عصر نو
www.asre-nou.net

در آستانه‌ی کوری


Thu 18 09 2025

مجید نفیسی



از جهانم ويرانه‌هايي مانده است
پوشيده در مِه سنگينِ بامدادي.
پاكِشان از ميان آوار مي‌گذرم
در برابر تلواره‌ای مي‌ايستم
و از خود مي‌پرسم که این كوت
نشان از كدام خانه دارد.

ناگهان گشوده‌گاهی به دروازه‌اي بدل مي‌شود
و پاره‌های ديواری به بارويي با‌شكوه.
درختانِ خاك‌آلود رخ مي‌شويند
و اسبي از درون مِه شيهه مي‌كشد.
كوراوغلو* از راه رسيده است
تا مرا از زمين برگيرد
و با خود به دشتهاي باز برسانَد.

آه! جهان دوباره رنگ بر‌مي‌گيرد
اشباح به كالبدهاي خود باز‌مي‌گردند
و با چشمانِ رخشانشان سخن مي‌گويند.

تا جهان مرا ويران نسازد
من جهان را به چشم خود باز‌مي‌سازم.

بیست‌و‌هفتم فوريه دوهزار‌و‌دو
_______________________

*- "کوراوغلو", قهرمان افسانه‌ی ترکی, را به این دلیل "پسر کور" خواندند که پدرش به دستور سلطان کور شده بود.