عصر نو
www.asre-nou.net

دویچلند فونک:

خشونت در نوار غزه: شکست مفاهیم


Tue 7 10 2025



با نگاهی به آنچه در غزه می‌گذرد، ما معمولاً از واژه‌ی «جنگ» سخن می‌گوییم، و برخی سازمان‌های بین‌المللی نیز از «نسل‌کشی» یاد می‌کنند. اما در واقع هیچ‌یک از این دو واژه به‌درستی با نوع خشونتی که در نوار غزه در جریان است، سازگار نیستند.

در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و تا ماه مارس سال جاری، هرتسل هالوی رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل (IDF) بود. حدود سه هفته پیش، او از روستای کوچک «عین هبسور» در مرز غزه دیدار کرد. در گفت‌وگو با ساکنان روستا، به خاطر ناتوانی و شکست ارتش اسرائیل در روز ۷ اکتبر عذرخواهی کرد.

سپس به واکنش اسرائیل در برابر آن رویداد پرداخت و گفت: «در غزه ۲.۲ میلیون نفر زندگی می‌کنند که بیش از ده درصد آنان کشته یا زخمی شده‌اند.» او افزود: «این یک جنگ ملایم نیست.»

بیش از ۶۶ هزار فلسطینی کشته شده‌اند

هالوی با این گفته، در واقع آمار وزارت بهداشت غزه را تأیید کرد؛ آماری که جامعه بین‌المللی آن را معتبر می‌داند، هرچند دولت اسرائیل رسماً آن را انکار می‌کند. بر اساس این آمار، تاکنون ۶۶۰۰۵ نفر جان خود را از دست داده‌اند و دست‌کم ۱۶۸۰۰۰ نفر زخمی شده‌اند. در سوی اسرائیلی، از آغاز عملیات زمینی، ۴۶۶ سرباز کشته شده‌اند.
نه، این جنگ ملایمی نیست. اما با توجه به چنین نسبتی، آیا اساساً می‌توان آن را «جنگ» نامید؟ اگر به وضعیت بنگریم، با دو واقعیت هم‌زمان روبه‌رو هستیم، هر دو درست‌اند، اما ما زبانی نداریم که بتواند هر دو را در آنِ واحد بیان کند.

ترور حماس

واقعیت نخست این است: در ۷ اکتبر، حماس به اسرائیل حمله کرد. نزدیک به ۱۲۰۰ نفر کشته شدند، ۲۵۰ نفر دیگر به گروگان گرفته شدند و از آن زمان تاکنون در شرایطی غیرانسانی نگهداری یا کشته شده‌اند. حماس بارها اعلام کرده است که این اقدامات را تا زمانی ادامه خواهد داد که اسرائیل از میان برود.

واقعیت دوم: اسرائیل از هفده سال پیش نوار غزه را در محاصره نگه داشته است. اسرائیلی‌ها جریان آب، برق، کمک‌های بشردوستانه و نیز رفت‌وآمد انسان‌ها و کالاها را کنترل می‌کنند. در دو سال گذشته، دولت اسرائیل عملاً جنگی را پیش برده است ــ نه عمدتاً علیه حماس، بلکه علیه مردمی که هیچ راه گریزی ندارند. از آن زمان تاکنون، دست‌کم ۶۶ هزار فلسطینی کشته شده‌اند.

دو واژه، دو الگوی تفسیر

با چه واژگانی می‌کوشیم این رویداد را توصیف کنیم؟

بیشتر رسانه‌های آلمانی از «جنگ غزه» سخن می‌گویند و توضیح می‌دهند که اسرائیل در این جنگ از خود در برابر یک حمله‌ی تروریستی دفاع می‌کند.


این تعبیر روز ۷ اکتبر را مرئی می‌سازد، اما نامتقارنی را نامرئی. چنین القا می‌کند که: اسرائیل در خطر است، ناچار باید از خود دفاع کند، در این حالت کنش از سرِ اضطرار است.

