عصر نو
www.asre-nou.net

رامین! نازنین سوگند


Sat 2 01 2010

رضا فرمند

farmand.jpg
رامین! نازنین آزادی
در مهمان‌سرایی، کنار اسکله‌ای
شعرم را با نگاه‌ات می‌گیرانم

*

پنهان نمی‌کنم که قفل‌ بزرگ دروغ را می‌جویم
تا پلنگ‌های خون‌ات را آزاد کنم
پنهان نمی‌کنم که قفل‌ بزرگ دروغ را می‌جویم
تا غزالان خون‌ات را آزاد کنم

*

رامین! نازنین تبریز
دروغ یک گام‌هم نتوانست از پاکی‌ات پیشروی کند
دروغ، کور باید باشد که کوه‌های جان‌ات را ندید

*

دروغ به گمان‌اش که روی‌ات را ورق زده است
دروغ به گمان‌اش که خون‌ات را ورق زده است
دروغ به گمان‌اش که خون‌ات را به میل خود رنگ کرده است

*

رامین! نازنین جنبش!
خون‌ات به رنگِ سرافرازی‌ست
خون‌ات به رنگ هوش آینده است
الماس‌های خون‌ات روی تاریکی‌ها کشیده می‌شوند

*

دروغ کودن تا نوک دماغ‌اش می‌رود و برمی‌گردد
و گمان می‌کند که جهان را فتح کرده است

*

رامین! نازنین سوگند
در دراندشتِ جنگل قدرت
کفی نمک پاک نیافتی تا به گند دروغ بپاشی
انگار کار تمام است رامین!
انگار کار تمام است!

۲۸ دسامبر ۲۰۰۹
http://www.rezafarmand.com/