یوسی ملمن
پرسش کلیدی: آیا حملۀ آمریکا به فردو، برنامۀ هستهای ایران را نابود می کند؟
ویرایش: حماد شیبانی
Fri 20 06 2025

ـ در حالی که دونالد ترامپ مسئلۀ حمله به ایران را بررسی می کند، یک مقام ارشد پیشین در موساد هشدار می دهد: «هیچ شکی ندارم که [ایرانیها] توانسته اند بخشی از مواد را بجای دیگری منتقل کنند...».
در هشتمین روز از جنگ اسرائیل علیه ایران، و همزمان با مطالعۀ رئیس جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، در مورد تصمیم گیری برای پیوستن نیروهای آمریکایی به جنگ اسرائیل، رسانهها و نهادهای دفاعی اسرائیل سعی می کنند تأسیسات غنیسازی اورانیوم فردو را به عنوان نقطه کانونی و تغییردهندۀ مسیر جنگ معرفی کنند؛ نقطه ای که می تواند برنامۀ هستهای رژیم مذهبی تهران را از هم بپاشد. این یک اشتباه است.
تا آنجا که اطلاعات موجود نشان میدهد، ایران دو سایت غنیسازی اورانیوم دارد؛ تأسیسات نطنز بزرگتر است و نخستین مرکزی بود که در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی ایجاد شد. این تأسیسات تقریباً در ۳۰۰ کیلومتری تهران واقع شده و در عمقی حدود ۲۰ متری زیرزمین ساخته شده است. تا پیش از آغاز این جنگ، سه سالن تولید نطنز نزدیک به ۲۰٬۰۰۰ سانتریفیوژ را در خود جای داده بود که بیشتر آنها از مدلهای قدیمی بودند و با سرعت نسبتاً پایین، اورانیوم را غنی میکردند.
حدود ۱۷ سال پیش، نزدیک به هزار سانتریفیوژ در جریان یک جنگ سایبری با ویروسی به نام «استاکس نت» دچار خرابکاری شدند؛ ویروسی که در سیستمهای رایانهای ابن مرکز وارد شده بود. گزارشها حاکی از آنست که این عملیات بطور مشترک توسط موساد و یگان ۸۲۰۰ ارتش اسرائیل و با همکاری سیا و آژانس امنیت ملی ایالات متحده انجام شد. با گذشت زمان، کارشناسان ایرانی روش حمله را کشف کردند و دفاع سایبری خود را تقویت کردند. از آن زمان تاکنون، اقدامات خرابکارانۀ دیگری نیز در آزمایشگاهها و کارگاههای این سایت رخ داده است که آنها نیز به موساد نسبت داده میشود.
در ساعات اولیه صبح جمعه و با آغاز جنگ اخیر، به سایت نطنز هم حمله شد. به گفتۀ مقامات ارتش اسرائیل، این تأسیسات آسیب قابلتوجهی دیدند و گزارش مؤسسۀ علوم و امنیت بینالملل در واشنگتن، به رهبری دیوید آلبرایت، نیز این ارزیابی را با استناد به تصاویر ماهوارهای تأیید کرد. طبق این گزارش، نیروی هوایی اسرائیل آن بخش از تأسیسات آزمایشی غنیسازی سوخت را که در سطح زمین قرار دارد نابود کرده، اما شواهدی دال بر استفاده از بمبهای سنگرشکن برای آسیبزدن به سالنهای زیرزمینی یافت نشد.
گزارش آلبرایت نشان داد که نیروی هوایی اسرائیل از روشی پیچیده برای حمله استفاده کرده و با هدفگیری سیستمهای برقرسانی سطحی، باعث از کار افتادن و آسیب به سانتریفیوژهای مستقر در عمق زمین شده است. عصر چهارشنبه گزارش شد که در حملهای دیگر به نطنز، بمبهای اسرائیلی بخشهایی از تأسیسات زیرزمینی را نیز هدف قرار دادهاند.
سایت دوم، یعنی فردو، حدود ۲۰ سال پیش تأسیس شد. این مرکز توسط سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل، بریتانیا و ایالات متحده کشف و در سال ۲۰۰۹ بطور عمومی افشاء شد. تأسیسات فردو در نزدیکی شهر قم ـ یکی از مقدسترین شهرهای جهان تشیع و محل سکونت پیشین آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ـ و در حدود ۲۰۰ کیلومتری جنوب تهران قرار دارد.
سایت فردو در دل کوه و در عمقی حدود ۷۰ تا ۸۰ متری زیر سطح زمین ساخته شده، و همین ویژگی آن را در برابر حملات هوایی اسرائیل تقریباً غیرقابل نفوذ کرده است. این مرکز نسبتاً کوچک است و حدود ۴٬۰۰۰ سانتریفیوژ پیشرفتۀ ایران را در خود جای داده است. این دستگاهها با بهرهوری بالا و کمترین اتلاف مواد، اورانیوم را غنی میکنند.
طبق گزارشهای منابع ایرانی و غربی، سایت فردو نیز مورد حملۀ اسرائیل قرار گرفته است، اما تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که آسیبها محدود به سازههای سطحی بوده است. هنوز مشخص نیست که آیا برای این حمله از همان روشی که در نطنز به کار رفته بود استفاده شده یا نه، و اگر هم شده، میزان خسارت تا چه حد بوده است. احتمالاً آسیب جدی نبوده، وگرنه نیازی به ورود نیروی هوایی آمریکا به عملیات برای نابودی آن احساس نمیشد. نیروی هوایی اسرائیل بمبهای عظیم سنگرشکن ـ هرکدام با وزن حدود ۱۴ تن ـ که توسط بمبافکنهای B-2 حمل میشود، در اختیار ندارد.
طبق تخمین کارشناسان، میزان مواد به اصطلاح شکاف پذیر، که ظاهرا ایران در اختیار دارد برای ساخت تقریباً ۱۵ بمب اتمی کافیست؛ یعنی برای ساخت هر بمب حدود ۲۵ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۹۰ درصد لازم است. و بر اساس ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل و تحلیلگرانی مانند دیوید آلبرایت، ایران میتواند در مدت زمانی بسیار کوتاه ـ حدود یک یا دو هفته ـ با استفاده از تعداد محدودی سانتریفیوژ پیشرفته، اورانیوم را از غنای ۶۰ درصد به ۹۰ درصد برساند.
طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA، این مواد عمدتاً در تأسیسات زیرزمینی نطنز و فردو ذخیره شدهاند، اگرچه بخشی از آن هم به اشکال دیگر تبدیل شدهاند. به علاوه، مقامات اطلاعاتی اسرائیل و ایالات متحده همچنین بر این باورند که احتمالاً بخشی از این مواد از این دو سایت به مکانهائی ناشناخته منتقل شدهاند.
یکی از مقامات ارشد پیشین موساد می گوید: «بر اساس دانش و تجربهام در زمینه ایران، هیچ شکی ندارم که آنها حتماً بخشی از مواد را جابجا کردهاند تا ما محل آن را ندانیم».
این ارزیابی، روز چهارشنبه از سوی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز تکرار شد. او به خبرگزاری بلومبرگ گفت که موقعیت دقیق فعلی این مواد هنوز مشخص نیست.
یکی دیگر از مقامات سابق موساد اظهار داشت: «حتی اگر اطلاعات دقیق داشته باشیم ـ که تاکنون ثابت کردهایم داریم ـ باز هم شک جدی در مورد حمله به سایت هست، چرا که خطر آلودگی رادیواکتیو وجود دارد.»
او ادامه می دهد: «حتی اگر فرآیند غنیسازی در عمق زمین پنهان شده باشد، تشعشعات میتواند به سطح زمین برسد، مناطق وسیعی را آلوده کند و به انسانها آسیب برساند. و این میتواند فاجعهای به بزرگی چرنوبیل باشد.»
نیروهای ویژه
چندین رسانۀ بینالمللی، از جمله دکستر فیلکینز، خبرنگار پیشین نیویورک تایمز، این احتمال را مطرح کردهاند که نیروهای ویژۀ ارتش اسرائیل ممکن است در فردو پیاده شوند تا عملیات تخریبی در این سایت انجام دهند.
این ارزیابیها بر اساس عملیات جسورانه و تحسینبرانگیز موساد در آغاز جنگ شکل گرفته است؛ عملیاتی که طی آن مأموران موساد در داخل خاک ایران فعالیت کردند و همین موضوع گمانهزنیها را دربارۀ ادامۀ حضور آنها در منطقه افزایش داده است. در جریان آن عملیات، چندین سکوی پرتاب موشک و پهپاد، سامانههای پدافند هوایی و تجهیزات نظامی دیگر نابود شد و یک دالان هوایی برای ورود جنگندههای اسرائیلی به تهران و اطراف آن باز شد.
روشن است که اعزام نیروهای زمینی اسرائیل برای حمله به فردو یا مکانهای دیگری در ایران، عملیاتی فوقالعاده خطرناک خواهد بود که در آن نیروها نه تنها باید مأموریت خود را انجام دهند، بلکه مسیر خروج امن خود از خاک ایران را نیز تعیین کرده باشند.
تحسین بینالمللی نسبت به عملیات موساد، بیتردید رواست. تحسین کنندگان بر این باورند که چندین ده مأمور موساد در قالب تیمهای کوچک، در خاک ایران فعالیت کردهاند. یکی از بخشهای مهم این مأموریت ـ که آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته ـ ترور یا کمک به ترور دانشمندان هستهای ایران بوده است. تاکنون، ۱۴ تن از این دانشمندان کشته شدهاند.
این افراد، فیزیکدان، شیمیدان یا مهندسان معمولی نبودند، بلکه برترین متخصصان هستهای ایران بودند، نیروهائی بودند که اگر ایران تصمیم به ساخت سلاح هستهای میگرفت، توانایی تحقق آن را داشتند. این دانشمندان عضو گروه موسوم به «گروه تسلیحاتی» بودند که مسئول مرحلۀ سوم و نهایی ساخت بمب محسوب میشود. دو مرحلۀ اول شامل تولید مادۀ شکافپذیر و مونتاژ هستههای بمب است؛ مرحلهای که در آن، مواد شکافپذیر، سیستمهای الکترواپتیک و زنجیرۀ انفجار با یکدیگر تلفیق میشود.
عملیات موساد ـ که حتی شامل انتشار تصاویر و ویدیوهایی از مأموریت هم بود ـ نتیجۀ سالها تلاش و مشارکت هزاران نفر از بخشهای مختلف این سازمان، چه در مقر موساد در گیلوت (شمال تلآویو) و چه در عملیات میدانی بود.
این عملیات بدون شکست و ناکامی نبودند، اما موساد با اتکاء به تجربههای گذشته، از جمله خرابکاریهای پیشین در تأسیسات هستهای ایران و ترور دانشمندان، تواناییها و تجربه ای اندوخته بود که عملیات بعدی را ممکن ساخت.
موساد به تنهایی عمل نکرد؛ این عملیات با هماهنگی واحد اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل، نیروی هوایی اسرائیل و احتمالاً کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل برنامهریزی و اجرا شد.
رئیس پیشین موساد، یوسی کوهن، قبلاً اعلام کرده بود که ماموران موساد که با عنوان "نیروهای آبی و سفید" شناخته میشوند، به دلیل بالا بودن خطر، دیگر در خاک ایران فعال نیستند. چندین گزارش دیگر نیز حاکی از آنست که برخی از عملیات از طریق کنترل از راه دور و خارج از مرزهای ایران انجام شده است. همچنین گزارشهایی هست مبنی بر این که موساد نوعی «نیروی بینالمللی» متشکل از افراد غیر اسرائیلی برای اجرای این مأموریتها سازمان داده است. بموجب گزارش اخیر والاستریت ژورنال، مأموران نفوذی موساد در ایران، در خارج از اسرائیل آموزش دیدهاند.
اپوزیسیون متفرق
حتی اگر ایالات متحده به ایران حمله کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که این اقدام به سقوط رژیم ایران منجر شود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبه نظامیان بسیج که مأمور حفظ بقای رژیمند، سالهاست اعتراضات مردمی را سرکوب می کنند و مانع اتحاد گروههای مخالف شده اند. نتیجه اینست که اپوزیسیون ایران پراکنده باقی مانده است.
اقلیتهای قومی مخالف حکومت مرکزی ـ از جمله کردها، آذریها، عربها و بلوچها ـ اهداف مشترکی ندارند، و بعید است که بتوانند نیروی متحدی علیه حکومت تشکیل دهند.
روز سه شنبه، وزیر دفاع اسرائیل، اسرائیل کاتص، برای ارزیابی وضعیت موجود نشستی با رئیس ستاد ارتش، ایال زامیر، برگزار کرد.
تردیدی نیست که این جنگ باید در نهایت با توافق و مذاکره به پایان برسد.
رنج و خسارت در جبهۀ داخلی اسرائیل کاملاً مشهود و جدی است: بسته شدن حریم هوایی اسرائیل، تعطیلی پالایشگاههای نفت، آسیب به یک بیمارستان بزرگ و مؤسسه وایزمن، و گلولهباران مقر نظامی کریا در تل آویو. در حملات اخیر، ۲۱ اسرائیلی کشته، صدها نفر زخمی، و هزاران نفر آواره شده اند و خانههای بیشماری ویران شده است.
اما در نهایت، سه نفر هستند که مسیر آیندۀ این بحران را تعیین خواهند کرد:
دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو، و آیتالله علی خامنهای. و پیش بینی و تشخیص سیاست و رفتار این هر سه، دستکم، میتوان گفت که بسیار دشوار است.
هاآرتص ـ 19 ژوئن 2025
https://archive.md/6wPL8
|
|