عصر نو
www.asre-nou.net

فرازهائی از تاریخ انقلاب اسلامی ایران

به مناسبت چهل و دومین سالگرد واقعۀ ۱۷ شهریور.
Sat 5 09 2020

بهزاد کشاورزی

new/behzad-keshavarzi1.jpg
روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در میدان ژاله

تظاهرات روز ۱۶ شهریور و شعارها و درخواست هائی که مردم در شهیاد مطرح کردند. بویژه قطعنامۀ ۱۱ ماده ای آن روز، موضع آنان را در مقابل رژیم شاه معین کرد. این امر برای کل حکومت و تشکیلات شاه غیرقابل تحمل بود. سپهبد مقدم طی گزارشی به شاه، از توطئه ای پرده برداشت که قرار بود فردای آن روز ( ۱۷ شهریور ) مخالفان، شهر را بهم بریزند و از شاه درخواست برقراری حکومت نظامی کرد. به دستور شاه، جلسۀ امنیت ملی تشکیل و برقراری حکومت نظامی را در یازده شهر مهم کشور، از فردا صبح تأیید نمود و سپس به تصویب هیئت دولت رسید. این امر در ساعت ۱۲ شب از طریق رادیو پخش گردید[۱]. درست است که مردم عادیِ از همه جا بی خبر، در آن ساعت در خواب بودند و از این مطلب مطلع نشدند و فردا ( روز جمعه ) بر طبق قرار قبلی در میدان ژاله اجتماع کردند ، لیکن بنا به برخی از گزارشات، گروه های مسلّح در روز ۱۷ شهریور برای در گیری مسلحانه از قبل برنامه چیده بودند. آنان در شهر سنگربندی کرده و در نظر داشتند که شهر را به آشوب بکشند. به طوری که در آن روز نه تنها در میدان ژاله، بلکه در جنوب شهر تهران درگیری های مسلحانه رخ داد. در این مورد نوشته اند:

« شدید ترین درگیری ها در جنوب تهران که کارگران سنگربندی کرده بودند و به سوی کامیون های ارتش کوکتل مولوتف پرتاب می کردند...»[۲]

مطلب فوق نشان می دهد که گزارش مقدم در مورد نقشۀ توطئۀ مخالفین بی اساس نبود. لیکن در میدان ژاله، مردم بی خبر و بی سلاح بودند. ارتش برای پراکندن آنان پس از چند بار اخطار و شلیک هوائی، بر روی مردم آتش گشود و گروهی را کشته و یا مجروح ساخت. بنا به خاطرات « ویلیام سولیوان » سفیر آمریکا به نقل از شاهدان عینی:

«...نخستین برخورد و تیراندازی در خیابان هائی که به میدان منتهی می شد صورت گرفت. فرماندۀ نیروهای نظامی به کمک یک بلند گو به مردم اخطار می کرد که مقررات حکومت نظامی اعلام شده و اجتماعات غیرقانونی است. فرماندۀ نظامی از تظاهرکنندگان خواست متفرق شوند ولی تظاهر کنندگان با داد و فریاد و مسخرۀ سربازان و شعارهای ضد دولتی به وی پاسخ دادند. در این میان عده ای از تظاهرکنندگان که ظاهرآ از دانشجویان جوان بودند از وسط میدان به طرف سربازان حرکت کردند و سربازان هم آرایش جنگی به خود گرفته برای متفرق کردن تظاهرکنندگان شروع به پیشروی نمودند. بعد از این صحنه چه اتفاقی افتاد کاملا روشن نیست. بعضی ها می گویند که جوانان تظاهرکننده بطرف سربازان حمله ور شده قصد گرفتن اسلحۀ آنها را داشتند و بعضی دیگر می گویند که از طرف جمعیت سنگ و چوب بطرف سربازان پرتاب شد. بدنبال این درگیری فرماندۀ نظامی به سربازان خود دستور آتش داد...»[۳]

تعداد تلفات آن روز بر اساس گزارش های مختلف، ارقام متفاوتی ارائه شده است. بر طبق اطلاعیۀ حکومت نظامی، درگیری آن روز ( در تمام پایتخت ) ۸۷ کشته و ۲۰۵ نفر زخمی به جای گذاشته بود، در صورتی که مخالفین، شمار کشته شدگان را ۴۰۰۰ نفراعلام کردند و مدعی شدند که تنها در میدان ژاله ۵۰۰ نفر به هلاکت رسیده است. کریم لاهیجی که در بارۀ تعداد کشته شدگان روز ۱۷ شهریور بررسی کرده بود، در این باره می گوید:

«...از همان زمان، ما شروع کردیم در جمعیت حقوق بشر دفتری گذاشته بودیم برای ثبت تعداد کشته شدگان تا آخر دورۀ انقلاب. در ارتباط با هفده شهریور شاید بیشتر از صد، صد و پنجاه شکایت به جمعیت نرسید. البته هنوز کسانی بودند که هنوز ترس و نگرانی را داشتند که بیایند به یک مرجعی...بنا براین می توانیم یک معدل سیصد چهارصد نفری را بگوئیم. بیشتر از این من فکر نمی کنم که تعداد کشته شدگان بوده باشد.» [۴]

سفیر وقت انگلستان، ( هرچند که در این تاریخ در ایران نبود )، تعداد کشته شدگان آن روز را « صدها » نفر برآورد کرده است. سفیر آمریکا تعداد تلفات را بیش از ۲۰۰ نفر بیان کرده است[۵]. حسین بروجردی تعداد کشته شدگان را فقط ۶۴ نفر حدس زده است[۶]. دکتر محمد باهری که در آن زمان عهده دار وزارت دادگستری بوده است، می گوید: بنا بر گزارش سازمان پزشکی قانونی و سازمان بهشت زهرا، مجموع کشته شدگان در روز ۱۷ شهریور ( و زخمی هائی که تا روز ۲۶ شهریور فوت کرده اند ) در مجموع ۱۲۶ نفر بوده است[۷]. کارتر در مکالمۀ تلفنی با شاه، به کشته شدن ۹۵ نفر در میدان ژاله اشاره دارد. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی مدعی شد در آن روز ۴۰۰۰ نفر هدف گلوله قرار گرفته اند[۸]. لیکن بر اساس بررسی « فرهمند رکنی » یکی از فعالانِ سیاسیِ مخالفِ حکومت، که همان روز در حوالی میدان ژاله ( در پشت سَرِ نظپامیان حکومت نظامی ) ناظر ماجرا بوده است و بعد از درگیری نیز در بیمارستان جرجانی واقع در خیابان دماوند حضور یافته و مجروحان را مشاهده کرده بود، تعداد کل کشته شده گان روز 17 شهریور را کمتر از ۹۰ نفر شمرده است. وی در گفتگوئی با نویسندۀ این سطور در این مورد چنین گفت:

« پس از واقعۀ 17 شهریور، به علت سخت گیری های حکومت نظامی، امکان تظاهرات در داخل شهر تهران غیرممکن بود و لذا مردم در بهشت زهرا اجتماع کرده و تظاهرات انجام می دادند و من نیز در آن شرکت می نمودم. این تظاهرات در کنار قبرهای تازه ای انجام می گرفت که گفته می شد قبور شهدای 1۱۷ شهریور می باشد. من آن قبرها را به دقت شمردم و تعدادشان کمتر از ۹۰ بود.»

عمادالدین باقی نیز آماری از کشته شدگان آن روز ارائه داده است[۹] که با رقم ارائه شده توسط رکنی همخوانی نزدیک دارد. باقی با استناد به آمار بنیاد شهید، مجموعۀ قتل های آن روز را در کل منطقۀ تهران بزرگ ۸۸ تن نوشته است که از این تعداد، ۶۴ تن در میدان ژاله کشته شده بودند و ۲۴ نفر بقیّه در 15 نقطۀ دیگر آن شهر به هلاکت رسیده بودند[۱۰].

آمار درست هرچه باشد، نتیجه ای که از این درگیری عاید اسلامگرایان شد بیش از حد انتظار آنان بود. تبلیغات فوق العاده ای برعلیه رژیم شاه به راه افتاد. این حادثه و نیز واقعۀ آتش سوزی سینما رمس آبادان، موضع میانه روها و طرفداران « اجرای صحیح قانون اساسی مشروطه » را به ضعف و حتی به نابودی کشانید. گروهی از مراجع میانه رو، ازجمله شریعتمداری، شیرازی، گلپایگانی و نجفی مرعشی، که به احتمال زیاد از دسیسۀ اسلامگرایان آگاه بودند، مردم را به آرامش دعوت کردند. شریعتمداری ضمن اعلام عزای عمومی، از مردم خواست که عزاداری را درخانه هایشان برپا سازند:

( ن – ک: تشیع و قدرت در ایران، ج۴، ص ۲۲۵ به بعد )

__________________________________

[۱] - انقلاب ایران به روایت رادیو بی. بی. سی، همان گذشته، مصاحبۀ ارتشبد قره باغی، ص ۲۲۸ به بعد.

[۲] - آبراهامیان، همان گذشته، ص ۶۳۶.

[۳] - سولیوان، ویلیام، خاطرات، ص ۱۱۴.

[۴] - همان بالا، ص ۲۳۳.

[۵] - ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ص ۱۱۴.

[۶] - پشت پرده های انقلاب اسلامی، ص ۴۳۰.

[۷] - ژاله خون شد. هفده شهریور، آغاز پایان رژیم شاه. سایت انترنتی همنشین بهار، http://www.hamneshinbahar.net

[۸] - همان بالا.

[۹] - عمادالدین باقی، بررسی انقلاب ایران، ص ۴۳۱.

[۱۰] - از این تعدا، ۳ نفر در مولوی، ۳ نفر در نظام آباد، ۲ نفر در خیابان سی متری نیروی هوائی و همچنین در خیابان های شاهرضا، اول عیاثی، خیابان خراسان، چهارراه کوکاکولا، میدان کلانتری تهران، میدان شوش، دروازه دولاب، بازار تهران، چهارراه سیروس، خیابان پورکافی و چهارراه گلچین هر کدام یک کشته داد. محل کشته شدن ۳ نفر نیز نامعلوم بود. ن – ک: همان بالا، ( ح ).