عصر نو
www.asre-nou.net

پگاه و بخشندگی حافظ


Mon 22 02 2010

مهرانگيز رساپور (م. پگاه)

pegah02-s.jpg
چنان بخشيده حافظ جان، سمرقند و بخارا را
که نتوانسته تا اکنون، کسی پس گيرد آن‌ها را !
از آن پس بر سر پاسخ به اين ولخرجی حافظ
ميان شاعران بنگر، فغان و جيغ و دعوا را
وجودِ او معمايی‌ست پر افسانه و افسون ١
ببين خود با چنين بخشش، معما در معما را !
بيا حافظ که پنهانی، من و تو دور‌ از اين غوغا
به خلوت با هم اندازيم اين دل‌های شيدا را
رها کن ترکِ شيرازی! بيا و دختر لر بين !
که بر يک طره‌ی مويش، ببخشی هر دو دنيا را !
فزون بر چشم و بر ابرو، فزون بر قامت و گيسو،
نگر بر دلبر جادو، که تا ته خوانده دريا را ! ٢
شبی گر بخت‌ات اندازد به آتشگاهِ آغوشش
ز خوشبختی و خوش سوزی، نخواهی صبح فردا را
شنيدم خواجه‌ی شيراز، ميان جمع میفرمود:
« ”پگاه“ است آنکه پس گيرد، سمرقند و بخارا را ! »
* * *
بدين فرمايش نيکو که حافظ کرد می‌دانم،
مگر ديگر به آسانی کسی ول می‌کند ما را !

....................
١= وجودِ ما معمايی است حافظ / که تحقيقش فسون است وفسانه
٢= من آب را ورق می‌زنم
و دريا را تا ته می‌خوانم. (م . پگاه)