مصاحبه پیتر اونفرید و هارالد ولزر با ارمین ناصحی چگونه میتوانیم جهان را دوباره «به نظم» بازگردانیم؟ طبیعتاً جهان مرتب نیست، این را همه ما میدانیم. اما وقتی فکر میکنیم با چند اقدام ابزاری میتوانیم امور را مرتب کنیم، جهان به نظر مرتب میآید؛ این همان «نظمی» است که غالباً پذیرفته میشود. ما مشکلات بزرگی داریم، با همه چیز ممکن، با مسائل اقلیمی، با مسائل انرژی، با مسائل نابرابری، با مسائل تعلق و هویت. جهان زمانی مرتب به نظر میرسد که افرادی مانند ما، که درآمد خود را با انعکاس این مسائل به دست میآوریم، بتوانند وانمود کنند که مفاهیم قابل اجرا و بدون مشکل وجود دارد و سپس عذاب میکشیم وقتی دیگران این مفاهیم را به کار نمیگیرند.
اسماعیل رضایی ترامپ در سازمان ملل جهان آبستن رویدادهای نامنتظره بسیاری هست که قدرت های رو به موت برای تداوم حیات متحجرانه خود بدان دامن می زنند. نمونه بارز و شاخص آن سخنان سراسر تحریف و تخریب ترامپ در سازمان ملل می باشد. او به وضوح نشان داده است که در بن بست های صعب و دشواری گرفتار آمده؛ و برای فائق آمدن بر آنها از زبان زور، تهدید، اجبار و تحقیر بهره می گیرد. بن بست های او بن بست تاریخی است؛ بن بستی که با زمان تاریخی نوین و درک نیازهای آن قابل حل و خروج می باشد. ترامپ در پس خشم و عصیان تاریخی خویش بر ناکامی و شکست خود مهر تایید می زند؛ و با سخنان متضاد و موضع گیری های غیر رسمی، نگرانی خود را برای آینده اعلام می دارد.
محمد حسین صدیق یزدچیجوهرهی دینهای یکتاپرست: «ترس و شیدایی» ست سه دین یکتاپرست : یهود و مسیحیّت و اسلام بر چه استوارند؟ مکث کنیم بر دین اسلام. اسلام بر چه استوار گشته؟ اسلام چگونه آدمها را از کودکی تا لحظهی مرگ حتی بعد از مرگ، جسم بدون حیات شان را زیر خاک هم در سیطرهی خود دارد؟ در این نوشته می کوشم تا به این پرسش کلیدی پیرامون تاریخ فکری و انسانهای بخشی از کره زمین شامل : خاورمیانهی امروز و قارهی اروپا یا قلمرو عالم اصلی مسحیّت پاسخ دهم.
آ. کوساچیف کارل مارکس و کمون پاریس ترجمه. رحیم کاکایی مارکس شایستگی بزرگ کمون پاریس را در این واقعیت میدید که شروع به ایجاد نوع جدیدی از سازمان سیاسی - دولت دیکتاتوری پرولتاریا - برای جایگزینی ماشین دولتی کهنه و سرکوبگر کرد. پس از نابودی کاست ویژه بوروکراتیک و رسمی، فعالیتهای خود را بر اصل انتخابات، مسئولیت و تغییرپذیری مقامات بنا نهاد. مارکس با افشای جوهره واقعی پارلمانتاریسم بورژوایی، زمانی که تودههای مردم هر سه یا شش سال یک بار باید "تصمیم بگیرند کدام عضو طبقه حاکم باید نماینده و سرکوب کننده مردم در پارلمان باشد"، این را با دموکراسی واقعی کمون مقایسه کرد. کمون پلیس و ارتش دائمی کهنه را نابود کرد.
علی آشوریفردریک جیمسون: میراثی برای زمانهای که هنوز نیامده است یک سال از خاموشی فردریک جیمسون گذشته است؛ فیلسوف و نظریهپردازی که بیش از نیمقرن، در مرز فرهنگ، فلسفه و نقد ادبی حرکت کرد و نشان داد هیچ اثر هنری، هیچ روایت فرهنگی و هیچ شکل زبانی را نمیتوان بیرون از مناسبات تاریخی و اقتصادی فهم کرد. جیمسون نه صرفاً تحلیلگر آثار ادبی، بلکه نقشهبرداری بود که نشان داد فرهنگ، میدان نبرد ایدئولوژی و قدرت است و نقد آن، ابزار فهم جهان و امکان رهایی است.
سرمایهداری متأخر و منطق فرهنگی آن
آرام بختیاریارنست ماندل؛ تروتسکیست، سندیکالیست، اکونومیست ارنست ماندل؛ هیچگاه به فلاکت سیاسی انقلابی نیفتاد! ارنست ماندل متفکری جزمی و دگماتیک نبود گرچه برای آثار تروتسکی ارزش زیادی قائل بود و میگفت نمی خواهد دنباله رو متفکران پیشین باشد. ولی خوشبینیهای غیرواقعیاش موجب توهماتی شد که بعدها سبب سرخورده گیهای وی گردید مثلا در سال ۱۹۸۹ بعد از سقوط سوسیالیسم واقعا موجود امید به یک سوسیالیسم دمکراتیک در کشورهای بلوک شرق داشت. او خود را مستقیمن دیگر تروتسکیست نمیدانست بلکه یک مارکسیست انقلابی. منتقدانش به طنز میگفتند او مانند یک اسب ابلق است یعنی اسبی سفید با خالهایی سیاه.
آرام بختیاریروشنگری روس، ملی گرا، رفرمیستی، علم گرا لومونسف؛- شاعر، دانشمند، روشنگر لومونسف پیرامون رهبران مذهبی و متخصصین خارجی میکفت باید به افراد خودی و به حاکمان آگاه و روشنفکر حاضر و وطنی خود تکیه نمود. وی خواهان رشد قشر متخصص و روشنفکر روسی بود تا آنها در مدارس و دانشگاهها فرهنگسازی کنند و جامعه زیر نفوذ روحانیون و نیروهای امنیتی قرار نگیرد. هدف لومونسف در درجه نخست، نه رهایی علم از قیمومیت دین؛ بلکه دگم زدایی دین توسط علم بود. او شعر مشهور " در رسای ریش " را در مخالفت با روحانیون مسیحی سرود. بعدها نظرات مترقی و هومانیستی وی؛ به عنوان مغز متفکر جنبش روشنگری، از طرف دمکراتهای انقلابی روس مورد استفاده قرار گرفت و به نسلهای بعدی منتقل گردید. وی پایه گذار فلسفه ماتریالیسم مکانیکی در روسیه در نیمه نخست قرن ۱۸ بود.
دکتر عباس طاهریخودآگاهی آدمی: یقین سینوی یا شکّ دکارتی امروز که هوش مصنوعی بخش های مهمی از کنشِ اندیشیدن را از آدمی آموخته و به نیابتِ او انجام می دهد، درستیِ این ایرادها وضوح بیشتری یافته است. تفکّر در باره اندیشه، ما را از آگاهی به وجودِ هستومندی که می اندیشد، فراتر نمی برد. این نتیجه گیری که هستومندی که می اندیشد، «من» هستم، و نه بیگانه ای در درون من، ریشه در آشنایی تنگاتنگ و پیشاپیشِ عاطفیِ من با خودم دارد. این آشنایی در دوره نوزادی آغاز شده است، در حالی که اندیشیدن در پایان دوره ی خردسالی پدید می آید .
سیمون بوک، آنجلا گروبر، مارک هاسه، ماکس هوپناشتت و مارتین شلاک ابرماشین
آینده انسان و هوش مصنوعی هدف، ایجاد یک هوش مصنوعی فوقالعاده است، نوعی ذهن ماشینی قدرتمند. یک ماشین اختراعکننده که راهحل تمامی مشکلات بشر را ارائه میدهد: از ترافیک و بحرانهای آبوهوایی گرفته تا بیماریهای سخت و دسترسی نابرابر به آموزش. زندگی روزمرهٔ بسیاری از مردم نیز احتمالاً به شدت تحت تأثیر چنین هوش فوقالعادهای قرار خواهد گرفت. نحوهٔ این تأثیر هنوز فقط در خطوط کلی قابل تصور است، زیرا چنین هوشی هنوز وجود ندارد.
کارستن پرین ویلهلم رایش و الوهیت در جسم رایش بهعنوان نخستین نماینده فرویدومارکسیسم شناخته میشود. او در مقام یک فرویدومارکسیست نخستین اظهارنظرهای خود درباره دین را مطرح کرد. در پی جمله مشهور مارکس که دین را «افیون تودهها» مینامید، رایش نوشت دین «یک ارضای خیالی جایگزین برای ارضاهای واقعی» عرضه میکند. کلیسا، بهزعم او، فانتزیهای ناخودآگاهِ ضدادیپی را نهادینه میسازد و از همینرو «سازمان بینالمللی جنسی-سیاسی سرمایه» است.
منوچهر صالحی لاهیجیجهان پسادمکراسی
۳ ـ نئولیبرالییسم(۱) با پیدایش نئولیبرالیسم در مثلث قدرتی که سه ضلع آن از دولت، بازار و کنسرنهای بزرگ تشکیل میشود، کنسرنهای کلان توانستهاند به تدریج بر نهادهای دولتی و همچنین بر بازارهای ملی و جهانی مسلط شوند و با کنترل نیازهای مصرف کنندگان به سودهای کلان و افسانهای دست یابند. همچنین با غلبه نئولیبرالیسم بر اقتصادهای ملی در سپهر سیاسی نیز میتوان دگرگونیهائی را مشاهده کرد. احزاب راست هوادار نئولیبرالیسم که همیشه هوادار سرمایه بودهاند، دیگر میان منافع بازار و الیگارشی کنسرنهای کلان توفیری نمینهند و احزاب چپ سوسیال دمکرات که کوشیده بودند دولت را به ابزار پیدایش و دوام دولت رفاء بدل سازند، اینک برای آن که از فرار سرمایه ملی جلوگیری کنند، مجبورند با پذیرش بخش بزرگی از خواستههای کنسرنهای بزرگ فراملی سیاست اقتصاد ملی متوازنی را ساماندهی کنند.
شهریار حاتمیایدئولوژی در محک تجربه ایدئولوژی نیز در اصل، اندیشه و چشماندازی است برای تعریف آیندهی مطلوب جامعه. اما ارزش واقعی آن تنها زمانی آشکار میشود که آموزههایش در زندگی روزمره به کار بسته شود، بیآنکه دچار فرسایش یا تحریف گردد. ایدئولوژیای که در عمل پایدار بماند و بتواند میان آرمان و واقعیت پلی بزند، از قدرت و استواری برخوردار است. در مقابل، هرچه امکان تفسیرهای گوناگون بیشتر باشد، احتمال انحراف و چندپارگی نیز فزونی میگیرد. آنگاه یک ایدئولوژی واحد میتواند همزمان کنشهایی کاملاً متضاد را توجیه کند؛ و این همان نقطهای است که انسجام درونی فرو میریزد.
|