ميزگردآرش
با نمايندگان فكري دو جناح جمهوريخواه
بيژن حکمت و مهدی فتاح پور از «اتحاد جمهوريخواهان ايران» ، مهرداد بابا علی و ناصر مهاجر از «جمهوريخواهان لائيك و دموكرات»
=================
محمد رضا شالگونی
كسري بزرگ جنبش آزاديخواهي در ايران
در ايران امروز چيزي كه كم نداريم حركتهاي اعتراضي و مطالباتي مردم است. اما اين حركتها غالباً واكنشي، پراكنده و محدود هستند. بنابراين، مسئلهي اصلي اين است كه همين حركتهاي موجود خصلت آگاهانهتري پيدا كنند، با هم مرتبط شوند و افقهاي وسيعتري پيشرو داشته باشند. و اينجاست كه نقش سازمان دهندگان جنبشهاي اجتماعي و فعالان سياسي اهميت پيدا ميكند. اكثريت بزرگي از فعالان سياسيِ كشور را اكنون كساني تشكيل ميدهند كه در دورهي جمهوري اسلامي بار آمدهاند و فعاليت سياسيشان را غالباً در تجمّعات و نهادهاي مجاز يا قابل تحمّل از نظر رژيم آغاز كردهاند و معمولاً تحت تأثير الگوهاي ايدئولوژيك خاصي بودهاند. تجربهي دورهي هفت ساله، دستآوردها و كسريهاياش، در بلوغ سياسي اينها نقش بسيار مهمي داشته است. و اكنون اينها در شرايطي هستند كه بهتر ميتوانند براي پر كردن كسري بزرگ جنبش آزادي خواهي ما به تلاش برخيزند.
=================
فريبرز سنجري
جمهوري،
اما بر کدام پايه؟
واقعيت اين است که با شکست سياستهاي فريبکارانه خاتمي که برخي از سردمداران رژيم از آن به عنوان "پروژه کلان اصلاحات" نام مي بردند، کساني که تا ديروز به معجزه اين امامزاده چشم دوخته بودند و عملا در همين بساط بازي ميکردند، ناگهان خود را در ميانه ميدان شعارها و فريادهاي اصلاح طلبانه و تبليغ امکان پذيري اصلاح جمهوري اسلامي، خلع سلاح شده ديدند. پس با زيرکي ويژه خويش پرچم جمهوري را برافراشتند و هر دسته اي، اين جمهوري را با صفتي مشخص نمود: از جمهوري"مطلوب عموم" تا جمهوري "لائيک" و "دمکرات" که قرار است به مثابه سلاحي آتشين!! از سنگر سرد و رسواي مماشات طلبي هاي سابق دفاع نموده و راه را براي سازشکاريهاي آينده هموار سازد.
=================
گفتوگوي آرش با هلمت احمديان
سردبير نشريه جهان امروز و عضو كميته مركزي حزب كمونيست ايران و كومهله
تعميق مبارزه، سطح و استاندارهاي جديدي را فراروي جامعه قرار داده است و همه اينها مبارزه را به فاز ديگري برده است. در اين فاز جريانات ليبرالي از آنجا كه توان نمايندگي كردن راديكاليسم پاينيها را ندارند، بيشتر و بيشتر به حاشيه رانده مي شوند. به اين اعتبار جنبش كارگري وآلترناتيو چپ و راديكال، آن روندي است كه پتانسيل تبديل شدن به پرچمدار واقعي جنبش اعتراضي را دارد و اين روندي است كه هر روز بيشتر خود را مي نماياند.
|
علي اصغر حاجسيدجوادي
مروري كوتاه
تجربه شكست اصلاح طلبان اگر به تندتر شدن آهنگ مبارزه آنها منتهي نشود، دير يا زود جريان ريشهدارتر و مصممتري در زمينه مطالبات اجتماعي و سياسي در صحنه سياست كشور ظهور خواهد كرد؛ زيرا تشديد سياست سركوب از سوي انحصار طلبان به علت پيروزي در انتخابات نه تنها جريان ظهور ريشهدارتر اصلاح طلبي را در راستاي تغيير بنيادي ساختار كنوني ولايت مطلقه فقيه متوقف نخواهد كرد، بلكه آن را شتاب خواهد بخشيد. سرعت نفوذ سراسري فساد و غارت منابع در درون رژيم در كنار شدت فشار تنگناها و مضايق اقتصادي و اجتماعي بر تودههاي شهري و روستايي در بستر رژيمي كه از آغاز تا كنون هرگز از دو عامل هرج و مرج اجتماعي و سياسي و استبداد خود كامه ي ساختاري خود منفك نشده است،
=================
گفت و گوي پرويز قليچخاني با رضا اکرمي و شهرام قنبري
امروز ما با ده يا بيست نوع حكومت روبرو نيستيم..
اكرمي: امروز ما با ده يا بيست نوع حكومت روبرو نيستيم. نوع جمهوري اسلامياش را داريم كه ولايت فقيه بر آن حاكم است؛ نوع ديگري هم صحبت از دموكراسي ديني ميكند كه ملي- مذهبيها هستند و اصلاح طلبان كه نيروي اصلي آن هستند؛ نوع ديگري هم هست که حكومت شورايي يا كارگري را مطرح ميكند؛ نوع ديگر حكومت ، دموكراسيهاي شناخته شده را مطرح ميكند كه به جمهوريهاي پارلماني معروفاند.
قنبري: ما در مرحلهي تجزيه نيستيم بلكه در مرحله همگرايي و بازيابي هم و كار مشترك هستيم. در چنين مرحلهاي اصولي كه ما را به هم وصل ميكند براي يك كارزار طولانيِ دموكراتيك، اصول بسيار عامتر و مشترك ماست. من فكر ميكنم ما بايد بر سر اين اصول قدمهاي مشترك برداريم و چيزي كه ما را به هم نزديك ميكند- به نظر من- اكسيونهاي سياسي است كه اين مجموعه را ميتواند در يك راه مشترك به جلو ببرد.
=================
گفتوگوي كوتاهِ آرش با ف. تابان، مسئول سايت اخبار روز
تعيين کننده اين است كه جمهوري اسلامي برود..
آن مواردي که جامعه ما امروز پذيرشش را دارد و روي آن ها اتفاق نظر وسيعي فراهم آمده است، يکي اين است که حکومت موجود يک حکومت استبدادي مذهبي است و بايد از بين برود يا برکنار شود. يکي هم اين است که ما جمهوري خواهان خواهان يک جمهوري دمکراتيک و لائيک هستيم. اين دو موضوع، محورهاي يک اتحاد گسترده در جامعه ماست ما و جمهوري خواهان همين ها را بايد مبناي گفتگو و نزديکي قرار دهند. بحث هايي که اکنون مطرح هست مثل اين که شعار عمده جمهوري خواهان بايد تغيير قانون اساسي باشد و يا رفراندم و اگر رفراندم است بايد رفراندم تغيير قانون اساسي باشد يا تعيين نظام، اينها نمي تواند هيچ کدام شرط اين اتحاد باشد، زيرا در مورد آن ها نظرهاي مختلفي وجود دارد. شرط اين اتحاد ميتواند همين باشد که تشکيل اين اتحاد با هدف تغيير حکومت و استقرار جمهوري دمکراتيک صورت گيرد و همگان را دور خود جمع کند.
|
|