logo





تحریم تازه شورای امنیت بر ضد ایران وفرآیند تازه در روابط با چین و روسیه!

سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۵ ژوين ۲۰۱۰

تهمورث کیانی

kiani.jpg
هنگامیکه درآخرین روزهای اردیبهشت تصویر آقای احمدی نژاد دست درست رهبران ترکیه و برزیل،در مراسم امضای توافقنامه تهران برای مبادله سوخت اتمی،در رسانه های جهانی منتشر گشت،اغلب مفسران سیاسی بین المللی آن را شکست سیاست های ایالات متحده برای تحریم بیشتر،و یک پیرزوی غافلگیر کننده برای دیپلماسی ایران قلمداد کردند. "امروز دیپلماسی پیروز میدان شد". این سخنان آقای سیلوا،رئیس جمهور برزیل،پس از امضای آن تفاهم نامه بود که در صدر عنوان برخی از رسانه ها ظاهر گشت. این پیروزی دیپلماتیک با انتشار قطعنامه بیش از 200کشور شرکت کنده در کنفرانس اتمی سازمان ملل در نیویورک که در آن با انتقاد از اسرائیل از برنامه اتمی ایران سخنی به میان نیآمده بود حتی پررنگ تر شد. اغلب تحلیلگران انتظار داشتند که توافق تهران راه را بر همراهی چین و روسیه با ایالات متحده در تصویب قطعنامه تازه بر ضد جمهوری اسلامی ایران خواهد بست. واکنش فوری وزیر خارجه ایالات متحده به توافقنامه تهران و تأکید بر تصویب قطعنامه تازه به رغم این توافقنامه،اما،خبر از فرآیند تازه ای در صف بندی و آرایش بین المللی در برابر ایران داشت. شگفت تر از دیپلماسی ایران و توافق تهران،اما،موفقت سریع روسیه و چین با دوره تازه تحریم ها به رغم توافقنامه تهران بود. مخالفت ایالات متحده،به رغم آنکه سال پیش خود مبتکر طرح مبادله سوخت اتمی با ایران بود- طرحی که در آن هنگام آقای احمدی نژاد با آن موافقت کرد و سپس به سبب مخالفت برخی جناح ها در ایران از آن عقب نشست- با توافق نامه تازه تهران طبیعی بود. در یک سالی که از پیشنهاد ایالات متحده گذشته بود ایران توانسته بود میزان سوخت اتمی خود را تقریبأ به دو برابر آن زمان افزایش دهد و به علاوه به اقداماتی برای افزایش سرعت در تولید سوخت اتمی و بالا بردن درجه خلوص آن دست زند. بنابراین؛از نظر ایالات متحده توافقنامه تهران امتیازی از جانب ایران محسوب نمی شد و تغییری استراتژیک در میزان دارائی سوخت اتمی ایران،که می تواند به سرعت به سوخت با خلوص بیشتر تبدیل گردد،ایجاد نمی کرد. پشتیبانی بالنسبه فعال روسیه از قطعنامه تازه و همراهی چین،اما،بیانگر رویکرد تازه در سیاست خارجی این دو کشور در برابر ایران است. این دو کشور تا پیش از تغییرات تازه همواره با تحریم های تازه مخالفت می کردند و اغلب به دنبال بهانه ای می گشتند تا مانع تصویب قطعنامه تازه ای گردند. اکنون،اما،روسیه نه تنها مخالفتی نکرده است بلکه اجازه داده است تا قطعنامه تازه تحریم صدور سلاح به ایران و پروژه های مشترک توسعه موشک را،که در دوره های پیش خط قرمز روسیه برای موافقت با هر گونه تحریمی بود،نیز در بر گیرد. پشتیبانی روسیه از این دور تازه تحریم به روشنی نمایانگر چرخشی جدی در سیاست خارجی آنها درباره جمهوری اسلامی ایران است. چین نیز دست به مخالفتی جدی نزده و به رغم توافقنامه تهران،که در شرایط سیاسی دیگری میتوانست بهانه ای برای چین برای مخالفت با تحریم تازه باشد،به سرعت با قطعنامه تازه موافقت کرد. توافنامه تهران اگر در شرایط دیگری بود به می توانست مخالفت چین را با تحریم های تازه برانگیزد و اگر با میانجی گری کشورهای دیگری بود محتملأ می توانست موجب مخالفت روسیه با قطعنامه تازه گردد. اما این شرایط تازه چیستند که موجب شدند تا روسیه و چین سیاستی دیگر پبشه سازند؟
