جمهوری اسلامی به عنوان استاد دشمن تراشی، روسیه را نیز به جبهه ی دشمنان جهانی متعدد خود راند. مهم ترین متحد رژیم در شورای امنیت سازمان ملل روسیه، و تامین کننده بخش عمده جنگ افزار نظام اسلامی، از عوام فریبی، بی تدبیری و غیر قابل اعتماد بودن رژیم اسلامی، به طور علنی شکایت و از تلاش غرب برای تحریم های اقتصادی بیش تر ایران حمایت می کند. چین که تا چندی پیش به همراه روسیه از تحریم های بیش تر علیه ایران جلوگیری به عمل می آورد، اکنون با پیوستن روسیه به غرب برای حمایت از نظام اسلامی در موقعیت دشوار قرار خواهد گرفت. به احتمال زیاد چین نیز چاره ای به جز همراهی با غرب و یا دستکم موضع بی طرفی نخواهد داشت.
ترکیه که با میانجیگری بین سوریه و اسراییل، و اکنون مداخله در مساله ی هسته ای نظام اسلامی، در پی افزایش نفوذ خود در منطقه می باشد، با این اقدام در عمل وارد دايره ی خطرناکی شده است. زيرا، به هر دلیلی اگر توافقنامه بدست آمده به شکست بیانجامد، ترکیه راهی جز حمایت از یکی از طرفین نخواهد داشت. در آن صورت یا روابط اين کشور با نظام اسلامی تیره می گردد یا با متحد قدیمی و پر توانش يعنی غرب که از بسیار جهات با آن پیوندهای محکمی دارد. در حال حاضر ترکیه با ایران دارای روابط گسترده اقتصادیست. افزون برآن هردو کشور مایل هستند که در عراق از رقابت با یکدیگر پرهیز نمايند. اما مهم ترین مساله در کردستان است. هر دو حکومت خواستار عراق یکپارچه ای هستند که کردستان عراق بخشی از آن کشور را تشکیل داده و در چهارچوب آن ماندگار باشد. هردو کشور خواستار آن هستند که به توانند احساسات تجزیه طلبانه را در منطقه کردستان کشورهای خود مهار نمایند. از این رو همگامی و همراهی سیاسی برای هردو آنها بسیار مهم است. اکنون با وارد شدن ترکیه به مساله هسته ای نظام اسلامی و با در نظر گرفتن سابقه حکومت اسلامی که دشمن تراش است، ترکیه این موازنه حساس را به خطر انداخته است. شکست مداخله ی ترکیه در این مساله می تواند به وجهه اين کشور در موضوع سوریه و اسراییل نیز صدمه زده و آن کشور را از بازیگر با نفوذ سیاسی در منطقه، خارج نمايد. جمهوری اسلامی نیز با قبول ترکیه به عنوان میانجی، ریسک بزرگی را خريدار شده است. ترکیه یکی از مراکز اصلی مبادلات بازرگانی نظام اسلامی می باشد و تیرگی روابط با آن کشور، حلقه محاصره غرب به دور ایران را بسیار محکم تر و تنگ تر خواهد نمود.
از سوی ديگر سوریه برای توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال برای نیروی جوان خود نیاز به تنش زدایی و در نهایت صلح با اسراییل دارد. اما حکومت کنونی اسراییل به خاطر از دست ندادن حمایت تندروها در کشور خود، در حال حاضر نمی تواند شریک مناسبی برای صلح با سوریه باشد. برای آن که مذاکرات صلح به دست آوردهای قابل لمسی منجر شوند، سوریه باید منتظر به قدرت رسیدن دوباره میانه روها و یا بالاگرفتن موج صلح خواهی در اسراییل بماند. با توجه به خطراتی که مداخله ترکیه در مساله هسته ای نظام اسلامی درپی خواهد داشت، سوریه نیز خواهان مداخله آن کشور در این موضوع نیست، تا ترکیه بتواند رابط با اعتباری میان سوریه و اسراییل باقی مانده و به وجهه آن کشور و به ویژه در روابط نزدیکی که با غرب دارد، اسیبی وارد نشود.
توافقنامه ایران با ترکیه و برزیل، مساله ای اصلی هسته ای نظام اسلامی که غنی سازی باشد را حل نمی کند. با ادامه ی غنی سازی تا 5/3 درصد، همراه با مقدار باقیمانده که به ترکیه تحویل داده نخواهد شد، جمهوری اسلامی به زودی به اندازه کافی سوخت لازم برای تهیه بمب را به دست خواهد آورد. و اين مساله ايست که غرب و روسیه را نگران کرده است. با این که غرب از توافق تحویل 1200 کیلوگرم اورانیوم به ترکیه استقبال می کند، اما به احتمال زیاد این امر را کافی ندانسته و بر خواست های قبلی خود پافشاری خواهد کرد. به ویژه که چنین احساس و تعبير می شود که توافق با ترکیه و برزیل، تنها در سایه تهدید به تحریم های اقتصادی بیش تر به دست آمده است. این تحول آسیب پذیری رژیم در برابر تحریم ها را آشکار نموده است. به نظر نمی آید که غرب به سادگی و بدون گرفتن امتیازهای قابل لمس این موقعیت را از دست دهد. از اينرو برای وضع تحریم های جدید فشار بيشتری خواهند آورد.
با شتاب گرفتن موج تورم در اقتصاد ایران در طی چند هفته گذشته، تحریم ها می تواند به شدت بر اقتصاد بیمار ایران اثر منفی داشته باشد. باید انتظار شدت یافتن شتاب تورم در ایران همراه با افزایش بیکاری بود. این تحولات در حالی انجام می گیرد که تنش در جامعه و تنش در داخل هیئت حاکمه به شدت بالا گرفته است. با نزدیک شدن سال روز انتخابات سال گذشته و کشتاری که پس از آن اتفاق افتاد، حکومت و ملت آماده دور جدیدی از تظاهرات که به همراه خود نا آرامی خواهد آورد، می گردند. ملت به طور کامل امید خود را به این حکومت، برای کاستن از مشکلات و بحرانها، از دست داده است. با کشتارها و اعدام هایی که از سال گذشته تا کنون ادامه داشته، امکان آشتی مردم با حکومت از میان برداشته شده است. حکومت به جز ایجاد مسایل جدید هر روزه که موقعیت آن را در داخل و خارج پیچیده تر می کند، کاری نمی تواند انجام دهد.
در چنین شرایطی، ادامه وضع موجود برای مدت دراز، امکان پذیر نخواهد بود. رژیم ثابت کرده است که آمادگی دادن امتیاز قابل ملاحظه به جنبش سبز و امکان مشارکت آنان در قدرت را ندارد. نظام اسلامی نیک آگاه است چنین راه حلی معنایی به جز پایان حکومت نخواهد داشت. برای نظام اسلامی بقای رژیم با اختلاف زیاد در صدر اولویت ها قرار دارد. از این رو این راه کم ترین بخت موفقیت را دارد. به احتمال بیش تر با محدود شدن گزیدارهای حکومت، نفوذ و موقعیت گرانیگاه حکومت یعنی سپاه پاسداران، در داخل هیئت حاکمه محکم تر خواهد شد. کنار گذاردن رییس جمهور کنونی و جایگزینی آن وسیله منتخب سپاه پاسداران، هر روزه امکان بیش تر به خود می گیرد. رژیم های دیکتاتوری در واپسین روزهای خود چاره ای به جز آویختن به آخرین پایگاه خود ندارند و رژیم اسلامی نیز از این موضوع مستثنا نیست.
– 29 ماه مه 2010
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد