عصر نو
www.asre-nou.net

ده روزی که جنبش را لرزاند

بخش دوم
Mon 25 01 2010

رضا هیوا

reza-hiwa.jpg
- معرفی)Emmanuel Todd(بخش دوم: «امانول تود»

[بخوانید: بخش اول]


ادعانامه

من نه مورخم، نه مردم شناس و نه (از همه مهم تر) سیاست شناس. این مقاله (فضولی) را در باره متفکری به قامت «امانول تود»، بسان تمام این زنجیره مقالات، بعنوان نگرش یک شهروند ایرانی بدانید که می‌جوید تا بهتر دگرگونی های جامعه خود را درک نماید. شاید این دوری از آن خاک باشد که این نیاز را به یک اضطرار و وسواس تبدیل می‌کند.

به عبارت دیگر: همین است که هست. برای شناختن "تود" و نگرش رویدادهای کشورمان با استفاده از ابزارهای او خودتان باید آستین هایتان را بالا بزنید. اگر من در پایان این انشا این حس نیاز و کنجکاوی را در شما ایجاد کرده باشم چالشم را برده ام.

امانول «تود» کیست؟

"امانول تود" یک مورخ مردم شناس معاصر فرانسوی است. هنوز زنده است و فقط چند پیراهن بیشتر از من پاره کرده. او خیلی زود، در بیست پنج سالگی، در حالیکه اتحاد شوروی در اوج قدرت خود نیرو به افغانستان فرستاده بود و ماهیچه هایش را به رخ دنیا می‌کشید، اعلام کرد[i] که "رژیم اتحاد شوروی به زودی از هم خواهد پاشید!"

اعلام چنین چیزی از طرف یک مردم شناس جوان نه کسی را تکان داد و نه خیلی مورد توجه قرار گرفت. این تنها بعد از سقوط اتحاد شوروی بود که چشم ها در تمام دنیا به این جوان فرانسوی خیره شد. او که درین فاصله کارهای دیگر بسیار مهمی، بویژه در باره شناخت تحول جوامع اروپایی و مقایسه ان ها از دیدگاه مردم شناسی و تاریخ انجام داده بود، ناگاه به شهرت و اعتبار علمی جهانی دست پیدا کرد.

کتابش به هزار و یک زبان ترجمه شد و همه از خود می‌پرسند: "بر اساس کدام داده، «تود» که هرگز پا به اتحاد شوروی نگذاشته بود، به روی پیست فروپاشی این نظام افتاد؟" اگر به این سوال پاسخ دهم باورتان نمی‌شود! ولی به دو دلیل نمی‌دهم:

یک) خارج از موضوع است!
دو) با برانگیختن کنجکاویتان شاید بروید و خودتان «تود» را بخوانید!

"تود" که در این زمان به یک مورخ "آینده بین[ii]" معروف شده بود کاغذ تحلیل دیگری می‌نویسد که بر شهرت او، بویژه در فرانسه، می‌ افزاید. او درین نوشته تحلیلی در باره شرایط جامعه فرانسه پیش از یک انتخابات ریاست جمهوری می‌دهد. یکی از کاندیدا ها، ژاک شیراک، که همه نظرسنجی ماه ها بود او را بازنده اعلام کرده بودند، استراتژی کارزار خود را بر پایه این تحلیل استوار می‌سازد و بشیوه ای باورنکردنی هم در تمام نظرسنجی ها بالا می‌رود و هم انتخابات را می‌برد. «تود» که خودش دست چپی است و مخالف انتخاب شیراک بود، و علیرغم مخالفت های او، این بار در مقام "مورخ آینده گو" نزد مردم شناخته می‌شود.

