hegel1.jpg
آرام بختیاری

فلسفه هگل،آغاز تاسیس احزاب ایدئولوژیک

فلسفه هگل، نظر چپ ها و لیبرال ها

مهمترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان، اوج ایده آلیسم مطلق، در کنار فیشته و شلینگ، نماینده اصلی ایده آلیسم آلمانی است. شخصیت او ترکیبی است از واقعگرایی، نبوغ، امید، و شک. وی یکی از مهمترین متفکران فلسفه کلاسیک در کنار ارسطو، دکارت، کانت، نیچه، هایدگر، ویتگنشتاین، و فوکو است که تاریخ فرهنگ و اندیشه اروپایی را تحت تاثیر خود قرار داد.مجموع آموزش ها و نظرات سیستم فلسفی وی در بجث دین و سیاست، فضایی ساخت تا در آن جهانبینی های عملی حزبی گوناگونی؛حدود دو قرن، تا پایان جنگ جهانی دوم رشد کنند.



akhatarshenasi-energie-tarik1.jpg
آدام ج. رییس – ماریو لیوویو

اخترشناسی
انرژیِ تاریکِ جنجال برانگیز

برگردان : امید برومند

جهان دائمن در حال گسترش است. فاصله‌ی بین کهکشان‌ها افزایش می‌یابد. خوشه‌های کهکشانی از یکدیگر دور میشوند و فضای خالی بین این اجسام بیشتر و بیشتر می‌شود. اخترشناسان این فرآیند را در دهه‌ی ۲۰ میلادی کشف کردند. علاوه بر آن امروزه دانشمندان می‌دانند که این روند نه تنها به‌تدریج آهسته نمی‌شود بلکه حتی به‌سرعت در حال شتاب گرفتن است. دو کهکشان دلخواه که دقایقی پیش با سرعت مشخصی از یکدیگر دور می‌شدند، اینک با سرعت بیشتری از یکدیگر رانده می‌شوند.



اسماعیل رضایی

عام و خاص

تکاپو و کنکاش های آدمی در فعل و انفعالات اجتماعی گرایش به عام پذیری و خاص گزینی دارند. این گرایش بسوی فایده مندی هایی هدایت می شود که درک ناواقع حیات و آگاهی های کاذب را نهادینه می سازند. در این فراشد برای توجیه و تعبیرهای روندهای کاذب و دروغین همواره روایتگری نوین از داشته ها و یافته های خویش برای اغفال دیگران و همگرایی و اقناع خویش را در پیش می گیرد. پس ایستایی و ثبات در بارزه های فکری، ضمن تحجر و خودباختگی، توقف در سازه های فکری را نهادینه می سازد که عامل اساسی و بنیادین تشتت فکری و معیار و مقیاس گزینی های مکرر آرا و نظرات گذشته بوده، که ابهام و ایهام های کنونی حاکم بر شاخصه های عام و خاص از ویژگی های بارز آن محسوب می شوند.



فرهاد قابوسی

تاریکی تحلیل روشنفکری

(به بهانه برنامه پرگار و آن مقاله در باره روشنفکری)

هرچند که "علوم انسانی" از مرحله علم منطقی بدورند و متخصصین علوم انسانی هنور عادت به دقت منطقی نیافته اند، اما پیشرفت منطق و منطقی تر شدن فلسفه از اوایل قرن بیستم به اینسو، هم سبب تشخیص ادبیات از فلسفه و هم موجب ضرورت دقت منطقی در حوزه علوم انسانی شده است. خصوصا که "علوم انسانی" دستکم به بهانه "انسانی" بودنشان، در تنظیم بینش های اجتماعی موثراند و اشتباهات منطقی آنان می تواند منجر به رواج برداشت های نادرست از مسائل اجتماعی و بیراهه روی های اجتماعی شوند.



karl-marx02.jpg
دنیس کولین

دیالـک تیـک

برگردان :م.ت .برومند

آنچه در دیالک تیک توجه مارکس را جلب می کند، این است که دیالک تیک در شکل خود مضمون رابطه های اجتماعی را بیان می کند. اگر حرکت تاریخی خود را به مثابه نفی و نفی نفی نشان می دهد، پس دیالک تیک خصلت اساسی واقعیت اجتماعی را بیان می کند. هنگامی که مارکس از «اسلوب توضیح» صحبت می کند، در این صورت می توان گفت که مسئله عبارت از این است که واقعیت اجتماعی یک کل و جامعه هم یک سوژه نیست. تاریخ تنها در شکل عام که محصول کشمکش ها و اتحادهای افراداست، قابل درک است. تضاد منطقی امکان می دهد که بگوییم رابطه های اجتماعی هماهنگ نیستند، بلکه گوهر آنها «جنگ اجتماعی» است. حرکت فرارفت، Aufhebung هگل امکان می دهد که بگوییم شیوه تولید سرمایه داری گوهر هر شیوه تولید نیست و باید بر آن چیره شد. به بیان دیگر، اسلوب نیست که توجه مارکس را جلب می کند، بلکه شکل عام دیالک تیک است که امکان می دهد مضمونی در بیان آید که مضمون تئوری خاص وی است.



اسماعیل رضایی

تئوری و پراتیک

انسان ها با تاثیر پذیری مداوم از رویکردهای محیطی، فرضیه هایی را متناسب با دریافت ها و شناخت فعل و انفعالات اجتماعی برای تحقق اهداف و آرمان های خود ارائه می کنند. تئوری هایی که عموما بار معنایی مصالح و منافع خاصی را در خود جای داده اند. چرا که تئوری ها در پیوند با پراتیک ودر برخورد با واقعیت های محیطی بسوی تاثیر و تغییر لازم الزام و نیاز گام بر می دارند. درک و فهم ناواقع روندهای اقتصادی اجتماعی، تئوری ها و به تبع آن پراتیک را در نمودهای بی بازده و مخرب حیات اجتماعی هدایت می کند. تئوری و پراتیک در پیوند با مطلوبیت زمانی و بازدهی لازم مکانی، قدرت بهپویی، بهسازی و دگرکونی های مطلوب اقتصادی اجتماعی را خواهند داشت.



immanuel-kant-03.jpg
آرام بختیاری

کانت، آسیابان و کیمیاگر فلسفه متافیزیک

فلسفه کانت میان چپ ها و لیبرال ها

افکار کانت غالبا میان دو قطب- ضرورت آزادی و جبر طبیعی،در نوسان هستند. فلسفه او بخش مهمی از تاریخ دیالکتیک و اوج هومانیسم کلاسیک بورژوایی در آلمان بود. مورخین چپ مینویسند، وی یکی از جاده صاف کن های عبور از متد غیردیالکتیکی متافیزیکی و خالق دیالکتیک ایده آلیستی در چهارچوب فلسفه بورژوایی در آلمان بود. کانت روی تئوری شناخت ذهنی ایده آلیستی و آگنویستی تاثیر مهمی گذاشت. فلسفه امپریالیستی پایان بورژوایی نئوکانتی ها؛ از امپیرکریتیسم تا نئوپوزیویتیسم، عناصری از تئوری شناخت ذهنی ایده آلیستی شکاکانه کانت را به امانت گرفت و رونق داد.