عصر نو
www.asre-nou.net

کميسيون کارگري سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران

يدالله خسروشاهي آن گونه که زيست، آن گونه که ماندگار شد


Fri 12 02 2010

سحرگاه پنج شنبه 15 بهمن ماه، قلب يدالله خسرو شاهي انساني متعهد ، مسئول و از مبارزين و فعالان سياسي و از رهبران جنبش کارگري و سازمانگري توانا از طپش باز ايستاد.
يدالله خسروشاهي از «اعماق» برخاست و نويد فرداي شايسته انسان را بشارت مي داد.
يدالله خسروشاهي بسيار زود و در سن 14 سالگي با دنياي رنج و کار آشنا گرديد و به عنوان کارگر تعميرات پالايشگاه آبادان شروع به کار نمود. او با زندگي در ميان کارگران و مردم تهيدست آبادان، مبارزه با فقر و نابرابري و بي حقوقي و ازخود بيگانه شدن انسان ها را آغاز کرد. در شرايطي که وضع زندگي کارگران و مردم تهي دست آبادان بسيار سخت و مشقت بار بود و اکثرآ مجبور بودند در يک اتاق اجاره اي با زن و بچه، بدون آب و برق به سر ببرند و حتي بايد آب را به اصطلاح از «بمبو» سر کوچه بياورند. در مقابل،غارت سرمايه هاي مردم وحيف و ميل آن و برخورداري ازامکانات مورد استفاده از سوي مديران کنسرسيوم نفت وعوامل وعناصر رژيم نظام استبدادسلطنتي و ... حد ومرزي نمي شناخت.چنين واقعيت هائي او را به مبارزه براي از ميان برداشتن نابرابري و بي حقوقي فرا مي خواند.
اولين نمود فعاليت اجتماعي وي، پيوستن به صندوق همياري کارگري بود. در ارديبهشت 1350 به نمايندگي از سوي کارگران پالايشگاه تهران به دبيري سنديکا کارگران پالايشگاه برگزيده شد. در سازماندهي اعتصاب کارگران در سال 1353 نقش موثر داشت و بهمين دليل دستگير و روانه اوين گرديد. در فرودين 1357 با آغاز و گسترش مبارزات مردم عليه استبداد نظام سلطنتي از زندان آزاد گرديد.

او در زندان هاي شاه شکنجه هاي بسيار را تاب آورد، آنگونه که آثار آن تا روزي که زنده بود بر وي نمايان و به ناچار مجبور به جراحي قلب گرديد،و ملزم به استفاده ازداروهاي مختلف مي گرديد.
دو سال پس از ضربات ساواک به سنديکاي کارگران پالايشگاه و اعلام انحلال آن از سوي وزارت کار رژيم شاه و همچنين دستگيري و زنداني کردن تعدادي از فعالين سنديکا، تلاش گروهي از فعالان سنديکا توانست سنديکا راحول خواسته هاي اقتصادي و رفاهي خود بازسازي کند. رفيق يدالله خسرو شاهي در سازماندهي تحصني که در هفدهم شهريورماه 1357از سوي خانواده هاي کارگران پالايشگاه که فاقد مسکن بودندودرمقابل پالايشگاه تهران صورت گرفت، نقش اساسي داشت. گرچه اين حرکت کارگران پالايشگاه با تانک هاي فرماندار حکومت نظامي تهران روبرو گرديد. اما اعتصاب تمامي کارگران پالايشگاه راموجب گرديد. در تداوم اين حرکت «سنديکاي مشترک کارکنان صنعت نفت» متولد شد و در ادامه اعتصاب گسترده کارگران نفت، «سنديکاي مشترک» سازمان داده شد.
با گسترش مبارزات مردم و همچنين اعتصابات گسترده و سراسري کارگران در يازدهم آذرماه سال 1357 و با اعتصاب سراسري نفتگران با شعار «از بهر ملک و ملت، ما شير نفتو بستيم» گام هاي مهمي در سرنگوني رژيم پهلوي برداشته شد. با سقوط نظام شاهنشاهي «شوراي سراسري کارکنان نفت» برپا گرديد تا خواست ها و مطالبات کارگران را پيگيري ومتحقق سازد. اما تازه بقدرت رسيدگان با مصادره انقلاب و برپا کردن «دادگاه هاي انقلاب»، تشکل هاي کارگري و از جمله «شوراي صنعت نفت» را غيرقانوني و منحل اعلام کردند. فعالين شوراهاي نفت در تمام کشور توسط عناصر انجمن هاي اسلامي و سربازان گمنام امام زمان شناسائي، دستگير و روانه زندان شدند.

يدالله خسروشاهي نيز در دي ماه 1360 دستگير و روانه زندان اوين گرديد و در 24 فروردين 1365 با «مشت و لگد و دست و پا و صورت خونين و با لگد از اوين» آزاد شد و ناگزير راه تبعيد را گزيد. در تبعيد لحظه اي از پشتيباني و حمايت از مقاومت و مبارزات کارگران غافل نبود.« انجمن کارگران پناهنده ومهاجر» و انتشارنشريه «کارگر تبعيدي» ازجمله کوشش هاي وي در حمايت از جنبش کارگري ايران است. برپائي «بنياد کار» بر دامنه تلاش براي گسترش بحث هاي نظري و پشتيباني عملي از جنبش کارگري افزود. اين تلاش ها در شناساندن جنبش کارگري ايران به نهادهاي کارگري بين المللي و جلب حمايت از جنبش کارگري ايران در کشورهاي اروپا و آمريکاي شمالي انجاميد.بربستر چنين تلاش هائي «اتحاد بين المللي در حمايت از کارگران در ايران» بر پا گرديد .
يدالله خسروشاهي از فعالين و سازمانگران توانا و از رهبران جنبش کارگري و ازمدافعين حقوق کارگران و زحمتکشان بود. او ساليان متمادي از عمر خود را در زندان هاي رژيم نظام شاهنشاهي و بعدآ در جمهوري اسلامي گذراند. زندگي سراسر مبارزه رفيق يدالله از سالهاي دور تا هنگام گريز ناگزير از کشور و پس از آن در تبعيد از او، چهره اي ماندگار در جنبش مردم ايران و بخصوص در تاريخ مبارزات جنبش کارگري خلق کرد. غربت، تبعيد هم نتوانست او را از پيش تر رفتن باز دارد. رفيق يدالله کارگران را متحد مي خواست و چاره رنج ايشان را در تشکيلات مي جست. او پيگيرانه برپائي تشکل مستقل کارگري را از سوي کارگران پي مي گرفت و از هيچ تلاش و کوششي در اين عرصه فروگذار نکرد.
رفيق يدالله هيچ گاه در برابر دشمنان کارگران و زحمتکشان سرخم نکردو از آرمان هايش روي برنتافت. آموخته هاي او که از ژرفاي تجربه و مقاومت و مبارزه برمي خواست بي هيچ دريغي، در خدمت، پيش روي جنبش کارگري قرار داشت و دارد. همچنين صبوري رفيقانه ، متانت و همدلي، همبستگي و وحدت؛ صداقت و فروتني رفيق يدالله خسرو شاهي ،از وي سيمائي مورد اعتماد و دوست داشتني فراهم ساخت. او فرياد و صداي بي حقوقان، بي صدايان و تهي دستان بود. همانگونه که خود مي گفت، جنبش حق طلبانه و آزاديخواهانه مردمان کشورمان که مي کوشد، بر زندگي رژيمي که حق حيات توده ها را بازيچه قرار داده، نقطه پايان بگذارد، همه آرزوها و رؤياهايش را دستيافتني مي سازد.
رفيق يدالله خسروشاهي در تجربه هايش در دفاع از مقاومت و مبارزه کارگران و در مبارزات هم اکنون جاري مردم، کارگران و زحمتکشان کشورمان براي فردائي شايسته و انساني تر، زنده و ماندگار خواهد بود. او ستاره اي درخشان از سيماي مبارزه و مقاومت مردم ايران بود و خواهد بود.
بي گمان بريک نکته مهم نيز بايد تاکيد کرد، همان گونه که رفيق يدالله خسرو شاهي خود مي گفت«فعاليت و تلاش هاي خود را مديون از خودگذشتگي همسرم، جهان مي دانم و بدون وجود او من قدرت پيش برد مبارزات و استقامت در برابر ناملايمات را نداشتم. مي خواهم بگويم هستي من در گرو ازخودگذشتگي و پذيرش تمامي ناملايمات و مسئوليت فرزندان از طرف او بوده است و همه زندگي تا به امروز را به او مديونم».
از اين رو ما صميمانه براي همه اعضا خانواده رفيق يدالله خسروشاهي آرزوي بهرزوي و نيک بختي داريم و همچنين نسبت به شخصيت تواناي همسر رفيق يدالله خسرو شاهي اداي احترام داريم و به آنان تسليت مي گوييم و خود را در اندوهشان همدل و سهيم ميدانيم.
کميسيون کارگري سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، فقدان رفيق يدالله خسروشاهي را ضايعه اي بزرگ و جبران ناپذير براي جنبش مردم و به ويژه جنبش کارگري ايران مي داند و ياد وي را گرامي مي دارد و ارج مي نهد.

ياد و نامش گرامي باد.
کميسيون کارگري سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
نوزدهم بهمن 1388