اینکه دقیقاُ روز برگزاری کنفرانس بروکسل با ۲۲ خرداد اولّین سالگرد قیام باشکوه میلیونی مردم همزمان مقرّر گردیده است، یک تصادف اتفاّقی نمیتواند باشد. با توجّه به سیاست " مبارزه پارالل" دوستان فدرال دموکرات آذربایجان این تصمیم کاملاُ قابل درک و توجیه میباشد. سیاستی که نمیخواهد با مبارزات سیاسی میلیونی مردم در راه تحوّلات بنیادین در راستای دموکراسی ، مدرنیته و عدالت اجتماعی همگام گردد، بلکه مبارزه پارالل مستّقلی را در راستای احقاق حقوق ملّی مردم آذربایجان دنبال میکند. تاکتیک مبارزه ای که نه تنها موجب تشتّت در جبهه مبارزه در راه استقرار دموکراسی میگردد، بلکه به جبهه کودتا و سرکوب این امکان را میدهد تا بتواند از این پراکندگی در جبهه دموکراسی استفاده کرده و تک تک نیروهای جبهه دموکراسی را جداگانه مورد ضربه قرار دهد.
طّی ماههای اخیر بارها و بارها شاهد این امر بوده ایم که نه تنها این دوستان ما با مبارزات میلیونی مردم همگام نشده اند، بلکه هر موقع فرصتی بدست آورده اند، تلاش کرده اند که بخشهایی از جنبش ملّی آذربایجان را از همگامی با جنبش سرتاسری باز دارند. و از طرف دیگر جنبش ملّی دموکراتیک مردم آذربایجان را از حمایت دیگر نیروهای سیاسی پیرو حقوق بشر و آزادی محروم گردانند. همزمان کردن برگزاری کنفرانس بروکسل با اولّین سالگرد قیام با شکوه 22 خرداد یک نمونه کوچکی از دهها نمونه ای میباشد کی طیّ سال گذشته شاهدش بوده ایم. عملکردی که یک بعد آن چه بخواهیم چه نخواهیم منحرف کردن اذهان فعّالین ملّی آذربایجان و ممانعت آنها از اشتراک در تعمیق هرچه موّثرتر و تحوّلگرایانه تر جنبش سرتاسری میباشد.
این موضوع را از ابعاد دیگر هم میتوان مورد بررسی قرار داد. جالب توجّه است که تمام تلاشها در راستای یافتن "فصل مشترک" میان تمامی فعّالین سیاسی ملّی آذربایجانی در راستای جمع کردن تمامی آنها زیر یک چتر میباشد. این فصل مشترک عملاُ چگونه تعیین میگردد و در عمل چگونه پیش برده میشود. میشود با یک نگاهی خیلی کوتاه به سایتهای اینترنتی سازمانهای سیاسی ملّی آذربایجانی به تصویر کامل سناریویی کی در حال پیاده شدن است پی برد.
در شرایطی که افراطی گرایان ملّی در میان جنبش ملّی آذربایجان با انگیزه های مختلف از ادبیاّت سیاسی نفرت و کینه توزی نسبت به دیگر ملیّتها نمیخواهند پایین بیایند، پیدا کردن فصل مشترک با آنها برای دوستان فدرال دموکرات ما غیر از عدول از مواضع دموکراتیک این دوستان مفهوم دیگری ندارد. جالب اینجاست که ببینیم که آیا این عدول از مواضع دیالوگ سیاسی احترام آمیز، افراطی گرانی را که نفرت و کینه میکارند راضی میکند یا نه. در جواب این سوال کافی است که به سایتهای اینترنتی افراطی گرانی که جوّ سیاسی توام با نفرت را پیش میبرند نگاهی بکنید که حتّی به خود زحمت این را هم نداده اند که بصورت خبر هم که شده باشد، اطّلاعیّه "کنفرانس بروکسل" را چاپ کنند. همین نکته از یک طرف به بن بست رسیدن استراتژی "مبارزه استراتژیک پارالل" به مفهوم عدم همکاری با جنبش سرتاسری را توسط این دوستان نشان میدهد، از طرف دیگر این سوال را بر می انگیزد که چه بخشهایی از جنبش فدرال دموکراتیک بصورت لجوجانهای اصرار در پیش برد سیاست شکست خورده ای را دارند که یک وجه بارز آن تضعیف جنبش تحوّلگرای دموکراتیک، سکولار و مدرنیته سال جاری میباشد.
نکته تعجّب انگیز دیگر این است که این دوستان ما حتّی حاضر نیستند جهت غنی تر کردن جنبش دموکراتیک مردمی، پیش بردن آرمانهای دموکراتیک و ملّی مردم آذربایجان، خواسته های ملّی دموکراتیک مردم آذربایجان را به درون جنبش مردمی سرتاسری ببرند تا این خواسته های دموکراتیک با خواسته های دموکراتیک سرتاسری گره خورده و به صورت تاثیر متقابل، هم جنبش سرتاسری و هم جنبش دموکراتیک آذربایجان را از حمایت یکدیگر بهره مند گرداند. در این زمینه سیگنالهای متفاوتی بیرون داده میشود که نشانگر این میباشد که این جریان غالب است که خواهان عدم همکاری و همگامی با مبارزات میلیونی دموکراتیک مردمی میباشد. این در حالی است که نوشتارهای فردی دوستانی مثل محمّد آزاد و هدایت سلطانزاده در خیلی موارد با موضعگیریهای حاکم و جاری همگامی ندارند.
الان یافتن "فصل مشترکهای سیاسی" با دیگر سازمانهای سیاسی به یکی از نقاط قابل بحث امروزین سیاسی تبدیل گردیده است. آیا در این رهگذر سازمانهای دموکراتیکی که فلسفه و بنیانهای فکری آنها بر اساس احترام به حقوق بشر، سکولاریسم و دموکراسی میباشد، وقتی با یک اندیشه نیمه دموکراتیک، نیمه دیکتاتورمنش و نیمه سکولار دنبال فصل مشترکهای سیاسی میگردند، باید از اصول دموکراتیک و انسانی خود عدول بکنند؟ یا اینکه آنها با مستقر کردن پایه ها و بنیانهای شاخصهای دموکراتیک از تاکتیکهای ظریف و متناسب با ظرفیّتهای جریان سیاسی دیگر ، اتحّاد عملها و همکاریها را در حدّ ظرفیتهای دموکراتیک آنها برقرار کرده و از چنین پایه و مقامهایی در صدد ارتقاء آنها بر بیایند.آنها نمیتوانند از مواضع انسانی خود در زمینه حقوق انسانی و دموکراسی عدول کرده و خود را همطراز مواضع ارتجاعی، عقب مانده و افراطی جریانهای غیر دموکراتیک بکنند.
نقطه کور این معضل در اینجاست که عوض اینکه جریانهای سیاسی دموکراتیک و سکولار در وحله اوّل با همدیگر بر محور پلاتفورم مشترک کار بکنند، سعی میکنند با جریانهای غیر سکولار، نیمه سکولار و یا افراطیّون ملّی نفرت افکن به دنبال فصل مشترک بگردند. در این راستا آنها عوض تلاش در ارتقاء جریانهای دیگر به سطوح بالاتری از دموکراسی و احترام به حقوق بشر، خود از مواضع انسانی خود عدول میکنند. بیش از هشتاد سال سیاست سیستماتیک ستم ملّی در راستای حذف تاریخ، مدنّیت، هوّیت فرهنگی و هویّت ملیّ مردم ملیـتهای دیگر و آسیمیله کردن آنها در اندرون فرهنگ "آریایی" موجب این گردیده است که نه تنها بخشهای عظیمی از مردم آذربایجان نسبت به تاریخ، مدنّیت و هویّت خود آگاهی شستشو شده ای داشته باشند، بلکه این آگاهی در میان غیر آذربایجانیها بمیزان بمراتب بیشتری غبار آلود میباشد. اگر ما احتیاج به جوّ احترام آمیز دیالوگ علمی، تاریخی و سیاسی مناسبی جهت ترویج آگاهی علمی نسبت به تاریخ و هویّت واقعی ملیّتهای مختلف از جمله ملّت آذربایجان را داریم، این نیاز چندین برابر بیشتر درمیان غیر آذربایجانیها احساس میگردد تا در اندرون آذربایجانها.
جهت چنین ترویجی حضور فعّال فعّالین ملّی آذربایجانی در میان جنبش سرتاسری مردمی یکی از نیازهای مبرم ملّی مردم آذربایجان میباشد. داشتن چنین توقعّی که "چرا دیگر سازمانهای سیاسی سرتاسری از حقوق ما دفاع نمیکنند؟"، فقط پرده ساطری بر بی عملی ما میباشد. این خود ما هستیم که باید حقوق دموکراتیک خود را به درون جنبش سرتاسری برده و آنرا پر رنگتر، غنی تر، تحوّلگرایانه تر و دموکراتیک تر بکنیم. دیگرانی که از یک طرف به میزان بیشتری تحت تاثیر سیاستهای اسیمیله کننده هشتاد سال گذشته قرار دارند، از طرف دیگر بمیزان کمتر از ماها نسبت به تاریخ ، هوّیت و خواسته های ما آگاهی دارند، چگونه میتوانند از ما پیشگامتر از خواسته های ما حمایت بکنند؟
برگزاری کنفرانس بروکسل در روز سالگرد قیام با شکوه 22 خرداد، یک عقب نشینی و عدول از مواضع دموکراتیک بخشهایی از فدرال دموکراتهای آذربایجان در مقابل بخشهای افراطی میباشد که نتوانسته است این بخشها را راضی بکند، به همین دلیل آنها حتّی به خود زحمت پخش اطلاّعیه این کنفرانس را در رسانه های خود نداده اند. گرچه این بخش از فدرال دموکراتها با انتخاب اسمهای فراگیرتری مثل {جبهه) و یا ( کئوردیناسیون) یا (اتحاّدیه) و غیره، از همه دیگر تشکلّهای سیاسی ملّی آذربایجانی دعوت به حضور میکنند، عملاُ اکثر تشکلّهای سیاسی آذربایجانی نسبت به آن برخورد سردی نشان داده اند.
هنوز در بیانیه های مشترک سازمانهای سکولار دموکراتیک و خواهان عدالت اجتماعی خبری از سازمانهای سیاسی ملّی دموکراتیک آذربایجانی نیست. جریان فکری حاکم بر فدرال دموکراسی آذربایجان با اصرار تمام از امضای بیانیّه های محکوم کردن اعدامها و شرکت در حرکات اعتراضی مشترک با دیگر سازمانهای سیاسی ملّی و سرتاسری اجتناب میکند. مطمئناُ جریان فکری غالب بر فدرال دموکراسی در آذربایجان تلاش خود را میکند تا سازمانهای سیاسی دیگر ملیّتها هم از این اشتراک باز دارد. یکسال پیش آنها برای توجیه برخوردهای دو پهلوی خود از مردم میخواستند تا "به اسناد آنها" مراجعت شود تا در یابند که این دوستان ما از مبارزات مردمی سرتاسری در مقابل حکومت کودتا حمایت میکنند. یکسال تمام عملکرد سیاست حاکم بر فدرال دموکراسی در آذربایجان خلاف آنرا نشان میدهد. تا کی باید مردم آذربایجان تاوان اتلاف انرژی مبارزاتی آنها را در راستای احقاق حقوق ملّی دموکراتیک آذربایجان همگام با حقوق دموکراتیک تمامی مردمی که در ایران زندگی میکنند بدهند، آینده نشان خواهد داد.
دنیز ایشچی 12/06/2010
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد