حمله رهبران اسرائیل و امریکا به ایران ، خواسته های ما چیست؟
Mon 14 07 2025
نسرین آزاد
ترامپ، در روز دوازدهم جنگ ایران و اسرائیل، یک آتش بس نیم بند اعلان کرد، اما حریم هوایی ایران هنوز در دست نیروی هوایی اسرائیل قرار دارد. آتش بسی یک جانبه بدون رعایت اصول رایج؛ سر زمین ما محل جولانگاه جاسوسها و نفوذی های و حکومت ما تشکیل شده است از گروهی بنیاد گرا و بی کفایت، پر از جاسوس های اسرائیل و روسیه و احتمالا کشورهای دیگر. ما ملت ایران در کجای این تراژدی قرار گرفته ایم و وظیفه ما چیست؟
بعد از سالها رد و بدل شعار، بتوسط حکام جمهوری اسلامی و اسرائیل( بخصوص بنیامین نتانیاهو) و عملیات پیچیده سایبری، کماندویی، جاسوسی، ترور شخصیت ها و دزدی اسناد ، بالاخره، دولت نتانیاهو تحت شعار آوردن صلح و آرامش برای ساکنان اسراییل ( به تعبیر تعدادی ایرانی برای نجات مردم ایران) به ایران حمله کرد. اسرائیل با مشورت با ترامپ و استفاده از عملیات پیچیده ( سایبری، جاسوسی و نظامی) به مراکز نظامی، امنیتی، صنعتی و خانه های مردم یورش برد. او به کشوری حمله کرد که حکومتش بعد از ۴۷ سال دادن شعار های تهدید آمیز و تو خالی و سوءاستفاده از امکانات مادی و معنوی ایران، که میبایست صرف پیشرفت کشور میشد، نیروهای نیابتی ساخت. نیروهای که او میخواست از آنها به هذیان های بیمارگونه خود یعنی برپا کردن تمدن اسلامی در دنیا دسترسی یابد. جمهوری اسلامی مردمش را سرکوب و صنعت، هنر، علم و مهمتر از همه، آسایش و آرامش مردم ایران را به باد داد. ایران ومردمش را بدون داشتن هیچ برنامه پیشگیری ودفاعی، در معرض قتل وعام، بقول خودش، «دشمن اصلی» یعنی اسرائیل قرار داد. حمله اسرائیل به ایران بیش از هزار کشته و خسارات مالی و صنعتی فراوانی بجای گذاشت و مردم ایران را خسته تر از قبل در مقابل حکومتی زخم خورده، تحقیر شده و خشن تر از قبل باقی گذاشت. روز آخر جنگ، ترامپ با هواپیماهای مخصوص که در چندین سال قبل برای بمباران مراکز هسته ایران طراحی شده بود به کمک اسرائیل، مراکز هسته ای ایران را بمباران کرد.
جناب ترامپ طبق روش همیشگی خود که هنوز خود را مجری نمایش های تلویزیونی، اما در صحنه جهانی می بیند، اعلا ن پیروزی برای امریکا، اسرائیل و ایران کرد؛ او سپس، بسان امپراطور زمان و شاهنشاه جهان اعلان آتش بس داد. آتش بسی که طرفین جنگ از جزئیات آن با خبر نبودند و اصلا بر طبق اصول مدون تهیه نشده بود، نه مذاکره از شرایط، مدت و غیره جنگ در کار بود نه نوشته ای و نه شاهدان آتش بس ، نه هیچ چیز دیگر. البته حمله امریکا از نظر قانون امریکا و جامعه ملل متحد، غیرقانونی بود، همچنین شروع جنگ اسرائیل و حملات به خانه های شخصی، بیمارستانها و مراکز هسته ای هم غیر قانونی بود. ما در عصری زندگی میکنیم، که رعایت حقوق بشر و رعایت قانون بین المللی در مورد صاحبان قدرت لزوم اجرائی ندارد.
این جنگ ظاهرا سه چهره برنده داشت!
برنده اول: ترامپ مدت کوتاهی بعد از بمباران مراکز هسته ای ایران بوسیله بمب افکنان B2 امریکا، کشور امریکا در واقع خود را، اسرائیل یعنی نتانیاهو را و کشور ایران را!؟ برنده جنگ اعلان کرد. او همچنین خبر داد که برنامه هسته ای ایران را بطور کامل منهدم کرده است، مسئله ای که هنوز کسی جز وی و اطرافیانش در دنیا آنرا قبول نکرده اند. ترامپ، در واقع شباهتی به یک سیاستمدار سنتی غرب ندارد، او یک دلال بساز بفروش است و برای بدست آوردن موفقیت به هر حیله و دروغی دست میزند. او شخصی است خود بزرگ بین که برای منافع شخصی دست به هر کاری میزند، مثل پدر خوانده در سیستم مافیایی. همچنین، ترامپ علاوه بر اندوختن بیشتر ثروت و کسب نام، هدف (دیگری هم دارد، بدست آوردن «جایزه نوبل صلح!»، احتمالا، تا از اوباما عقب نیفتد. این آرزو وی، بعد از اعلان آتش بس با پیشنهاد فرصت طلبانه نتانیاهو و پشتیبانی دولت پاکستان ، حد اقل مطرح شده است.
زمانی (۲۰۱۴-)۲۰۱۵ که وی برای بدست آوردن سمت ریاست جمهوری از حزب جمهوری خواه بتوسط اند یشکده دست راستی Heritage Foundation انتخاب شد، ترامپ قول هر کاری را برای بدست آوردن پست ریاست جمهوری به آنها داد و در عوض، خواهان حمایت کامل آنها شد. او با سوابق رنگارنگ خود وقتی وارد سیاست شد، با بخش قشری و خیلی سنتی از مذهب عیسویت یعنی مسیحیان انجیلی (Evangelical) ، رابطه نزدیک برقرار کرد، این بخش از مسیحیان دارای پایگاه زیادی در سفید پوستان مذهبی دارند، آنها تمایل به طرفداری از مذهب یهود و مخالف مذهب اسلام هستند. این گروه بیشتر ساکن ایالات کم درآمد تر و کم سواد تر، با خواسته های متعدد سنتی/مذهبی ، شامل سقط جنین و محدودیت دگرباشان جنسی. البته طرفداران شعارهای ترامپ شامل بخشهای دیگر از سفید پوستان کارگر غیر متخصص (کارگران یقه آبی) و طبیعتاً کم درآمد یا بیکار که با پیشرفت تکنولوژی و اتوماتیک شدن صنایع وعدم امکان به فراگیری تکنولوژی جدید، از تشکیلات دولتی فوق العاده عصبانی و ناامید هستند. این گروه که روزی از طرفداران حزب دموکرات بودند ولی به علت بی توجهی و سیاست غلط حزب دموکرات، همراه با بکاربردن شگردهای مختلف حزب جمهوری خواه، به ناچار به طرفداران ترامپ پیوستند. البته، این گروه ها فقط، رای دهندگان و مردم «همیشه حاضر در صحنه » ترامپ را تشکیل میدهند که به شعار« امریکا را دوباره بزرگ کنیم یا MAGA» دل بسته اند. اما، پشتیبانان اصلی وی، تریلیونر های ثروت اندوز وابسته به پروژه ۲۰۲۵ ، یعنی گروه های وابسته به Heritage Foundation می باشند.
اساس اعتقادی این گروه بر مبنای اندوختن بیشتر ثروت برای خود و امریکا، متمرکز شدن ثروت در دست تعدادی معدود، صرف کمترین هزینه برای رفاه عموم و بدست آوردن بیشترین سود برای خود می باشد. بحث بیشتر در باره پروژه ۲۰۲۵ در این نوشته نمی گنجد و من در اینجا، تکیه مختصری به سیاست خارجی آن گروه خواهم داشت. ریچارد هاس ( یک جمهوری خواه مرکز گرا) در نشریه پروژکت سیندیکت در چهار جون ۲۰۲۵ ، سیاست خارجی ترامپ و این گروه را با استفاده از یک ضرب المثل قدیمی اینگونه توضیح میدهد: “ در وقوع حادثه به جهت مخالف نگاه کن»، سعی کن که « کار بد را نبینی»، «کار بد را نشنوی» و «از کار بد دیگران صحبت نکنی» چون «آنها مسئله تو وما نیست»، ما «با آنها فقط رابطه تجاری خواهیم داشت». لذا دولت ترامپ با کشورهای دیگر فقط تجارت میکند و کاری به روابط سیاسی و دموکراسی و حقوق بشر و اعتقادات حاکمان آن کشور ندارد و از شروع یک جنگ یا دخالت در جنگ دیگران هم حتی المقدور دوری می جوید( البته آنها ضد جنگ نیستند) . بعبارت دیگر سیاست خارجی این گروه با سیاست خارجی و شعارهای قبلی امریکا یعنی «کشور و دولت سازی»، «ساختن یک اسلام مدرن» یا «دموکراسی و حقوق بشر» متفاوت است، اقدام به جنگ طولانی مدت فاقد نفع مادی برای آنها است و کشور کمونیستی هم که موجود نیست که با آنها رقابت یا جنگ کنند . آنها در «عصر یا دنیای جدید و خاور میانه جدید» خواهان اندوختن ثروت بیشتر می باشند - کشور های جنوب خلیج فارس هم به چنین سیاستی معتقدند. لذا، او با اعلام پیروزی، تقریبا ختم جنگ را نوید داد، اما بمباران های شدید و سریع با کشتاری بیشتر، هنوز در افق کشور ما هست.
برنده دوم: جناب بنیامین نتانیاهو، فردی دیگر از قماش ترامپ اما خیلی با هوش تر و فرصت طلب تر از او. او از MIT لیسانس و فوق لیسانس گرفت و درطول خدمتش در دولت های مختلف اسرائیل، لحظه ای را برای پیشرفت شخصی و بزرگتر کردن ایگو خود هدر نداده است. او سالهاست که سر ناسازگاری با حکومت ایران دارد و او هرگز از ابراز تنفر از ایران، کوتاهی نکرد ه است ، در نوشته ها و گفتارش، تنفرش از ایران چنان است که حتی آرزوی تجزیه کشور ایران را در کتابش ذکر کرده بود. او، رهبر حزب دست راستی لیکود است، در چند سال اخیر برای کسب اکثریت و ادامه پست نخست وزیریش، - چون مکررا اکثریت پشتیبان خود را در کنست از دست میداد- مجبور به اجرای مکرر انتخابات شد. او در دادگاههای اسرائیل برای رشوه خواری و غیره مورد تعقیب است حتی در یک دادگاه محکوم شده است( مثل ترامپ، او هم یک خطاکار محکوم است) ، نارضایتی مردم اسرائیل از نتانیاهو در سالهای قبل از جنگ غزه ( با تظاهرات متعدد خیابانی) کاملا روشن بود، بخصوص وقتی که او اقدام بر علیه قوه قضایی کشور اسرائیل، برای نفع شخصی خود نمود. بعلاوه، از شروع جنگ غزه، مردم ازعکس العمل با تاخیر و ناقص دولت نتانیاهو برای دفع حمله حماس به اسرائیل بسیار ناراضی و خشمگین بودند وهنوزهم هستند. مردم ناراضی اسرائیل درطول جنگ، حکومت او را با نارضایتی کامل تحمل می کنند؛ در نظر سنجی اواسط ماه جون ۲۰۲۵ طرفداران نتانیاهو به ۳۰٪ و حزب لیکود به ۳۵٪ و حمایت از ارتش حدود تا ۸۰٪ رسیده بود. بقول روزنبرگ در نشریه فارین پالیسی، در ۱۸ جون ، ۲۰۲۵ نتانیاهو دچار مشکلات متعددی است: از جمله ، هزینه بالای جنگ و کمبود بودجه و نارضایتی بخش دست راست بعلت وضع قانون رفتن خدمت اجباری و غیره. البته روشنفکران یهود هم، با اینکه، دراقلیت هستند با او موافق نیستند. مسئله عمده در اسرائیل، سکنا گرفتن مهاجران بخش دست راستی تر قوم یهود از روسیه و اروپای شرقی به اسرائیل است که حتی ازحزب لیکود دست راستی تر و خواهان بیرون کردن کامل فلسطینی ها از سرزمین «موعود» است؟! لذا ، اقدامات اسرائیل در جنگ اخیر ـ یعنی بمباران وحشیانه وقتل وعام غزه و حمله به ایران و سایر کشور های منطقه ـ بتوسط دولت مذهبی و واپس گرایان اسرائیل حمایت و حتی تشویق میشود. تشویق و حمایت گروه های دست راستی اسرائیل به نتانیاهو که میخواهد «ناجی قوم یهود» در قرن ۲۱ گردد، به شدت و ضد انسانی تر شدن عملیات جنگی درغزه ، ایران ، سوریه و لبنان می افزاید. دولت اسرائیل، فقط، در نیمه اول سال ۲۰۲۵، حدود ۵۰۰۰ اجازه ساختن خانه در کرانه باختری برای دست راستی های مهاجر یهودی صادر کرده است. برت استفن، در ستون تحلیلی نشریه نیویورک تایمز در ۸ جولای ۲۰۲۵، میگوید، با وجود تمام مسايل ذکر شده در بالا، حمله شدید اسرائیل به غزه و کشتار دست جمعی و خرابی های حاصله در غزه، لبنان، سوریه و ایران به نتانیاهو قدرت زیادی بخشیده، او حتی فکر میکند که می تواند عربستان سعودی را مجبور به امضا قرار داد ابراهیم نماید و به قدرت منطقه ای خود بیافزاید. اما، استفن، همچنین اذعان دارد که اسرائیل مواجه با مشکل بزرگتر ضد صیهونیستی درسرتاسر دنیا است که حاصل اقدامات جنگ های غیر قانونی، کشتار دسه جمعی، نسل کشی ها و حملات نظامی اخیر نتانیاهو به مساکن و بیمارستانها و حتی مراکز اتمی ایران ( که خود یک جنایت جنگی در سطح وخیم ترش است) شده است.
بازیگر سوم این نمایش، جناب خامنه ای، رهبر معظم ویا رهبر بین المللی ( صفتی که اخیرا طرفداران او استفاده میکنند) است. راجع به این شخص همه میدانیم و صحبت زیاد است . گاهی هستند اشخاص بی تدبیری که طبق ضرب المثل قدیمی ما «برای یک دستمال قیصریه را به آتش میکشند». رهبر بین المللی جمهوری اسلامی برای رسیدن به تمدن اسلامی ( هذیان بیمارگونه یک مغز متحجرو کم ارزش تر از یک دستمال) در طول حکومتش مرتکب، سرکوب، خفقان ، کشتار و در بند کردن هزاران ایرانی و بیکاری وعقب افتادگی تکنولوژی و از دست دادن میلیارد ها دلار ثروت و ویرانی ایران شد ه است . وی و اطرافیانش در حال حاضرخطرناک ترین عنصر برای موجودیت ایران و ایرانی هستند، شاید بعداز نتانیاهو . او و طرفدارا ن اصولگرا و پایدارچی ها ، جان بیش از ۹۰ میلیون انسانی بی دفاع و بیگناه و بی حمایت را در اختیار مطلق خود اسیر کرده اند. سرزمینی که بیش از ۱۰ هزار سال محل سکونت صدها میلیون انسان و مهد تمدن های متفاوت و کهن است، سرزمینی با تاریخ مدون بیش از سه هزار سال در بند خواستهای واحی، قیامتی، واپس گرا و ولایی یک گروه کوچک و رهبرش قرارگرفته است که، سالها، شعار از بین بردن کشورهای دیگر را داده و پرچم شان را سوزانده است .
نیاز مبرم کشور ایران در حال حاضر چیست؟
ما اکنون، در مقابل سه شخص و سه تفکر بیمار، خود مرکز بین، با تصورات و تفکرات غیر انسانی، غیر علمی و واپس گرا قرار گرفته ایم. در طی چندین دهه اخیر مردم ما، جوانان ما، کارگران ما، زنان ما، روشنفکران مدبّر ما، تحصیلکردگان ما، کشاورزان ما، اساتید و معلمین ما، دانشجویان ما، بازنشستگان ما، نویسندگان وهنرمندان ما، ملی گرایان ما، اقوام مختلف ما که هزاران سال با هم زندگی کرده ایم، نشان داده اند که این فروکاستی و واپس گرایی را قبول نمیکنند.
مهمترین مسئله که نیاز به توجه فوری دارد، توقف دایمی جنگ و بدست گرفتن حاکمیت کامل حریم هوایی ایران است و دومین موضوع که اهمیتش کمتر از مسئله اول نیست؛ آزادی زندانی های سیاسی، آزادی مطبوعات، آزادی بیان و تشکیلات سیاسی و مدنی در ایران است. لازمه توقف جنگ و فقدان اهمیت برنامه هسته ای که خواست اکثریت ایرانیان هست. ادامه برنامه هسته ای درحال حاضر هیچگونه فایده مادی، علمی، صنعتی ، اخلاقی و هویتی برای ملت ایران ندارد و البته مسلم است که علم هسته ای در ایران باقی خواهد ماند. آزادی های مدنی وبرقراری یک دولت سکولار جدا از مذهب در حال حاضرقدمی ارزنده برای نجات ایران و ایرانی است.
آیا خامنه ای و اطرافیانش آنرا قبول خواهند کرد؟ احتمالا، با تفکر آخر زمانی وآنچنان که تا کنون نشان داده اند، قادر به درک هیچ یک از خواسته های به حق مردم نخواهند بود، لذا، برای پایداری کشور و سلامت ملت ایران باید از آنها عبور کرد.
نون آزاد
۲۲ تیرماه۱۴۰۴ و ۱۳ جون ۲۰۲۵