توافقنامه 28 اردیبهشت در تهران از هر نظر که نگریسته شود نمایانگر آرایش جدیدی در صحنه بین المللی بود. بخش عمده ای از دلایل موافقت چین و روسیه با افزایش تحریم های ایران- که بسیاری را شگفت زده کرد- در همین رابطه است. نخستین دلیل خشم روسها به سبب جایگزینی ترکیه به جای روسیه از سوی جهموری اسلامی ایران است. در توافق نخستین مربوط به یک سال پیش،ایران قرار بود تا اورانیوم خود را برای معاوضه به روسیه بفرستند. در همان هنگام ایران کوشید تا ترکیه را به جای روسیه برگزیند اما موفق نشد و به هرحال موافقت خود را با آن قرارداد اعلام کرد. دولت آقای احمدی نژاد سپس به سبب مخالفت برخی از مراکز قدرت در ایران از موافقت نخستین با آن پیشنهاد ایالات متحده به کلی منصرف شد. ایران سپس تلاش های تازه ای را برای وارد کردن جدی ترکیه به هرگونه توافقنامه ای درباره برنامه اتمی خود و استفاده از نفوذ بین المللی کشورهایی نظیر برزیل آغاز کرد. ورود ترکیه به بازی و افزایش مبادلات اخیر میان ایران با این کشور،اما،زنگ خطر جدیدی را برای روسیه به صدا درآورد. روس ها که پیش از آن به سبب بی خبر گذاشتن خود از سوی ایران درباره تأسیسات غنی سازی قم و برخی اقدامات دیگر ایران ناخرسندی و خشم خود را پنهانی به اصلاع دولت ایران رسانده بودند،با ورود ترکیه نتوانستند از بروز خشم خود جلوگیری کنند. روسها تا کنون با برخورداری از امتیازمنحصر به فرد میانجی بودن میان ایران و غرب بر سر برنامه اتمی،همواره توانسته اند امتیازاتی از ایالات متحده بگیرند. اکنون،اما،ترکها این نقش پرارزش برای روسیه را به چالش گرفته اند. به علاوه،از نظر برخی استراتژیست های روسی،گسترش رابطه ایران و ترکیه خطر دیگری را میتواند متوجه منافع روسیه کند که در نوع خود به مراتب برای آنها مهمتر از نقش میانجی گری بین ایران و ایالات متحده است. این خطر همانا گسترش رابطه ترکیه و ایران تا حدی است که دو کشور دست به ساختن خط لوله ای مشترک برای انتقال گاز ایران- و محتملأ برخی از جمهوری های آسیانه میانه خاصه ترکمنستان- به اروپا زنند. از نظر روسها ساخت چنین خط لوله ای می تواند با از میان برداشتن انحصار آنها در تأمین گاز برای اروپا نه تنها به منافع اقتصادی آنها لطمه زند بلکه خطری برای امنیت ملی و منافع استراتژیک آنها باشد. به همین سبب روسها نه تنها با تصویب قطعنامه تازه تحریم بر ضد ایران مخالفتی نکردند بلکه با افزودن بندهایی برای منع صدور سلاح و همکاری های موشکی به آن موافقت کردند تا آغاز دوره تازه ای در روابط خود با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کنند..خبر تعلیق ارسال موشکهای اس 300 روسی،که روسها در پنج سال گذشته از آن همواره به سان شمشیر دموکلس در روابط خود با ایران از یک سو و با ایالات متحده و اسرائیل از سوی دیگر استفاده کرده اند،آنهم از زبان ولادیمیر پوتین- نخست وزیر روسیه که به طرفدرای از گسترش روابط بیشتر با ایران شهره است- و شک و تردید های آشکار مقامات روسی درباره عضویت ایران در گروه شانگهای نشانه تازه تری از چرخش سیاست خارجی روسیه در برابر ایران و آغاز دوره تازه ای در این روابط است. شاید مقامات روسی شرایط کنونی را که حکومت جمهوری اسلامی بیش از همه ی دوران سی سال گذشتهِ خود با چالش های داخلی جدی و انزوای بین المللی مواجه است بهترین فرصت برای تغییر رویکرد خود می دانند. به نظر می رسد روسها در توانایی دولت کنونی ایران برای غلبه بر چالش های داخلی و ایجاد وحدت ملی شک و تردید جدی پیدا کرده اند. آنها همچنین به این نتیجه رسیده اند که شکاف در میان جناح های حکومتی،به رغم آرامش ظاهری ماههای اخیر،و میان دولت و مردم به حدی است که توان ابتکار تازه ای در سیاست خارجی و حل و فصل بحران اتمی را از دولت کنونی ایران،به رغم میل این دولت و به رغم توافق نامه اردیبهشت تهران،سلب کرده است.
چین،اما حکایت دیگری است. چین،البته،نقش فعالی مانند روسیه در انتقاد از ایران و در پشتیبانی از قطعنامه تازه اتخاذ نکرد. چین،اما،به سبک و شیوه رایج خود در پنهان نارضایتی خود را ابراز کرده است. مسئله چین علاوه بر فشار های زیاد اخیر ایالات متحده،به مثابه بزرگترین شریک تجاری اش و بزرگترین بازار کالاهای چینی،ثبات سیاسی خاورمیانه و نقش جمهوری اسلامی در این مورد است. سالهاست چین،برخلاف دوران انقلابی گری گذشته،با نگرانی و نظر منفی به تحولات سیاسی رادیکال که میتواند ثبات سیاسی بین الملی و،به تبع آن،ثبات بازارهای بین المللی،خاصه در مناطق ِ مهم ِ تولید و عرضه مواد خام،را به خطر اندازد،می نگرد. خاورمیانه و خلیج فارس از جمله مهمترین مناطق تأمین انرژی جهان است،واز قضاء چین ِ امروز بیش از ایالات متحده انرژی خود را از این منطقه تأمین می کند. ایران بزرگترین و به لحاظی با نفوذ ترین کشور این منطقه است و سیاست دمدمی و بعضأ ماجراجویانه دولت کنونی ایران نیز در قلب این منطقه نقش آفرینی می کند. اینهمه در ماههای اخیر بر نگرانی چین افزوده است. سفیر چین در ایران در واکنش به برخی تغییرات در سیاست های دولت ایران در دوران آقای احمدی نژاد در یکی از ملاقات های خود با مقامات ایران جمله ای گفت که به خوبی بازتاب نگرانی آنها از تحولات ماجراجویانه است. گویا در همان دوره نخست انتخاب آقای احمدی نژاد و برخی تحولات در سیاست خارجی،از جمله کنفرانس جنجالی رد هولوکاست،سفیر چین به یکی از مفامات دولت آقای احمدی نژاد گفته بود: "در کشور شما انتخابات تازه ای بوده یا انقلابی تازه رخ داده است؟" چینی های نگران افزایش بحران در خلیج فارس حتی چند ماه پیش از توافقنامه اردیبهشت تهران- توافقنامه سه گانه ایران با برزیل و ترکیه- هیئتی را به تهران فرستادند به امید آنکه با ترغیب ایران به توافقی با گروه5+1،با دست پراز سفر بازگشته و خود خبر خوش توافق محتمل را به جهانیان بدهند. آنها همچنین امیدوار بودند توافق احتمالی گشایشی در عملی کردن قراردادهای عظیم گازی و نفتی چین با ایران،به ارزش بیش از 20 میلیارد دلار،ایجاد کند واز نگرانی آنها از بروز بحرانی جدی در خلیج فارس بکاهد. چینی ها،اما،با دست خالی و ناامید از تهران بازگشتند. گویی چینی ها چنان به ثبات رأی و توافقات دولت ایران بی اعتماد شده اند که حتی توافقنامه سه گانه تهران موجب بازگشت اعتماد و آرامش آنها نشده است. به همین سبب،چین بر این باور است که با پشتیبانی از صدور قطعنامه تازه تحریم بر ضد ایران نه تنها از فشار های ایالات متحده خواهد کاست بلکه موجب کاستن از خطر جنگ و بالا گرفتن بحران خواهد شد. گفته می شود چین چندی پیش در دیدار هیأتی از اسرائیل از چین با آنها قول داده است تا در برابر خودداری اسرائیل از حمله به ایران و ایجاد بحرانی جدی در بازار انرژی،از تشدید تحریم بر ضد ایران پشتیبانی کند. سخنان آقای ابراهیمی،نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی،مبنی بر اینکه مقامات دولتی معتقدند رأی مثبت چین از سر دلسوزی بوده است تا از بالا گرفتن بحران در منطقه پیشگیری کنند بازتاب همین موضع چین است که محتملأ آن را به اصلاع مقامات ایرانی رسناده است.(1)
با اینهمه،اما،توافقنامه اردیبهشت و ورود بازیگرانی مانند ترکیه و برزیل و کاسته شدن از نفوذ روسیه در ایران می تواند آثار مثبتی برای ایران داشته باشد. اگرچه عادی سازی روابط بین ایران و کشورهای غربی،خاصه ایالات متحده،و حل و فصل بحران اتمی به طور کلی- برخلاف ظاهر امر که موجب ترس برخی از گروههای تندرو اپوزیسیون است- به سود فرآیند دموکراتیک در ایران و رشد جریان اصلاحات است،کاسته شدن از نقش چین و به خصوص روسیه در این میان باز بر این سودمندی می افزاید. برزیل به سبب دوری از خاورمیانه و برکنار بودن از انگیزه های رقابت در بازیهای منطقه ای در صدد است تا با کمک به حل و فصل بحران ایران بر اعتبار خود برای تبدیل شدن به قدرتی جهانی بیافزاید. انگیزه نخست برزیل رقابت های دوران کهن با ایالات متحده بر سر خارومیانه نیست. بنابراین،برزیل در صدد تشدید بحران و بهره برداری از آن نیست،آنطور که روسیه گاهی در صدد بوده است. نیز،ترکیه به سبب اتحاد استراتژیک با ایالات متحده - که به رغم تنش اخیر با اسرائیل همچنان از استحکام بالایی برخوردار است- و تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا برخلاف روسیه نه در صدد رقابت با غرب است و نه بر آن است تا از میراث اتحاد شوروی در خاورمیانه پاسداری کند. هر دو این تفاوت ها می تواند مایه دلخوشی باشد.
سرانجام،اگر چه بر خلاف تصور خوشبینانه نخستین از توافق اردیبهشت تهران، اکنون به نظر می رسد بحران به سمت تشدید شدن پیش می رود،اما هنوز طرفین کارت های بازی دیگری برای رو کردن دارند. آنچه نا معلوم است این است که آیا دولت جمهوری اسلامی ایران هدفش از توافقنامه تهران مانور دیپلماتیک و وقت کشی بوده است- آنطور که اکنون در غرب تعبیر می شود- و این توافق نامه به جای آنکه سکویی برای حل و فصل دائمی بحران اتمی باشد دوباره در هزار توی جنگ قدرت در ایران از بین خواهد رفت یا در صدد برخواهد آمد تا به طور جدی از پیدایش شکاف تازه در صحنه بین المللی به سود خود سود جوید. برخلاف ابهامات در مواضع دولت کنونی ایران،برخی از گروههای عمده اپوزیسیون ایران و به رغم فضای ملتهب پس از انتخابات سال پیش،و به رغم در زندان بودن بسیاری از اعضا و یاران خود،با خردمندی از توافقنامه تهران پشتیبانی و استقبال کردند. (2)
1-بی بی سی،24 خرداد ماه،به نقل از پارلمان نیوز
2- به طور مثال،میتوان به اعلامیه برخی از رهبران گروه ملی-مذهبی ها،برخی از فعالین جنبش سبز از جمله مقاله آقای عطاء اللّه مهاجرانی و برخی دیگر اشاره کرد.

تهمورث کیانی،سیاتل،بیست و چهارم خرداد 1389

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد