نقش دوگانه ی دارودسته رضا پهلوی در خارج از کشور
Sun 23 11 2025
بایز افروزی
در باره ی رضا پهلوی و طرفداران او تاکنون مطالب فراوانی نوشته و گفته شده است.
برخی افراد و جریانات سیاسی و مطبوعات او و طرفدارانش را بخشی از اپوزیسیون رژیم ولایت فقیه دانسته، طرفدارانش او را تنها گزینه ی ممکن برای ' رهبری مبارزات مردم' ایران دانسته و شماری نیز او را به مثابه ی فردی که می تواند محور 'اتحاد و همبستگی' اپوزیسیون جمهوری اسلامی باشد قلمداد کرده اند.
من خود زمانی طی مقاله ای او و طرفدارانش را جزو 'جناح راست اپوزیسیون' به شمار آورده بودم و در کنار جریاناتی چون سازمان مجاهدین خلق قرار داده بودم.
اکنون، پس از مطالعات بیشتر بررسی عمکردهای رضا پهلوی و طرفداران او در شرایط گوناگون و در بحبوحه ی رویدادهای مختلف دریافته ام که 'جریان' رضا پهلوی' و طرفداران او را با هیچ معیاری نمی توان در جرگه ی نیروهای اپوزیسیون رژیم ولایت فقیه قرارداد.
بنابراین لازم است که با عنوانی دیگر از آنان نام برد و در جایگاهی دیگر قرار داد.
ابتدا لازم است با دقتی بیشتر به افراد و محافل تشکیل دهنده ی این جریان، نقش و جایگاه آنان در روند تحولات سیاسی ایران و منطقه و همچنین اهداف این جریان توجه نمود تا به شناخت واقعبینانه تری از آن دست یابیم.
جریان رضا پهلوی و طرفداران او، که خود را 'سلطنت طلب' معرفی می کنند و ظاهرا خواهان احیای سلطنت پهلوی در ایران هستند، بنا بر هزاران سند و مدرک انکارناپذیر که بخش عمده ای از آن را نوشته ها، سخنرانی ها و مصاحبه های شخص او و طرفداران و نزدیکان درجه اول او تشکیل می دهند، جریانی است به شدت وابسته به کشورهای امپریالیستی و اسرائیل و با تمام توان در جهت تامين اهداف و مطامع این کشورها اقدام می کند.
این جریان نه هرگز از استقلال ایران، حاکمیت ملی و منافع ملی کشور سخن گفته است و نه در عمل پایبندی و تعهد خود به این مفاهیم را اعلام نموده است.
اما بارها و بارها آمادگی خود برای 'تامین منافع' کشورهای امپریالیستی و اسرائیل در ایران و منطقه را (در صورت دستیابی به قدرت) اعلام کرده و بر آن تاکید نموده است.
از طرفی دیگر، هرگاه کشورهای امپریالیستی و اسرائیل خواسته اند از رژیم مرتجع و ضد مردمی ولایت فقیه 'امتیازاتی' کسب کنند، جریان رضا پهلوی و طرفدارانش را به عنوان یک 'کارت فشار' مورد استفاده قرار داده اند و با بوق و کرنا و هیاهوی رسانه ای و تبلیغاتی آنها را به میدان فرستاده اند.
در چنین موقعیت هایی به یکباره اقدامات، سخنرانی ها و بیانیه های این جریان در صفحه ی اول رسانه های فارسی زبان کشورهای امپریالیستی ظاهر شده و بخش مهمی از اخبار، گزارش ها و تحلیل های خود را به آنها و به ویژه شخص رضا پهلوی اختصاص می دهند و تا حد ممکن در باره ی این جریان بزرگنمایی می کنند و به محض دستیابی به امتیازات مورد نظر، جریان پهلوی را دوباره به 'پشت صحنه' هدایت می کنند و هفته ها و گاه ماه ها هیچ اطلاعی از آنان منتشر نمی شود.
بنابر این، جریان رضا پهلوی و طرفداران او را نه یک جریان سیاسی اپوزیسیون رژیم ولایت فقیه، بلکه بایستی ' یک کارت فشار' ضد ملی کشورهای امپریالیستی و اسرائیل به شمار آورد که از آنان برای کسب امتیاز علیه رژیم جمهوری اسلامی استفاده می شود و به محض دستیابی به امتیازات مورد نظر، این جریان را از صحنه خارج و تا موقعیت و شرایط بعدی آنان را به مرخصی می فرستند و یا به 'فحاشی' بر علیه اپوزیسیون چپ، دموکراتیک و استقلال طلب ایران در 'دنیای مجازی' ماموریت می دهند.
البته این همه ی وظایف و نقش این 'کارت فشار' نیست و نقش و عملکردهای دیگری نیز به آنها سپرده شده است که عبارت از ایفای نقش 'چماقداران رژیم ولایت فقیه' در خارج از کشور علیه تیروهای چپ و دموکراتیک اپوزیسیون رژیم است.
هرکجا نیروهای چپ و دموکراتیک اپوزیسیون بر علیه رژیم ولایت فقیه گردهمایی یا آکسیون و برنامه ای برپا کنند، طرفداران رضا پهلوی در نقش و جایگاه چماقداران رژیم وارد عمل شده و با شعارهای 'مرگ بر کمونیست، لعنت بر ۵۷ تی و مرگ بر چپی' به اینگونه تجمعات و آکسیون ها حمله می کنند و آنها را برهم می زنند.
بنابر این، جریان ارتجاعی، ضد ملی و وابسته ی 'پهلوی' هم کارت فشار کشورهای امپریالیستی و اسرائیل برای 'کسب امتیاز' از رژیم ولایت فقیه هستند و هم به مثابه ی 'چماقداران رژیم ولایت فقیه' در خارج از کشور بر علیه نیروها و جریانات چپ، دموکراتیک و استقلال طلب ایران انجام وظیفه می کنند.
بی جهت نیست که طی چند دهه ی اخیر صدها تن از ماموران امنیتی، پاسداران رژیم و کارگزاران مطبوعاتی آن، همچون امیر ارجمندها، مهدی نصیری ها از طرف رژیم به خارج از کشور 'اعزام' شده و در حلقه ی نزدیکان رضا پهلوی قرار گرفته و به 'هدایت' چماقداران او بر علیه اپوزیسیون چپ و ترقیخواه کشور مشغول شده اند.
به بیانی ساده تر جریان رضا پهلوی به مثابه ی تیغ دو دمی است که هم توسط کشورهای امپریالیستی و اسرائیل برای فشار و کسب امتیاز از رژیم ولایت فقیه به کار می روند و هم در نقش چماقداران رژیم ولایت فقیه در خارج از کشور بر علیه نیروها و جریانات چپ و دمکراتیک ایران انجام وظیفه می کنند.
بنابر این خطا است که این جریان وابسته و به شدت مرتجع را یک جریان سیاسی اپوزیسیون رژیم ولایت فقیه به شمار آوریم.
به عنوان حسن ختام این نوشته ی کوتاه لازم می دانم تاکید کنم که بخشی از حاکمیت ضد مردمی ولایت فقیه که سابقا به 'اصلاح طلبان' شهرت داشتند، اکنون آشکار و پنهان در ارتباط تنگاتنگ با جریان رضا پهلوی و کشورهای امپریالیستی قرار گرفته و با کمک آنان در صف نخست مقابله و سرکوب نیروهای چپ، دموکراتیک و جنبش های کارگری، معلمان، زنان و روشنفکران ترقیخواه میهن ما در داخل و خارج از کشور قرار گرفته اند.
واقعیت این است که پروژه ی ' 'از تاجزاده تا شاهزاده' که زمانی به عنوان یک لطیفه ی سیاسی مورد تمسخر یا بی اعتنایی قرار گفته بود، مدتهاست که به عنوان یک امکان قابل تحقق مورد توجه بخشی از حاکمیت ضد مردمی ولایت فقیه و کشورهای امپریالیستی قرار گرفته و روی آن سرمایه گذاری شده است.
هدف این پروژه در مرحله اول سرکوب و خفه کردن نیروهای چپ و دموکراتیک در داخل و خارج از کشور و در مرحله ی دوم تشکیل جریانی واحد از اصلاح طلبان رژیم و دارودسته ی رضا پهلوی است که بتواند در فردای سرنگونی رژیم ولایت فقیه زمام امور را به دست بگیرد و ضمن حفظ نظام سرمایه داری-الیگارشی حاکم بر ایران (اینبار بدون عمامه و ریش و چادر) به تامين منافع کشورهای امپریالیستی در ایران و منطقه تداوم ببخشد.
سرکوب گسترده و خشن افراد و جریانات چپ و دموکراتیک و همچنین جنبش های اجتماعی داخل کشور، به ویژه طی ماه های اخیر در داخل کشور و شدت یافتن حملات دارودسته ی رضا پهلوی به نیروهای چپ و دموکراتیک در خارج از کشور را بایستی در همین راستا ارزیابی و درک کرد.
بنابر این پروژه ی 'از تاجزاده تا شاهزاده' که آشکارا به معنی پیوند یافتن بخشی از حاکمیت ضد مردمی ولایت فقیه با جریان ارتجاعی و وابسته ی رضا پهلوی است، بایستی به دقت مورد توجه اپوزیسیون چپ، دموکراتیک و استقلال طلب ایران قرار گیرد و ماهیت ضد مردمی و ارتجاعی آن افشا گردد.
بایز افروزی ۲۲ نوامبر ۲۰۲۵