باشند.
مرزی که اغلب بین نافرمانی مدنی مستقیم و غیرمستقیم کشیده می شود، بسیار کمتر از آنچه عموما فرض می شود، واضح است و از این رو ارزشی ندارد. به طور مثال خودداری از پرداخت مالیات که به نوعی تامینکننده مالی نیروهای نظامی می باشد، می تواند به صورت نافرمانی مدنی مستقیم و یا غیرمستقیم در برابر سیاستهای جنگی در نظر گرفته شود. هر چند این عمل نوعا در زمرهی نافرمانی غیرمستقیم می باشد، اما بخشی از مالیات هر فرد در این مورد، به صورت مستقیم برای پشتیبانی از سیاستی که فرد مخالف آن است، مورد استفاده قرار می گیرد.
علنی بودن (Publicity): خصوصیت ارتباطگیرانه بودن، شاید با علنی بودن یکی فرض شود. از نظر برخی نظریه پردازان، نافرمانی مدنی هرگز مخفی و غیرعلنی نیست و نافرمانی مدنی باید فقط به صورت عمومی، آشکارا و با اعلان به مقاومت قانونی انجام گیرد. همچنین معمولا برای معترضان ضروریست که دولت و مردم بدانند که آنها چه هدفی را دنبال می کنند. به هر حال اگرچه در بعضی مواقع، هشدار قبلی در انتخاب استراتژی معترضان، ممکن است ضروری باشد، اما همواره اینگونه نیست. علنی بودن در بعضی اوقات، موجب کاهش یا تضعیف نمودن تلاش ارتباط گیری از طریق نافرمانی مدنی می گردد. زیرا اگر فردی قصد خود را برای شکستن قانون، علنی کند، در نتیجه او این فرصت را به مخالفان سیاسی و مقامات رسمی می دهد که تلاش های او را جهت ارتباط گیری [با مردم]، خنثی سازند و در نطفه خفه کنند. از اینرو، نافرمانی اعلاننشده و در ابتدامخفیانه، گاهی به اعتراضی آشکار و با هشدار کامل، ترجیح داده می شود. به طور مثال درباره آزادسازی حیوانات از آزمایشگاه های تحقیقاتی و یا از کار انداختن تجهیزات نظامی، برای موفقیت این اعمال، باید از علنی کردن آن توسط نافرمانان، اجتناب شود.
با این وجود، این گونه نافرمانی مدنی نیز می تواند به عنوان عملی «آشکار» در نظر گرفته شود، در صورتیکه بلافاصله بعد از انجام عمل، بدان اقرار و دلایل دست زدن به آن اعلام شود.
به هر حال خصوصیت علنی و آشکار بودن، حتی به قیمت خنثی شدن اعتراض فرد، روشی است که در آن، معترضان میل خود به تعامل منصفانه با مقامات را نشان میدهند.
عدمخشونت یا مسالمت
آمیزبودن (Non-violence): یک موضوع مناقشه انگیز در مباحثه بر سر نافرمانی مدنی مساله عدمخشونت یا مسالمت آمیز بودن آن است. گفته می شود که عدمخشونت همانند علنی بودن، اثرات منفی نقض قانون را تقلیل می دهد. بعضی از نظریه پردازان از این هم فراتر می روند و می گویند که اساسا نافرمانی مدنی بنابر تعریف آن عملی غیر خشونت آمیز است. بر طبق این نظر اعمال خشونت آمیزی که احتمال آسیب رساندن دارند، با نافرمانی مدنی بهعنوان یک روش ارتباط با مخاطبان ناسازگار است. زیرا که هر نوع تعرضی به آزادی های مدنی دیگران، منجر به خدشه دار کردن اصالت عمل شخص نافرمان میگردد.
هر چند که نمونه افرادی مانند گاندی و مارتین لوترکینگ، تجسمی عینی از عمل مستقیم بدونخشونت هستند، اما مخالفان نظر فوق، محوریت عدمخشونت در نافرمانی مدنی را از جنبه های مختلف به چالش کشیده اند.
مساله اول آن است که تعریف مناسب از خشونت مشکل می باشد. به طور مثال، اینکه خشونت با خود، خشونت به اموال و دارایی ها و یا خشونتی جزیی در برابر دیگران(مانند نیشگونی دردناک!!) باید جزو مفهوم انواع خشونت لحاظ گردد یا نه، واضح نیست. اگر معیار مشخص از نظر عقل سلیم برای عمل خشونت آمیز، چیزی شبیه زخمی کردن - حتی جزیی- باشد، پس اعمال بالا جزو رفتارهای خشونت
آمیز محسوب می شوند. دومین مساله این است که گاهی اعمال غیر خشونتآمیز یا قانونی در مقایسه با اعمال خشونت آمیز، باعث صدمه بیشتری به دیگران می شود. یک اعتصاب قانونی توسط رانندگان آمبولانس ها، می تواند نتایج وخیم تری نسبت به اعمال جزیی یک خرابکار داشته باشد. سومین نکته آنکه برخلاف آنچه که برخی نظریه پردازان معتقدند، خشونت با توجه به شکل آن، ضرورتا باعث از بین بردن خصوصیت ارتباط گیری نافرمانان [با مخاطبان] نمی شود. مقدار محدودی خشونت برای دستیابی به هدفی معین، ممکن است خاصیت ارتباط گیری نافرمانی مدنی را بهوسیله جلب توجه بیشتر دیگران به خواسته معترضان و تاکید بر جدیت و ناچاری آنها بیشتر نماید.
این گونه نظرات، این حقیقت که اعتراض بدور از خشونت قاعدتا بر اعتراض خشونت آمیز ترجیح دارد را تغییر نمی دهد. عدمخشونت، از صدمه مستقیمی که خشونت باعث آن می شود، اجتناب می کند و همچنین مروج خشونت در دیگر شرایطی که خشونت غلط است، نخواهد بود.
علاوهبراین، عدمخشونت باعث ریسک کمتر دشمن تراشی در بین متحدان و یا تشدید ناسازگاری مخالفان می شود. ضمنا عدمخشونت توجه عمومی را منحرف نمی سازد و شاید باعث گردد که بهانه مقامات جهت استفاده از اقدامات متقابل خشونت آمیز در برابر معترضان را از آنها بگیرد.
عدمخشونت، علنی بودن و حاضر به پرداخت هزینه بودن، اغلب بهعنوان وفاداری نافرمانان مدنی به سیستم قانونی موجود تلقی می
شود که آنها در چارچوب آن اعتراض خود را ابراز می دارند. کسانی که منکر اهمیت این خصوصیات نافرمانی مدنی هستند، از یک برداشت جامع تری حمایت می کنند که بر طبق آن نافرمانی مدنی، نقض قانون از روی وجدان و در راستای ارتباط گیری را شامل می شود و به منظور محکومیت قانون یا سیاست مشخصی می باشد که آنها برای تغییر آن قانون یا سیاست در آن شرکت می جویند. اینچنین برداشتی اجازه می دهد که نافرمانی مدنی، بتواند همراه با خشونت، تا حدی مخفی و یا به شکل حرکتی انقلابی باشد. این برداشت همچنین قائل به تفاوت در نحوه عمل و توجیه پذیری نافرمانی مدنی در شرایط سیاسی مختلف می باشد و اذعان دارد که مدل مناسب اعمال نافرمانی مدنی در فضایی مانند نظام آپارتایدِ آفریقای جنوبی از مدل نافرمانی که در یک دموکراسی لیبرال قاعده مند و مشروع بکار میرود، ممکن است متفاوت باشد.
از آنجا که گاهی مردم بهدلایل مختلفی به اعتراضات سیاسی اقدام می ورزند، در بعضی موارد نافرمانی مدنی با دیگر انواع اعتراضات، متداخل و همراه می شود. نمونه مشهود آن گاندی است که به ترکیبی از نافرمانی مدنی و عمل انقلابی اقدام کرد. حتی یک برداشت گسترده تر از نافرمانی مدنی، بین این عمل و دیگر اشکال اعتراضی مانند مخالفت وجدانی، مقاومت قهری و یا عمل انقلابی مرز روشنی نمی گذارد. ایراد این نوع برداشت آن است که تمایزات بین انواع اعتراضات را کمرنگ می سازد و در نتیجه هم باعث تضعیف ادعای قابل دفاع بودن نافرمانی مدنی می گردد و هم آنکه دست مقامات و مخالفان نافرمانی مدنی را باز می گذارد تا تمام اعتراضات نامشروع و مشروع را یکی فرض نمایند.
برای فهم بهتر ویژگیهای نافرمانی مدنی از دیدگاههای مختلف تئوری و عملی، در بخشهای بعدی به نظرات اندیشمندان، فیلسوفان و مبارزان سیاسی از جمله، ابداعکننده نظریه نافرمانی مدنی هنریدیوید ثورو، نویسنده مشهور روسی لئو تولستوی، رهبر فقید استقلال هند مهاتما گاندی، رهبر ضد تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان آمریکا مارتین لوترکینگ، فیلسوف سیاسی مشهور آلمانی هانا آرنت، فیلسوف سیاسی مشهور آمریکایی جان رالز، فیلسوف نامدار معاصر آلمانی یورگن هابرماس، فیلسوف حقوق آمریکایی رونالد دورکین و مبارز نستوه ضد آپارتاید نلسون ماندلا خواهیم پرداخت.
عمار ملکی
ammarmaleki@yahoo.com
-------------------
1- در اين بخش از ترجمه مقاله Civil Disobedience نوشته Kimberley Brownlee در سايت Stanford Encyclopedia of Philosophy استفاده شده است.
2- نظريه رالز (Rawls)
3- نظريه راز (Raz)
4- نظريه رالز
5- نظريه هوگو بيدو (Bedau)
6- نظريه رالز
7- نظريه راز (Raz)
8- نظريات رالز و سينگر
9- نظريه راز (Raz)
10- پيشين
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد