ششمین دوره اهدای جایزه کتاب صدیقه دولت آبادی
به مناسبت روزجهانی زن برگزار شد
گزارش از مریم رحمانی
Sun 7 03 2010
مدرسه فمینیستی: ششمین دوره اهدای جایزه کتاب صدیقه دولت آبادی در حالی روز شنبه 15 اسفند برگزار شد که به دلایل رخدادهای پس از انتخابات خرداد گذشته بسیاری از فعالان جنبش زنان در بزرگداشت روز جهانی زن به دلایل مختلف درکنار دوستان خود دیده نمی شوند. از آنجا که این غیبت خودخواسته نیست و به نوعی برزنان ایرانی تحمیل شده ،در آستانه 8 مارس صمیمانه و ته قلب آرزو می کنیم تا 8مارس سال آینده همه فعالان جنبش زنان در کنار هم مراسم روزجهانی زن را در فضایی امن وشاد برگزار کنند چنین باد.

در ابندای مراسم شهلا لاهیجی از اعضای هیئت امنای کتابخانه صدیقه دولت آبادی ضمن خیرمقدم به حضار و تبریک روزجهانی زن اظهار کرد: از تصادف روزگار است که روز زن در تقویم ایرانی با روز جهانی زن یکی شده است. همه خسته هستیم و خوشحال از جریانی شروع شده و همه دنیا آن را نظاره می کنند واذعان دارند زنان ایرانی پیشقدم مبارزه مسالمت جویانه هستند که نتیجه زحمات 30ساله همه کسانی است که چه امروز اینجا هستند ، چه کسانی که در خارج از کشور به سر می برند، چه کسانی که در بندند و چه کسانی که الان نیمه پنهان در ایران زندگی می کنند. مدیر انتشارات مطالعات زنان و روشنگران ادامه داد: نسل من این شانس را دارد که قبل از مرگ، این دوران پرشور را تجربه می کند و امیدوارم بخت با من سازگار باشد تا توفیق را هم ببینم. امروز هم براساس روال سال گذشته در کتابخانه -خانه خودمابرپاشد چرا که جایی جر اینجا برای برپایی مراسم نداشتیم. ودعوت از افراد هم بسیار بسیار محدود و بیشتر درحوزه داوری و هیئت امنابوده است. بهرحال مطمئنا این دوران بد هم می گذرد و همانگونه که ما تاریخ3000ساله مان را حفظ کردیم ،زبان فارسی را حفظ کردیم، هستیم و خواهیم بود و زنان سربلندایران همچنان سربلند خواهند بود .

پس از سخنان خانم لاهیجی ، نظرات هیئت داوران مطالعات زنان توسط منیژه نجم عراقی ارائه شد. وی گفت از بین 15 اثر که بررسی کردیم متاسفانه هیچ کتابی شایسته انتخاب به عنوان اثر برگزیده نبود چرا که با افت کیفیت کتاب ها روبرو بودیم.تقریبا یک سوم این کتابها پایان نامه دانشجویی بودند یا نوشته اساتید دانشگاه که به لحاظ ارجاع منابع،انسجام مطالب و آماردهی علمی نبودند. مسئله دیگر نداشتن رویکرد جنسیتی بود.بیشتر مطالب در صدد رد کردن رویکرد جنسی بودند،تحلیل در این کتاب ها جایی نداشت، حتی نظریه های استفاده شده هم برای تحلیل استفاده نشده بودند. همچنین پرداخت به موضوع بسیار بسیار سطحی بود. عراقی ادامه داد:رشته مطالعات زنان اصلا تبدیل به رشته ای برای رد کردن رویکردهای جنسیتی شده است . کتابهای خوب هم که اجازه انتشار پیدا نمی کنند ودر حال حاضر حتی اگر مقاله خوب هم داشته باشیم جایی برای چاپ پیدا نمی کند. هیئت داوران امسال مطالعات زنان شهلا اعزازی، منیژه نجم عراقی، فرخ قره داغی ، فیروزه مهاجر بودند و نسترن موسوی نیز مشاور گروه بوده است.

سپس منصوره شجاعی بیانیه هیئت داوران گروه ادبیات داستاتی را قرائت کرد. این بیانیه با طرح چندین سوال دلایل تشکیل گروه داوری ادبیات داستانی زنان و ضرروت نقد فمینیستی در ادبیات زنان را به اجمال برشمرد و سپس با اشاره به وقایع و رخدادهای پس ازانتخابات و ادامه آن تا فصل داوری و تاثیر این جریانات به ویژه در دی ماه و بهمن ماه برروند داوری یادآورشد که جایزه ادبیات داستانی تحت تاثیر شرایط پیش آمده به " دوسالانه" تبدیل شده است . و ی پس از برشمردن دلایل داوری برای این تصمیم چنین گفت : "باید به این دغدغه نیز اشاره کنیم که نمی خواستیم با معرفی نکردن اثر برگزیده به دلایلی که گفته شد، ویا رفع تکلیف با معرفی شتابزده ی یک یا چند اثر بدون اینکه روند داوری به شکلی مطلوب طی شده باشد ، بی اعتنا به وقایع اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی که به ویژه روند داوری را تحت الشعاع قرار داده بود ، جریان پویا و تپنده نقد فمینیستی در جزیره ای دور وعاری از حیات به جریانی فرمایشی و مصوب تبدیل شود".
هیت داوران ادبیات داستانی زنان نغمه ثمینی ،بنفشه حجازی، منصوره شجاعی ، صبا واصفی، آزاده دواچی بوده اند و مهسا محب علی و الهام محیایی نیز مشاوران گروه بوده اند . اما هیئت داوران از همکاری فرزانه طاهری مدیر بنیادگلشیری سپاس ویژه به عمل آورد.
متن کامل بیانیه هیئت داوران ادبیات داستانی و داوران مطالعات زنان در پایان گزارش موجود است.
در ادامه خانم سیمین بهبهانی ضمن گلایه از وضعیت حاکم بر ادبیات و تنزل آثار اظهار امیدواری کردکه وضعیت بهتری بر فضای فرهنگی حاکم شود. وی گفت: در مراجعه به وزارت ارشاد به خاطر چاپ برخی از آثار به مسوول مربوطه گفتم برخی از آثار من متعلق به 30 سال پیش است که اگر دینامیت هم بوده تا حالا نم کشیده است.وی سپس در ادامه گفت آثار کنونی من همه تلخ است اما امروز به مناسبت روزجهانی زن یکی از اشعارم را که شاد است می خوانم ، امیدوارم زنان دربند بزودی آزاد شوند و بتوانیم باهم برویم "دربند"!

بیانیه هیئت داوران ادبیات داستانی زنان
آیا ادبیات جنسیت گرا وجود دارد ؟ آیا هر "زن- نوشتی " الزاما اثری فمینیستی تلقی می شود ؟ آیا " مطلق های خطی تاریخ ادبیات مردانه " دربستر نقد زنانه رنگ می بازد ؟ آیا تفاوت زنی که نگاه میکند با زنی که نگاهش میکنند فاصله ادبیات زنانه و مردانه است ؟ جایگاه نقد فمینیستی در میان انواع نقد کجاست ؟ مرز میان نقد ادبی و نقد فمینیستی کجاست ؟
در پی یافتن پاسخ به سوالاتی از این دست و با توجه به این که ادبیات داستانی يكي از عوامل نهادينه كردن بسياري از ارزش ها و جامعه پذيري آنها و عاملي براي تثبيت هنجارهاي اجتماعي است وهمچنین ضرورت بررسی این ژانر ادبی بارویکردی زنانه ،گروه داوری ادبیات داستانی ازسال 1386 اعلام موجودیت کرد.
این گروه تلاش کرده تا با پی ریزی چارچوبی مونث برای بررسی ادبیات داستانی زنا ن و پدید آوردن الگوی های جدید بر اساس تجربه های زنان و منطبق با اهداف نقد فمینیستی به بررسی ادبیات داستانی زنان بپردازد.
هدف نقد فمینستی خوانش آثار زنان از دیدگاه زنانه است تا به مدد آن، آرا و تصاویری که پیش از تجلی نقدفمینیستی ، دیده نمی شد از نو بررسی شود. دربسیاری از جوامع خودفهمی زنان به واسطه فرهنگ وزبانی مردانه صورت می گیرد، بنابراین زنان نیاز به فضایی دارند تا تعاریف مردانه را واسازی کنند . متن بهترین عرصه برای دستیابی به این هدف است.
با این حال هر زن نوشتی نمی توانداثری فمینیستی تلقی شود .در بعضی از موارد زنانه نویسی علیه خود عمل کرده و تبدیل به اثری ضد هویت زنان می شود . زنی که زنانه مینویسد در واقع هویت ِ زن بودن را بدون احساس تحقیر به نمایش می گذارد و به عنوان فعال مایشاء وارد جهان ادبیات می شود.
هدف از اشاعه ی این نوع نقد در ادبیات گسترش باورهای زنانه و ترویج هویت وحقیقت استقلال زنان است که ازطریق ادبیات به تدریج در ذهن مخاطب عام جای خواهد گرفت. ضرورت بررسی ادبیات داستانی زنان در ایران از آن جهت است که اعتراض به تبعیض های جنیستی نیز به تصویر کشیده شود . بررسی رویکرد های زنانه وچگونگی حضور زنان در ادبیات از سویی و تشویق زنان نویسنده برای خلق آثار ادبی ماندگار از اهدا ف جایزه صدیقه دولت آبادی است .
سومین سال داوری ادبیات با نشیب و فرازهای گوناگون طی شد ، هرسال از مهرماه شروع میکردیم امسال نظر به شرایط اجتماعی و وقایعی که گستره آن حوزه های فرهنگی ، ادبی و روند کار نهادهای مردمی را نیز تحت تاثیر قرار داه بود بادوماه تاخیر ازآذرماه شروع کردیم.
انتفال تجربه داوری سال گذشته به داوران امسال ، بازبینی معیارهای داوری سال گذشته ،تدوین معیارهای جدید ، وجین اولیه فهرست خانه کتاب ،تهیه کتاب هایی که در فهرست خانه کتاب دیده نشده بود ،انتخاب 44 اثر از میان آثار منتشر شده در سال 1387 برای بررسی ، تقسیم گروه به داوری مجموعه داستان وداوری رمان و تعیین خط مشی و چگونگی اجرای مراحل کار داوری ؛ مواردی بود که تا پایان آذرماه در فرصت تشکیل چهار جلسه داوری انجام پذیرشد.
بحران های اجتماعی و فرهنگی که سال گذشته تولید ونشر آثار مورد بررسی داوران را تحت الشعاع قرا ر داده بود امسال با شدت بیشتر کل جامعه و به ویژه زنان و فعالیت های آنان را تحت تاثیر قرارداد ، تاثیر این وقایع برحیطه داوری نمی توانست بحث داوری را در جزیره ای آرام و به دوراز طوفان های سهمگینی که جامعه را در می نوردید در پناهی امن و بی اعتنا به تنگناها به پیش برد . افزون برآن ، وقایع بحرانی دی ماه و بهمن ماه سال جاری ، و تاثیر پذیری جریان های اجتماعی ، فرهنگی و ادبی ازآن به ویژه در حلقه داوری از جمله سفرها و حذرها ی اجباری برخی از داوران ،و واهمه و نگرانی از انجام هرگونه فعالیت خاص زنان موجبات وقفه در روند داوری را فراهم ساخت.
از اواسط بهمن ماه که داوری از پس این دوران فترت فعالیت خودرا از سر گرفت ، نظر به سفرهای دور برخی از اعضا و در "دسترس" نبودن برخی دیگر، ادامه بحث ها درفضای سایبری ادامه یافت . نتیجه تمامی بحث ها و تبادل نظرها موجب تبدیل پروسه داوری امسال به "دوسالانه" جایزه ادبیات داستانی زنان شد و اعلام نتایج نهایی به سال آینده موکول شد. و اما دلایل این تصمیم گیری:
1. . جوهره نقد فمینیستی ونگاه جامع آن نسبت به مسائل اجتماعی وفرهنگی ای که اثر و صاحب اثرراتحت تاثیرقرارمی دهد ونیزتوجه به اهمیت نقش داوری در تکمیل پروسه نقد آثار ، موجب شد که مصمم شویم آثار را جدا از وقایع نازل شده برجامعه وبر گروه داوری ، بررسی نکنیم و بدون واهمه از ملامت شدن و خرده گیری های مرسوم ،موانع درونی وبیرونی امر داوری را با مخاطبان خویش درمیان بگذاریم.
2.داوری ادبیات برای تشخیص اثرویا آثاربرگزیده ادبیات زنانه درواقع با دو بزنگاه روبرو است. اول اینکه اثر موردنظر "ادبیات" محسوب می شود و دارای عناصر زیبایی شناسانه ی ادبیات در مفهوم عام هست ؟ و دیگرآنکه آیا این اثر توانسته به احیا و بازنمود موثر هویت زنان بپردازد ؟ برای تشخیص هردو مرحله معیارها یی از سوی داوران و با استناد به منابع نقد ،ازجمله نقد فمینیستی تعریف و تدوین شده بود. اما بحث وگفتگوی بیشتر به جلسات داوری وطی مطالعه آثار موکول شد . عدم برگزاری جلسات به دلیل مشکلات اجتماعی وسیاسی که برتعدادی از داوران تحمیل شده بود اجماع رای داوران را با مشکل مواجه ساخت.
3. معضل سانسورو عدم صدورمجوز نشر دردوران چهارساله دولت نهم موجب شده بود که تعداد بسیار زیادی از آثار ادبی پشت سد ممیزی وزارت ارشاد محبوس بماند ، در سال 1388 ، به دلایلی که شرح آن ازعهده این بیانیه خارج است ،آمار کتاب هایی که مجوز نشر گرفتند به طور ناگهانی به نسبت سال پیش بالا رفت و داوران را بدین فکر واداشت که چنانچه پروسه داوری را " دوسالانه" برنامه ریزی کند از تنوع انتخاب بیشتری بهره مند خواهد شد.
4.عدم اعلام اثر برگزیده درهرجایزه ای خواسته و ناخواسته سویه نقد را متوجه آثاری کرده است که تولید کنند گان آن هادر سخت ترین شرایط قلم به دست گرفته وبا امید به آزادی قلم و بیان نوشته و گاه خوب هم نوشته اند .اما گروه داوری ادبیات داستانی زنان ، ضمن توجه به کاستی های آثار تولید شده ،به دلیل بحران ها و فشارهایی که ذکر شداز یک سو و محدودیت تعداد عناوین از سوی دیگر و همچنین به اجماع نرسیدن هیات داوری درمورد معیارهای نقد فمینیستی به این نتیجه رسید که امسال از اعلام اثر یا آثاربرگزیده خودداری کند.و آثار منتشر شده در سال 1387 را همراه با آثار منتشرشده در سال 1388 در سال آینده بررسی کند.
5. در پایان باید به این دغدغه نیز اشاره کنیم که نمی خواستیم با معرفی نکردن اثر برگزیده به دلایلی که گفته شد، ویا رفع تکلیف با معرفی شتابزده ی یک یا چند اثر بدون اینکه روند داوری به شکلی مطلوب طی شده باشد ، بی اعتنا به وقایع اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی که به ویژه روند داوری را تحت الشعاع قرار داده بود ، جریان پویا و تپنده نقد فمینیستی در جزیره ای دور وعاری از حیات به جریانی فرمایشی و مصوب تبدیل شود.
با سپاس از خانم فرزانه طاهری ، مدیر بنیاد گلشیری، که تجربه هایش را در جایزه ی گلشیری با ما درمیان گذاشت.
هیئت داوران جایزه صدیقه دولت آبادی :
نغمه ثمینی – بنفشه حجازی – آزاده دواچی – منصوره شجاعی- صبا واصفی
مشاوران: مهسا محب علی –الهام میاحی

بیانیه هیئت داوران مطالعات زنان
1. مجموعهي كتابهاي تأليفي مرتبط با مسايل زنان در سال 87 كه كتابخانه صديقه دولتآبادي براي بررسي گردآوري كرده بود از هر دو جنبهي كميت و كيفيت اُفتي فاحش نشان ميداد؛ به اين معني كه از سويي، پس از گزینش اولیه (يعني تأييد دستكم دو تن از داوران) تنها 16 كتاب (به شرح فهرستي كه در انتهاي گزارش ارائه ميشود) براي داوري باقی ماند. و از سوي ديگر، با وجود تنوع عناوين، پرداخت به موضوع در اغلب كتابها سطحی و ابتدایی بود.
در مواردی که به مسايل نظري پرداخته شده بود به نظر ميرسيد نویسنده با نظریههایی که معرفي ميكند آشنايي ندارد و تنها گلچيني از كتابهاي مرجع فراهم آورده كه بيشتر جنبهي تزييني دارند. نكتهي تأسفبار اين كه از اين ميان چندین کتاب تأليف استادان دانشگاه يا پایاننامههای دانشگاهی بود، اما با کمال تعجب نهتنها انسجامي در مطالب ديده نميشد و كتابها بيشتر شكل مجموعه مقاله داشتند، بلكه اشتباهات فراواني در ارائه آمار، ارجاعات و منابع در آنها وجود داشت. البته باید اشاره کرد پایاننامههایی که به صورت کتاب درآمدهاند دستكم از نظر نگارش اشکالات کمتری نشان ميدهند، اما گويي نه دانشجوياني كه این مطالب را نوشتهاند رويكرد جنسيتي دارند و نه در استادان ناظر يا مشاور آنها اُنس يا احاطهيي بر حوزهي نظريِ مورد بحث وجود دارد. حتی گاه به نظر ميرسد بيشتر رد کردن مفاهيم و نظریههای جنسیتی مد نظر بوده است. البته در برخي از كتابهاي بررسيشده نكات مثبت و قابلتوجهي هم وجود دارد، اما به دليل ساختار پراكنده و نامنسجم مطالب، ضعف استدلال، يا تازه نبودن رويكرد به موضوع، تأثير آنها بر مخاطب اندك است. مهمتر از همه اين كه در هيچ يك از اين كتابها خبري از بحث تحلیلی نيست.
نظریههایي مطرح ميشوند، اما در پایان كتاب تحلیلي بر مبناي اين نظريهها صورت نميگيرد و در نهايت آن چه گفته شده در یک یا دو پاراگراف جمعبندی ميشود- يعني در واقع جمعبندی به جای تحلیل مينشيند.
2. با اين اوصاف، به نظر ميرسد زنجیرهيی نظاممند براي جلوگيري از طرح مباحث جنسيتي وجود دارد. از يك سو، رشته مطالعات زنان که عملاً منبع اصلی برای تربیت افرادی با رویکرد جنسیتی بود از درون تهي شده است و تنها بروندادهایی از مطالعات زنان و رشتههای مشابه ارائه ميدهد که به جاي توجه به جنسيت به مفهوم سنتيِ جنس ميپردازند. و از سوي ديگر، تنها كتابهايي اجازه چاپ مييابند كه ديدگاههاي جنسيتي را نقد و رد کنند. از اين گذشته، بسته شدن نشريات مربوط به زنان (از جمله ماهنامهي زنان) كه در آنها مقالات جدي و مفيد به چاپ ميرسيد و ندادن مجوز چاپ فصلنامه و مجلات دیگر نیز به تکمیل اين زنجیره کمک ميكند و مانع از انتشار اطلاعات تازه و نظرات تازه ميشود.
شايد به همين دلايل، افرادي كه آثار آنها در سالهای گذشته نويد كارهاي بهتري را ميداد با همان يك كتاب از دور خارج شدند و از آنها فعاليتي مشاهده نشد. براي مثال، چند تاریخنگاری و تاریخ شفاهی در گذشته به چاپ رسيد كه اميد ميرفت ادامه پیدا کند و "تاریخ ناپیدای زنان" را بازتاب دهد، كه متأسفانه چنین نشد.
3. در شرايط موجود شاید بتوان توصیه کرد يا اميدوار بود کتابهایي به صورت زندگينامه يا خودزندگينامه نوشته شوند (هرچند در اين موارد نيز گاه با تاریخنگاریهاي سطحي روبهرو ميشويم). همچنين، با توجه به دشواريهاي نشر كتاب، به نظر ميرسد بايد به مقالهها اميد بست. اما تعطیلی نشرياتي مانند ماهنامهي زنان، و چارچوب تنگ نشريات تخصصی دانشگاهی كه چندان اجازهي طرح مسايل زنان را نميدهد، ايجاب ميكند كه در اين زمينه راهكارهاي ديگري انديشيده شود.
هيئت داوران: شهلا اعزازي، شيوا شكاري، فرخ قرهداغي، فيروزه مهاجر، منيژه نجمعراقي،
مشاور: نسترن موسوي
اسفند 1388




|
|