همایون پایور، از حافظه تصویری تا نقاشی سینما
Wed 23 07 2025
محسن حسام
همایون پایور نامی است آشنا در سینمای میهنمان. در جوانی پیش از آن که بهعنوان فیلمبردار در حیطه سینما شناخته شود، وبا کارگردانانی همچون محمد رضا اصلانی، عباس کیارستمی و محسن مخملباف همکاری کند، کار عکاسی میکرد، کار که نه، دوربین بهدست، با کوله پشتی، ریش نتراشیده، کلاه مچاله شده بهسر، در کوچه پسکوچههای جنوب شهر تهران پرسه می زد. خانه پدری، اتاقی که مشرف به حیاط خانه بود با باغچهای پوشیده از گل و گیاه. صبحها پنجره اتاقش را که باز می کرد، بوی خوش گلها با وزش نسیم سحری بدرون اتاق می آمد و در زوایای پنهان قفسه کتابخانه،، پستو و به اتاقکی که همایون از آن بهعنوان تاریکخانه استفاده می کرد، جاخوش می کرد. اولین بار از طریق دوست قدیمی محمد رضا اصلانی فیلمساز و شاعر با او آشنا شدم. ساده و بیتکلف بود. همیشه سرش به کارش، حرفه عکاسی بند بود. علیرغم روابطی که پدر داشت، حاضر نمی شد پشت میز بنشیند و بهقول خودش وقتش را تلف کند.از جمله دوستانی که در حیطه سینما کار می کردند، محمد رضا اصلانی، محمد رضا مقدسیان و همچنین همایون پایور همیشه ترجیح می دادند که خارج از دوایر دولتی به کار آزاد بپردازند.
مخاطب حالا اگر یادش باشد، راقم این سطور در سایت عصر نو از محمدرضا اصلانی و محمد رضا مقدسیان بهطور جداگانه «پرتره» بهدست داده است. پرتره ای که هم اکنون دارم از همایون پایور ارائه می دهم، سه گانهای است که میتوان گفت وقتی مجموع شود، کل یگانهای را تشکیل میدهد که در روند زندگانی من بهعنوان یک نویسنده تأثیر گذار بودهاست. من از آنان بسی چیزها آموختهام. از رهگذر دوستی با آنان با سینما، این هنر هفتم آشنا شدم .اعتراف میکنم، شناختی را که بهطور نسبی از سینما پیدا کرده ام، چه در میهن چه در فرانسه، مدیون این سه دوست هنرمند بهویژه محمدرضا اصلانی هستم. اما من یک نویسندهام نه سینماگر، یک تماشاگر حرفهای سینما هستم. بهطور مثال وقتی شروع به خواندن یک متن داستانی می کنم، در همان صفحات نخست، زبان داستانی، نثر درونمایه و سبک کار نویسنده دستم می آید. سینما هم همین طور. تصاویر متحرک با من سخن میگویند، نور پردازی، فضاسازی، هدایتم می کنند که به متن فیلم راه پیدا کنم، بدون آنکه نیازی به شنیدن، فهمیدن دیالوگ ها داشته باشم. درست مثل آنکه به تماشای یک فیلم صامت بنشینی.من این را تجربه کردهام. بهطور مثال آثار سینمایی «اتورو اسکو لاه» سازنده فیلم موفق «یک روز بهخصوص». این فیلم بهسال ۱۹۷۷ ساخته شد. حادثه به سال۱۹۳۸ برمی گردد به اولین ملاقات«هیتلر» نازیها با «موسولینی» فاشیست ها در شهر«رم» و همچنین فیلم درخشان«مجلس رقص» (Le Bal) نام دارد .در این فیلم بلند که یکی از شاهکارهای سینمای موج نو ایتالیا است، گویی تماشاگر خود در مجلس رقص حضور دائم دارد. فیلم در سه پرده با عناصر زنده اجرا می شود با استفاده از دکوراسیون و رنگ آمیزی متناسب با هر دوره، بدون هیچگونه «دیالوگی» و موزیک متن «آرماندو ترووایولی» با فیلمبرداری خارقالعاده و تحسین برانگیز«یاسکو الینو دسانیتس» موزیک متن در مجلس رقص همچون خون تازه در لحظه لحظه زمان جاری است. در فیلم مجلس رقص مکان همان مکان سابق است، آدم ها همان آدمها هستند، تنها با روند زمان دکوراسیون فیلم تغیر می کند. با این ترفندها تماشاگر از یک مقطع زمانی به یک مقطع زمانی دیگر کشیده می شود .دوره های متناوب جنگ خانمان سوز جهانی اول و دوم. در فیلم بلند مجلس رقص دیالوگ بهکار نمی رود. اتوره اسکولا با زبان تصویر با تماشاگر سخن می گوید. از این لحاظ مجلس رقص یک فیلم استثنایی است. یک سری تابلو پیش چشمان تماشاگر به نمایش گذاشته می شود. با موزیک متن که با آن همخوانی دارد. به جرأت میتوان از آن بهعنوان شاهکار سینمایی نام برد.«یک روز بهخصوص» نیز یک رابطه عاشقانه را بین دو همسایه نشان می دهد.در روزهای سلطه «فاشیسم مو سو لینی» آری، من این تجربیات را از دوستان سه گانهام، همایون پایور، محمد رضا مقدسیان و بهویژه محمدرضا اصلانی شاعر آموخته ام.

همایون پایور هنرمندی کم سخن بود. دوست داشت در ضمن کار بر تجاربش بیافزاید. اینکه شایع کردهاند که او هنرمندی بود که خلق و خوی متعارفی نداشت، صرفا ناشی از عدم شناخت کسانی بود که به هنگام فیلمبرداری در صحنه با او کار جمعی میکردند. آدم دقیقی بود و در کارش متمرکز بود. حاضر نبود سر چیزهای بی اهمیت وقتش را تلف کند .خلاق بود. سعی می کرد با وسایل فیلمبرداری که در آن مقطع زمانی در اختیارش گذاشته بودند، قدرت تخیلش را بهکار بیاندازد و در این رابطه از اشیاء حداکثر استفاده را می برد. مخاطب همانطور که آگاه است، همایون پایور بهعنوان فیلمبردار بهشهادت همکارانش ابتکار عمل بهخرج می داد .گاهی أوقات یک چیزهایی را جفت و جور می کرد که به عقل هیچکس نمیسید. همکاری همایون پایور با محمد رضا اصلانی با ساختن یک سری فیلم مستند کوتاه آغاز گردید. در اینجا لازم است یادآوری کنم که همایون پایور در ارتباط با«گروه ایران شناسی» به نقاط دور ایران سفر میکرد. علاقه ویژه این سه یار دبستانی به اماکن و معماری باستانی«شوشتر» این انگیزه را در آنها بر انگیختهبود برای ثبت معماری قدیمی مدام در سفر باشند.اولین فیلمی که خاطرم هست، فیلم کوتاه «غربت و الغریبه» بود. نویسنده و کارگردان این فیلم محمد رضا اصلانی بود، فیلمبردار همایون پایور بود. این فیلم بهسال۱۳۴۹ ساخته شد و در جشنواره سینمایی مسکو جایزه اول را بهعنوان فیلم کوتاه نصیب خود کرد. همایون پایور بهسال ۱۳۵۴-۱۳۵۵ بهعنوان فیلمبردار -دوم- در سریال«سمک عیار» با محمد رضا اصلانی کارگردان فیلم همکاری کرد. همچنین بهسال ۱۳۵۷ در فیلم مستند«شیشه» بهعنوان مدیر فیلمبرداری به کارگردانی محمدرضا اصلانی پرداخت.لازم است در اینجا اضافه کنم که این دو هنرمند سالها در یک هماهنگی کامل با همدیگر همکاری می کردند. بهعلاوه راقم این سطور در رابطه با دوستی عمیق و بی شائبه این دو هنرمند بسی چیزا آموختهام. یک جور یگانگی در رفتار و اعمال آنها بود که مرا بهخود جذب میکرد . همکاران گروه سینمایی به این مهم دست نیافتهاند که همایون پایور پشت ظاهر به رغم آنان بدخلق انسان انعطاف پذیری بود. چیزی که محمد رضا اصلانی شاعر نسبت به آن وقوف کامل داشت. احیانا عباس کیارستمی یا محسن مخملباف با روحیه همایون پایور آشنا بودند.اما در اینجا مایل هستم، پیش از آنکه به کارنامه سینمایی همایون پایور بپردازیم، اشاره کنم که در بحبوحه انقلاب در فصول نا به هنگام آن هم محمد رضا مقدسیان هم همایون پایور شانه به شانه مردم در تظاهرات حضوری دایمی داشتند. همایون پایور طی روزهای انقلاب بیش از ده هزار «فوت» شانزده میلیمتری از رویدادهای انقلاب فیلمبرداری کرد. این فیلمها از مردمی که همه روزه به کف خیابان میآمدند، گرفته میشد و در اختیار تلویزیون گذاشته میشد. شگفت آنکه این فیلمها در ماههای بعد از انقلاب ناپدید گردید. همایون پایور هنوز که هنوز است نمی داند چه بر سر حلقههای فیلم آمدهاست. از سر نوشت فیلم های مستند که گرفتن آنها مثل بازی با آتش بود و هر لحظه ممکن بود بر اثر تیراندازی نیروهای ارتشی جانش را از دست بدهد، بی خبر است. می توان گفت که از فردای پیروزی انقلاب مسؤلین سازمان رادیو و تلویزیون آن مستندها را به نفع خود مصادره کرده اند. این ماجرا عیناً برایتان محمد رضا مقدسیان پیش آمد. از این مستند ساز عکسهای زیادی از تظاهرکنندگانی که کف خیابانهای تهران کشته شده بودند و اجساد آنها توسط کامیون های ارتشی به گورستان بهشت زهرا برده میشد، یا زخمیهایی که وسیله آمبولانس ها به بیمارستان ها انتقال یافته بود، به جا مانده بود. از میان آنها تعدادی عکس به نمایش در آمد، تعدادی بهدست این و آن افتاد، اما اغلب عکسهای مستند او که بعد از انقلاب بهدست تلویزیون افتاده بود،از طرف مسؤلین تلویزیون مصادره «انقلابی» شد.
باری، در سال ۱۳۵۵ همایون پایور دو فیلم برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فیلمبرداری کرد.اول، فیلم مستند در باره «پاکسازی شهر» به کارگردانی دوست گرامیام ،«ناصر زراعتی»، دوم، متصدی دوربین ۳۵ میلیمتری با مدیریت«فیروز ملک زاده/» به کارگردانی«عباس کیارستمی» تحت عنوان«لباسی برای عروسی» سپس فیلم بلند شناخته شده «طعم گیلاس»به کارگردانی کیارستمی. همایون پایور بهعنوان مدیر فیلمبرداری طعم گیلاس خوش درخشید. این فیلم بلند سینمایی بهسال ۱۳۷۵جایزه « نخل طلا» را در جشنواره جهانی«کن» از آن خود کرد. بّخاطر توفیق این فیلم کیارستمی از محبوبیت زیادی برخوردار گردید. نامش بهعنوان یک سینماگر مؤلف در تاریخ سینما ثبت شد. به نظر من امتیاز دادن تا این حد به یک سینماگر اغراق آمیز است. در فرانسه عموماً زمانی که یک فیلمساز یا یک هنرپیشه بهعنوان بهترین از طرف هیئت داوران جشنواره انتخاب می شود، باقی افرادی که هر یک به سهم خود در ساخت و همچنین در به ثمر رساندن فیلم نقش خلاق دارند، در سایه قرار میگیرند.البته گاهی اوقات فیلمبردار بهخاطر کار درخشانی که ارائه داده است، مورد توجه قرار می گیرد. یا نویسنده سناریو یا سازنده موسیقی متن فیلم مورد تحسین هئیت داوران قرار می گیرد و در سال۱۳۶۴ همایون پایور بهعنوان مدیر فیلمبرداری فیلم بلند«زندگی و دیگر هیچ» ساخته عباس کیارستمی بهکار پرداخت.
همایون پایور همانطور که خواهیم دید بهعنوان یک فیلمبردار مطرح با کارنامه درخشانش مهر خود را بر سینمای معاصر ایران کوبیده است. باری، بهسال ۱۳۶۵ همایون پایور به درخواست «محسن مخملباف» کارگردان فیلم «دستفروش» بهعنوان مدیر فیلمبرداری «اپیزود اول» به همکاری با مخملباف می پردازد. در یک شرایط حساس که ظاهراً کارگردان به کمک او نیاز داشت.
باری، مخاطب من، از آنجا که در«پاریس» بخت با من یار نبود، آثار سینماییای را که همایون پایور بهعنوان مدیر فیلمبرداری در ساخت و پرداخت آنها سهم بهسزایی داشت، ببینم. این فیلم ها محصول و ساخته کارگردانهایی است که طی سه دهه و اندی در میهنمان دست اندر کار خلق آثار سینمایی بودهاند. که تعدادی از آنها مورد تحسین منتقدان بهنام قرار گرفتهاند. جوایزی هم نصیب آنها شده است. در زندگینامه هنری همایون پایور آمده است که این فیلمبردار در بیش از ۲۸ فیلم سینمایی بهعنوان مدیر فیلمبرداری کار کردهاست. و در رهگذر جوایزی را نصیب خود کرده است۱- نامزد دو سیمرغ بلورین از جشنواره « فجر». ۲ - تندیس و دیپلم افتخار بهترین فیلمبردار از هفدهمین جشن خانه سینما برای فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» محصول ایران به کارگردانی «صفی یزدانیان» بهسال۱۳۹۳. همچنین فیلم «اسپاگتی در چند دقیقه» ساخته «رامبد جوان» مورد تحسین منتقدان سینمایی قرار گرفته است.
از همایون پایور کتابی منتشر شده است که حاوی تجربه پراتیک او در کار هنری است. کتابی تحت عنوان«کنترل کنتراست با موضوع بررسی مفهوم کنتراست در عکاسی سیاه و سفید» کنترل کنتراست contraste .به فرانسه به معنای تباین و جدایی است و یکی از اصول پایهای در رشتههای هنری محسوب می شود. به انگلیسی ،/contrast / به معنای تفاوت درخشندگی رنگ یا تضاد در اشیآ است که باعث تمایز آنها با -تصویرشان - از یکدیگر می شود.
باری، مخاطب من ، این مقاله ادای دینی است به همایون پایور فیلمبردار که در عین یگانگی با دوست شاعر و فیلمساز من، محمد رضا اصلانی و همچنین با دوست مستند ساز درگذشته محمد رضا مقدسیان بهسهم خود بهعنوان هنرمندان خلاق و مستقل سینمای میهنمان به خلق آثار هنری در حیطه سینما پرداختهاند.
پاریس، بیست یکم ماه ژوئیه سال۲۰۲۵. محسن حسام
|
|