تا مشت اشتیاق بر در نکوفت
کلون از در نگشادش کس
که درون آ.
رها ز دستبند تردید
خطر کرد:
با کوبه ی امید
کوبید به گلمیخ کهنه ی زنگاری؛
دروازه فراز شد:
چشم انداز،
پردیسان رنگ بود و گسترای نور و سرود
و از عدالت همگان را آنچنان به تساوی نصیب بود
که زیبایی در آبگینه زمان نمی شناخت؛
و حیات،
در میلادی فرخنده
تجلی جاودانه مییافت.
****
جهانگیر صداقت فر
وست وود- ۴ مارس ۲۰۱۰
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد