|
|
ياشار محتشم انصاری
زمستان است ...
سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۷ - ۰۷ اکتبر ۲۰۰۸
همتی می بایست کردن, توأم با تقویت حس انسانی, برای همراهی و همیاری این هموطنان, آنهم بطور جمعی. چرا که این درد بطور فردی و توسط افراد جدا جدا درمان نمی شود. اگرچه نه به کفایت, اما خوشبختانه از همان آغاز, ایرانیانی بودند که این شوربختی ها را برنتابیدند و به یاری آمدند. و امید می رود که این همدلی ها فزونی یابد, چرا که باز زمستان با رخت سرد و سیاه در آستانه ایستاده است. | |
دوستان عزیز, هموطنان گرامی !
با بسته شدن قطعی اردوگاه « سانگت » شهر کاله در شمال فرانسه و در مجاورت دریای مانش , پس از سال دو هزار و دو, در پاریس شاهد حضور هموطنانی بودیم که تا آنزمان ندیده بودیم. این تازه واردین, حکایت هایی داشتند که برای ما ناشناخته بود. از ایران که بیشتر به دلایل اقتصادی و اجتماعی گریخته بودند, برای رسیدن به اینجا, چه بسا مرزهای خشکی و آبی را هم در نوردیده بودند. شب و روز و گاه با پای پیاده و شناکنان, تا مأوایی بیابند و کاری, برای داشتن یک زندگی ساده و انسانی.
ازآن زمان پاریس پلی شد برای عبور به کشورهای دیگر. اما عبور از این پل بسادگی مقدور نبود و نیست. ماندن به اجبار به فاصله آمدن تا رفتن, وقفه ای بود و هست چه بسا به درازای سالیان که می بایست گرفتاری ها و مشکلات را سروسامانی داد. به جز مشکلات زیستی و معیشتی, گرفتارهایی دیگر؛ به مثل, یافتن راه های جدید و قاچاقچیان انسانی, انتظار رسیدن پول از اقوام و دوستان برای رفتن به هر ناکجا آبادی که بهتر از این شهر باشد. البته کم نبودند از این هموطنانی که به اجبار در همین دیار ماندند و امروز « شهروندان» بلاتکلیف پاریس هستند.
نام برخی پارک ها و محله های پاریس, به مثل؛ دریاچه « ونسن», ایستگاه راه آهن « گار دو لس», میدان «کلنل فابین» و جنگل « بولوین», از خاطره ی این هموطنان محو ناشدنی است. شب های سرد و طولانی زمستان را در « خواب گاه» های بی زیرانداز و روانداز این امکان بسر بردند, نباید هم از یادرفتنی باشد. هر چند گاهاً انجمن های بشردوستانه با توزیع چادرهایی به یاری می آمدند, اما, بی سرپناهی معضلی بود که همچنان ادامه دارد. در مقابل این شرایط غیرانسانی نمی توان بی تفاوت بود و نظاره گر این همه مصائبی که بر هموطنانمان می رود.
همتی می بایست کردن, توأم با تقویت حس انسانی, برای همراهی و همیاری این هموطنان, آنهم بطور جمعی. چرا که این درد بطور فردی و توسط افراد جدا جدا درمان نمی شود. اگرچه نه به کفایت, اما خوشبختانه از همان آغاز, ایرانیانی بودند که این شوربختی ها را برنتابیدند و به یاری آمدند. و امید می رود که این همدلی ها فزونی یابد, چرا که باز زمستان با رخت سرد و سیاه در آستانه ایستاده است.
کارنامه مددکاران ایرانی, البته در این زمینه خالی نیست. از همان آغاز, یاری ها در دو زمینه صورت گرفت. کمک های اولیه, شامل تهیه کیسه خواب, البسه و پوشاک, کفش و جوراب, تامین قوت لایموت, مراجعه به دکتر برای دوا و درمان که بخش عمده کار بود. بخش دیگر, کمک های دراز مدت بود. مثل پیگیری پرونده های پناهندگی توسط خانم خاکپور و آقای علومی از وکلای ایرانی, تأسیس کلاس های زبان, آموزش کامپیوتر, ایجاد ارتباط با مؤسسات فرانسوی در زمینه ی مددرسانی به پناهندگان و ....
این اقدامات در گذشته بصورت فردی و غیرمتشکل صورت می گرفت, بی هیچ نام و نشانی. دو- سه سالی طول کشید تا دریافتیم که با ارائه گزارش سالانه از فعالیت های پراکنده ی خود در کادر یک انجمن به نهادهای فرانسوی می توانیم از امکانات آنها بهره مند شویم. با آگاهی از این موضوع و دخالت گری موثرتر در این زمینه بود که « کلکتیو ایرانی برای کمک به پناهجویان» تأسیس شد. جلب حمایت « ان جی او» های فرانسوی ودریافت جیره ی غذایی هفتگی ( کنسرو, کمپوت, بیسکویت, آبمیوه و میوه) از شهرداری پاریس با واسطه ی مؤسسه « سان لوژی » حاصل تلاشهای « کلکتیو ایرانی..... » بود. بی شک بسنده کردن به وضعیت موجود می توانست ادامه یابد و هیچ مانعی بر سر راه نبود. اما کسب تجربه به ما آموخت که می توان فراتر رفت. با پیگیری و همت خانم سیما مرشاک بود که توانستیم با تأسیس انجمن « سدا », با حذف واسطه ها, مستقیماً از امکانات دولتی استفاده کرده تا با امکانات بیشتری به یاری هموطنانمان بشتابیم.
توزیع صدها کیسه خواب در ماه, افزایش جیره ی غذایی هفتگی, ارتباط با عفو بین الملل و تشکیل پلاتفرم مشترک با آن جهت معرفی و پیگیری پرونده های پناهندگی ، امکان استفاده از سهمیه ی هتل نهاد دولتی « دس», پس از تشکیل انجمن « سدا » میسر شد. عضویت انجمن « سدا » در « کلکتیو فرزندان دن کیشوت », باعث شد تا تعداد زیادی از ایرانیان با سرعتی دور از انتظار صاحب خانه های ثابت شده و از بی سرپناهی آسوده گردند.
با ایجاد این امکانات اگر چه به نسبت سابق کارها با سهولت بیشتری پیش می روند؛ اما بازهم انجمن « سدا » به کمک همه ی هموطنان نیاز دارد تا بتواند برای پاسداشت حس نوعدوست و هم میهنی بویژه در آستانه فرارسیدن زمستان, فصل سرما و یخبندان, گام های مؤثرتری بردارد.
امروز چون دیروز, اهمیت دارد که دوستان خود را فراموش نکنیم. آسودگی های خود را با آنها تقسیم کنیم و به یاری ها و کمک های خود سازمان یافته تر و منسجم تر ادامه دهیم.
باشد تا فردایی نه چندان دور, هیچ ایرانی و هیچ انسانی, در هیچ جای این جهان آواره نباشد و دست در دست هم ویرانه خاکمان را آباد کنیم.
یاشار محتشم انصاری
عضو مؤسس انجمن سدا - Collectif d'entraide aux demandeurs et déboutés d'asile persanophones
اکتبر دوهزاروهشت - پاریس
نظرات خوانندگان: مصاحبه با راديو مولتي کولتي نسرين بصيري 2008-10-11 02:27:57
|
کارتان زيبا و کلامتان دلنشين است . اگر دوست داريد شماره تلفن بدهيدتا با شما مصاحبه کنم براي راديو مولتي کولتي در برلين
http://www.multikulti.de/sendungen/sprache/persisch/persisch/persisch.html |
motashakeram saber 2008-10-09 12:13:27
|
ba salam va khaste nabashid
in kare ensan doostaneye shoma layeghe jayezeye nobel ast
ma ham ba shoma hastim ta anja ke tavanaiy dashte bashim
pirooz bashid
|
journaliste ایرج ادیب زاده 2008-10-08 18:36:53
|
درود بر شما ژان والژان های دوران ما - من در جریان فعالیت و از خود گذشتن سیما برای یاری رساندن به بی سرپناهان ایرانی بوده ام وظیفه ی همه ما ایرانی ها ست که شما را یاری کنند و کنیم چون شمار گریختگان از سرزمینی که روزی به دست آدمیان اداره می شد هر روز بیشتر می شود سپاس از شما در کنار شماهستم ایرج ادیب زاده 8 octobre |
Merci سارا 2008-10-08 12:59:01
|
هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
Je vais essayer de sensibiliser autour de moi
Merci pour cet excellent rappel
|
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
|
|
|
|