مهم ترین اثر این مورخ فرانسوی، بعد از کارش در باره اتحاد شوروی (سقوط نهایی)، بگمان من اثر او در باره فرو ریزی امپراطوری امریکا است که وی آن را در سال ۲۰۰۲ نوشت. این کتاب که در باره تحولات تاریخی و توازن استراتژیکی نیروها بعد از فروپاشی اتحاد شوروی نوشته شده و به هزار و دو زبان هم ترجمه شده "بعد از امپراطوری[iii]" نام دارد. درین اثر «تود» برای اولین بار از تئوری خود در باره روند تحول جامعه ایران بیان سخن می‌گوید. این کتاب یکی از کلیدی ترین کارهای «تود» است که جدا از اهمیت دیدگاهش در باره ایران، ابزاری را برای درک رویدادهای امروز جهان و شرایط ژئو پولیتیک در بسیاری از نقاط جهان، عرضه می‌کند. بار دگر «تود» تکرار جرم می‌کند، و این بار در سال ۲۰۰۲، بلافاصله بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و هنگامیکه فریاد انتقام جویانه آمریکای زخمی لرزه بر اندام دنیا می‌انداخت، و عکس های جورج دبلیو بوش در لباس امپراطوری رم، روی جلد بسیاری از مجلات در سراسر دنیا بود، «تود» اعلام می‌کند که "سقوط امپراطوری آمریکا آغاز شده و بشدت در راه است!" درین اثر است که او نا توانایی اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا را در ادامه بازی کردن نقش امپراطوری، که از بعد از پیروزی در جنگ جهانی دوم در دنیا بازی می‌کرد، بر ملا می‌سازد. او درین اثر هم انفجار اقتصادی قریب الوقوع سیستم اقتصادی را پیش بینی می‌کند و هم عدم امکان آمریکا را در پیروزی در جنگهای "نمایشی و تئاتری" اش با قدرتهای نظامی درجه سوم و درهم پاشیده. بزرگترین بحران صد سال اخیر در دنیا، وابستگی تاریخی و بی سابقه آمریکا به وام های خارجی، تبدیل این کشور از بزرگترین وام دهنده دنیا در فردای جنگ جهانی دوم به بزرگترین گدای جهانی، و شکست نظامی و سیاسیش در افغانستان و عراق جایی برای تردید باقی نمی‌گذارد که «تود» چیزی از تاریخ فهمیده، به ابزاری در نگرش دست یافته، که ارزش بررسی و مطالعه دارد.

خود وی در باره "پیش گویی" هایش به شوخی لیست پیش گویی های نا موفقش را می‌آورد و می‌گوید که فرزندانش این لیست را همواره به روز نگاه می‌دارند تا مبادا او روزی به خودش پز بدهد!

مبارز صلح جو و یکی از افشاگران تئوری نئو کونسورواتورهای آمریکا و جاهای دیگر، در مقابل فریادهای جنگ طلبانه ای که "عدم تطابق فرهنگی و تضاد دو تمدن غربی و اسلامی" دستاویزی برای تدارک و توجیه جنگهای در راه، «تود» بار دیگر با سلاح تاریخ و مردم شناسی به میدان می‌رود و یکی از مهمترین آثار موجود را درین باره می‌نویسد: "وعده ملاقات تمدن ها[iv]"درین اثر است که «تود»، با همکاری یک مردم شناس دیگر، تئوریی را که پیشتر در "بعد از امپراطوری" در باره جامعه ایران و رونق تازه جنبش های اسلامی توضیح داده بود، در چارچوبی کاملا تازه در در ابعادی جهانی، باز می‌کند و گسترش می‌دهد.

این اثر «تود»، که امروز هنوز به انگلیسی هم ترجمه نشده، بیشترین ارتباط را با درک تحولات جامعه ما دارد. آن چه که من درین جا می‌آورم عمدتا نتیجه قرائت نا کارشناسانه من است از این دو کتاب: "بعد از امپراطوری"، "وعده ملاقات تمدن ها" و یکسری از مصاحبه های «تود».

چکیده افکار "امانول تود"

من از افکار «تود» تنها ایده های محوری را که کلید و ابزاری برای درک شرایط ما می‌دهند مطرح می‌کنم. برای شناخت کامل تر «تود» عزیزان باید به آثار خود او مراجعه کنند. اگر بتوانم ازو شخصا اجازه بگیرم نوشته ای از خود او را برایتان ترجمه می‌کنم.

انقلاب سواد آموزی

"تود" خودش خیلی ازین اصطلاح استفاده نمی‌کند ولی روند سواد آموزی توده ای را عاملی بسیار مهم و تاریخ ساز در جوامع بشری می‌داند. او ریشه این فکر و یافته را به توکویل مربوط می‌داند در حالیکه توکویل هرگز نتوانست سوادآموزی کامل را یک جامعه ببیند تا بتواند از عوقب آن سخن بگوید. با ساده کردن و حذف استثنا های مشاهده شده اصول زیر را می‌توان در نوشته های «تود» تمیز داد:

یک) در تمام جوامع رابطه کما بیش یکسانی بین سواد آموزی توده ای مردان، زنان و کاهش نرخ باروری مشاهده می‌شود

دو) نرخ پنجاه درصد با سواد در جوامع نقطه مهمی در دگرگونی مردم شناسانه جوامع به حساب می‌آید

سه) بین سوادآموزی مردان و زنان در یک جامعه و رسیدن آنها به یک نرخ مشخص کما بیش یک نسل فاصله وجود دارد. زنان تقریبا ۲۵ سال بعد از مردان به سواد آموزی دست می‌یابند.

چهار) سواد آموزی زنان در تمام جوامع جهانی با فاصله کمتر از ده سال باعث کاهش نرخ باروری در آن جوامع می‌شود. زن با سواد دیگر خود را فقط یک ماشین باروری نمی‌داند و زن و مرد با سواد با تصمیم مشترک در باره تعداد فرزندان تصمیم می‌گیرند.

پنج) با کاهش نرخ باروری جنسیت و رحم زن به تعلق او در می‌آید و دیگر به جامعه، خانواده، کلیسا و یا مسجد تعلق ندارد. این دگرگونی در همه جوامع باعث دگرگونی های فرهنگی در روابط خانواده، سلسله مراتب، پدرتباری و رابطه نهادهای مذهبی با خانواده می‌شود. کلیسا هنوز که هنوز است در مقابل این تحول مقاومت می‌کند.

شش) یکی از جوامعی که در آن نرخ سواد آموزی در مجموع و نرخ سواد آموزی زنان بشیوه ای چشمگیر افزایش یافته ایران است. کاهش نرخ باروری بلافاصله روی داد و امروز ایران دارای نرخ باروری اروپایی شده. ماورای عدد دو فرزند یک واقعیت فرهنگی بزرگ وجود دارد: صدها هزار زوج جوان ایرانی بدون داشتن فرزند پسر به اتفاق تصمیم گرفتند که دیگر بچه دار نشوند. و این نقطه فروپاشی پدرتباری در هر جامعه ایست که «تود» به خوبی در مورد جامعه ایران دید.

بحران گذار

تا چندی پیش دگرگونی های مهم اجتماعی در جوامع همواره به نوعی رخ داده اند که نسل های قبلی، با کمی اخم و تخم، ولی به تدریج، زمان کافی برای هضم تازگی ها داشتند. ادبیات دو صده گذشته پر است از روایات پیران و "عاقلان" که از "گم شدن ارزش های واقعی" گله می‌کنند. والدینی که فرزندان خود را "خارج از راه راست" می‌دانند یک کالای جهانی شده.

مقاومت "کهنه" در مقابل "نو" شاید یکی از اولین درسهای فلسفی هر مکتب اندیشه ای باشد. این مقاومت در گذارهای کُند، نه آن که وجود نداشته باشد ولی چندان خود را نشان نمی‌دهد. تنها در مقاطعی از تاریخ، یعنی دهه های اخیر، به دنبال انقلاب صنعتی و در پی آن انقلاب ارتباطات، دگرگونی ها با سرعتی پیش می‌روند که حتی در جوامع پیشرفته اروپایی که زادگاه این دگرگونی ها هستند، گذار به سادگی پیش درک نمی‌شود و مقاومت در برابر آن سخت تر می‌گردد. بازگشت به گفتمان در باره "ضرورت اتوریته" و "تنبیه بدنی" در غرب نشانگر این مقاومت است.

نمایش قدرت و استفاده از آن را نباید همیشه نشانه قوی تر شدن یک فرد یا گروه دانست. کلیسای کاتولیک هر بار زیر ضربه می رفت درنده تر می‌شد. نهضت "ضد اصلاحات" (آنتی رفورم) را واتیکان بعد از انشعاب پروتستانها وقتی به راه انداخت که از همیشه ضعیف تر بود. پاپ تازه نیز در زمانی که واتیکان بدلیل کمیابی داوطلب محلی مجبور است از آفریقا و آسیا کشیش "وارد" کند به گفتمان اصول گرایانه رو آورده و دست اتحاد به سوی کشیش های دست راستی های افراطی دراز کرده.

دست یازی به زبان و دیسکورس "افراطی" و حتی خشونت، بیش از آنکه به نظر آید، دلیل "خود را در محاصره قرار گرفتن" و "در سراشیب فروپاشی قرار گرفتن" است تا دلیل "قوی تر شدن". این واقعیت را که امروز در جنبش مان بخوبی می‌بینیم بسیاری از رویدادهای تاریخی را توضیح می‌دهد.

"خشونت ناشی از ضعف و وحشت" کشف «تود» نیست. آنچه که «تود» انگشت رویش می‌گذارد است این است که چگونه برخی گذارها باعث واکنش های تاریخی خشونت آمیزی می‌شوند. و آنچه که بی شک، حد اقل در این شکل آن، به او مدیونیم این است که چگونه سوادآموزی توده ای، و در پی آن سواد آموزی زنان، با براه انداختن پیامدهای زنجیره ای تمام بافت مردمشناسانه جامعه را، علیرغم و بدون آگاهی عاملین این گذار، زیر و رو می‌کند. پدرتباری یک جامعه، که از بنیادی ترین ارکان سازنده یک جامعه است، نه با قانون و دستور از بالا آمده و نه با دستور و قانون کم رنگ می‌شود و از بین هم می‌رود.

در مقاله بعدی، وقتی که با ابزار «تود» نگاهی به انقلاب سال ۵۷ و جنبش امروز می‌اندازیم دوباره به این نکته باز می‌گردیم.

دنیای اسلام

یک) گفتگو در باره "یک" اسلام همان اندازه صحت تاریخی دارد که گفتگو در باره "یک" مسیحیت. «تود» نفوذ و تحول بشدت متفاوت اسلام را در کشورهای مختلف مسلمان، چه از نظر تاریخی و چه از نظر فرهنگی نشان می‌دهد.

دو) «تود» اوج اسلامگرایی افراطی و حتی خشونت آمیز را نه دلیل بازگشت و تقویت اسلام بلکه نشانه مقاومت نیروهای سنت طلب این جوامع در مقابل استقرار سریع مدرنیسم می‌داند. او با ارقام و با مثال های فرهنگی و سیاسی فراوان در منطقه به جزییات این تئوری می‌پردازد.

سه) کنترل زندگی جنسیِ زن، از لذت جنسیِ او گرفته، که بسیاری از مذاهب ریشه همه گناه ها می‌دانند، تا کنترل زاد و ولد، مشکل و یکی از مسائل مرکزی بسیاری از مذاهب بوده. کلیسای کاتولیک حساسیت بیشتر بر سر کنترل زاد و ولد دارد و اسلام بر سر روابط جنسی و بکارت. واتیکان چشم به روی زوج های ازدواج نکرده می‌بندد ولی، علیرغم مرگ میلیون ها نفر از بیماری ایدز، "فتوا" بر علیه کاندوم صادر می‌کند. در مقابل بسیاری از کشورهای اسلامی کاندوم مجانی توزیع می‌کنند ولی مرتکبان "روابط جنسی خارج از ازدواج" را حبس (یا حتی سنگسار) می‌کنند. "تودِ" مورخ غرب را از گرفتن موضع "متمدنان که به وحشی ها درس می‌دهند" باز می‌دارد و یاد آوری می‌کند گذار در برخی پهنه ها، هرگز و برای هیچ جامعه ای ساده نبوده.


