satar-kiani.jpg
محمد اعظمی

به یاد ستار کیانی

همیشه علاقمند بوده ام در مورد عزیزان از دست رفته ام خاطراتم را بنویسم، با این هدف که هم یادی از آنها کرده، نگذارم فراموشمان شوند و هم مسئولیتمان را گوشزد کنم، تا در پیمودن راهی را که با آنها آغاز نمودیم، گام هایمان استوارتر و صفوف مان متحدترشود. در هر فرصتی که صحبتی پیش آمده در باره این یاران عزیز سخن گفته ام. مشکلم این است که به نظر می رسد مرکز خاطراتم تا حدی دچار مشکل شده و چندان برایم در دسترس نیست. افزون بر این، یاران جان باخته ام، بسیارند. تعداد بیشمار آنها، مرا از نزدیک شدن به قلم برای نوشتن درباره شان، به تردید می اندازد. تردیدی که از ناتوانی برمی خیزد. ناتوانی از پرداختن به همه آن ها و بازتاب شایسته پایمردی هایشان، برای دستیابی به رویای شیرین داد. از این هم واهمه دارم، که آنان را گزینش کنم و از میانشان تعدادی را انتخاب و بقیه را حذف کنم. همین، مرا از پرداختن به این وظیفه باز داشته است. اما بسته به مناسبت از برخی از آنها یاد کرده ام. ستار کیانی از نمونه هائی است که همیشه خواسته ام در باره اش بنویسم.