وقتی می‌گوییم «جنگ»، الگویی در ذهنی فعال می‌شود: دو طرف درگیر، هر دو مسلح، هر دو در معرض خطر، هر دو مسئول. در حالی که چنین تقارنی دیگر وجود ندارد.

گزینه‌ی دیگر این است که بگوییم «نسل‌کشی»؛ چنان‌که اکنون بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری و حتی سازمان ملل چنین می‌گویند. این واژه گستره‌ی ویرانی، ابعاد نابودی، و گفتمان مستند به قصد نابودی را در بر می‌گیرد؛ و الگویی کاملاً متفاوت را فعال می‌سازد: دولتی که عامدانه و نظام‌مند گروهی از انسان‌ها را نابود می‌کند.

اما این واژه چنان از نظر تاریخی بارمند و در سال‌های پیش از ۷ اکتبر چنان بی‌مرز به‌کار رفته است که در مورد غزه، تقریباً ناگزیر بر واقعیت عینی سایه می‌افکند. علاوه بر آن، پنهان می‌کند که حمله‌ای در کار بوده که واکنشی را در پی داشته است. چنین القا می‌کند که اسرائیل تنها مهاجم است و غزه تنها قربانی. هر دو واژه از نوعی مشروعیت برخوردارند، اما هر دو ناکامل‌اند.

این نکته در مورد تمام واژگانی که در اختیار داریم صدق می‌کند. تاریخ اشکال گوناگونی از جنگ را می‌شناسد: جنگ برق‌آسا، جنگ سایبری، جنگ عادلانه و جنگ مقدس، جنگ پیش‌گیرانه و سنگری، جنگ نابودی و جنگ جهانی.

معماری زبان

اما هر یک از این واژه‌ها در لایه‌های تاریخی فرو رفته‌اند؛ هر کدام بارِ درگیری‌های پیشین را بر دوش می‌کشند.
ما غزه را همیشه از خلال مفاهیمی توصیف می‌کنیم که از دیگر زمینه‌ها می‌شناسیم ــ و همین سبب می‌شود امرِ خاص و بی‌سابقه از دست‌مان بگریزد.


کل معماری زبان ما ــ جنگ، دفاع از خود، تروریسم، نسل‌کشی ــ بر اساس یا این یا آن ساخته شده، نه بر مبنای هم این و هم آن.

در حالی که واقعیت هر دو را در بر دارد: حمله‌ی حماس رخ داده است، و هم‌زمان، جنگی با نامتقارنیِ کامل در پی آن شکل گرفته است.


قدرت بی‌کران اسرائیل وجود دارد و در عین حال مسئولیت حماس نیز. هنوز گروگان‌های اسرائیلی در بندند، و در همان زمان ۶۶ هزار فلسطینی جان باخته‌اند. هر دو واقعیت درست‌اند، اما واژگان ما برای دیدن هم‌زمانِ هر دو ساخته نشده‌اند.

حمله و برتری، گروگان‌ها و ویرانی

شاید واقعاً به واژه‌ای تازه نیاز داریم؛ واژه‌ای که ما را وادار نکند میان ۷ اکتبر و آن ۶۶ هزار کشته یکی را انتخاب کنیم.
واژه‌ای که هر دو را در برابر چشم بگذارد: حمله و برتری، گروگان‌ها و ویرانی، مسئولیت و نامتقارنی.

شاید اما زبان خود در برابر رنجی که در دو سال گذشته هر روز در خاورمیانه زاده می‌شود، درمانده است. شاید اصلاً نتوان واژه‌ای برای چنین وضعی یافت. اما تا زمانی که چنین واژه‌ای نداریم، گفت‌وگوهای ما همواره از کنار هم می‌گذرند، بی‌آنکه به هم برسند.


و در این میان، شمار مردگان همچنان رو به فزونی است.

به نقل از سایت دویچلند فونک Deutschlandfunk پنجم اکتبر 2025