خواندن «تود» مرا به یاد بسیار چیزها از جمله این سه خاطره می‌اندازد.

مکالمه اول (خانواده)

- مادم: تقصیر تو بود که من امروز نمی‌توانم بخوانم!
- زنده یاد مادر بزرگم: چه کم داری؟
- می‌خواستم مثل دخترای … بتوانم بخوانم. بتوانم کار کنم
- به مدرسه احتیاج نداشتی. برای نوشتن نامه به پسرها؟ دخترهایی که کار می‌کنند و به شوهرشان برای ادامه زندگی احتیاج ندارند به خوبی از شوهرشان اطاعت نمی‌کنند و دیر یا زود ترکش می‌کنند.

[مادر بزرگم یکی از بزرگترین قهرمانان زندگی من است]

مکالمه دوم (خانواده)

- مادرم: این یک وحشی گری است که زن را ختنه می‌کنند
- پدرم: نه زن! تو چه می‌دانی ازین چیزها!
- این را می‌دانم که وحشی گری است!
- این را برای آن می‌کنند که زن به شوهرش وفا دار بماند!
- چه ربطی دارد؟
- زنی که ختنه نشده باشد همیشه دنبال این جور چیزهاست‼

مکالمه سوم (بعد از اخراج من از دانشگاه در یک کارگاه ساختمانی بعنوان کارگر کار می‌کردم و بسیاری از همکارانم کارگران افغانی بودند. برایشان نامه می‌نوشتم و باهم دوست شده بودیم)

- من: برای چه روستای خودت را ترک کردی؟
- کارگر افغانی: والا ما راضی بودیم
- …
- به ما زمین دادند
- …
- این را که گفته بودی. چرا روستایت را ترک کردی؟
- دیگر نمی‌شد ماند
- …؟
- آخر دخترم را فرستادند به مدرسه
- معلمش مرد بود؟
- نه آقا، زن بود!
- خوب عیبش چه بود؟
- او برای پسرها بنویسد؟ این ضد قرآن است!
- ضد قرآن است!؟
- آره آقا!
- تو که سواد قرآن خوانی نداری. چه کسی گفت که این ضد قرآن است؟
- "آقا" گفت. ملای ده ما.
- میدانی که در کشور ما خمینی دستور داده که دخترها به مدرسه بروند؟
- بله آقا می‌دانم!
- این یعنی درس خواندن دختران ضد قرآن نیست
- نه! نه! آقا! خمینی اصلا مسلمان نیست!


به خودم می‌گویم "همین چند خط بهتر از هیچ است". چگونه می‌توان دو کتاب بسیار مهم غولی چون «تود» را در چند صفحه خلاصه کرد. حتی از بسیاری نکاتی که به ایران مربوط می‌شوند گذشته ام. عجله دارم به مباحث دیگر برسم! قول می‌دهم که از من باز در باره این اندیشمند خواهید شنید و اگر شانس با من باشد، خود او را می‌آورم به بحث.

به احتمال قوی «امانول تود» حتی پا به کشور من نگذاشته. ولی امروز ابزار او به من کمک می‌کند تا میهنم را بهتر بشناسم. علم گذشته از مفید بودن زیبا نیز هست.

در شماره بعدی این زنجیره نگاهی می‌اندازم به انقلاب سال ۵۷ با تلاشی برای بکار بردن ابزارها و روش شناسی «امانول تود».


رضا هیوا
پاریس، لانه
Reza Hiwa
2010-01-25#04.08

[i] Chute Finale, Final Fall
[ii] Visionnaire, Visionary
[iii] Après l’Empire (Gallimard, 2002), After Empire (Columbia University Press, Feb 15, 2004), Dopo l’Empero (Net, 2005)
[iv] Le Rendez-vous des Civilisations, Seuil, Septembre 2007