آیا باخ
کامل داوود: مینویسم تا سکوت را بشکنم
Mon 29 09 2025

۲۲ سپتامبر ۲۰۲۵
کامل داوود همهچیز را به خطر میاندازد: رمان او با عنوان «حوریان» درباره جنگ داخلی الجزایر، تابوها را میشکند، به زنان صدا میبخشد – و همزمان برای او شهرت و حکم بازداشت به همراه میآورد.
یک لیموزین سیاه کامل داوود را برای مصاحبهای در برلین میآورد؛ همراه با دو مرد سیاهپوش که لحظهای از کنار او جدا نمیشوند: نویسنده الجزایری که اکنون در فرانسه زندگی میکند، زیر حمایت پلیس قرار دارد. تازهترین کتاب او نه تنها مهمترین جایزه ادبی فرانسه، جایزه گنکور، را برایش به ارمغان آورد، بلکه او را با تهدیدهای جدی نیز روبهرو کرده است.
زیرا رمان «حوریان» از کشتارها و شکنجهها در جنگ داخلی الجزایر سخن میگوید. با این کار داوود هم یک تابو را میشکند و هم قانون الجزایر از سال ۲۰۰۵ را نقض میکند؛ قانونی که پرداختن به این جنگ را ممنوع کرده، ظاهراً به بهانه «آشتی ملی». داوود میگوید: «وقتی چنین رمانی مینویسی، دشمنانت اسلامگرایان هستند، رژیم هم هست – و حتی روشنفکران جنبش چپ افراطیِ ضداستعماری. در این حالت، هیچکس از تو خوشش نمیآید. من فکر میکنم همان نوجوان ۱۷ سالهی احمقی که میخواهد چیزی را ثابت کند، میتواند به همان اندازه ترسناک باشد که یک رژیم».
در الجزایر، رمان «حوریان» ممنوع است و همه کتابهای داوود از کتابفروشیها جمعآوری شدهاند. مقامهای الجزایری دو حکم بازداشت بینالمللی علیه او صادر کردهاند، که البته اینترپل نپذیرفت. علاوه بر این، زنی علیه او شکایت مدنی مطرح کرده و مدعی است که داوود داستان او را بدون اجازه به کار برده است. داوود میگوید: «این افتراست؛ پشت این هم رژیم قرار دارد.»
در حالی که جنگ آزادیبخش علیه استعمار فرانسه (۱۹۵۴-۱۹۶۲) هنوز هم بخشی از هویت ملی الجزایر را شکل میدهد، رژیم تمام تلاشش را میکند تا جنگ داخلی دهه ۱۹۹۰ به فراموشی سپرده شود. آن زمان ارتش حکومتی و گروههای تروریستی اسلامگرا خونینترین نبردها را رقم زدند. بسیاری از مسائل آن دوران همچنان در تاریکی مانده، حتی شمار قربانیان که معمولاً حدود ۲۰۰ هزار نفر برآورد میشود. در تاریکی مانده است هم رنج قربانیان، و هم پرسش درباره مسئولیتها: شمار زیادی از عاملان بدون هیچ مجازاتی آزاد شدند.
سکوت درباره قربانیان و عاملان
داوود به عنوان روزنامهنگار درباره جنگ نوشته است. او میگوید: «اما چیزهایی هست که نمیتوان نوشت و همیشه در ذهن باقی میماند. وقتی گزارشی درباره کشتاری با ۴۰۰ قربانی مینویسی، آن ۴۰۰ فقط یک عدد است. اما چطور میتوانی روایت کنی که روی جنازهها قدم گذاشتهای؟» رمان اما چشمانداز دیگری ارائه میدهد. راوی آن یک زن جوان است که در کودکی از یک کشتار جان سالم به در برده. گلویش بریده شد، اما نجات یافت.
داوود میخواست حتماً یک زن شخصیت اصلی رمانش باشد، زیرا به گفته او زنان کسانی هستند که در جنگ بیشترین هزینه را میپردازند. او میگوید: «مردان را میبخشند – یا نمیبخشند. اما زنانی که در ۱۳ یا ۱۴ سالگی توسط اسلامگرایان ربوده شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند و باردار شدند؟ پس از جنگ مردان بازگشتند، اما زنان با فرزندانشان بازگشتند. و هیچکس این را بر آنان نمیبخشد!»
زخمی همچون محرک
راوی داوود، «ایوبه» (Aube)، تازه پس از پایان جنگ باردار میشود. با این حال، باز هم او را نمیبخشند؛ بهویژه به خاطر زخمی که آشکارا بر گردنش مانده، زخمی که جلادش بر او گذاشته است: زخمی که برای جامعهای که میخواهد هر یادآوری از «دهه سیاه» را پاک کند، خود یک تحریک است.
در یک تکگویی درونی، ایوبه با فرزند نازادهاش سخن میگوید؛ از فاجعه و از روزهای پس از آن. این زن جوان شکننده که تنها با یک لوله در گردن نفس میکشد، در عین حال با روحیهای جنگجو ظاهر میشود – و این نیز خود نوعی تحریک است. در رمان، او درست روبهروی یک مسجد یک سالن زیبایی اداره میکند؛ مکانی کوچک برای آزادی، جایی که زنان خود را آراسته میکنند در حالی که امام در آن سوی خیابان موعظههایی زنستیزانه سر میدهد. عنوان رمان «حوریان» اشارهای به است به باکرگانی است که بناست مؤمنان در بهشت پاداش گیرند. ایوبه فرزند نازادهاش را «حوری من» مینامد، اما همواره از خود میپرسد آیا باید بگذارد او به دنیا بیاید یا نه: گذشته بیش از حد دردناک است و حال بیش از حد دشمنخو – بهویژه برای زنان. داوود میگوید: «همه میدانند که من فمینیست هستم.» رمان او تصویری از یک پدرسالاری اسلامی خفهکننده ترسیم میکند؛ با مردان ریشدار بهعنوان شخصیتهایی که با چاقوها بازی میکنند و مرگ را بیش از زندگی ارج مینهند.
پدرسالاری اسلامی
اندکی پس از انتشار رمان در فرانسه در سال ۲۰۲۴، اتهاماتی علیه داوود مطرح شد: او را «اسلامهراس» خواندند و متهم کردند که به دست راستگرایان افراطی بازی میدهد. داوود با شدت این اتهامات را رد میکند: «اسلامهراسی یک بیماری غربی است، نه بیماری من! من یک جنگ داخلی را پشت سر گذاشتهام، جایی که شاهد قتلعام اسلامگرایان بودهام. من حق دارم صدایم را بلند کنم، و شما حق ندارید مرا به سکوت وادارید.»
با چنین موضعی، کامل داوود به دوست و همکار نویسندهاش، بوعالم صنصال، بسیار نزدیک میایستد. صنصال نیز سالهاست علیه خشونت اسلامگرایان، علیه «دیوانگان الله» – و علیه رژیم الجزایر – قلم زده است. او نیز جوایز مهم ادبی دریافت کرده و مانند داوود در سالهای اخیر تابعیت فرانسه را پذیرفته است. او اما در پایان سال ۲۰۲۴ هنگام ورود به الجزایر بازداشت شد و از آن زمان در زندان است.
این وضعیت برای داوود تکاندهنده است – هم از منظر سرنوشت دوستش و هم از منظر تهدیدی که خود با آن روبهروست: «اگر رژیم آنقدر پیش رفته که دو حکم بازداشت بینالمللی علیه من صادر کند، پس واقعاً میخواهد من هم سرنوشت بوعالم صنصال را داشته باشم.»
به نقل از دویچه وله آلمانی
|
|