عصر نو
www.asre-nou.net

جان . ج. میرشایمر و استفان. م. والت

لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا

ترجمه: ن . نوری زاده
Tue 23 03 2010

جان . ج. میرشایمر و استفان. م. والت
John J. Mearsheimer and Stephen. M. Walt
ترجمه: ن . نوری زاده
nourizadeh.n@gmail.com
لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا
The Israel Lobby & U.S. Foreign Policy

1- هدایت روند سیاست (خارجی ایالات متحده آمریکا توسط لابی اسرائیل - ایپک)
Guiding the Policy Process

افراد و گروه های تشکیل دهنده لابی آمریکا دو هدف راهبردی (استراتژیک) را در این کشور جهت حمایت پایدار و تزلزل ناپذیر از اسرائیل دنبال میکنند، اول، بکارگیری تمام توان و نیروی خود در جهت تاثیرگزاری بر روند سیاست خارجی واشنگتن و دوم، فرونگذاشتن از هیچ تلاش و کوششی جهت شکل دادن گفتمان مطلوب افکار عمومی آمریکا در مورد اسرائیل. آنان میباید اطمینان حاصل کنند که اهداف راهبردیشان بر پایه گفتمان عقلانی، اخلاقی که ما آنرا در فصل دوم و سوم شرح دادیم قرار دارد.
ما در این قسمت ابتدا به اهداف راهبردی لابی اسرائیل میپردازیم و سپس در فصل 6 به بررسی چگونگی شکل دادن افکار عمومی توسط لابی اسرائیل خواهیم پرداخت. قدرت سیاسی در ایالات متحده آمریکا میان دو بازوی سیاسی یعنی قانون گزاران (مجلس) و مجریان قانون (دولت) تقسیم شده است و بدیهی است افراد و گروه ها و سازمان های لابیگر تمام نیروی خود را روی این دو بازوی قدرت متمرکز میکنند. همچنین گروه های تشکیل دهنده لابی بوسیله سنجش افکار عمومی و آمارهای سیاسی همواره تلاش میکنند افراد هوادار را بسوی مشاغل و موقعیت های کلیدی انتخاباتی مثل نمایندگی مجلس و یا انتصابی مانند وزراء کابینه رئیس جمهور و معاونین آنها هدایت نمایند. بنابراین برای لابی اسرائیل اساس سیاست "هوشمندانه" بر پایه تامین هزینه های مالی نامزد های انتخاباتی ریاست جمهوری و یا مجلس و انتصاب مجریان کلیدی قانون که تابع سیاست های اسرائیل در منطقه میباشند و یا حداقل افرادی اند که دیدگاه انتقادی نسبت به سیاست های این کشور نداشته باشند، قراردارد. به سخنی دیگر، لابی اسرائیل مانند دیگر گروه های بهرمند برای دستیابی به اهداف خود همواره تلاش میکند که از اتحاذ قوانین و تصمیماتی که متضاد و مخالف طرح ها و برنامه های آنان در دو بازوی قدرت سیاسی آمریکا است جلوگیری نمایند. این امر باعث شده است که رهبران آمریکا به طرح ها و برنامه های سیاسی از پیش ساخته شده گروه های تشکیل دهنده لابی از جمله لابی قدرتمند اسرائیل تن دردهند. (1)

2- نفوذ بر مجلس نمایندگان آمریکا

Holding Sway on Capitol Hill

یک لابی قدرتمند و کارآمد در آمریکا لابی است که بتواند روی تصمیمات کنگره این کشور تاثیر گذارد.
اسرائیل برخلاف دیگر کشورها از انتقاد های کنگره آمریکا (Capitol Hill) بطور فزاینده ای مصون میباشد. بدیهی است که علت این امر نفوذ قابل ملاحظه لابی اسرائیل در کنگره است. حل اختلاف و نقطه نظرات رقابتی نمایندگان در کنگره آمریکا که معمولا با موضوعات بحث انگیز سروکار دارند آنچنان دشوار نیست. برای مثال، موضوعاتی چون سقط جنین، کنترل اسلحه،تبعیض مثبت (تبعیض به سود کسانیکه مورد تبعیض قرار گرفته اند) رعایت حقوق همجنسگرایان، محیط زیست، سیاستگزاری در امور تجاری، بهداشت و درمان، مهاجرت و بیمه های اجتماعی همواره بحث های هیجان انگیز و پرسرو صدا در مجلس نمایندگان میباشد. اما وقتی موضوعی در مجلس مطرح میگردد که به نحوی از انحاء در ارتباط با اسرائیل قرار دارد نه تنها نمایندگان، انتقادی نسبت به آن ندارند بلکه حتی آنان به سختی میتوانند در مورد این موضوع گفتگو کنند. برای مثال، زمانیکه موضوع روند صلح اسرائیل- فلسطین در 14 فوریه 2007 بوسیله "کمیته فرعی خاورمیانه و جنوب آسیا" در مجلس نمایندگان مطرح شد، سکوت محض و عمدی فضای آنرا پر کرد. کاندولیزا رایس (Condoleezza Rice) وزیر امور خارجه آمریکا در حالیکه سعی داشت که به موضوع در حال احتضار روند صلح جانی تازه ببخشد، 3 نماینده کمیسیون فرعی در مقابل او قرار گرفتند. این 3 نماینده که در واقع ایفاگران نقش اصلی و مرکزی لابی اسرائیل در مجلس محسوب میشدند عبارت از مارتین ایندیک (Martin Indyk) عضو رسمی و سابق "کمیته آمریکائی روابط اجتماعی اسرائیل ( ایپک - AIPAC) ، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و رئیس "مرکز سیاست خاور میانه سابان " (Saban Center for Middle East Policy) در موسسه بروکینکز (Brookings Institution) ، دیوید ماکوسکی (David Makovsky) عضو تحقیقاتی انستیتو مطالعاتی سیاست خاور نزدیک واشنگتن (WINEP) (موسسه ای طرفدار اسرائیل) و سرانجام دانیل پایپز (Daniel Pipes) نو محافظه کار صاحب نظر و رهبر جناح راست "فوروم خاور میانه" (Middle East Forum) بودند. در این جلسه نه تنها انتقادی از سیاست های اسرائیل بعمل نیامد بلکه حتی از شنیدن نظرات متفاوت توسط آمریکائی های عرب و یا فلسطینی ممانعت شد. ام. جی. رزنبرگ (M. j. Rsenberg) فردی که قبلا با ایپک (AIPAC) همکاری میکرد و در حال حاضر عضو اصلی فوروم سیاست اسرائیل یعنی گروه معتدل و فعال طرفدار اسرائیل و پشتیبان سیاست راه حل ایجاد دو کشور، از بحث های این جلسه کنگره بخوبی نتیجه گرفت که: " فقط صدای یکطرف دعوا که اجازه سخن داشت شنیده شد ..... هر کس که در یک گفتگوی رسمی کنگره حاضر شود تا نقطه نظرات اعراب را بشنود یا از طرف نمایندگان مورد تمسخر قرار میگیرد و آزرده خاطر میشود و یا به ظن اینکه قصد دارد به منافع آمریکا و اسرائیل آسیب برساند با خشم و غضب روبرو میگردد. (2)
یکی از دلایلی که موجب موفقیت لابی اسرائیل در کنگره آمریکا شده است عضویت بعضی از نمایندگان در سازمان "صهیونیست های مسیحی" میباشد. برای مثال، ریچارد آرمی (Richard Armey) سخنگوی سابق کنگره و یکی از اعضاء اصلی این سازمان در سپتامبر 2002 صراحتا اظهار داشت که: " اولویت شماره یک من در کنگره و در مورد سیاست خارجی آمریکا دفاع از منافع اسرائیل میباشد". البته تا کنون کسی فکر میکرد که اولویت یک نماینده در کنگره میباید "دفاع از منافع آمریکا" باشد اما گویا این امر در مورد آرمی (Armey) صدق نمیکند. همچنین بنا بر گفته تام دیلی (Tom DeLay) جانشین آرمی (Armey)، مورتون کلین (Morton Klein) رئیس سازمان صهیونیست های آمریکا (ZOA) گفته است که " تارو پود وجود او برای حمایت از اسرائیل ساخته شده است." و خود دیلی (DeLay) نیز اذعان داشته که "او قلبا یک اسرائیلی است." (3)
دیگر اعضائی که تلاش میکنند تا سیاست خارجی آمریکا را در جهت دفاع از منافع اسرائیل سوق دهند سناتور ها و نمایندگان یهودی در کنگره میباشند. در سال 2006 تعداد بیسابقه ای از آمریکائیان یهودی برای مجلس نمایندگان (House) و سنا (Senate) انتخاب شدند که نشان دهنده قابلیت و توانائی مشارکت سیاسی و اجتماعی آنها در سطوح بالا جامعه سنتی آمریکا است. (4) بعضی از این نمایندگان مانند سناتور جوزف لیبرمن (Joseph Lieberman) از حزب دمکرات ایالت کانکتیکات - Connecticut- (D-CT) و چارلز شومر (Charles Schumer) و جرالد نادلر (Jerrold Nadler) از ایالت نیویورک (D-NY) و هنری وکسمن (Henry Waxman) نماینده دمکرات ایالت کالیفرنیا (D-CA) و رابرت وکسلر (Robert Wexler) مناینده دمکرات ایالت فلوریدا(D- FL) مدافعان پر شور و حرارت دولت اسرائیل میباشند. (5) در این رابطه واکسمن (Waxman) متعاقب انتخابات سال 2002 صراحتا اعلام کرد که: "چند نماینده دموکرات در مجلس وجود دارد که با نظرات من نسبت به اسرائیل موافق نیستند اما باید بگویم که آنها هرگز برای کرسی نمایندگی "کمیته سیاست خارجی مجلس در امور اسرائیل و خاورمیانه" انتخاب نخواهند شد." او درست میگفت زیرا افراد این کمیته، گری اکرمن (Gary Ackerman) رئیس کمیته فرعی مجلس و نماینده ایالت نیویورک و یکی از حامیان پرو پا قرص اسرائیل و تام لنتوز (Tom Lantos) رئیس کمیته اصلی سیاست خارجی مجلس، نماینده ایالت کالیفرنیا و سرسپرده مطلق سیاست های اسرائیل، بودند. برای مثال، رهبر سابق ایپک (AIPAC) در مورد لنتوز (Lantos) میگوید که: او معتقد است در حمایت از منافع اسرائیل یا باید رومی رومی بود و یا زنگی زنگی" (7)
اما نکته ای که باید به آن توجه کرد اینست که فقط نمایندگان نیستند که مجلس را در حمایت از منافع اسرائیل هدایت میکنند بلکه کارمندان مجلس نیز سهم بسزائی در این مورد دارند. آنان که در روند قانون گزاری مجلس بطور غیر مستقیم شرکت دارند صرف نظر از به ثبت رساندن قوانین، موقعیت های ثانوی شغلی گروه های بهرمند با اختیارات گوناگون برای نمایندگان فراهم میسازند. همانطور که موریس آمیتی (Morris Amitay) رئیس سابق ایپک (AIPAC) در این مورد یک بار اذعان داشت که: "در کنگره افراد زیادی در سطوح بالا مشغول به کار هستند ... کسانیکه یهودی اند و مایلند که به آنها به چشم یک یهودی نگاه شود.... همچنین در سطح کارمندان همواره افرادی در مجلس وجود دارند که دارای موقیعت های تصمیم گیری و مشورت با سناتورها و نمایندگان میباشند ... که میتوانند کارهای بسیار ناشایستی انجام دهند." (8)
همانطور که در ادامه خواهیم آورد نمایندگان مجلس که وابسته به گروه های لابی هستند هرازگاهی از آنها میخواهند که نه فقط در تنظیم لوایح و طرح ها و پیش نویس قوانین به آنان کمک کنند بلکه در تنظیم متن سخنرانیها و یا نوشتن نامه برای "دوستان عزیز" (مطالب مهم و کلیدی که در این گونه نامه ها رد و بدل میگردد) و یا پیش نویس نامه های سرگشاده که برای تحت فشار قرار دادن مجریان قانون تهیه میشود به آنان یاری رسانند. در این میان ایپک (AIPAC) نقش بسزائی را ایفا میکند و به اعتراف تمام گروه هائی که در آمریکا لابی تشکیل میدهند و نیز به اعتراف سیاستمداران دو حزب آمریکا یعنی دمکراتها و جمهوری خواهان، سازمان ایپک (AIPAC) یکی از مهمترین لابی تاثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا است. (9) برای مثال، بیل کلینتون (Bill Clinton) از ایپک (AIPAC) به عنوان " تاثیر گزار فوق العاده" و "بهترین لابی نسبت به دیگران در این شهر" یاد کرد و سخنگوی سابق مجلس نیوت کینگریچ (Newt Gingrich) آنرا "مهمترین تاثیرگذار گروه های بهره مند (Interest Group) در سراسر کره زمین" نام نهاد. در این مورد هاری رید (Harry Reid) رهبر اکثریت مجلس سنا و نماینده دموکرات از ایالت نوادا (D-NV) با اظهار نظر های فوق موافق بود و میگوید که: "من یک سازمان سیاسی سازماندهی شده در کشور (آمریکا) به خوبی سازمان ایپک (AIPAC) سراغ ندارم." جفری گلدبرگر (Jeffrey Goldberg) از نشریه نیویورکر (New Yorker) ایپک (AIPAC) را "یک لویاتان (هیولا) در میان لابی های آمریکا" دانسته است. در این راستا، شبکه تارنمای ایپک (AIPAC) ارزیابی نشریه نیویورک تایمز (New York Times) نسبت به این سازمان را مبنی بر "مهمترین سازمانی که بر روابط آمریکا و اسرائیل تاثیر گذارده، مفتخرانه منعکس کرده است." (10)
بدیهی است که موفقیت چشم گیر ایپک (AIPAC) به معنای گسترده بر مبنای توانائی این سازمان در پرداخت دستمزدها به اعضاء و نمایندگان مجلس و کاندیداهای انتخاباتی که از طرح و برنامه های آنها حمایت بعمل میآورند و مخالفین را در مقابل افکار عمومی ملامت میکنند، میباشد. البته باید توجه داشت که پرداخت اجرت به این افراد بستگی به میزان توانائی و تاثیرگذاری آنان در جهت پیشبرد طرح و برنامه های ایپک (AIPAC) دارد.
همانطور که میدانیم نرخ پرداخت هزینه های انتخاباتی در ایالات متحده آمریکا بسیار بالا است و همواره بعنوان یکی از موارد حساس دوره انتخاباتی است که ارتباط تنگاتنکی با موفقیت نامزدهای انتخاباتی دارد. بنابراین ایپک (AIPAC) بعنوان مهمترین لابی اسرائیل دقت فراوان بعمل میآورد تا "دوستانی" که صد در صد در خط اسرائیل قراردارند را از نظر مالی تامین نماید.
روند تامین هزینه های انتخاباتی این سازمان از چندین طریق اعمال میگردد.
نخست: بیشتر کسانیکه در لیست دریافت کنندگان کمک های مالی و تامین هزینه های انتخاباتی ایپک (AIPAC) قرار دارند افرادی هستند که دارای مقام و موقعیت های مهم و حساس در امور مملکتی میباشند. برای مثال، طبق گزارش کمیسیون انتخاباتی فدرال (FEC) روزنامه نگاری بنام میخائیل مسینک (Micharl Massing) آشکار کرد که "بین سالهای 1997 تا 2001 چهل و هشت عضو هئیت مدیره ایپک (AIPAC) افزون بر 3 میلیون دلار به کاندیداهای انتخاباتی کمک کرده اند. پرداخت دهندگان این مبالغ و دهش های رایگان اعضاء "کمیته اجرائی، سیاسی طرفداران اسرائیل" (PACs) به نمایندگان امروزی مجلس بودند."(11) نشریه واشنگتن پست در سال 2004 گزارش داد که "اعضاء هئیت مدیره ایپک (AIPAC) از سال 2000 بطور متوسط مبلغی افزون بر 72 هزار دلار به هریک از کمپین های انتخاباتی و کمیته های اجرائی، سیاسی مورد نظر پرداخت کرده اند" (12)
دوم: ایپک (AIPAC) به عنوان کانال ارتباطی نامزد های انتخاباتی با دیگر منابع تامین کننده هزینه های مالی انتخاباتی عمل میکند. علیرغم عنوان ایپک (AIPAC) که طبق قاعده و قانون نباید در امور سیاسی دخالت کند و از کاندیداهای انتخاباتی بطور رسمی حمایت نماید و یا به کمپین نامزد های انتخاباتی بطور مستقیم کمک مالی رساند نه تنها چنین میکند بلکه حتی پا را فراتر گذاشته و قابلیت و توانائی نامزد های انتخاباتی را بمنظور تعیین صلاحیت و شایستگی آنها و نیز گردآوری اطلاعات لازم و ارائه آن به "کمیته اجرائی، سیاسی طرفداران اسرائیل"(PACs) بعهده دارد. دیوید بیال (David Biale) تارخ نگار در این رابطه مینویسد که "یهودیان آمریکائی لابی اسرائیل را از زمان جنگ شش روزه (Six Day War) توسعه دادند و آنرا یه یکی از پیچیده ترین و موثرترین سازمان های لابیگر در کنگره آمریکا تبدیل ساختند. آنان بوسیله ایجاد و گسترش شبکه "ملی کمیته اجرائی، سیاسی" توانستند کلیه هزینه های نامزدهای انتخاباتی مجلس حامی اسرائیل را تامین کنند." (13) برای مثال، هوارد فریدمن (Howard Friedman) رئیس ایپک (AIPAC) در آگوست سال 2002 بطور آشکار به اعضاء این سازمان اظهار داشت که: " این سازمان با یکایک کاندیداهای انتخاباتی کنگره آمریکا دیدار و گفتگو میکند. در خلال این گفتگوها آنان را در جریان خلاصه ای از وقایع و شرایط و وضعیت ناگوار اسرائیل و خاورمیانه قرار میدهد تا بتوانند بر اساس این اطلاعات موقعیت خطیر اسرائیل را در منطقه درک نمایند و مطابق آن در کنگره و یا مجامع عمومی موضع گیری کنند. ما حتی برای اطمینان خاطر به هر یک از کاندیداهای انتخاباتی مورد نظر یک "برگه عقیدتی" (position paper) میدهیم و از آنان میخواهیم که نظراتشان را نسبت به روابط آمریکا و اسرائیل بیان دارند. پاسخ به سئوالات برگه عقیدتی درک موضوع را برای نامزدهای انتخاباتی ساده میگرداند و کاملا برای آنها روشن میسازد که در کدام نقطه ایستاده اند." (14)
گفته های فریدمن (Friedman) از چگونگی روال کار ایپک (AIPAC) مورد تصدیق دیگر سیاستمداران نیز قرار گرفته است. مثلا تام هایدن (Tom Hayden) شخصیت سیاسی مخالف جنگ و فردی که در اوائل دهه 1980 برای انتخابات انجمن کالیفرنیا (California Assembly) تلاش کرده بود، میگوید که او چگونه توانست حمایت میخائیل برمن (Michael Berman) برادر هوارد برمن (نماینده دراز مدت مجلس ) و دلال انتخاباتی منطقه را با این شرط که او همیشه "دوست اسرائیل باقی بماند" را جلب کند. هایدن (Hayden) مینویسد که "او میبایست کوشر (kosher - غذای حلال یهودیان) را نه یکبار بلکه بارها در مقابل گروه نخبگان یهودی، خاخام ها و چند رهبر مهم سازمانهای یهودی که با احزاب رسمی در اسرائیل روابط نزدیکی داشتند، تائید کند. در این مراسم که همواره از طرف ایپک (AIPAC) برگزار میگردید در صورت لزوم از سفیر اسرائیل، مشاوران کل و دیگر مقامات رسمی دعوت میشد تا مهر صحت "دولت اسرائیل" را بر برگه عقیدتی آنان بزنند." هایدن (Hayden) که شاهد اینگونه مراسم بود فقط یک شغل سیاسی دولتی داشت. (15)
بر همین منوال، هاری لنسدال (Harry Lonsdale) کاندیدای حزب دمکرات که در مقابل سناتور مارک هات فیلد (Mark Hatfield) نماینده جمهوری خواه ایالت اورگان (R-OR) در سال 1990 شکست خورد، ماجرای خود را در خلال مبارزات انتخاباتی و دیدار شخصی اش از اداره مرکزی ایپک (AIPAC) چنین شرح میدهد: " ...من در ابتدای مبارزات انتخاباتی که یک تجربه فراموش نشدنی برایم بر جای گذاشت، بعنوان طرفدار اسرائیل شناخته شدم و به همین علت به ایپک (AIPAC) در واشنگتن دی سی دعوت شدم. آنان یک لیست با سئوالات و عناوین بسیار مهم مقابلم گذاشتند. ( لیست سئوال و جواب و یا بازجوئی) تا جزئیات نظراتم را نسبت به سئوالات مذکور ابراز دارم. باور کردنی نبود وقتی که بمن گفته شد که "باید" عقایدم را روی کاغذ بیاورم و هر واژه ای که قصد دارم در مجامع عمومی بکار گیرم را دقیقا بیان دارم. ... آنان لیست دیگری همراه با اسامی آمریکائی هائی که از اسرائیل حمایت میکنند را بدستم دادند. به این ترتیب من اجازه یافتم که برای تامین مخارج مبارزات انتخاباتی ام با آنها تماس حاصل کنم. من وقتی با آنان تماس گرفتم آنان بلافاصله از فلوریدا گرفته تا آلاسکا مبالغ قابل توجهی را ارسال کردند." (16)
جان وی ایوانز (Jihn V. Evans) استاندار سابق ایداهو (Idaho) داستان مشابه ای را در مورد مبارزات انتخاباتی سال 1986 خود در مقابل استیون سیمز (Steven Symms) سناتور فعلی همین ایالت چنین تعریف میکند. او مینویسد که" با او از اداره مرکزی ایپک (AIPAC) تماس گرفتند و ضمن تائید و تکرار اینکه این سازمان یک کمیته اجرائی سیاسی (PAC) نیست، اظهار داشتند که در سراسر کشور سازمان های یهودی بسیاری که طرفدار اسرائیل میباشند وجود دارد که اگر من با آنها تماس بگیرم آنان بدون تردید در مورد تامین هزینه مبارزات انتخاباتی ام کمک خواهند کرد." بنابر گزارش وال استریت ژورنال (Wall Street Journal) ایپک (AIPAC)، "آقای ایوانز (Evans) را به زنجیره ای از سازمانهائی که مستقل بنظر میآمدند رهنمون کرد. بعد ها معلوم شد که این سازمانها توسط افرادی اداره میشدند که روابط نزدیکی با ایپک (AIPAC) دارند. سازمانهای مذکور بخاطر اینکه در مقابل سناتور جمهوری خواه استیون (Steven) شکست خورده ام مبلغ 204/950 دلار به حساب بانکی ام واریز کردند." (17)
ایپک (AIPAC) همچنین آمار رای هائی که در کنگره ثبت میگردد را در دسترس اعضاء این سازمان قرار میدهد تا آنان بتوانند با آگاهی بیشتر تصمیم بگیرند که کدام فرد را در آینده برای تامین هزینه های انتخاباتی اش به "کمیته های اجرائی ، سیاسی طرفداران اسرائیل"(PACs) معرفی نمایند. (18) به دیگر سخن نامزدهای انتخاباتی و یا نمایندگان فعلی مجلس که مخالف سیاست های اسرائیل هستند و یا از این سیاست ها انتقاد میکنند باید انتظار داشته باشند که در آینده ایپک (AIPAC) علیه آنان دست به تبلیغات وسیعی بزند.
مدارک و اسناد ایپک (AIPAC) که بدست نشریه واشنگتن پست در سال 1988 افتاده بود، آشکار ساخت که معاون اجرائی، سیاسی این سازمان "فعالانه تلاش میکرد تا هزینه مبارزات انتخاباتی چند نامزد مجلس سنا (Senate) را در سال 1986 مرتفع سازد." در این رابطه نشریه وال استریت ژورنال (Wall Street Journal) نیز در سال 1987 گزارش داد که: "علیرغم ادعای ایپک (AIPAC) مبنی برعدم حمایت مالی از مبارزات سیاسی نامزدهای انتخاباتی مدافع منافع اسرائیل، 51 "کمیته اجرائی، سیاسی طرفداران اسرائیل" (PACs) که بطور رسمی عضو این سازمان میباشند، توانستند منابع مالی نامزدهای انتخاباتی هواداران اسرائیل را از طریق یهودیان آمریکائی تامین نمایند. (19) گرچه کمیسیون انتخاباتی دولت فدرال (FEC) بعدها حکم صادر نمود که "مدارک کافی که ثابت کند ایپک (AIPAC) تامین کننده هزینه های مالی نامزد های انتخاباتی است در دست نیست" اما با این وجود دیوید نیوسام (David Newsom) سیاستمدار کهنه کار که زمانی بعنوان معاون و وزیر امور خارجه در دولت نیکسون (Nixon) خدمت میکرد و سپس مشاور وزیر در دولت جیمی کارتر (Jimmy Carter) شد، صراحتا بیان داشت که " اثبات این موضوع بسیار ساده و روشن است زیرا وقتی از یک عضو برجسته کنگره پرسیده میشود که به چه دلیل برای قدرت و نفوذ ایپک (AIPAC) در مجلس تلاش میکند، جواب میدهد که برای پول." (21)
مرکز پاسخگوئی به مسائل سیاسی (CRP) که یک مرکز تحقیقاتی بی طرف میباشد و وظیفه اش دنبال کردن رد پای منابع مالی تامین کننده هزینه های مبارزات انتخابی است، کم و بیش سه دوجین "کمیته های اجرائی، سیاسی طرفدار اسرائیل" (PACs) را در این رابطه شناسائی نمود و اعلام داشت که این کمیته ها از اواسط سال 2006 بیش از 3 میلیون دلار به نامزدهای انتخاباتی دو حزب پرداخت کرده اند. (22) همچنین نشریه اکونومیست (Economist) گزارش کرد که یبن سالهای 1990 تا 2004 "کمیته های اجرائی، سیاسی طرفداران اسرائیل" (PACs) نزدیک به 57 میلیون دلار صرف نمایندگان دو حزب در آمریکا کرده اند در حالیکه آمریکائی های عرب تبار و کمیته های اجرائی، سیاسی هواداران مسلمانان تقریبا کمتر از 800 هزار دلار به نامزدهای انتخاباتی خود کمک کرده اند. (23)
بنابراین زمانیکه حمایت مالی از نامزدهای انتخاباتی آنهم در انتخابات حساسی چون انتخابات ریاست جمهوری انجام میگیرد و کمکهای مالی و دهش های رایگان از طرف سازمان ها و احزاب ملی به این امر اختصاص مییابد، تعجبی ندارد که لابی اسرائیل در امر انتخابات قدرتمندانه نفوذ کند. به گفته استیون ویزز (Steven Wiess) مسئول مرکز پاسخگوئی به مسائل سیاسی " اگر شما یک نامزد انتخاباتی طرفدار اسرائیل هستید و مهر حمایت ایپک (AIPAC) بر پیشانی شما خورده است نگران تامین هزینه های مالی انتخاباتی خود نباشید زیرا پول از سراسر کشور به خزانه انتخاباتی شما سرازیر خواهد شد"(24) با این وجود هنوز در مورد قابلیت و کارکرد این گونه شگردها شک وتردید وجود دارد. برای مثال، در سال 2006 از سوی "کمیته های اجرائی، سیاسی طرفداران اسرائیل" (PACs) مبلغی افزون بر 145000 دلار به سناتور جوزف لیبرمن (Joseph Lieberman) کمک شد تا او بتواند در مقابل ند لامونت (Ned Lamont) رقیب دمکرات و مستقل انتخاباتی خود کرسی نمایندگی اش را حفظ کند اما با این وجود شکست خورد. همچنین در همان سال 76 هزار دلار از طرف گروه های هوادار اسرائیل به شلدون وایت هاوس (Sheldon Whitehouse) کمک مالی شد تا او نیز بتواند در مقابل سناتور لینکلن چافی (Lincoln Chafee) نماینده جمهوری خواه ایالت رود آیلند (R-RI) که به اندازه کافی حامی پرحرارت دولت اسرائیل نبود پیروز گردد." (25) اما چنین نشد.
دیگر کمک های مالی که از سوی افراد و گروه های طرفداران اسرائیل برای پیروزی نامزدهای انتخاباتی هزینه گردیده بود را میتوان از نامزدهای انتخاباتی چون رابرت منندز (Robert Menendez) نماینده دمکرات ایالت نیو جرسی (D-NJ) و بارد السورث (Brad Ellsworth) نماینده دمکرات ایالت ایندیانا (D-IN) نام برد. طبق گفته های ران کمپیز (Ron Kampeas) خبرنگار Jewish Telegraph هزینه های مالی که به نامزدهای انتخاباتی حامی منافع اسرائیل پرداخت گردید از سوی تامین کنندگان مالی و دهش های رایگان یک شبکه زنجیره ای صورت گرفت که در ارتباط تنگاتنگ با لابی اسرائیل و ایپک (AIPAC) قرار داشتند"(26) البته همانطور که در چند مورد مشاهده شد ایپک (AIPAC) و شبکه های وابسته به آن قادر نیستند همواره تاثیرگذار بر روند هر انتخاباتی باشند. برای مثال، لابی اسرائیل با وجود دهش های گسترده مالی و تامین هزینه های انتخاباتی تام داخیل (Tom Daschle) رهبر اقلیت نمایندگان مجلس سنا (Senate) و نماینده دموکرات ایالت داکوتای جنوبی (D-SD) و نیز سناتور ریک سنتورام (Rick Santorum) نماینده جمهوری خواه ایالت پنسیلوانیا (R-PA) در سال 2004 و 2006 نتوانست مانع از شکست آنان گردد. (27) اما انکار نباید کرد که بیش از سه دهه است که لابی اسرائیل به نامزدهای هر دو حزب که از منافع این کشور دفاع میکنند کمکهای مالی شایانی نموده است و در مقابل نمایندگان و سیاستمدارانی که نسبت به سیاست های اسرائیل در منطقه شک وتردید دارند را یکی بعد از دیگری از صحنه سیاسی آمریکا حذف کرده است. برای مثال، در سال 2002 گروه های طرفدار اسرائیل بواسطه کانالیزه کردن منابع مالی و عهده دارشدن تامین هزینه های انتخاباتی رقیب خانم سینتیا مک کینی (Cynthia Mc Kinney) نماینده دمکرات ایالت جورجیا (D-GA) باعث شکست او شدند. مک کینی در سال 2004 دگربار به مجلس راه یافت اما در انتخابات سال 2006 شکست خورد و از صحنه سیاست خارج گردید. همچنین رقیب انتخاباتی هانگ جانسون (Hank Johnson) توانست با دریافت مبلغی در حدود 34000 دلار از چند گروه طرفدار اسرائیل در انتخابات مقدماتی حزب دمکرات پیروز شود. (28) مورد مشخص دیگر کمک مالی رابرت آشر (Robert Asher) رئیس سابق ایپک (AIPAC) به ریچارد دوربین (Richard Durbin) وکیل ایالت ایلینویز است تا او بتواند در مبارزات انتخاباتی سال 1982 علیه نماینده فعلی مجلس پال فایندلی (Paul Findley) شرکت کند. گرچه ریچارد دوربین (Richard Durbin) در این مبارزه متحمل شکست شد اما آشر (Asher) صراحتا دلیل کمک به او را این چنین توضیح داد که: " او در بررسی و تحقیقاتی که بعمل آورده بود تصمیم گرفت نه فقط از کسی حمایت کند که علیه پل فایندلی (Paul Findley) باشد بلکه با این کار میخواست نشان دهد که میباید از نامزدهای انتخاباتی مدافع منافع اسرائیل در خاک آمریکا حمایت بعمل آید. اما اگر از من پرسیده شود که چگونه هزینه انتخاباتی او را تامین کرده ام باید بگویم که من به سرتاسر کشور سفر کردم و علیه فردی که دوست اسرائیل نبود سخن راندم و بدینوسیله توانستم از یهودیان کمک مالی برای یکی از دوستان اسرائیل گردآوری کنم. (29) آشر (Asher) مینویسد که "من با ارسال نامه به تامین کنندگان یهودی هزینه های انتخاباتی یاد آور شدم که انتخابات بهترین فرصت و موقعیت را برای ما فراهم میسازد تا بتوانیم "دشمنان خطرناک اسرائیل" را از کنگره بیرون اندازیم." او بدینوسیله توانست مبلغ 104325دلار هزینه انتخاباتی دوربین (Durbin) حامی پرشور اسرائیل را از طرف 31 گروه مختلف یهودی طرفدار اسرائیل تامین نماید. دوربین (Durbin) تا مرز شکست فایندلی (Findley) پیش رفت اما موفق نشد که او را شکست دهد و فایندلی (Findley) که اینک هماهنگ کننده گروه اکثریت در مجلس میباشد در این انتخابات نفس گیر پیروز شد. این گونه موارد در مقیاس کوچکتر در انتخابات سال 1982 تکرار شد و نامزد انتخاباتی مجلس از ایالت ایلینویز بطور متوسط ماهیانه 3700 دلار از لابی اسرائیل دریافت میکرد. (30)
در سال 2002 مایر "بوبا" میچل (Mayer “Bubba” Mitchell) یکی از اعضاء گروه "باند چهارنفره" ثروتمندی، که بوسیله تامین منابع مالی ایپک (AIPAC) سیاست های این سازمان را تعیین میکند، روش مشابه ای را برای حذف ایرل هیلیارد (Earl Hilliard) نماینده دمکرات کنگره از ایالت آلاباما (D-AL) بکار گرفت، اما رقیب انتخاباتی هیلیارد (Hilliard) که از سوی ایپک (AIPAC) شدیدا در سراسر آمریکا حمایت میشد مانند دوربین (Durbin) در مبارزات انتخاباتی شکست خورد. در این رابطه وقتی که جفری گلدبرگ (Jeffrey Goldberg) از نشریه نیویورکر (New Yorker) از آشر(Asher) پرسید که "حالا چه احساسی دارد که رقیب هیلیارد (Hilliard) در انتخابات پیروز شده است؟" جواب شنید که "همان احساسی را دارم که تو در زمان انتخاب شدن دوربین (Durbin) داشتی." (31)
ایپک (AIPAC) در شکست تعدادی از سیاستمدارانی که با روش و سیاست های این سازمان مخالفت میورزیدند مانند پت مک کلوزی (Pete McCloskey) نماینده جمهوری خواه ایالت کالیفرنیا (R-CA) و جی ویلیام فول برایت (J.William Fulbright) سناتور دمکرات ایالت آرکانزاس (D-AR) و راجر جپسون (Roger Jepson) سناتور جمهوری خواه ایالت آیووا (R-IA) و چندین نفر دیگر نقش مهمی داشته است.
سرنوشت راجر جپسون (Roger Jepson) چنین رقم زده شد که او بعد از اینکه درخواست رونالد ریگان (Ronald Reagan) رئیس جمهور اسبق آمریکا را در سال 1981 مبنی بر فروش ای وکس (AWACS) به عربستان سعودی پذیرفت و در مجلس به آن رای مثبت داد مورد بی مهری و غضب ایپک (AIPAC) قرار گرفت و در مبارزات انتخابی مجلس سنا در سال 1984 بواسطه عدم توانائی مالی شکست خورد و در مقابل تام هارکین (Tom Harkin) از حزب دمکرات با دریافت مبلغی بیش از 100 هزار دلار از لابی اسرائیل بر صندلی جپسون در کنگره نشست. در این مورد آلن کرانسون (Alan Cranston ) سناتور دمکرات ایالت کالیفرنیا (D-CA) اظهار داشت که "سرنوشت جپسون (Jepson) در حکم اعلان خطر و بمثابه سکته قلبی برای سناتورهائی بشمار میرفت که ممکن است فکر مخالفت با منافع اسرائیل در خاور میانه در ذهنشان خطور کند و در صدد تغیر رای برآیند. (32)
مثال دیگری که نشانگر توانائی لابی اسرائیل در تاثیر بر تصمیمات و مصوبات مجلس است موضوع آدلیا استیونسون (Adlai Stevenson) سناتور دمکرات ایالت ایلینویز (D-IL) در سال 1982 میباشد. موضوع از این قرار بود که استیونسون (Stevenson) در انتخابات سال 1980 به دلیل حمایت های مالی و تبلیغاتی لابی اسرائیل به پیروزی رسید اما زمانیکه او طرح اصلاحیه کاهش کمک های آمریکا به اسرائیل در صورت ادامه شهرک سازی این کشور در سرزمین های فلسطینی را به مجلس ارائه داد، ورق در جهت مخالفت شدید با او برگشت. هر چند او بخوبی میدانست که اصلاحیه ارائه شده که در تضاد با سیاست رسمی ایالات متحده است تصویب نخواهد شد اما با این وجود آنرا بطور سمبولیک ارائه داد و سپس تلاش نمود که وانمود کند هنوز او یکی از مدافعین منافع اسرائیل در آمریکا بشمار میرود که تلاشی بیفایده بود. همانطور که او حدس زده بود این طرح در مجموع بیش از 7 رای نیآورد و به آسانی از جانب اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان مجلس رد شد اما لابی اسرائیل که حتی تحمل شنیدن این نوع سخنان را در مجلس نداشت استیونسون (Stevenson) را مورد غضب قرار داد. در همان موقع یکی از افراد مخالف طرح بنام سناتور کوانتین باردیک (Quentin Burdick) از حزب دمکرات ایالت داکوتای شمالی (D-ND) رو به سناتور ایلینویز کرد و گفت: " متاسفم آدلیا (Adlai) من در انتخابات بعدی رقیب تو هستم" مفهوم این سخن آن بود که آدلیا (Adlai) با ارائه طرح اصلاحیه، خود را از دریافت کمک های مالی لابی اسرائیل در انتخابات آینده محروم ساخته است و در نتیجه بازنده اصلی انتخابات میباشد. در سال بعد استیونس (Stevenson) برای انتخابات فرمانداری ایلینویز شرکت کرد اما خیلی زود دریافت که تمام منابع تامین هزینه های مالی انتخاباتی او در اختیار رقیبش قرار گرفته است و طبق گفته یک سناتور سابق معلوم گشته که "او و همسرش ضد یهود هستند." سپس نشریات به تبلیغ علیه آنان پرداختند و بدینوسیله اعضاء کمیته دموکراتیک یهود تحت فشار قرار گرفتند و بهمراه دوستان یهودی استیونس (Stevenson) نه تنها از حمایت او دست برداشتند بلکه به شدت به دشمنی با او برخاستند". استیونس در این انتخابات تنگاتنگ با رقیب خود شکست خورد و بدنبال آن اظهار نمود که "لابی اسرائیل سرنوشت انتخاباتی بسیاری را تغییر داده است." (33)
شاید جدیدترین نمونه از سیاستمدارانی که خواستند از خط قرمز ایپک (AIPAC) عبور کنند، شکست فاحش چارلز پرسی (Charles Percy) سناتور جمهوری خواه ایالت ایلینویز (R-IL) در سال 1984 باشد. چارلز پرسی (Charles Percy) علیرغم اینکه حمایت گروه های طرفدار اسرائیل را در پرونده خود ثبت کرده بود اما با امضاء "نامه شماره 76" که از سوی ایپک (AIPAC) مبنی بر مخالفت و اعتراض با تهدید تصمیم "ارزیابی دوباره" سیاست آمریکا در خاور میانه در سال 1975 از سوی فورد (Ford) رئیس جمهور آمریکا تهیه شده بود، امتناع ورزید و با این کار در واقع اصول ایپک (AIPAC) را زیرپا گذاشت. پرسی (Percy) دچار اشتباه دیگری نیز شده بود و آن "میانه رو" خواندن یاسر عرفات (Yasser Arafat) رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) و بعضی دیگر از تروریستهای فلسطینی بود. عملکرد پرسی (Percy) باعث شد که رقبای او در انتخابات اولیه و عمومی سال 1984 مبالغ هنگفتی از لابی اسرائیل و گروه های طرفدار این کشور و بازرگانان یهودی دریافت نمایند. برای مثال، میخائیل گولاند (Michael Goland) مهمترین تامین کننده مالی ایپک (AIPAC) مبلغ 101 میلیون دلار در ایالت ایلینویز (Illinois) علیه پرسی (Percy) هزینه کرد. (بعد ها گولاند- Goland - به جرم تامین مالی غیر قانونی انتخابات سنای در ایالت کالیفرنیا در سال 1986 محکوم شد) (34) بعد از شکست پرسی ( Percy) تام دین (Tom Dine) مغرورانه اعلام داشت که "تمام یهودیان آمریکا از شرق تا غرب برای برکناری پرسی (Percy) گرد آمدند. سرنوشت او برای کلیه سیاستمدارانی که دارای مشاغل دولتی هستند و آنهائی که هوس داشتن چنین مشاغلی را در سر میپرورانند درس عبرت بسیار خوبی بهمراه داشت" (35) ج.ج گلدبرگ (J.J Goldberg) ویراستار نشریه Forward در این مورد بیان داشت:"در کنگره این تصور همواره غالب است که اگر نماینده ای بخواهد از این افراد (لابی اسرائیل بویژه ایپک) عبور کند آنها اورا به خاک مذلت مینشانند." (36)
ایپک (AIPAC) و گروه های طرفدار اسرائیل در آمریکا صرف نظر از تمرکز نیروی خود روی دوستان اسرائیل در انتخابات، موفق شده اند سیاستمدارانی که بعضا نظرات انتقادآمیز نسبت به اسرائیل در صحنه سیاسی جامعه آمریکا ابراز میدارند را بوسیله حمایت های مالی بسوی خود جذب نمایند. برای مثال، جس هلمز (Jesse Helms) سناتور سابق جمهوری خواه ایالت کارولینای شمالی (R-NC) که در ابتدا یک منتقد صریح اللهجه نسبت به سیاست ها و برنامه های آمریکا بود و با اعطاء وام های بلاعوض به اسرائیل مخالفت میکرد در سال 1984 برای پیروزی در مقابل رقیب سرسخت انتخاباتی خود جیمز هانت (James Hunt) فرماندار مشهور کارولینای شمالی دچار بحران مالی شد. در این میان برای لابی اسرائیل فرصت مناسبی پیش آمد تا خود را از شر این مخالف سمج خلاص کند. در نتیجه مبالغ هنگفتی را جهت کمک به هزینه مبارزات انتخاباتی هانت (Hunt) اختصاص داد. هلمز (Helms) که بخوبی از شگرد های لابی اسرائیل خبر داشت برای خنثی کردن طرح آنان به اسرائیل سفر کرد و با عرق چین یهودی (yarmulke) عکسی مقابل دیوار غربی (Western Wall) انداخت. بعد از آن به فاصله کمی در سفر بعدی خود با آریل شارون (Ariel Sharon) ملاقات نمود و در دفتر کار او نیز عکسی به یادگار گرفت. او با این مانور سیاسی، تبلیغاتی توانست حمایت مالی ایالتی یهودیان را به عنوان اینکه فردی مدافع منافع اسرائیل است کسب کند و تا سال 2002 که دوره بازنشستگی او فرا رسید در شغل خود باقی بماند. (37)
این وضعیت نیز برای هیلاری کلینتون (Hillary Clinton) اتفاق افتاد. او هنگامیکه از ایجاد طرح کشور مستقل فلسطینی در سال 1998 حمایت کرد و سپس در سال 1999 سوها عرفات (Suha Arafat) همسر یاسر عرفات را در ملاء عام در آغوش کشید، مورد انتقاد شدید و غضبناک لابی اسرائیل روبرو شد. او دیری نپائید که دریافت مقام و منزلتی که کسب کرده است به سبب مدافعات پر شور وحرارتی او از منافع اسرائیل بود که لابی اسرائیل را متقاعد ساخت از او حمایت گسترده کند، حمایتی که تا امروز ادامه دارد و لابی اسرائیل یکی از مهمترین منابع تامین کننده هزینه های انتخاباتی او محسوب میشود. بهرحال هیلاری کلینتون (Hillary Clinton) برای جبران خطای خود در جولای سال 2006 و در گردهمائی طرفداران اسرائیل، حمایت شدید خود را از جنگ ویرانگر اسرائیل علیه لبنان اعلام کرد تا جائیکه هلن فریدمن (Helen Freedman) مدیر اجرائی و تندرو سازمان "آمریکائی ها برای امنیت اسرائیل" در این مورد اظهار داشت که: "سخنان هیلاری در این شرایط بسیار عالی و ارزشمند بود بویژه اینکه هیچکس فراموش نمیکند که او چگونه سوها (Suha) را در ملاء عام بوسید." (38)
ایپک (AIPAC) بیش از 30 هزار دلار به مبارزات انتخاباتی مجدد کلینتون (Clinton) کمک کرد و نشریه Forward در ژانویه 2007 نوشت که هیلاری کلینتون "انتظار داشت که با موضع گیری خود نسبت به جنگ اسرائیل علیه لبنان بیشترین سهم دهش های چشمگیر جامعه یهود آمریکا را در مبارزات انتخابی ریاست جمهوری حزب دمکرات در سال 2008 از آن خود نماید." (39) اگر تشویق و ترغیب های انتخاباتی به سود او کارگر نیفتاد ایپک (AIPAC) دریافت که تهدیدات سیاستمداران ناراضی رهبری او در حزب دمکرات موثر بوده است. (40)
در سال 2006 در کنگره آمریکا لایحه ضد تروریسم فلسطینیان مطرح شد که نه تنها وزارت امور خارجه آمریکا با آن مخالف بود بلکه اسقف کاتولیک و بعضی از گروه های طرفدار اسرائیل مانند "آمریکائیان خواستار صلح اکنون" و "فوروم سیاست اسرائیل" (Americans for Peace Now) نیز با آن لایحه مخالفت ورزیدند. در این رابطه خانم بتی مک کالوم (Betty McCollum) نماینده حزب دمکرات ایالت مینیسوتا (D-MN) که فرد لیبرال و مدافع سرسخت اسرائیل در کنگره بشمار میرفت مخالفت خود را از این لایحه ابراز نمود. ایپک (AIPAC) مستقیما به مک کالوم (McCollum) فهماند که "حمایت نمایندگان از تروریست ها را تحمل نخواهد کرد" این موضوع که نوعی تهدید بشمار میرفت، خانم مک کالوم (McCollum) را مجبور ساخت که از هوارد کوهر (Howard Kohr) رئیس ایپک (AIPAC) پوزش بخواهد و خواهش کند که خطای او باعث مانع ورودش به مجلس آینده نشود. (41)
این پیامی بسیار روشن است که هر سناتور و یا نماینده مجلس بخواهد از خط قرمز ایپک (AIPAC) عبور کند در واقع با آتشی بازی کرده است که هستی اش را خواهد سوزاند.
البته باید در اینجا به نکته ای نیز اشاره گردد و آن اینست که فقط تاثیرات لابی اسرائیل عامل شکست کاندیداها در رقابت های انتخاباتی نخواهد بود اما بدون تردید یکی از مهمترین عامل شکست کاندیداها محسوب میشود. برای مثال، آینده و وجهه سیاسی سینتیا مککنی (Cynthia McKinney) به سبب برخورد او با ماموران امنیتی کنگره و انعکاس آن در افکار عمومی جامعه تیره گردید و یا مبارزه انتخاباتی و سخت احساسی لینکلن چافی (Lincoln Chafee) در مقابل جمهوری خواهان در سال 2002 باعث شکست او شد. اما همانطور که قبلا اشاره شد نقش لابی اسرائیل در مبارزات انتخاباتی نامزدها بسیار مهم و مشهود است.
در سال 1991 منابع عمومی نشان دادند که "رای مخالف در کنگره علیه اسرائیل آنچنان عبث و بیهوده میباشد که آنرا به یک تخته چوب شباهت کرده اند." (41) (ایپک از چنان قدرتی در مجلس برخوردار است که رای افراد علیه خواسته های این کمیته را بمثابه تکه چوبی بی ارزش و ناکار آمد تلقی میکند.) و به جزء تیره شدن آینده انتخاباتی نماینده ای که علیه اسرائیل رای داده است عاید دیگری ندارد. بنابراین بیدلیل نیست که موریس آمیتی (Morris Amitay) مدیر سابق ایپک (AIPAC) و خزانه دار بعدی این سازمان در سال 2002 بی پروا اعلام کرد که: " امروزه همه افراد در مجلس بسیار مفید و کارآمد بنظر میآیند." و جیمی کارتر (Jimmy Carter) در فوریه 2007 اظهار دارد که "من در حال حاضر هیچ نماینده ای را در مجلس و یا سنا سراغ ندارم که جرئت کند از تعادل بین اسرائیل و فلسطینیان سخن گوید و در مورد قراردادهای صلح گفتگو نماید." زیرا " برای یک عضوء کنگره و یا سنا که قصد دارد در انتخابات بعدی شرکت کند و انتخاب شود موضع گیری او علیه سیاست های دولت محافظه کار اسرائیل یک خود کشی سیاسی محسوب میشود." (43)
همچنین دلیل شرکت و حضور اعضاء برجسته هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه که یا قانون گزاران و یا مجریان قانون در آمریکا میباشند در کنفرانس سالانه سیاست گزاری (Policy Conference) سازمان ایپک (AIPAC) گویای نفوذ و قدرت این سازمان در این کشور است.
در سال 2007 اعضاء برجسته دو حزبی که در این کنفرانس شرکت کردند عبارت از " دیک چینی (Dick Cheney) معاون رئیس جمهور، نانسی پلوسی (Nancy Pelosi) نماینده حزب دمکرات ایالت کالیفرنیا (D-CA) و رئیس و سخنگوی مجلس نمایندگان، هاری رید (Harry Reid) و میچ مک کونل (Mitch McConnell) نماینده جمهوری خواه ایالت کنتاکی (R-KY) و رهبران اکثریت و اقلیت مجلس سنا، جان بوهنر (John Boehner) نماینده جمهوری خواه ایالت اوهایو (R-OH) و رهبر اقلیت مجلس بوده اند. در سال 2006 افرادی که در این کنفرانس شرکت کردند شامل: چینی( Cheney) بوهنر (Boehner) جان بولتن (John Bolton) نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل متحد، سوزان کالینز (Susan Collins) سناتور جمهوری خواه ایالت میین -Maine- (R-ME)، اوان بایه (Evan Bayh) نماینده دمکرات ایالت ایندیانا (D-IN) روی بلانت (Roy Blunt) نماینده جمهوری خواه مجلس ایالت میسوری (R-MO)، شلی برکلی (Shelley Berkley) نماینده دمکرات مجلس ایالت نوادا (D-NV)، آرتورد دیویس (Artur Davis) نماینده دمکرات ایالت آلاباما (D-AL)، بیل پاسکرل (Bill Pascrell) نماینده دمکرات ایالت نیو جرسی(D-NJ)، رابرت وکسلر (Robert Wexler) و سرانجام جان ادواردز (John Edvwads) سناتور سابق و کاندیدای امیدوار ریاست جمهوری آمریکا بودند.
افراد برجسته سالهای گذشته که در این کنفرانس حضور داشتند عبارت بودند از : جرج دبلیو بوش (George W Bush) رئیس جمهور، کالین پاول (Colin Powell) وزیر امور خارجه ، کاندولیزا رایس (Condoleezza Rice) سخنگوی سابق مجلس، دنیس هسترت (Dennis Hastert) نماینده جمهوری خواه ایالت ایلینویز (R-IL) ریچارد آرمی (Richard Armey)، نیوت گینکریچ (Newt Gingrich) و گروهی دیگر از صاحب نظران برجسته طرفدار اسرائیل. با این تفاضیل باور اینکه سازمانهای لابی دیگری به قدرتمندی لابی اسرائیل در آمریکا وجود دارند بسیار دشوار میباشد. به عبارت دیگر ایپک (AIPAC) بعنوان یکی از مهمترین لابی اسرائیل توانائی آنرا دارد که بتواند تاثیر شگرفی بر روند انتخابات آمریکا گذارد و مطمئن شود که اسرائیل همه ساله از کمک های سخاوتمندانه ایالات متحده آمریکا برخوردار میگردد. این سازمان همچنین برای نماینده گان کنگره و سنا که بخواهند از رفتار و سیاست های اسرائیل انتقاد کنند هرچند انتقادی ناچیز وضعیتی دشوار بوجود میآورد. این وضعیت دشوار نسبت به نمایندگان مجلس بمراتب شدیدتر از دیگران اعمال میگردد.
لابی اسرائیل و گروه های طرفدار این کشور تاثیر و نفوذ بر مجریان و قانونگزاران را فقط از طریق تامین هزینه های انتخاباتی و یا دهش های رایگان به آنان پی نمیگیرند بلکه از راه های دیگری مانند در اختیار قرار دادن "یارانه های قانون گزاری"، فراهم کردن امکانات کمک های مستقیم در تنظیم و تحلیل مسائل و قوانین مورد بحث، ارائه اطلاعات و آمارهائی جهت استفاده در لوایح و طرح ها و تبصره های قانونی، پیشنهاد و نقطه نظرات کلیدی جهت ایراد سخنرانیها و مصاحبه های مطبوعاتی، اعمال نفوذ میکنند. (44)
اعضاء نمایندگان مجلس و سنا نه تنها هر دو هفته یکبار نشریه "گزارش خاور نزدیک" را دریافت میدارند بلکه در مواقعی که قرار است موضوع اسرائیل در مجلس مطرح گردد کارکنان خود را برای یاری رساندن و گردآوری اطلاعات لازم در اختیار آنان قرار میدهند. برای مثال، بنابر گفته داگلاس بلوم فیلد (Douglas Bloomfield) عضو سابق ایپک (AIPAC) "وقتی که نمایندگان مجلس احتیاج به اطلاعات و آمار های لازم در مورد مسائل مبتلا به اسرائیل دارند، قبل از اینکه به کتابخانه رجوع کنند و یا از سرویس های خدماتی تحقیقاتی کنگره و متخصصین ویژه مجلس بخواهند که آن اطلاعات و آمارها و اسناد را در اختیار شان قرار دهند، ابتدا به "متخصصان ویژه ایپک (AIPAC) رجوع میکنند و از امکانات و نظرات آنها بهره مند میشوند." او همچنین در این خصوص مینویسد که " موضوع مهمتر آنست که ایپک (AIPAC) اغلب پیش نویس سخنرانی های نمایندگان را تهیه و تنظیم میکند و در مورد لوایح و طرح های ارائه شده تحقیق مینماید و توصیه هائی مبنی بر کاربرد اجرائی و تصویب و یا عدم تصویب آنها ارائه میدهد." (45) به سخنی دیگر ایپک (AIPAC) بسیار مشتاق است که روند قانون گزاری مجلس در مسیری هدایت گردد که خواست و نظر آنان را نسبت به دفاع از منافع اسرائیل تامین کند. ما به جزئیات این موضوع در قسمت دوم این کتاب خواهیم پرداخت.
لابی اسرائیل جهت محکم کاری و اطمینان و برای اینکه نمایندگان مجلس تحت تاثیر و نفوذ آن قرار گیرند از هیچ کاری دریغ نمیورزد. برای مثال، برای هر یک از نمایندگان از طرف بنیاد آموزشی اسرائیلی، آمریکائی (AIEF) که خواهر سازمان ایپک (AIPAC) است تورهای مسافرتی رایگان به اسرائیل ترتیب میدهد. بدیهی است هزینه این سفر تفریحی که از خزانه دولت اسرائیل پرداخت میگردد، نه فقط نوعی اعتبار نامه و احراز صلاحیت نمایندگان طرفدار اسرائیل در کنگره است تا تامین مخارج انتخابات آینده آنان فراهم گردد بلکه فرصتی است برای این نمایندگان که با رهبران اسرائیل ملاقات کنند و بطور مستقیم با اولویت های سیاسی این کشور آشنا شوند. بنابراین با وجود نزدیک به 200 کشور در سراسر جهان پاسخ به این سئوال که چرا 10 در صد از مجموعه تمام سفرهای برون مرزی نمایندگان کنگره آمریکا به اسرائیل میباشد روشن میگردد. "مرکز راست نگاری اجتماعی" (Center for Public Integrity) گزارش میدهد که "بنیاد آموزشی اسرائیلی، آمریکائی" در خلال سالهای 2000 تا اواسط 2005 مبلغی نزدیک به یک میلیون دلار بابت هزینه های سفرهای تفریحی نمایندگان کنگره آمریکا به اورشلیم خرج کرده است. در این رایطه تعجبی ندارد که ایپک (AIPAC) و دیگر گروه های لابی اسرائیل به دشواری موفق شدند قوانین جدید اخلاقی که در کنگره به تصویب رسیده بود را با فساد تام دیلی (Tom DeLay) و جک آبرونت (Jack Abramoff) و دیدارها و سفرهای تفریحی آنها به اسرائیل بی ارتباط سازند. (46)
در اینجا دگربار باید تاکید نمود که فعالیت ایپک (AIPAC) شباهت به فعالیت دیگر لابی ها و گروه های بهرمند سنتی در سیستم سیاسی ایالات متحده آمریکا دارد. استفن اسحاق (Stephen Isaacs) در تحقیقات خود بنام "یهودیان و سیاستهای آمریکا" از قول موریس آمیتای (Morris Amitay) مینویسد که: " اتفاق مهم و جدیدی رخ نداده است که نتوان آنرا پیش بینی کرد، شما از روشها و "ابزارهای سنتی" که در سیستم دموکراسی آمریکا بکار میرود مانند ارسال نامه، تماس های تلفنی،و .... که نمایندگان را تحت تاثیر قرار میدهد، خبر دارید. لابی از این ابزارها برای تحت فشار قراردادن مجریان قانون نیز استفاده میکند و آنها را وادار میسازد تا به آنچه که در مخالفت با منافع دولت اسرائیل است عمل نکنند. اما اگر دولتمردان و مجریان قانون علیرغم خواسته های لابی اسرائیل اقدام کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در این شرایط است که آنان از رئیس جمهور گرفته تا اعضاء کابینه با انبوهی از نامه های انتقاد آمیز که امضاء اکثریت اعضاء یک و یا دو مجلس را در خود دارد روبرو میشوند. (47)
در سال 1975 زمانیکه جرالد فورد (Gerald Ford) رئیس جمهور سابق آمریکا اسرائیل را تهدید به بازنگری در روابط آمریکا با این کشور کرد، با انبوه نامه های اعتراض آمیزی که به امضاء اکثر نمایندگان رسیده بود مواجه شد. همچنین بوش (Bush) رئیس جمهور آمریکا در آوریل سال 2002 فشار ملایمی بر اسرائیل وارد کرد تا به حملات نیروهای نظامی اش به سرزمین های اشغالی پایان دهد. اما با واکنش شدید لابی اسرائیل روبرو شد و نامه های هشدار دهنده مشابه نامه های جرالد فورد دریافت نمود و بار دیگر قدرت و توانائی ایپک (AIPAC) در تحت فشار قرار دادن روسای جمهور آمریکا و اعضاء کابینه آنان نشان داده شد. همانطور که یک سناتور دمکرات ایالت هاوائی (D-HI) بعد از امضاء نامه به فورد در سال 1975 نوشت: " امضاء یک نامه آسانتر از پاسخگوئی به 5000 سئوال پی درپی و بی امان است" و جان کولور (John Culver) سناتور ایالت آیوا (D-IA) بعدها پذیرفت که " فشار بسیار شدید بود و من تسلیم شدم." (48) گویای اینست که شگرد های لابی اسرائیل بسیار کار ساز میباشد. مثال دیگر در این مورد مثال خانم کاندولیزا رایس (Condoleezza Rice) وزیر امور خارجه آمریکا است. او در مارس 2007 جهت به جریان انداختن روند صلح به خاورمیانه سفر کرد که بابت این سفر فشارهای بسیاری را از سوی لابی اسرائیل بواسطه نامه ای که از ایپک (AIPAC) با امضاء 79 سناتور دریافت کرده بود، متحمل شد. در این نامه از او خواسته شده بود تا زمانیکه "دولت واحد" جدید فلسطینی اسرائیل را به رسمیت نشناسد و دست از ترور نکشد و به قراردادهای اسرائیل با فلسطینیان تن ندهد از ملاقات با آنان امتناع ورزد. (49) بنابراین تعجبی ندارد وقتی که لورنس ایگل بورگر (Lawrence Eagleburger) وزیر سابق امور خارجه آمریکا به تام دین (Tom Dine) رئیس ایپک (AIPAC) اظهار داشت که "بخاطر اینکه میتوانی به من آسیب برسانی چاره ای جزء کنار آمدن با تو را ندارم." (50)
همانطور که گفته شد ایپک (AIPAC) خود را لابی بدون رقیب در جهت دفاع از منافع اسرائیل درکنگره آمریکا که یکی از سه قوه اصلی سیستم حکومتی این کشور است میداند.(51)
بوضوح دیده شده است که در کنگره هیچگاه بحث آزاد در مورد سیاست ایالات متحده در برابر اسرائیل صورت نگرفته است. حتی اگر نتایج بحث و گفتگوها و تصمیم گیریها در این باره برای دنیا اهمیت داشته باشد با بی اعتنائی برگزار میگردد. برای مثال، ارنست هالینگز (Ernest Hollings) سناتور دمکرات ایالت کارولینای جنوبی (D-SC) در هنگام ترک خدمت در سال 2004 اظهار داشت که " شما بهیچ وجه نمیتوانید در مورد سیاست اسرائیل در خاورمیانه نظری را در کنگره ابراز دارید مگر اینکه از قبل آن نظر را با ایپک (AIPAC) هماهنگ کرده باشید." (52) در این مورد یکی از سناتور ها که نمیخواست نامش فاش شود به گزارشگر نشریه واشنگتن پست در سال 1991 گفت که: "دوستان سناتور بر این باورند که ایپک (AIPAC) سازمان بسیار قدرتمند و بی رحمی است، زیرا 80 درصد آنها در مواقع رای گیری چشمشان به "بعضی رای ها" دوخته میشود. آنان هرچند میدانند که رای آنها، رای درستی نیست اما بخوبی دریافته اند که مقابله کردن با این سازمان به معنای لت و پار شدن در صحنه سیاسی آمریکا است." (53)
سخن آریل شارون (Ariel Sharon) نخست وزیر اسرائیل در این مورد عجیب نیست که یکبار به حضار و مخاطبان آمریکائی اش گفته بود" وقتی از من میپرسند که چگونه میتوانیم به اسرائیل کمک کنیم من در جواب میگویم به ایپک (AIPAC) یاری رسانید" همچنین اهود المرت (Ehud Olmert) جانشین او بطور هیجان انگیزی اذعان کرده بود که "خدای را سپاس میگویم که ایپک (AIPAC) را در آمریکا به ما ارزانی داشته است، سازمانی که بزرگترین پشتیبان و بهترین دوست ما در جهان است." (54)

3- آماده کردن روسای جمهور (آمریکا) طرفدار اسرائیل

The Making of Pro- Israel Presidents

لابی ها و گروه های بهرمند صرف نظر از اینکه تلاش میکنند از راه های مستقیم و غیر مستقیم بر کنگره آمریکا تاثیر گذارند، آنان بطور قابل ملاحظه ای سعی دارند بر مجریان قانون نیز اعمال نفوذ داشته باشند.
معمولا روسای جمهور آمریکا کمتر تحت تاثیر نمایندگان کنگره قرار میگیرند و هرازگاهی در مخالفت با لابی اسرائیل در کنگره تصمیماتی اتخاذ میکنند. البته اگر از چند نمونه از نظرات و تصمیمات معدود روسای جمهور آمریکا مثل احتمال کاهش نظریه "ارزش راهبردی" اسرائیل و یا مخالفت با ادامه اشغال سرزمین های فلسطینی چشم پوشی کنیم اصولا مخالفت جدی و عملی روسای جمهور آمریکا با سیاست های اسرائیل در منطقه بسیار نادر اتفاق میافتد.
بطور کلی شرکت یهودیان در انتخابات آمریکا دقیقا بخاطر اعمال نفوذ هر چه بیشتر آنها در شاخه های اجرائی سیستم حکومتی آمریکا است. برای مثال، علیرغم جمعیت کم یهودیان در آمریکا (کمتر از 3 درصد) آنان بیشترین هزینه های انتخاباتی و دهش های رایگان را به نامزدهای انتخاباتی و یا مجریان قانون هر دو حزب پرداخت میکنند. همانطور که هامیلتون جردن (Hamilton Jordan) مشاور ریاست جمهوری و رئیس کارکنان کاخ سفید در یادداشت محرمانه خود به جیمی کارتر (Jimmy Carter) رئیس جمهور وقت آمریکا نوشته است که : "مهمترین و قابل ملاحظه ترین هزینه های نامزدهای انتخاباتی از طرف یهودیان آمریکائی در این کشور تامین میگردد." (55) موئد این گفتار است. یکبار نشریه واشنگتن پست تخمین زد که " موفقیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهور حزب دمکرات بستگی به یهودیان دارد که قادرند 60 درصد هزینه های انتخاباتی را از طریق منابع خصوصی تامین کنند." (56) البته از سوی منابع دیگر درصد چنین هزینه های انتخاباتی کمتر تخمین زده شده است. اما بدون تردید یهودیان آمریکائی سهم بسزائی (در حدود 20 الی 50 درصد) در تامین هزینه های انتخابات ریاست جمهوری حزب دمکرات دارند.(57)
البته همانطور که قبلا به این موضوع اشاره شد، تامین هزینه های نامزدهای انتخاباتی فقط به حامیان نامزدهای مدافع سیاستهای اسرائیل تعلق نمیگیرد بلکه به رقبای نامزدهائی که تصور میشود با سیاست های اسرائیل مخالفند، مساعدت میشوند. بعلاوه لابی اسرائیل در انتخابات ریاست جمهوری چند ایالت مهم آمریکا مانند کالیفرنیا، فلوریدا، ایلینویز، نیو جرسی، نیو یورک و پنسیلوانیا انگشت میگذارند و به این ایالات با گردآوری رای بالای یهودیان توجه ویژه ای نشان میدهند. آنان گرچه هنوز نظر مساعدی نسبت به حزب دمکرات دارند اما باید اذعان نمود که حمایت آنان از نامزدهای این حزب مانند گذشته نیست و اهمیت خود را از دست داده است. برای مثال، جان اف کندی (John F. Kennedy) در سال 1960 توانست 82 درصد رای یهودیان آمریکا را کسب نماید (به این معنا که 82 درصد منابع مالی یهودیان صرف هزینه انتخاباتی کندی شد.) در حالیکه جورج مک کاورن (George McGovern) 1972 فقط توانست 64 درصد رای آنها را بخود اختصاص دهد و جیمی کارتر (Jimmy Carter) 45 درصد رای یهودیان را در سال 1980 جذب نمود.
در رقابت های بسیار نزدیک، رای متحد یهودیان کفه ترازو را به نفع نامزدی که مورد قبول آنها در ایالات مهم است سنگین تر میکند.
جفری هلمریچ (Jeffrey Helmreich) از "مرکز روابط اجتماعی اورشلیم" مینویسد که: " رای دهندگان یهودی آمریکائی سرنوشت ساز و تعیین کننده نتایج انتخابات ملی این کشور هستند. .... برخورداری آنان از قدرت و توانائی مالی و کنترل و تمرکزشان بر ایالات مهم و کلیدی قابل مقایسه با دیگر گروه های سیاسی نیست." (58) البته ممکن است که او در این زمینه کمی مبالغه کرده باشد اما واقعیت آنست که رای همه جانبه یهودیان در رقابت های نزدیک و تنگاتنگ انتخابات ریاست جمهوری نقش مهم و قابل توجهی ایفاء میکند.
از نگاه نشریه اورشلیم پست در سال 2007 رای هماهنگ یهودیان در رقابت های نزدیک انتخاباتی یک رسم و آئین واشنگتن است که بسان گلهای درخت گیلاس مشهود میباشد."(59)
بنابراین نامزدهای انتخاباتی حریصانه بدنبال بدست آوردن حمایت ایپک (AIPAC) و دیگر سازمان های لابی اسرائیل هستند زیرا نه فقط از این طریق رای یهودیان را کسب میکنند، بلکه بخوبی میدانند که مهر تائید این سازمان در واقع بمثابه تامین هزینه های انتخاباتی آنان و تضمین پیروزیشان در انتخابات میباشد.
برخورداری ازحمایت لابی اسرائیل به معنای حمایت کامل از سیاست های اسرائیل است و بیدلیل نیست که نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری مانند جان ادواردز (John Edwards)، میت رومنی (Mitt Romney) و جان مک کین (John McCain ) در کنفرانس هرزلیا (Herzliya Conferance) در سال 2007 که گردهمائی سالانه بنیاد Haw Kist (جنگ طلب) و در مورد امنیت ملی اسرائیل و تعیین خط مشی سیاسی، استراتژیک این کشور گفتگو میشود، شرکت میکنند و در سخنرانی های خود قاطعانه از اسرائیل حمایت مینمایند. این نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهور آمریکا هیچگاه حاضر نیستند دچار سرنوشت هوارد دین (Howard Dean) در سال 2004 شوند. هوارد دین (Howard Dean) در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری اشتباها حرف نسنجیده ای بر زبان آورد و پیشنهاد داد که ایالات متحده بهتر است در نزاع بین اعراب و اسرائیل "نقش بی طرفانه ای" ایفا کند. بلافاصله جوزف لیبرمن (Joseph Lieberman) رقیب انتخاباتی دین (Dean) او را متهم کرد که سخنانش نسبت به اسرائیل "غیر مسئولانه" است و قصد دارد که این کشور را وجه مصالحه خود قرار دهد." (60) بدنبال آن تمام اعضاء برجسته حزب دمکرات در مجلس نمایندگان بوسیله نامه از سخنان او بشدت انتقاد کردند تا جائیکه نشریه Chicago Jewish Star گزارش داد که "افراد بسیاری بوسیله ارسال نامه های الکترونیکی (E-mail) به رهبران یهود سراسر کشور نسبت به سخنان دین (Dean) اعتراض کرده اند و او را عنصری نامطلوب برای اسرائیل دانسته اند. تعداد این نامه ها آنچنان زیاد است که باعث مسدود شدن صندوق نامه الکترونیکی رهبران یهود شده است." (61)
پرواضح است که اتهاماتی که به دین (Dean) نسبت داده شده بود سراپا بی معنی و نامعقول است زیرا او بدون تردید یکی از حمایت کنندگان پرو پا قرص اسرائیل بشمار میرود. (62)
استیون گروسمن (Steven Grossman) مدیر مبارزات انتخاباتی دین (Dean) و رئیس سابق ایپک (AIPAC) گفت که "نظرات او نسبت به خاورمیانه بیشتر به نظرات ایپک (AIPAC) نزدیکتر است تا نظرات گروه معتدل "آمریکائیان خواستار صلح اکنون". بعلاوه همسر دین (Dean) یک یهودی معتقد است و فرزندان او با آداب و آئین دین یهود پرورش یافته اند. همچنین باید توجه داشت که دین (Dean) حمایت آمریکا از اسرائیل را زیر سئوال نبرده است بلکه او فقط پیشنهاد کرده بود که "واشنگتن بهتر است به عنوان یک میانجی قابل اعتماد برای نزدیک کردن دو طرف نزاع" عمل کند. این سخنان بیانگر عقیده ای رادیکال نیست اما گروه های کلیدی لابی اسرائیل این نظر را نمی پسندیدند."
بهرحال شکست هوارد دین (Dean) در انتخابات حزب دمکرات دارای علت های زیادی بود و حادثه فوق نیز هزینه گزافی برای او بهمراه داشت و ثابت کرد که در خلال مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا افراد باید مواضب رفتار و سخنان خود باشند و بدون تردید و با صراحت و شور و اشتیاق از اسرائیل دفاع نمایند.

4- حفظ موضع دستگاه های زمام داری

Keeping the Administration in Line

سازمان های کلیدی و مهم در لابی اسرائیل بطور مستقیم دستگاه های زمامداری کشور (آمریکا) را مورد هدف قرار میدهند. "مجمع رهبران سازمان یهودیان آمریکا" (Conference of Presidents) هنگامیکه مشاهده میکند کاخ سفید تصمیماتی در مخالفت با نظر آنها اتخاذ کرده است با اهرم های قدرتی که در دست دارد تلاش میکند با تحت فشار قراردادن آنان تصمیماتشان را خنثی نماند. برای مثال، در زمانی که جرالد فورد (Gerald Ford) رئیس جمهور وقت آمریکا تهدید کرد که سیاست این کشور را در قبال اسرائیل مورد بازبینی مجدد قرار میدهد و یا وقتی که جرج. اچ. بوش (George H. W.Bush) در سال 1992 از اعطاء وام تضمینی به اسرائیل امتناع ورزید و یا جرج دبلیو بوش (George .W. Bush) بعد از پیامد یازدهم سپتامبر از ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی سخن گفت، دستگاه های تبلیغاتی "مجمع سازمان یهودیان" جهت تحت فشار قرار دادن آنان آغاز بکار کرد. ما در فصل هفتم این کتاب مفصلا در این مورد بحث خواهیم کرد.
در سیستم سیاسی آمریکا همواره راه های آشکار و قانونی برای شکل دادن دستگاه زمامداری کشور وجود دارد. بعبارت دیگر لابی اسرائیل افرادی را که در صدد دستیابی به مشاغل مهم اجرائی میباشند با در اختیار قرار دادن امکانات انتخاباتی از جمله تامین منابع مالی، آنان را به نوعی به خدمت خود در میآورد. برای مثال، در سال 1992 در یک رویدادی که به رسوائی کشیده شد هایم کاتز (Haim Katz) تاجر سرشناس نیویورک و تامین کننده هزینه های انتخاباتی نامزدهای مدافع اسرائیل مکالمه محرمانه ای را که بین او و دیوید استینر (David Steiner) رئیس سابق ایپک (AIPAC) صورت گرفته بود و در مورد شرح چگونگی کمک های مستقیم مالی به سیاستمداران و مجریان قانون "دوست اسرائیل" مربوط میشد، افشاء نمود. در این مکالمه محرمانه استینر (Steiner) به کاتز (Katz) گفته بود که او شخصا در ملاقات با جیمز بیکر (James Baker) وزیر امور خارجه آمریکا دست به معامله ای زده است مبنی بر آنکه دولت آمریکا مبلغی افزون بر 3 میلیون دلار نقد و یک میلیون دلار کمک های غیر نقدی که مردم آمریکا از چگونگی آن کاملا بی اطلاع هستند در اختیار اسرائیل قرار دهد. نکته مهم دیگر این مکالمه آنست که او به کاتز (Katz) با خاطر آسوده اظهار کرده بود که " ما دوجین افراد در کمپین انتخاباتی کلینتون (Clinton) و نیز به همین مقدار در مراکز مهم تصمیم گیری و اجرائی حکومت استخدام کرده ائیم." استیز (Steiner) با این افشاء گری در افکار عمومی مجبور شد استعفا دهد اما بعد ها ادعا کرد که سخنان کاتز (Katz) در مورد او عاری از حقیقت میباشد. (63) حال پرسش اینست که با این گونه افشاء گری ها آیا لابی اسرائیل و گروه های بهره مند و پر قدرت مدافعان اسرائیل حاضر خواهند شد که در این مورد توضیح دهند؟
واقعیت آنست که فقط لابی اسرائیل نیست که دست به چنین اعمالی میزند لابی های دیگری نیز چنین میکنند. برای مثال، گال نورتن (Gale Norton) وزیر کشور سابق و او جی استیون گریلز (J. Steven Griles) معاون وزیر بعنوان لابیگرهای صنایع نفت و معادن و به جهت سود رسانی به کمپانیهای نفتی وارد کابینه دولت بوش (Bush) شدند. همچنین دانیل آ. تروی (Daniel A. Troy) قبل از اینکه بعنوان رئیس "شورای حقوقی غذا و دارو" در سال 2001 گمارده شود یک وکیل دادگستری بود که نمایندگی شرکت های دخانیات و دارو سازی را بعهده داشت. (64) بنابراین همانطور که مشاهده میگردد لابی اسرائیل تافته ای جدا بافته از دیگر لابی ها در این کشور نیست.
ما قبلا اشاره کرده بودیم که سیاست خاورمیانه دولت کلینتون (Clinton) شدیدا بوسیله افرادی که رابطه بسیار نزدیک با دولت اسرائیل داشتند و همواره با سازمانهای طرفدار منافع این کشور همکاری میکردند تشکیل شده بود. برای مثال، فرد برجسته ای مثل مارتین ایندایک (Martin Indyk) معاون مدیر تحقیقاتی سابق سازمان ایپک (AIPAC) و یکی از بنیانگذاران موسسه مطالعاتی سیاست خاور نزدیک واشنگتن (WINEP) و سفیر آمریکا در اسرائیل در سال های 2000 تا 2001 و 97- 1995، مشاور امنیت ملی دولت کلینتون بود. همچنین دنیس راس (Dennis Ross) فرستاده ویژه دولت کلینتون در خاور میانه که در سال 2001 به موسسه مطالعاتی سیاست خاور نزدیک واشنگتن پیوست را میتوان در این رابطه نام برد. این دو نفر مشاوران بسیار نزدیک کلینتون(Clinton) رئیس جمهور سابق آمریکا در نشست کمپ دیوید (Camp David) در جولای 2000 بودند. گرچه ایندایک (Indyk) و راس (Ross) از روند صلح اسلو (Oslo) و ایجاد دولت مستقل فلسطینی حمایت کردند (و تندروان لابی اسرائیل آنان را به خیانت ناجوانمردانه و غیر متصفانه متهم کردند) اما با این وجود آنان همان سیاستی که مورد پذیرش رهبران اسرائیل بود را در کمپ دیوید منعکس نمودند (66)
همانطور که ما در فصل اول این کتاب شرح دادیم، نمایندگان آمریکا در نشست کمپ دیوید (Camp David) در واقع همان نمایندگان ایهود باراک (Ehud Barak) نخست وزیر اسرائیل بودند که طرح و برنامه ای مستقلی برای شهرک سازی ارائه ندادند و از مواضع اسرائیل دفاع کردند. آنان حتی از طرحی که در دسامبر 2000 بنام طرح "ضوابط کلینتون" (Clinton) در مورد استقلال فلسطین ارائه گردیده بود نیز کوتاهی کردند و به طرح "خلاصه کلینتون" که بر اساس ارزیابی "فضای توافق" جهت حل مشکل فلسطین قرار داشت پرداختند. نمایندگان فلسطینی از اینکه اسرائیل هرازگاهی طرح و برنامه های ویژه ای به آنها نشان میدهد که بعدها همان طرح ها را آمریکائیان با برچسب "طرح میانه" به آنان پیشنهاد میکنند گله مند بودند. در این مورد یکی از اعضاء گروه مذاکره کننده ایالات متحده پذیرفت که طرح هائی را که آمریکائی ها به "فلسطینیان عرضه میکردند" اغلب به طرح های اسرائیل شباهت داشت، ترفندی که دیگر کسی را فریب نمیدهد و فقط شک وتردید فلسطینیان را نسبت به این گونه طرح ها تقویت میکند. بنابراین جای تعجب نداشت که نمایندگان فلسطین اعتراض کنند و اعلام دارند که آنان در واقع با "دو گروه اسرائیلی در حال مذاکره بودند که یکی پرچم اسرائیل در مقابلش بود و دیگری پرچم ایالات متحده آمریکا." (67)
بدیهی است که موضوع دولت مستقل فلسطینی موضوعی نیست که افرادی مثل ایندایک (Indyk) و راس (Ross) بخواهند آنرا بعنوان وظیفه ای که برای منافع آمریکا سود مند است، مطرح کنند. آنان خواه بعنوان طرفداران اسرائیل شناخته شوند و یا خواه بعنوان نمایندگان مستقل آمریکا مطمئن بودند که هیچ قدرت تاثیرگذاری نسبت به روند مذاکرات در نشست کمپ دیوید ندارند. زیرا تصمیم گیری راجع به این موضوع برای آمریکا بسیار مشکل است و دولتمردان این کشور همواره مایلند که در این جور مواقع اسرائیل را تحت فشار قرار ندهند. بنابراین مشاهده میگردد که فرصت های توافق بر سر یک طرح عملی صلح و امنیت در منطقه روز به روز کاسته میشود. ما نیز بر این باوریم که این شرایط مانع کلی روند صلح اسلو (Oslo) و ناموفق بودن نشست کمپ دیوید بوده است.
این وضعیت دشوار در دومین دوره ریاست جمهوری بوش (Bush) که کارگزاران آن از نو محافظه کاران مدافع اسرائیل بودند مانند الیوت آبرامز (Elliott Abrams)، جان بولتن (John Bolton)، داگلاس فیث (Douglas Feith)، آرون فرید برگ (Aaron Friedberg)، جان هانا (John Hannah)، آی. لوئیس لیبی (I. Lewis Libby)، ویلیام لوتی (William Luti)، ریچارد پرل (Richard Perle)، پل ولف ویتز (Paul Wolfowits) و دیور ورمر (David Wurmser) مشاهده میشد.
ما همانطور که در بخش دوم این کتاب خواهیم آورد این افراد بطور رسمی و دائمی سیاست خارجی آمریکا را به سود دولت اسرائیل سوق میدهند و بدون قید وشرط از سازمانهای لابی اسرائیل در آمریکا حمایت میکنند. همچنین گروه های بهره مند و لابی اسرائیل همزمان سعی دارند افرادی که بعنوان منتقد سیاست های اسرائیل در صحنه سیاسی آمریکا شناخته میشوند را از دستیابی به مشاغل مهم و حساس سیاسی بویژه در امور سیاست خارجی آمریکا مانع شوند. تام دین (Tom Dine) رئیس سابق ایپک (AIPAC) در سال 1987 و در یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت که این سازمان همواره به مراکز بررسی صلاحیت مشاوران نامزدهای انتخاباتی کمک مینماید." او ادامه میدهد که " یک مثال بارز در این مورد آنست که یکی از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری (سال 1988) با این سازمان تماس گرفت و اظهار داشت که من بزودی نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام خواهم کرد و علاقه مندم در مبارزات انتخاباتی خود از مشاوران سازمان شما استفاده کنم." دین (Dine) در جواب این نامزد انتخاباتی ریاست جمهوری گفته است که " در این صورت در انتخابات موفق خواهد شد زیرا دیگر رقبا کمتر از چنین موهبتی برخوردارند. (68) همچنین جیمی کارتر (Jimmy Carter) تصمیم داشت که جورج بال (George Ball) را بعنوان وزیر امور خارجه دولت خود تعیین کند اما از این تصمیم صرف نظر کرد زیرا لابی اسرائیل با انتخاب بال (Ball) که یک منتقد سیاست های دولت اسرائیل بود، شدیدا مخالفت میکرد. (69) مشابه این وضعیت برای ریچارد ماریوس (Richard Marius) استاد دانشگاه هاروارد اتفاق افتاد. نامبرده در سال 1995 بعنوان رئیس گفتار نویسی ال گور (Al Gore) معاون ریاست جمهوری استخدام شد اما قبل از اینکه آغاز به کار نماید، ناشر نشریه New Republic مارتین پرتز (Martin Peretz) و فرد مورد اعتماد الگور (Al Gore) اشتباها و بر اساس نقد کتابی ، ماریوس (Marius) را بعنوان شخصی که در مجله هاروارد در سال 1992 مقاله ای در ضدیت یهود نوشته است، به معاون رئیس جمهور گوشزد کرد و همان باعث شد که بلافاصله نامبرده از این پست کنار گذاشته شود (70)
در سال 2001 زمانیکه بروس ریدل (Bruce Riedel) از شغل خود در شورای امنیت ملی بعنوان مسئول مسائل خاورمیانه استعفا داد، نشریه New Republic در این مورد نوشت که " قرار بود که آلینا رمانوسکی (Alina Romanowski) متخصص امور خاورمیانه جانشین بروس ریدل (Riedel) گردد اما پنتاگون با این جایگزینی به دلیل اینکه رمانوسکی (Romanowski) به اندازه کافی از دولت یهود حمایت نمیکند، مخالفت ورزید. (71) فردی که در این مقام برگزیده شد الیوت آبرامز (Elliott Abrams) نام داشت که به جرم پنهان داشتن اطلاعات از کنگره در خلال ماجرای ایران، کنترا (Iran contra) قبلا محکوم شده بود. آبرامز (Abrams) واقع گرائی بود که شدیدا از اسرائیل دفاع میکرد. او در سال 1997 در کتابی نوشت که "هیچ شک وتردیدی نمیتوان داشت که یهودیان باورمندان میثاق الهی هستند، میثاقی که بین خدا و ابراهیم منعقد شده است مبنی بر آنکه قوم یهود بجزء در سرزمین اسرائیل ملتی هستند که جدا از یکدیگر بسر میبرند.(72) این گفتار اعتقاد فردی بود که مهمترین شغل یعنی متخصص امور سیاسی خاورمیانه در دستگاه دولتی آمریکا به او سپرده شده بود. ناتان گوتمن (Nathan Guttman) در نشریه Ha’aretz نوشت که گزینش الیوت آبرامز (Elliott Abrams) به این مقام برای دولت اسرائیل یک هدیه آسمانی بود." (73)

5- نتیجه گیری

Conclusion

لابی اسرائیل مانند دیگر گروه های بهرمند تلاش میکند که از راه های گوناگون بر سیاست خارجی ایالات متحده تاثیرگذارد. لابی اسرائیل نسبت به دیگر گروه های بهرمند در آمریکا از شرایط و موقعیت بسیار خوبی برخوردار است و به همین دلیل بیشترین تاثیر را بر سیاست خارجی آمریکا گذاشته است. اما باید توجه نمود که تلاش آنها فقط به نفوذ در درون جاده کمربندی (Beltway) سیاست خارجی آمریکا محدود نمیشود. زیرا آنها سعی میکند که افکار عمومی جامعه آمریکا را در مورد اسرائیل و خاورمیانه شکل دهد. به همین علت اکثر آمریکائیان از طرفداران اسرائیل (لابی اسرائیل) حمایت میکنند و هیچگاه کمک های شگرف نظامی ، اقتصادی و دیپلماتیک کشورشان به اسرائیل را زیر سئوال نمی برند.
ما در فصل بعدی به چنین استراتژی و مدیریتی که از ناحیه اسرائیل هدایت و اعمال میگردد خواهیم پرداخت.