نبضی برای تپش
Mon 21 07 2025
مسعود دلیجانی
نوسان گامهای پر توان سربازان،
که با فرمان یک، دو، سه، ...
بر زمین سخت می کوبید،
چونان خشکیدن آب
در رودخانه ای پر آب
بر زمینِ خشک،
خشکیده است.
و دست افزارهای جنگ:
از زمین رخت بربسته،
به آسمان کوچیده اند.
و پهپادها بی آنکه خود بدانند
جایگاه پرندگان شکاری را
در آسمان جنگ زده
تسخیر کرده اند.
اندام های انفجار
در خودپردازان شکاری
ــ تهی از هر شهامتی ــ
نه آن که از راه رسیده باشند،
که سال هاست
در آسمان دلهره می چرخند
و طعمه می طلبند.
در دستان ورزیدهی سربازان،
هیچ سپری، نیزهای، شمشیری
بر جای نمانده است
و هیچ دیدگان بیباکی
پیشقراول سپاهیان
به پیش نمی تازند.
دیدگانِ بیباک،
سالهاست در گورها آرمیدهاند!
و ای بسا، ترسو ترین ها
در پستو ها پنهان اند
تا تنها با لمس نقطه ای
بر صفحه ای رنگین،
که از پستان کابل های نوری،
شیر سیاه می نوشد.
نمایش صفر ها و یک ها را
نه از برای زیستن
که از برای کشتن
به رقص در آورده
تا آدمیان را
در گورهای جمعی
تکه پاره کنند.
و خود با بادِ فخر در غبغب
یاد کودکی تکه پاره ی خویش را
در درونِ بازی های مرگ و جنون
ــ چونان "مردگان متحرک" ــ
به خاطر می آورند
و با خود گویه می کنند:
"ببین چگونه
چون فاتحان مغرور
در پس صفحهٔ رنگین
با دکمه های حقیقی
آدمیان حقیقی را
به کام مرگی حقیقی فرو می برم!؟"
(طنین شوم خندهٔ فتح در تالار)
و آنگاه آمران جنگ،
ایستاده در تالارهای بلند
دستی در دست عروسکان مرگ،
و دستی آلوده به نوشابه های گاز نشان
ــ عجین با خون آدمیان ــ
بر دست عروسکان مرگ بوسه می زنند
تا شجاعت تهی از شهامت خویش را
به جشنی بنشینند:
ــ بی دلهره !
دل می طلبد، پر پرواز بگشایم
و به پهبادها بیاموزم
قلب نداشته آمران خود را
شما در سینه بپرورید:
"چه آرزوی بی بنیانی !"
آیا کسی قلب تپنده زمین را
که در متن نابرابری ها گمشده است
باز خواهد یافت؟
"صدایی روشن
از درون تاریکی ژرف
چونان خورشیدی رو به طلوع
کارگران را به خود می خواند:
"دست در دستان هم،
در وسعت زمین
متحد شوید ."
آیا اینبار نیز
حجمی رشد یابنده
نه از درون ساقه گیاه خودرویی
که از درون جریان سیال خونِ رزم
در رگ های آگاهی
طلوع خواهد کرد؟
باید دید.
اما نه با دیدگانی ثابت
که چون نگرش های سپری
از دل ایستاییِ افول٘ آوا
گرد تفسیر می پراکنند.
که چون نگرش های بالنده
که از دل طوفانی،
نهان در دل بالندگیِ عروج٘آهنگ
گلزار بهروزی عام را می طلبند،
تا با اتکا به توانایی تغییر
دیگرگونه شدن را بپرورند.
|
|